آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ بچه ها زهرایی اینجا بود کسی ندیدش کجا رفت ؟ لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ خسته نباشی مادر واسه رفع خستگی واست شربت اوردم بس درس خوندی پوست استخون شدی والا دلم خواست خو:5c6ipag2mnshmsf5ju3..برم ببینم تو خونه میتونم پیدا کنم... خبرا چه زود میرسه .از کجا فهمیدی من 6 اومدم؟؟ شما بخور نوش جونت. من اهل تک خوری نیستم فرنوش... هستی خانم یه سوالشما دیگه جایی واسه کار درخواست دادید؟الآن شاغلید؟فرصتی براتون مهیاشده بعداز اون کار که رفتید؟ نه آقا حمید ...هیچ جا....میبینی که داریم برا ارشد میخونیم... البته چند روز قبل یه جا بود همینجوری برا کنترل پروژه رفتم..سابقه کار میخواستن...فعلا مشخص نیست...ولی دنبال کار نگشتم.. 5 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا اومدم اهنگ دانلود کردم کلی ، از عارف حالا که گوش میدم ترکیه :icon_pf (34): هیچی متوجه نمیشم چی میخونه 4 لینک به دیدگاه
Hamid Mehrazin 7043 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ دلم خواست خو:5c6ipag2mnshmsf5ju3..برم ببینم تو خونه میتونم پیدا کنم... من اهل تک خوری نیستم فرنوش... نه آقا حمید ...هیچ جا....میبینی که داریم برا ارشد میخونیم... البته چند روز قبل یه جا بود همینجوری برا کنترل پروژه رفتم..سابقه کار میخواستن...فعلا مشخص نیست...ولی دنبال کار نگشتم.. انشالله پیدا میشه چون واسه شغل قبلتون خیلی بی انصافی کرد مدیرتون. میخواستم بدونم جایی موفق شدید استخدام بشید یه جورایی تو تجربه کاری مثل هم شدیم منم به همین وضع البته شاید کمتر ازشما دچار شدم ولی واسه منم بی انصافی کردند چه رشته ای میخواهید ارشدبدید؟چه گرایشی؟ 4 لینک به دیدگاه
Farnoosh Khademi 20023 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ دوستان من رفتم. صبح همگی بخیر. 4 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ دوستان من رفتم. صبح همگی بخیر. منم دیگه کم کم برم شب بخیر 4 لینک به دیدگاه
Hamid Mehrazin 7043 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آذر، ۱۳۹۱ دوستان شب خوش منم برم فرداصبح کلی کاردارم:icon_pf (44): 4 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۱ سلام بچه ها من دیروز 5 صبح پاشدم رفتم تا رسیدم شهرک صنعتی اشتهارد شد 7 رفتیم یکی از کارمندا قرار شد بهمون توضیح بده منم که کلا رو مخ کارمنده داشتم میرفتم گفت اول صبحونه بخور بعد منم زودی یه لقمه دستم گرفتم گفتم زودتر بریم اقا رفتیم سه تا خط تولیدشونو دیدم کلی چیز یاد گرفتم بعدش این کارمنده به یه کارگره گفت برو واسه خانوم مهندس یه نمونه از اونا رو بیار من تو شوک خانوم مهندس ...تو دلم گفتم مهندس عمته نهارمم رفتیم پیش رییس کارخونه واسم کوبیده اوردن(اشنا بود)بعدش گفتم میخوام از سیستماتون عکس بگیرم این کارمنده نمیزاره سریع پیجش کردن اومد گفت هر چی میخواد بهش بده بعدم واسه استراحت میتونه بیاد تو اتاق من یا مهندس اکبری(مدیر عامله) من: منم رفتم عکس و ..... یکمم با کارگرا صحبت کردم یه دستگاه جوش صوتی هم دیدم اقا صداش رو مخی بوداااااااااااااا بعدم اخرش رفتم پیش رییس کارخونه خداحافظی کردم و ازم نظر پرسید منم گفتم سیستم نتتون خیلی ضعیفه اونم گفت بازم میای منم گفتم بله گفت با این اقا هماهنگ کن 6 صبح میاد دم خونتون دنبالت() برگشتنی هم یه راننده داد ما رو رسوند تهران ما هم کلی خودمان را گرفتیم که چه یه دانشجوی بدبخت را تحویل گرفتند:gnugghender: 7 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۱ سلام بچه هامن دیروز 5 صبح پاشدم رفتم تا رسیدم شهرک صنعتی اشتهارد شد 7 رفتیم یکی از کارمندا قرار شد بهمون توضیح بده منم که کلا رو مخ کارمنده داشتم میرفتم گفت اول صبحونه بخور بعد منم زودی یه لقمه دستم گرفتم گفتم زودتر بریم اقا رفتیم سه تا خط تولیدشونو دیدم کلی چیز یاد گرفتم بعدش این کارمنده به یه کارگره گفت برو واسه خانوم مهندس یه نمونه از اونا رو بیار من تو شوک خانوم مهندس ...