viviyan 12,430 اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آبان، ۱۳۹۰ ای امید دل من کجایی ؟ همچو بختم کنارم نیایی آشنا و سوز و دیرآشنایی یا بلای دل مبتلایی بی وفا ، بی وفا ، بی وفایی تو غارتگر عقل و هوشی به آزار جانم چه کوشی ؟ چو مِی بارم بر جان خروشی تو غارتگر عقل و هوشی به آزار جانم چه کوشی ؟ چو مِی بارم بر جان خروشی چه خواهم از تو ، جز نگاهی ؟ چه خواهی از جانم ، چه خواهی ؟ ندارم جز عشقت گناهی ندارم جز عشقت گناهی بر سیه بختی من گواهی چون دو چشم مستت ئل سیاهی کو به غیر از آغوشت پناهی ؟ آتشی ، سرکشی ، فتنه جویی آفتی ، خانه سوزی ، گناهی عشق من جان را چه کاهی ؟ ماه من ! مجلس آرا تویی تو عشق من ! شادی افزا تویی تو روشنی بخش دل ها تویی تو راحت جان شیدا تویی تو سرگردان از چه با ما تویی تو ؟ شعر تصنیف: نواب صفا آهنگ : پرویز یاحقی دستگاه شور برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام نقل قول لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .