الهام. 8079 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ من از گربه ها بدم میومد. خیلی زیاد. یه جا میرفتم سر کار تو بوئین زهرا. بعد از ظهر گفتیم یه چرتی بزنیم. خوابیده بودم احساس کردم صورتمو داره یه چیزی لیس میزنه. بیدار شدم دیدم گربه است. بلند شدم دم دستم یه دونه شلنگ بود. حیوان را با شلنگ زدم از روی حرص. جان به جان آفرین تسلیم کرد. بعدش خیلی عذاب وجدان گرفتم. از اون روز به بعد خیلی حواسم بهشون هست. ولی بازم بی چشم و رو هستن. حیف هاپو نیست؟ چه جوري دلت اومد؟؟ دلم يه جوري شد...بيچاره 5 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ من از گربه ها بدم میومد. خیلی زیاد. یه جا میرفتم سر کار تو بوئین زهرا. بعد از ظهر گفتیم یه چرتی بزنیم. خوابیده بودم احساس کردم صورتمو داره یه چیزی لیس میزنه. بیدار شدم دیدم گربه است. بلند شدم دم دستم یه دونه شلنگ بود. حیوان را با شلنگ زدم از روی حرص. جان به جان آفرین تسلیم کرد. بعدش خیلی عذاب وجدان گرفتم. از اون روز به بعد خیلی حواسم بهشون هست. ولی بازم بی چشم و رو هستن. حیف هاپو نیست؟ :ws28: پ . ن . پ : موقع خوابیدن سعی کنید شلنگ دم دستتون نباشه. 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ فکور جان حالا شانس آوردیم انجمن دفاع از حقوق گربه ها خوابیدن. فردا صبح منو تو رو دار میزنن از سر در انجمن. :icon_pf (34): چه جوري دلت اومد؟؟دلم يه جوري شد...بيچاره بفرما. نگفتم. تازه این از همشون دل رحمتره. خوب دست خودم که نبود. 3 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ من از گربه ها بدم میومد. خیلی زیاد. یه جا میرفتم سر کار تو بوئین زهرا. بعد از ظهر گفتیم یه چرتی بزنیم. خوابیده بودم احساس کردم صورتمو داره یه چیزی لیس میزنه. بیدار شدم دیدم گربه است. بلند شدم دم دستم یه دونه شلنگ بود. حیوان را با شلنگ زدم از روی حرص. جان به جان آفرین تسلیم کرد. بعدش خیلی عذاب وجدان گرفتم. از اون روز به بعد خیلی حواسم بهشون هست. ولی بازم بی چشم و رو هستن. حیف هاپو نیست؟ قاتل!!!از عذاب وجدان دق نکردی؟؟؟ کشتیش واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کشتیش؟؟؟!!!!!!!!!!!! 4 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ قاتل!!!از عذاب وجدان دق نکردی؟؟؟ کشتیش واقعا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کشتیش؟؟؟!!!!!!!!!!!! به خدا دست خودم نبود. نفهمیدم چی شد. :icon_pf (34): 10 سال هم یه گربه رو تیمار کنی و با مهر و محبت بهش غذا بدی بازم صورتتو چنگ میندازه. ولی اگر برای یه سگ فقط یکبار یه تیکه نون خشک پرت کنی تا پای جون وای میسته واست. حتی اگه شلاقش بزنی فقط التماست میکنه. چیه بابا گربه؟ خدا به دادم برسه صبح. 3 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ به خدا دست خودم نبود. نفهمیدم چی شد. :icon_pf (34): 10 سال هم یه گربه رو تیمار کنی و با مهر و محبت بهش غذا بدی بازم صورتتو چنگ میندازه. ولی اگر برای یه سگ فقط یکبار یه تیکه نون خشک پرت کنی تا پای جون وای میسته واست. حتی اگه شلاقش بزنی فقط التماست میکنه. چیه بابا گربه؟ خدا به دادم برسه صبح. حالا هر جوری که هست!!! آدم نامرد هم داریم باید بزنی با شیلنگ نصفش کنی؟؟ اونکه داشته بوست میکرده!!!!!!!!!!!!!!! به جا پشیمونی میگی سگ بهتره؟؟ سگ خره که این کارارو میکنه!!! آخه چه جوری زدی که مرد؟؟؟ نبردیش دام پزشکی?? شاید هنوز نمرده بوده.... 6 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ حالا هر جوری که هست!!! آدم نامرد هم داریم باید بزنی با شیلنگ نصفش کنی؟؟ اونکه داشته بوست میکرده!!!!!!!!!!!!!!! به جا پشیمونی میگی سگ بهتره؟؟ سگ خره که این کارارو میکنه!!! آخه چه جوری زدی که مرد؟؟؟ نبردیش دام پزشکی شاید هنوز نمرده بوده.... برو بابا دلت خوشه. اینجا تو شهر آدمش میمونه رو زمین تا بمیره. دامپزشکی کجا بود وسط بیابون؟ چه جوری؟ خوب شترق زدم مرد دیگه. زیاد غصه نخور بابا. از این گربه ناز نازیا نبود که بابا. از این گربه خشنا بود. الان که خوبم باهاشون. 3 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ برو بابا دلت خوشه. اینجا تو شهر آدمش میمونه رو زمین تا بمیره. دامپزشکی کجا بود وسط بیابون؟ چه جوری؟ خوب شترق زدم مرد دیگه. زیاد غصه نخور بابا. از این گربه ناز نازیا نبود که بابا. از این گربه خشنا بود. الان که خوبم باهاشون. زبان سرخ سر سبز میدهد بر باد گفتی ؟ حالا بیا جمعش کن. برای مطالعه بیشتر به رساله دکترای مرحوم عوضعلی در کتابخانه دانشگاه آکسفورد مراجعه فرمایید. 4 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ زبان سرخ سر سبز میدهد بر بادگفتی ؟ حالا بیا جمعش کن. حالا صب داستان داریم. 2 لینک به دیدگاه
NEGARi 9387 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ برو بابا دلت خوشه. اینجا تو شهر آدمش میمونه رو زمین تا بمیره. دامپزشکی کجا بود وسط بیابون؟ چه جوری؟ خوب شترق زدم مرد دیگه. زیاد غصه نخور بابا. از این گربه ناز نازیا نبود که بابا. از این گربه خشنا بود. الان که خوبم باهاشون. چقدر واقعا پشیمونی!!! گربه گربست خشن چیه این وسط؟؟ مگه رفت آمد داشتی باهاش که میگی خشن بود؟؟؟ خیلی بدی!! دیگه اینو جایی تعریف نکن! شما مردا هرچی خاطره وحشتناک دارید باید تعریف کنید؟؟؟ 7 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ چقدر واقعا پشیمونی!!! گربه گربست خشن چیه این وسط؟؟ مگه رفت آمد داشتی باهاش که میگی خشن بود؟؟؟ خیلی بدی!! دیگه اینو جایی تعریف نکن! شما مردا هرچی خاطره وحشتناک دارید باید تعریف کنید؟؟؟ گربه گربست خشن چیه این وسط؟؟ 2 لینک به دیدگاه
TrueBlue 1583 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ من از گربه ها بدم میومد. خیلی زیاد. یه جا میرفتم سر کار تو بوئین زهرا. بعد از ظهر گفتیم یه چرتی بزنیم. خوابیده بودم احساس کردم صورتمو داره یه چیزی لیس میزنه. بیدار شدم دیدم گربه است. بلند شدم دم دستم یه دونه شلنگ بود. حیوان را با شلنگ زدم از روی حرص. جان به جان آفرین تسلیم کرد. بعدش خیلی عذاب وجدان گرفتم. از اون روز به بعد خیلی حواسم بهشون هست. ولی بازم بی چشم و رو هستن. حیف هاپو نیست؟ .. .. .. نه من می خوام بدونم فقط میخوام بدونما . . . . . . آخه چی فک کردی قاتل؟:ubhuekdv133q83a7yy7 جانی؟:ubhuekdv133q83a7yy7 الان هر چی از این شکلکا بذارم که از حرصم کم نمیشه :elivg5ddfqdy8k5mocf خوبه بیچاره داشته بوست می کرده :w821: آدمو اگه بخوای بکشی از خودش دفاع می کنه.اون گربه بیچاره آخه چی کار می تونسته بکنه.به این معصومی:v57xpgj21gn50sq6izf نگااااااااااااااااااار :banel_smiley_90: بیا بریم من می خوام اینو بکشم :v57xpgj21gn50sq6izf:v57xpgj21gn50sq6izf:v57xpgj21gn50sq6izf:v57xpgj21gn50sq6izf:v57xpgj21gn50sq6izf:v57xpgj21gn50sq6izf اگه یک بار دیگه، فقط یک بار دیگه به یه گربه چپ نگا کنید من می دونم و شما قاتل:w821: :femenist:من پیشنهاد می کنم این آقا اخراج بشه :femenist: :femenist: :femenist::femenist:نگار از من حمایت کن :femenist::femenist: 7 لینک به دیدگاه
ایناز 981 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ vaaaaaaaaaaaaayyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyyy jiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiigh 2 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ من از گربه ها بدم میومد. خیلی زیاد. یه جا میرفتم سر کار تو بوئین زهرا. بعد از ظهر گفتیم یه چرتی بزنیم. خوابیده بودم احساس کردم صورتمو داره یه چیزی لیس میزنه. بیدار شدم دیدم گربه است. بلند شدم دم دستم یه دونه شلنگ بود. حیوان را با شلنگ زدم از روی حرص. جان به جان آفرین تسلیم کرد. بعدش خیلی عذاب وجدان گرفتم. از اون روز به بعد خیلی حواسم بهشون هست. ولی بازم بی چشم و رو هستن. حیف هاپو نیست؟ بگو دروغ گفتم... آخه چجوری تونستی... بابا گربه که گوگولی ترین حیوون دنیاس...تازه داشته بهت محبت میکرده... ای خدا من الان به کی بگم دردمو...:4564::4564::4564: 7 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ یکی از دلائلی که ایرانی ها یا از حیوانات خانگی مثل سگ و گربه می ترسند یا عذابشون میدن، اینه که هنوز این حیوانات برای ما یک موجودات موذی هستند. در حالی که در اروپا بعد از دورشدن خانواده ها از همدیگه، فقدان حضور بچه که از 18 سالگی کم کم از خانواده دور میشه، سگ و گربه میاد جایگزین میشه. خدا پدر این انقلاب صنعتی رو بیامرزه! والبته شان نزول نگهداری سگ و گربه تو ایران چیزی است به نام "کلاس" و در اروپا چیزی است به نام "فقدان" 8 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ من از گربه ها بدم میومد. خیلی زیاد. یه جا میرفتم سر کار تو بوئین زهرا. بعد از ظهر گفتیم یه چرتی بزنیم. خوابیده بودم احساس کردم صورتمو داره یه چیزی لیس میزنه. بیدار شدم دیدم گربه است. بلند شدم دم دستم یه دونه شلنگ بود. حیوان را با شلنگ زدم از روی حرص. جان به جان آفرین تسلیم کرد. بعدش خیلی عذاب وجدان گرفتم. از اون روز به بعد خیلی حواسم بهشون هست. ولی بازم بی چشم و رو هستن. حیف هاپو نیست؟ یدونه گربه کشتی همش اینجوری ریختن رو سرت اگه من خاطره 10 تا جوجه ای که کشتم رو تعریف کنم چی میشه؟ × 10 1 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ یدونه گربه کشتی همش اینجوری ریختن رو سرت اگه من خاطره 10 تا جوجه ای که کشتم رو تعریف کنم چی میشه؟ × 10 آخه چرا با اعصاب ما بازی میکنین!!!!! 3 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ آخه چرا با اعصاب ما بازی میکنین!!!!! http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=74237 2 لینک به دیدگاه
TrueBlue 1583 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ یدونه گربه کشتی همش اینجوری ریختن رو سرت اگه من خاطره 10 تا جوجه ای که کشتم رو تعریف کنم چی میشه؟ × 10 عمد یا غیر عمد؟ :icon_razz: من بچه بودم خیلی جوجه داشتم مریض میشدن بهشون مولتی ویتامین میدادیم آخرم میمردن. ولی هیچ وقت نشکتمشون یکی از دوستام تعریف می کرد می گفت فامیلمون 6 7 تا جوجه خریده بودن برا بچه هاشون.2 تا بچه ی 2 و 3 ساله.اینا تصمیم گرفتن برن به جوجه ها پرواز یاد بدن :icon_pf (34): اینا رو میگرفتن بالاشونو باز می کردن از طبقه ی دوم ووووووووووووووووووویيژ.پرتشون می کردن پایین :icon_pf (34): احمقا میدیدن اولی و دومی و سومی له شدن اون پایینا، بازم ادامه می دادن حالا شما اعتراف کن 5 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 آذر، ۱۳۹۰ عمد یا غیر عمد؟ :icon_razz:من بچه بودم خیلی جوجه داشتم مریض میشدن بهشون مولتی ویتامین میدادیم آخرم میمردن. ولی هیچ وقت نشکتمشون یکی از دوستام تعریف می کرد می گفت فامیلمون 6 7 تا جوجه خریده بودن برا بچه هاشون.2 تا بچه ی 2 و 3 ساله.اینا تصمیم گرفتن برن به جوجه ها پرواز یاد بدن :icon_pf (34): اینا رو میگرفتن بالاشونو باز می کردن از طبقه ی دوم ووووووووووووووووووویيژ.پرتشون می کردن پایین :icon_pf (34): احمقا میدیدن اولی و دومی و سومی له شدن اون پایینا، بازم ادامه می دادن حالا شما اعتراف کن این تاپیک رو منحرف نکنید تاپیک زدم http://www.noandishaan.com/forums/showthread.php?t=74237 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده