viviyan 12431 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آبان، ۱۳۹۰ ای امید دل من کجایی ؟ همچو بختم کنارم نیایی آشنا و سوز و دیرآشنایی یا بلای دل مبتلایی بی وفا ، بی وفا ، بی وفایی تو غارتگر عقل و هوشی به آزار جانم چه کوشی ؟ چو مِی بارم بر جان خروشی تو غارتگر عقل و هوشی به آزار جانم چه کوشی ؟ چو مِی بارم بر جان خروشی چه خواهم از تو ، جز نگاهی ؟ چه خواهی از جانم ، چه خواهی ؟ ندارم جز عشقت گناهی ندارم جز عشقت گناهی بر سیه بختی من گواهی چون دو چشم مستت ئل سیاهی کو به غیر از آغوشت پناهی ؟ آتشی ، سرکشی ، فتنه جویی آفتی ، خانه سوزی ، گناهی عشق من جان را چه کاهی ؟ ماه من ! مجلس آرا تویی تو عشق من ! شادی افزا تویی تو روشنی بخش دل ها تویی تو راحت جان شیدا تویی تو سرگردان از چه با ما تویی تو ؟ شعر تصنیف: نواب صفا آهنگ : پرویز یاحقی دستگاه شور برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده