رفتن به مطلب

مشاعره ی موضوعی


*lotus*

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

در زیر سایه روشن ماهی پریده رنگ

در پرتوی چو دود غم انگیز و دل ربا

افتاده بود و زلف سیاهش به دست باد

مواج و دلفریب

می زد به روشنایی شب نقش تیرگی

میرفت جویبار و صدای حزین اب

گویی حکایت غم یاران رفته داشت

وز عشق های خفته و اندوه مردگان

رنجی نهفته داشت

  • Like 3
  • پاسخ 1.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

قایقی خواهم ساخت

خواهم انداخت به اب

دور خواهم شد ازین خاک غریب

که در ان هیچ کسی نیست که در بیشه ی عشق

قهرملنان را بیدار کند

  • Like 3
ارسال شده در

اسمان صاف و شب ارام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ی ماه فرو ریخته در اب

شاخه ها دست براورده به مهناب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به اواز شباهنگ

یادم امد تو به من گفتی ازین عشق حذر کن

لحظه ای چند بر این اب نظر کن

اب ایینه ی عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا که دلت با دگران است

تا فراموش کنی

چندی ازین شهر سفر کن

 

با تو گفتم حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو؟هرگز نتوانم

  • Like 3
ارسال شده در

اشکی از شاخه فرو ریخت

مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت

اشک در چشم تو لرزید

ماه بر عشق تو خندید...

  • Like 3
ارسال شده در

کارم اندر عشق مشکل می شود

خان و مانم در سر دل می شود

هر زمان گویم که بگریزم ز عشق

عشق پیش از من به منزل می شود

  • Like 3
ارسال شده در

در عشق کسی قدم نهد کش جان نیست

با جان بودن به عشق سامان نیست

درمانده ی عشق را ازان درمان نیست

کانگشت به هر چه برنهی عشق ان نیست

  • Like 3
ارسال شده در

عاشق شدن ایین چو من شیدایی است

و ان کس که نه عاشق است او خودرایی است

در عالم پیر هر کجا برناییست

عاشق بادا که عشق خود سودایی است

  • Like 3
ارسال شده در

اندر تن من جان نماند ای بت بیش

الا همه عشق تو گرفت از پس و پیش

گر قصد کنم که برگشایم رگ خویش

ترسم که به عشقت اندر اید سرنیش

  • Like 3
ارسال شده در

ای بلعجب از بس که تو را بلعجبیست

جان همه عشاق جهان از تو غمی است

مسکین دل من ضعیف و عشق تو قویست

بی چاره ضعیف کش قوی باید زیست

  • Like 3
ارسال شده در

جون از تو بجز عشق نجویم به جهان

هجران و وصال تو مرا شد یکسان

بی عشق تو بودنم ندارد سامان

خواهی تو وصال جوی خواهی هجران

  • Like 3
ارسال شده در

دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست

گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

  • Like 3
ارسال شده در

از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر

یادگاری که درین گنبد دوار بماند

  • Like 3
ارسال شده در

همنشین گل شو و کمتر مباش عندلیب عشق را منظر تو باش:ws37:

  • Like 4
ارسال شده در

همنشین گل شو و کمتر مباش*** عندلیب عشق را منظر تو باش

  • Like 4
ارسال شده در

سحرگاهی چو خورشیدش بر آمد

به کام تشنه اش لغزید و جان داد

به جامی باده شور افکنی بود

که در عشق لبانی تشنه می سوخت

  • Like 3
ارسال شده در

جسم خاک از عشق بر افلاک شد

کوه در رقص امد و چالاک شد

  • Like 3
ارسال شده در

عمریست کز فراق سراپا در اتشم

بیمار و رنج دیده و تبدار و تشنه کام

گفتم که عقل نام نیالایدم به ننگ

اکنون اسیر عشقم و ننگ ایدم ز نام

  • Like 2
ارسال شده در

صحبت از پژمردن یک برگ نیست

در میان مردمی با این مصیبت ها صبور...

صحبت از مرگ محبت مرگ عشق

گفتگو از مرگ انسانیت است

  • Like 2
ارسال شده در

ای همه مردم در این جهان به کارید؟

عمر گران مایه چگونه گذارید؟

هر چه به عالم بود اگر به کف ارید

هیچ ندارید اگر که عشق ندارید

  • Like 2
ارسال شده در

وای شما،دل به عشق اگر نسپارید

گر به ثریا رسید هیچ نیارزید

عشق بورزید

دوست بدارید

  • Like 2

×
×
  • اضافه کردن...