رفتن به مطلب

مشاعره ی موضوعی


*lotus*

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

باید از عشق بسازم غزلی قابل تو

غزلی ناب و صمیمانه به وزن دل تو

دلی از جنس بهار است که تقدیم تو باد

سبز باشی و دلت خانه ی پاییز مباد .

  • Like 3
  • پاسخ 1.2k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

میان قلب من عشق تو پیداست

لبانت مثل گل خوشرنگ و زیباست

مشو غمگین اگر از هم جداییم

که بی رحمی همیشه کار دنیاست .

  • Like 3
ارسال شده در

برق عشق از خرقه پشمينه پوشى سوخت سوخت جور شاه كامران گر بر گدائى رفت رفت

  • Like 3
ارسال شده در

عشق بازى را تحمل بايد اى دل پاى دار گر ملالى بود بود و گر خطائى رفت رفت

  • Like 3
ارسال شده در

آن عشوه داد عشق كه مفتى ز ره برفت وين لطف كرد دوست كه دشمن حذر گرفت

  • Like 3
ارسال شده در

مرا از تست هر دم تازه عشقى ترا هر ساعتى حسنى دگر باد

  • Like 3
ارسال شده در

اندر سر ما خيال عشقت هر روز كه باد در فزون باد

  • Like 3
ارسال شده در

حريم عشق را درگه بسى بالاتر از عقل است كسى آن آستان بوسد كه جان در آستين دارد

  • Like 3
ارسال شده در

صبا از عشق من رمزى بگو با آن شه خوبان كه صد جمشيد و كيخسرو غلام كمترين دارد

  • Like 3
ارسال شده در

ستم از غمزه مياموز كه در مذهب عشق هر عمل اجرى و هر كرده جزائى دارد

  • Like 3
ارسال شده در

راه عشق ار چه كمين گاه كمانداران است هر كه دانسته رود صرفه ز اعدا ببرد

  • Like 3
ارسال شده در

ثواب روزه و حج قبول آن كس برد كه خاك ميكده ء عشق را زيارت كرد

  • Like 3
ارسال شده در
:hanghead::whistle::banel_smiley_4:
  • Like 2
ارسال شده در

می روم خسته و افسرده و زار

 

سوی منزلگه ويرانه خويش

 

بخدا می برم از شهر شما

 

دل شوريده و ديوانه خويش

 

می برم، تا كه در آن نقطه دور

 

شستشويش دهم از رنگ گناه

 

شستشويش دهم از لكه عشق

 

زين همه خواهش بيجا و تباه

همه چیز تموم میشه و سه تا چیر باقی میمونه

تجربه و خاطره و گذر عمر

  • Like 3
ارسال شده در

تو را نگاه می کنم

خورشید چند برابر می شود و روز را روشن می کند!

بیدار شو

با قلب و سر رنگین خود

بد شگونی شب را بگیر

تو را نگاه می کنم و همه چیز عریان می شود

زورق ها در آب های کم عمقند...

خلاصه کنم:دریا بی عشق سرد است!

جهان این گونه آغاز می شود:

موج ها گهواره ی آسمان را می جنبانند

بیدار شو تا از پی ات روان شوم

تنم بی تاب تعقیب توست!

می خواهم عمرم را با عشق تو سر کنم

از دروازه ی سپیده تا دریچه ی شب

می خواهم با بیداریِ تو رویا ببینم!

  • Like 3
ارسال شده در

و از دردی كه افتادست بر جانم چه می دانی؟

دلم تنها تو را دارد ولی با او نمی مانی

تمام سعی تو كتمان عشقت بود در حالی

كه از چشمان مستت خوانده بودم راز پنهانی

فقط يك لحظه آری با نگاهی اتفاق افتاد

چرا عاقل كند كاری كه بازآرد پشيمانی؟

  • Like 3
ارسال شده در

اکنون کجايی ای خود ديگر من؟

ايا در اين سکوت شب بيداری؟

بگذار نسيم پاک

تپش و مهربانی جاودانه ی قلبم را به تو برساند.

کجايی ای ستاره زيبای من؟

تيرگی زندگی مرا در اغوش کشيده

و اندوه بر من چيره گشته است.

لبخندی در فضا بزن؛ که خواهد رسيد و مرا جانی دوباره خواهد داد!

از انفاس خود عطری در فضا بپراکن که حمايتم خواهد کرد!

کجايی ای محبوب من؟

اه ؛ چه بزرگ است عشق!

و چه بی مقدارم من!

  • Like 3
ارسال شده در

رفتی و قصر خيالم را فروريختی

رفتی و تاروپود عشق را گسستی

رفتی و از رفتنت داغها مانده به اين دل

رفتی و از رفتنت گُلها شدند گِل

رفتی و من ماندم و تاروپود از هم گسسته

تاروپود عشق،عشق گذشته

رفتی و من ماندم و خاطرات تلخ و شيرين

رفتی و من ماندم وياد ان روزهای ديرين

رفتی و ازآن پس نشد ماه تابان

رفتی و ازآن پس نبارید زابر باران

رفتی و از رفتنت خشکیدند جویبارها

رفتی و از ذفتنت پژمردند گلزاران

رفتی و من شدم چون مرغ عشقی تنها

رفتی اما،یادت ماند در دلها

  • Like 3
ارسال شده در

باز خواندی

باز راندی

باز بر تخت عاجم نشاندی

باز در کام موجم کشاندی

گرچه در پرنیان غمی شوم

سالها در دلم زیستی تو

اه،هرگز ندانستم از عشق

چیستی تو

کیستی تو

  • Like 3
ارسال شده در

ما تکیه داده نرم به بازوی یکدگر

در روحمان طراوت مهتاب عشق بود

سرهایمان چو شاخه ی سنگین ز بار و برگ

خامش،بر استانه محراب عشق بود

  • Like 3

×
×
  • اضافه کردن...