تو دلم گفتم مهندس عمته نهارمم رفتیم پیش رییس کارخونه واسم کوبیده اوردن(اشنا بود)بعدش گفتم میخوام از سیستماتون عکس بگیرم این کارمنده نمیزاره سریع پیجش کردن اومد گفت هر چی میخواد بهش بده بعدم واسه استراحت میتونه بیاد تو اتاق من یا مهندس اکبری(مدیر عامله) من: منم رفتم عکس و ..... یکمم با کارگرا صحبت کردم یه دستگاه جوش صوتی هم دیدم اقا صداش رو مخی بوداااااااااااااا بعدم اخرش رفتم پیش رییس کارخونه خداحافظی کردم و ازم نظر پرسید منم گفتم سیستم نتتون خیلی ضعیفه اونم گفت بازم میای منم گفتم بله گفت با این اقا هماهنگ کن 6 صبح میاد دم خونتون دنبالت() برگشتنی هم یه راننده داد ما رو رسوند تهران ما هم کلی خودمان را گرفتیم که چه یه دانشجوی بدبخت را تحویل گرفتند:gnugghender: :jawdrop: دیدی بی دلیل نا راحت یودی؟ 4 لینک به دیدگاه
Lean 56968 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۱ سلام بچه هامن دیروز 5 صبح پاشدم رفتم تا رسیدم شهرک صنعتی اشتهارد شد 7 رفتیم یکی از کارمندا قرار شد بهمون توضیح بده منم که کلا رو مخ کارمنده داشتم میرفتم گفت اول صبحونه بخور بعد منم زودی یه لقمه دستم گرفتم گفتم زودتر بریم اقا رفتیم سه تا خط تولیدشونو دیدم کلی چیز یاد گرفتم بعدش این کارمنده به یه کارگره گفت برو واسه خانوم مهندس یه نمونه از اونا رو بیار من تو شوک خانوم مهندس ...تو دلم گفتم مهندس عمته نهارمم رفتیم پیش رییس کارخونه واسم کوبیده اوردن(اشنا بود)بعدش گفتم میخوام از سیستماتون عکس بگیرم این کارمنده نمیزاره سریع پیجش کردن اومد گفت هر چی میخواد بهش بده بعدم واسه استراحت میتونه بیاد تو اتاق من یا مهندس اکبری(مدیر عامله) من: منم رفتم عکس و ..... یکمم با کارگرا صحبت کردم یه دستگاه جوش صوتی هم دیدم اقا صداش رو مخی بوداااااااااااااا بعدم اخرش رفتم پیش رییس کارخونه خداحافظی کردم و ازم نظر پرسید منم گفتم سیستم نتتون خیلی ضعیفه اونم گفت بازم میای منم گفتم بله گفت با این اقا هماهنگ کن 6 صبح میاد دم خونتون دنبالت() برگشتنی هم یه راننده داد ما رو رسوند تهران ما هم کلی خودمان را گرفتیم که چه یه دانشجوی بدبخت را تحویل گرفتند:gnugghender: :ws28: 4 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۱ :jawdrop:دیدی بی دلیل نا راحت یودی؟ اره با دوستم بهار بودیم داشتیم نهار میخوردیم بهمون نفری یدونه کادو هم داد که ما رو یاد بنیان گذار این حرکت انداخت اومدیم خونه دیدیم یه جای فوق العاد ه شیکه توش دو تا روان نویسه من دیگه برم کلاس دارم تا ساعت 5:4564: 5 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۱ اره با دوستم بهار بودیم داشتیم نهار میخوردیم بهمون نفری یدونه کادو هم داد که ما رو یاد بنیان گذار این حرکت انداخت اومدیم خونه دیدیم یه جای فوق العاد ه شیکه توش دو تا روان نویسه من دیگه برم کلاس دارم تا ساعت 5:4564: کادوووووووووو ایشالا همیشه موفق و شاد باشی گلم :hapydancsmil: 4 لینک به دیدگاه
Hamid Mehrazin 7043 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۱ سلام بچه هامن دیروز 5 صبح پاشدم رفتم تا رسیدم شهرک صنعتی اشتهارد شد 7 رفتیم یکی از کارمندا قرار شد بهمون توضیح بده منم که کلا رو مخ کارمنده داشتم میرفتم گفت اول صبحونه بخور بعد منم زودی یه لقمه دستم گرفتم گفتم زودتر بریم اقا رفتیم سه تا خط تولیدشونو دیدم کلی چیز یاد گرفتم بعدش این کارمنده به یه کارگره گفت برو واسه خانوم مهندس یه نمونه از اونا رو بیار من تو شوک خانوم مهندس ...تو دلم گفتم مهندس عمته نهارمم رفتیم پیش رییس کارخونه واسم کوبیده اوردن(اشنا بود)بعدش گفتم میخوام از سیستماتون عکس بگیرم این کارمنده نمیزاره سریع پیجش کردن اومد گفت هر چی میخواد بهش بده بعدم واسه استراحت میتونه بیاد تو اتاق من یا مهندس اکبری(مدیر عامله) من: منم رفتم عکس و ..... یکمم با کارگرا صحبت کردم یه دستگاه جوش صوتی هم دیدم اقا صداش رو مخی بوداااااااااااااا بعدم اخرش رفتم پیش رییس کارخونه خداحافظی کردم و ازم نظر پرسید منم گفتم سیستم نتتون خیلی ضعیفه اونم گفت بازم میای منم گفتم بله گفت با این اقا هماهنگ کن 6 صبح میاد دم خونتون دنبالت() برگشتنی هم یه راننده داد ما رو رسوند تهران ما هم کلی خودمان را گرفتیم که چه یه دانشجوی بدبخت را تحویل گرفتند:gnugghender: پس واسه من پارتی بشید بیام تواین کارخونه چون فکر کنم دفعه بعدی مدیرعامل میشید بااین شتاب که روزاول داشتید بهتون امیدوارشدم گفتم میشه پارتی بشیدکارمون راه بیفته 7 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۱ اره با دوستم بهار بودیم داشتیم نهار میخوردیم بهمون نفری یدونه کادو هم داد که ما رو یاد بنیان گذار این حرکت انداخت اومدیم خونه دیدیم یه جای فوق العاد ه شیکه توش دو تا روان نویسه من دیگه برم کلاس دارم تا ساعت 5:4564: گفتی کدوم کارخونه رفتی؟ 5 لینک به دیدگاه
amin99 40 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۱ سلام بچه هامن دیروز 5 صبح پاشدم رفتم تا رسیدم شهرک صنعتی اشتهارد شد 7 رفتیم یکی از کارمندا قرار شد بهمون توضیح بده منم که کلا رو مخ کارمنده داشتم میرفتم گفت اول صبحونه بخور بعد منم زودی یه لقمه دستم گرفتم گفتم زودتر بریم اقا رفتیم سه تا خط تولیدشونو دیدم کلی چیز یاد گرفتم بعدش این کارمنده به یه کارگره گفت برو واسه خانوم مهندس یه نمونه از اونا رو بیار من تو شوک خانوم مهندس ...تو دلم گفتم مهندس عمته نهارمم رفتیم پیش رییس کارخونه واسم کوبیده اوردن(اشنا بود)بعدش گفتم میخوام از سیستماتون عکس بگیرم این کارمنده نمیزاره سریع پیجش کردن اومد گفت هر چی میخواد بهش بده بعدم واسه استراحت میتونه بیاد تو اتاق من یا مهندس اکبری(مدیر عامله) من: منم رفتم عکس و ..... یکمم با کارگرا صحبت کردم یه دستگاه جوش صوتی هم دیدم اقا صداش رو مخی بوداااااااااااااا بعدم اخرش رفتم پیش رییس کارخونه خداحافظی کردم و ازم نظر پرسید منم گفتم سیستم نتتون خیلی ضعیفه اونم گفت بازم میای منم گفتم بله گفت با این اقا هماهنگ کن 6 صبح میاد دم خونتون دنبالت() برگشتنی هم یه راننده داد ما رو رسوند تهران ما هم کلی خودمان را گرفتیم که چه یه دانشجوی بدبخت را تحویل گرفتند:gnugghender: رديف كن واسه دفه بعد بچه هاي سايتم ببر 4 لینک به دیدگاه
VINA 31339 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 آذر، ۱۳۹۱ گفتی کدوم کارخونه رفتی؟ بسته بندی ایران نسترن رديف كن واسه دفه بعد بچه هاي سايتم ببر با بچه های یونیمون میریم فقط 5 لینک به دیدگاه
amin99 40 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۱ با بچه های یونیمون میریم فقط چنتا از بچه هاي سايتو به زورم كه شده ببر تا كنار دستت باشن سوتياتو جموجور كنن 4 لینک به دیدگاه
آریودخت 43941 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۱ با بچه های یونیمون میریم فقط چنتا از بچه هاي سايتو به زورم كه شده ببر تا كنار دستت باشن سوتياتو جموجور كنن با مینای من درس صوبت کن :vahidrk: 6 لینک به دیدگاه
Hamid Mehrazin 7043 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 آذر، ۱۳۹۱ چنتا از بچه هاي سايتو به زورم كه شده ببر تا كنار دستت باشن سوتياتو جموجور كنن با مینای من درس صوبت کن :vahidrk: فاطمه خانم چرا اعصاب نداری؟زود چوب برمیداری 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده