سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ اگر به خانهی من آمدی برایم مداد بیاور مداد سیاه میخواهم روی چهرهام خط بکشم تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم! یک مداد پاک کن بده برای محو لبها نمیخواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند! یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم شخم بزنم وجودم را ... بدون اینها راحتتر به بهشت میروم گویا! یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد و بیواسطه روسری کمی بیاندیشم! نخ و سوزن هم بده، برای زبانم میخواهم ... بدوزمش به سق ...اینگونه فریادم بی صداتر است! قیچی یادت نرود، میخواهم هر روز اندیشه هایم را سانسور کنم! پودر رختشویی هم لازم دارم برای شستشوی مغزی! مغزم را که شستم، پهن کنم روی بند تا آرمانهایم را باد با خود ببرد به آنجایی که عرب نی انداخت. میدانی که؟ باید واقعبین بود ! صداخفه کن هم اگر گیر آوردی بگیر! میخواهم وقتی به جرم عشق و انتخاب، برچسب فاحشه میزنندم بغضم را در گلو خفه کنم! یک کپی از هویتم را هم میخواهم برای وقتی که خواهران و برادران دینی به قصد ارشاد، فحش و تحقیر تقدیمم میکنند، به یاد بیاورم که کیستم! ترا به خدا ... اگر جایی دیدی حقی میفروختند برایم بخر ... تا در غذا بریزم ترجیح میدهم خودم قبل از دیگران حقم را بخورم! سر آخر اگر پولی برایت ماند برایم یک پلاکارد بخر به شکل گردنبند، بیاویزم به گردنم .... و رویش با حروف درشت بنویسم: من یک انسانم من هنوز یک انسانم من هر روز یک انسانم شعری از غاده السمان شاعریتوانا از سوریه 43 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ مگه اونجا هم گشت ارشاد دارند؟ 9 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ سوریه هم از این چهره ها داشت ما خبر نداشتیم؟ دمش گرم. 7 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ ما هیچگاه نبايد دلمان را ببازيم ' چون حتي در ميان درد و رنج ' دست خدا در كار زندگي مان است. سخنانی از سر درد را در متن تاپیک خواندم. تو این فکرم که طبیعت از انسان مهربانتر است. البته اگر هنوز مهری بر دلهامون مونده باشه. نوشته های این بانوی گرامی حکایت استثمار انسان توسط همنوع هست. سر تا سر زندگی انسانها با همین فریاد ها سپری شده و دریغا که هنوز هم ذره ای راه نجات پیدا نیست. دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست 8 لینک به دیدگاه
eder 13732 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ مگه اونجا هم گشت ارشاد دارند؟ احتمالا خودشون که نه ولی براشون صادر میکنن 7 لینک به دیدگاه
محمــد 4415 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ شعرش خیلی کلیشه ای بود و هیچ نبوغ و تازگی در آن دیده نمی شد، خیلی راحتتر بگم حرفاش تکراری بود 5 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ ........هیچی نگم بهتره جالب بود.... 7 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ شعرش خیلی کلیشه ای بود و هیچ نبوغ و تازگی در آن دیده نمی شد، خیلی راحتتر بگم حرفاش تکراری بود بابا بزرگ شما راحت باش برو پارک بشین روزنامه اتو بخون دوران بازنشستگی خوش بگذره 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ ما هیچگاه نبايد دلمان را ببازيم ' چون حتي در ميان درد و رنج ' دست خدا در كار زندگي مان است. سخنانی از سر درد را در متن تاپیک خواندم. تو این فکرم که طبیعت از انسان مهربانتر است. البته اگر هنوز مهری بر دلهامون مونده باشه. نوشته های این بانوی گرامی حکایت استثمار انسان توسط همنوع هست. سر تا سر زندگی انسانها با همین فریاد ها سپری شده و دریغا که هنوز هم ذره ای راه نجات پیدا نیست. دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست مرسی فکوری 2 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ سبک نوشتاریش ادمو یاد فروغ فرخزاد میاندازه من از نهایت شب حرف میزنم و از نهایت تاریکی ای مهربان به سراغ من اگرامدی برایم چراغ بیار و یک کوچه که از ان به اذحام کوچه خوشبخت بنگرم 8 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم شخم بزنم وجودم را ... بدون اینها راحتتر به بهشت میروم گویا! درد کهنه من 5 لینک به دیدگاه
sokut.n 1212 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ شعرش خیلی کلیشه ای بود و هیچ نبوغ و تازگی در آن دیده نمی شد، خیلی راحتتر بگم حرفاش تکراری بود وقتي درد همه مشترك باشه عين هم بيانش ميكنن.ميشه تكراري 3 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ هر بار که این شعرو میخونم برام تازگی داره... عجیییب عمیقه! 3 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ هر بار که این شعرو میخونم برام تازگی داره... عجیییب عمیقه! دارم حفظش می کنم نگاری برا منم عجیب عمیقه خیلی رک و ساده به زبان فروغ فرخزاد خودمون زنانگی خودشو بی پروا فریاد زده 4 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ اگر به خانهی من آمدیبرایم مداد بیاور مداد سیاه میخواهم روی چهرهام خط بکشم تا به جرم زیبایی در قفس نیفتم یک ضربدر هم روی قلبم تا به هوس هم نیفتم! یک مداد پاک کن بده برای محو لبها نمیخواهم کسی به هوای سرخیشان، سیاهم کند! یک بیلچه، تا تمام غرایز زنانه را از ریشه درآورم شخم بزنم وجودم را ... بدون اینها راحتتر به بهشت میروم گویا! یک تیغ بده، موهایم را از ته بتراشم، سرم هوایی بخورد و بیواسطه روسری کمی بیاندیشم! همه جای دنیا زن ها باید بنالن نمی دونم مقصر کیه گاهی ترجیح می دم گوش هامو بگیرم و چشم هامو ببندم 3 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ دارم حفظش می کنم نگاری برا منم عجیب عمیقه خیلی رک و ساده به زبان فروغ فرخزاد خودمون زنانگی خودشو بی پروا فریاد زده اره من اولین بار که خوندمش فک کردم مال فروغ فرخزاده 3 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ همه جای دنیا زن ها باید بنالن نمی دونم مقصر کیه گاهی ترجیح می دم گوش هامو بگیرم و چشم هامو ببندم از ماست که بر ماست 1 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ تو هر تاپیکی میری میبینی حرف از خوردن حقوق زناست 1 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آذر، ۱۳۹۰ شعرش خیلی کلیشه ای بود و هیچ نبوغ و تازگی در آن دیده نمی شد، خیلی راحتتر بگم حرفاش تکراری بود وای به روزی که به دردها عادت کنیم که کردیم 2 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۰ من " زن زندگی" و " خانم نجیب" را دوست ندارم، من همان دخترک "پتیاره" را دوست دارم که متلک گو را در جوی آب می اندازد. من فمنیستم و به آن می بالم. فمنیستم اما نه به این معنا که "همه مردان بدند" نه به این معنا که " چون من زنم بهترم" نه! من فمنیستم به این معنا که همان قدر سهم دارم از این کشور و این دنیا و زندگی که یک مرد سهم دارد. به این معنا که همان قدر مستحق احترامم که یک مذکر. و عمیقا به این معتقدم که داشتن یا نداشتن آلت تناسلی مردانه دلیل بر برتری نیست. همین! 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده