رفتن به مطلب

پاتوق بچه صنايعي هاي گل ...


ارسال های توصیه شده

  • پاسخ 4.5k
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

خسته نباشی مادر

واسه رفع خستگی واست شربت اوردم

بس درس خوندی پوست استخون شدی والا :banel_smiley_4:

 

 

ofoc4952q4weky1y4llb.jpg

 

دلم خواست خو:5c6ipag2mnshmsf5ju3..برم ببینم تو خونه میتونم پیدا کنم...:ws3:

 

خبرا چه زود میرسه .از کجا فهمیدی من 6 اومدم؟؟

 

شما بخور نوش جونت.

من اهل تک خوری نیستم فرنوش...:ws3:

 

هستی خانم یه سوال

شما دیگه جایی واسه کار درخواست دادید؟الآن شاغلید؟فرصتی براتون مهیاشده بعداز اون کار که رفتید؟

نه آقا حمید ...هیچ جا....میبینی که داریم برا ارشد میخونیم...:w58:

البته چند روز قبل یه جا بود همینجوری برا کنترل پروژه رفتم..سابقه کار میخواستن...فعلا مشخص نیست...ولی دنبال کار نگشتم..

  • Like 5
لینک به دیدگاه

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا :4564:

اومدم اهنگ دانلود کردم کلی ، از عارف

حالا که گوش میدم ترکیه :icon_pf (34):

هیچی متوجه نمیشم چی میخونه :4564:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
دلم خواست خو:5c6ipag2mnshmsf5ju3..برم ببینم تو خونه میتونم پیدا کنم...:ws3:

 

 

من اهل تک خوری نیستم فرنوش...:ws3:

 

 

نه آقا حمید ...هیچ جا....میبینی که داریم برا ارشد میخونیم...:w58:

البته چند روز قبل یه جا بود همینجوری برا کنترل پروژه رفتم..سابقه کار میخواستن...فعلا مشخص نیست...ولی دنبال کار نگشتم..

انشالله پیدا میشه:a030:

چون واسه شغل قبلتون خیلی بی انصافی کرد مدیرتون. میخواستم بدونم جایی موفق شدید استخدام بشید

یه جورایی تو تجربه کاری مثل هم شدیم منم به همین وضع البته شاید کمتر ازشما دچار شدم ولی واسه منم بی انصافی کردند:sigh:

چه رشته ای میخواهید ارشدبدید؟چه گرایشی؟

  • Like 4
لینک به دیدگاه

سلام بچه ها

من دیروز 5 صبح پاشدم رفتم تا رسیدم شهرک صنعتی اشتهارد شد 7

رفتیم یکی از کارمندا قرار شد بهمون توضیح بده منم که کلا رو مخ کارمنده داشتم میرفتم گفت اول صبحونه بخور بعد

منم زودی یه لقمه دستم گرفتم گفتم زودتر بریم

اقا رفتیم سه تا خط تولیدشونو دیدم کلی چیز یاد گرفتم

بعدش این کارمنده به یه کارگره گفت برو واسه خانوم مهندس یه نمونه از اونا رو بیار من تو شوک خانوم مهندس ...تو دلم گفتم مهندس عمته:whistles:

نهارمم رفتیم پیش رییس کارخونه واسم کوبیده اوردن(اشنا بود:whistle:)بعدش گفتم میخوام از سیستماتون عکس بگیرم این کارمنده نمیزاره سریع پیجش کردن اومد گفت هر چی میخواد بهش بده بعدم واسه استراحت میتونه بیاد تو اتاق من یا مهندس اکبری(مدیر عامله)

من::ws3:

منم رفتم عکس و ..... یکمم با کارگرا صحبت کردم یه دستگاه جوش صوتی هم دیدم اقا صداش رو مخی بوداااااااااااااا

بعدم اخرش رفتم پیش رییس کارخونه خداحافظی کردم و ازم نظر پرسید منم گفتم سیستم نتتون خیلی ضعیفه :w02:اونم گفت بازم میای منم گفتم بله

گفت با این اقا هماهنگ کن 6 صبح میاد دم خونتون دنبالت(:w58:)

برگشتنی هم یه راننده داد ما رو رسوند تهران:w02:

ما هم کلی خودمان را گرفتیم که چه یه دانشجوی بدبخت را تحویل گرفتند:gnugghender:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
سلام بچه ها

من دیروز 5 صبح پاشدم رفتم تا رسیدم شهرک صنعتی اشتهارد شد 7

رفتیم یکی از کارمندا قرار شد بهمون توضیح بده منم که کلا رو مخ کارمنده داشتم میرفتم گفت اول صبحونه بخور بعد

منم زودی یه لقمه دستم گرفتم گفتم زودتر بریم

اقا رفتیم سه تا خط تولیدشونو دیدم کلی چیز یاد گرفتم

بعدش این کارمنده به یه کارگره گفت برو واسه خانوم مهندس یه نمونه از اونا رو بیار من تو شوک خانوم مهندس ...تو دلم گفتم مهندس عمته:whistles:

نهارمم رفتیم پیش رییس کارخونه واسم کوبیده اوردن(اشنا بود:whistle:)بعدش گفتم میخوام از سیستماتون عکس بگیرم این کارمنده نمیزاره سریع پیجش کردن اومد گفت هر چی میخواد بهش بده بعدم واسه استراحت میتونه بیاد تو اتاق من یا مهندس اکبری(مدیر عامله)

من::ws3:

منم رفتم عکس و ..... یکمم با کارگرا صحبت کردم یه دستگاه جوش صوتی هم دیدم اقا صداش رو مخی بوداااااااااااااا

بعدم اخرش رفتم پیش رییس کارخونه خداحافظی کردم و ازم نظر پرسید منم گفتم سیستم نتتون خیلی ضعیفه :w02:اونم گفت بازم میای منم گفتم بله

گفت با این اقا هماهنگ کن 6 صبح میاد دم خونتون دنبالت(:w58:)

برگشتنی هم یه راننده داد ما رو رسوند تهران:w02:

ما هم کلی خودمان را گرفتیم که چه یه دانشجوی بدبخت را تحویل گرفتند:gnugghender:

 

:jawdrop:

دیدی بی دلیل نا راحت یودی؟ :banel_smiley_4:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
سلام بچه ها

من دیروز 5 صبح پاشدم رفتم تا رسیدم شهرک صنعتی اشتهارد شد 7

رفتیم یکی از کارمندا قرار شد بهمون توضیح بده منم که کلا رو مخ کارمنده داشتم میرفتم گفت اول صبحونه بخور بعد

منم زودی یه لقمه دستم گرفتم گفتم زودتر بریم

اقا رفتیم سه تا خط تولیدشونو دیدم کلی چیز یاد گرفتم

بعدش این کارمنده به یه کارگره گفت برو واسه خانوم مهندس یه نمونه از اونا رو بیار من تو شوک خانوم مهندس ...تو دلم گفتم مهندس عمته:whistles:

نهارمم رفتیم پیش رییس کارخونه واسم کوبیده اوردن(اشنا بود:whistle:)بعدش گفتم میخوام از سیستماتون عکس بگیرم این کارمنده نمیزاره سریع پیجش کردن اومد گفت هر چی میخواد بهش بده بعدم واسه استراحت میتونه بیاد تو اتاق من یا مهندس اکبری(مدیر عامله)

من::ws3:

منم رفتم عکس و ..... یکمم با کارگرا صحبت کردم یه دستگاه جوش صوتی هم دیدم اقا صداش رو مخی بوداااااااااااااا

بعدم اخرش رفتم پیش رییس کارخونه خداحافظی کردم و ازم نظر پرسید منم گفتم سیستم نتتون خیلی ضعیفه :w02:اونم گفت بازم میای منم گفتم بله

گفت با این اقا هماهنگ کن 6 صبح میاد دم خونتون دنبالت(:w58:)

برگشتنی هم یه راننده داد ما رو رسوند تهران:w02:

ما هم کلی خودمان را گرفتیم که چه یه دانشجوی بدبخت را تحویل گرفتند:gnugghender:

 

:ws28::ws28::ws28:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
:jawdrop:

دیدی بی دلیل نا راحت یودی؟ :banel_smiley_4:

 

اره با دوستم بهار بودیم

داشتیم نهار میخوردیم بهمون نفری یدونه کادو هم داد که ما رو یاد بنیان گذار این حرکت انداخت اومدیم خونه دیدیم یه جای فوق العاد ه شیکه توش دو تا روان نویسه :whistle:

 

من دیگه برم کلاس دارم تا ساعت 5:4564:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
اره با دوستم بهار بودیم

داشتیم نهار میخوردیم بهمون نفری یدونه کادو هم داد که ما رو یاد بنیان گذار این حرکت انداخت اومدیم خونه دیدیم یه جای فوق العاد ه شیکه توش دو تا روان نویسه :whistle:

 

من دیگه برم کلاس دارم تا ساعت 5:4564:

 

 

کادوووووووووو :w58:

 

ایشالا همیشه موفق و شاد باشی گلم :a030::hapydancsmil:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
سلام بچه ها

من دیروز 5 صبح پاشدم رفتم تا رسیدم شهرک صنعتی اشتهارد شد 7

رفتیم یکی از کارمندا قرار شد بهمون توضیح بده منم که کلا رو مخ کارمنده داشتم میرفتم گفت اول صبحونه بخور بعد

منم زودی یه لقمه دستم گرفتم گفتم زودتر بریم

اقا رفتیم سه تا خط تولیدشونو دیدم کلی چیز یاد گرفتم

بعدش این کارمنده به یه کارگره گفت برو واسه خانوم مهندس یه نمونه از اونا رو بیار من تو شوک خانوم مهندس ...تو دلم گفتم مهندس عمته:whistles:

نهارمم رفتیم پیش رییس کارخونه واسم کوبیده اوردن(اشنا بود:whistle:)بعدش گفتم میخوام از سیستماتون عکس بگیرم این کارمنده نمیزاره سریع پیجش کردن اومد گفت هر چی میخواد بهش بده بعدم واسه استراحت میتونه بیاد تو اتاق من یا مهندس اکبری(مدیر عامله)

من::ws3:

منم رفتم عکس و ..... یکمم با کارگرا صحبت کردم یه دستگاه جوش صوتی هم دیدم اقا صداش رو مخی بوداااااااااااااا

بعدم اخرش رفتم پیش رییس کارخونه خداحافظی کردم و ازم نظر پرسید منم گفتم سیستم نتتون خیلی ضعیفه :w02:اونم گفت بازم میای منم گفتم بله

گفت با این اقا هماهنگ کن 6 صبح میاد دم خونتون دنبالت(:w58:)

برگشتنی هم یه راننده داد ما رو رسوند تهران:w02:

ما هم کلی خودمان را گرفتیم که چه یه دانشجوی بدبخت را تحویل گرفتند:gnugghender:

پس واسه من پارتی بشید بیام تواین کارخونه

چون فکر کنم دفعه بعدی مدیرعامل میشید بااین شتاب که روزاول داشتید بهتون امیدوارشدم گفتم میشه پارتی بشیدکارمون راه بیفته:ws28:

  • Like 7
لینک به دیدگاه
اره با دوستم بهار بودیم

داشتیم نهار میخوردیم بهمون نفری یدونه کادو هم داد که ما رو یاد بنیان گذار این حرکت انداخت اومدیم خونه دیدیم یه جای فوق العاد ه شیکه توش دو تا روان نویسه :whistle:

 

من دیگه برم کلاس دارم تا ساعت 5:4564:

 

گفتی کدوم کارخونه رفتی؟:ws3:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
سلام بچه ها

من دیروز 5 صبح پاشدم رفتم تا رسیدم شهرک صنعتی اشتهارد شد 7

رفتیم یکی از کارمندا قرار شد بهمون توضیح بده منم که کلا رو مخ کارمنده داشتم میرفتم گفت اول صبحونه بخور بعد

منم زودی یه لقمه دستم گرفتم گفتم زودتر بریم

اقا رفتیم سه تا خط تولیدشونو دیدم کلی چیز یاد گرفتم

بعدش این کارمنده به یه کارگره گفت برو واسه خانوم مهندس یه نمونه از اونا رو بیار من تو شوک خانوم مهندس ...تو دلم گفتم مهندس عمته:whistles:

نهارمم رفتیم پیش رییس کارخونه واسم کوبیده اوردن(اشنا بود:whistle:)بعدش گفتم میخوام از سیستماتون عکس بگیرم این کارمنده نمیزاره سریع پیجش کردن اومد گفت هر چی میخواد بهش بده بعدم واسه استراحت میتونه بیاد تو اتاق من یا مهندس اکبری(مدیر عامله)

من::ws3:

منم رفتم عکس و ..... یکمم با کارگرا صحبت کردم یه دستگاه جوش صوتی هم دیدم اقا صداش رو مخی بوداااااااااااااا

بعدم اخرش رفتم پیش رییس کارخونه خداحافظی کردم و ازم نظر پرسید منم گفتم سیستم نتتون خیلی ضعیفه :w02:اونم گفت بازم میای منم گفتم بله

گفت با این اقا هماهنگ کن 6 صبح میاد دم خونتون دنبالت(:w58:)

برگشتنی هم یه راننده داد ما رو رسوند تهران:w02:

ما هم کلی خودمان را گرفتیم که چه یه دانشجوی بدبخت را تحویل گرفتند:gnugghender:

 

 

رديف كن واسه دفه بعد بچه هاي سايتم ببر :ws38:

  • Like 4
لینک به دیدگاه
گفتی کدوم کارخونه رفتی؟:ws3:

بسته بندی ایران نسترن

رديف كن واسه دفه بعد بچه هاي سايتم ببر :ws38:

 

با بچه های یونیمون میریم فقط:w02:

  • Like 5
لینک به دیدگاه
با بچه های یونیمون میریم فقط:w02:

 

 

چنتا از بچه هاي سايتو به زورم كه شده ببر تا كنار دستت باشن سوتياتو جموجور كنن:ws28:

 

با مینای من درس صوبت کن :vahidrk:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
چنتا از بچه هاي سايتو به زورم كه شده ببر تا كنار دستت باشن سوتياتو جموجور كنن:ws28:

 

با مینای من درس صوبت کن :vahidrk:

فاطمه خانم چرا اعصاب نداری؟زود چوب برمیداری:ws28:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...