رفتن به مطلب

مدیریت براساس الگوریتم زندگی مورچه ها


spow

ارسال های توصیه شده

از دوستانی که میان ونظر میدن سپاسگزارم

دیدگاههای دوستان واقعا جالب بود اما با اجازتون چندتا نکته رو هم اضافه کنم به فرمایشات دوستان

انسان موجودی بالذات اجتماعی هست واین الگوریتم نه از باب تطبیق رفتاری بلکه برای برداشت نکاتی که میتونه باعث جهش وارتقای سطح اجتماعی اون بشه مورد توجه قرار میگیره

شاید ریشه مسایلی چون سوسیالیسم که به کلونی ها توجه دارند ریشه دراین شبیه سازی ها داشته باشه

همه ما عضو سازمانهایی هستیم که مدیریت میشن!

حالا یا خودمون مدیر هستیم (به صورت انفرادی مطمئنا هستیم)یا عضو این سازمانهای کوچک وبزرگیم و شاخصه های مدیریتی رو درکنار خودمون میبینیم هرروزه

رفتارسازمانی وایجاد بستری برای بهترشدن شرایط از الزامات هرسازمانی هست

اینکه یک مدیر یا یک عضو دربرابر چالشهای سازمانی واتفاقات ریز ودرشتی که همه روزه با اونا برخورد داره چه عکس العملی نشون بده

علاقه به بزرگی وعلاقه به اینکه ره صدساله رو یک شبه طی کنیم باعث میشه تا از توجه به نکات ریزی که مسبب شادی وتعالی شخص وسازمانه غافل بشیم ووجود چنین نمونه ها وفیدبکهایی میتونه به ما دربهتر کردن اوضاع کمک شایانی بکنه

موضوع دیگه روانشناسی مدیریت هست که رفتار رودررو رو مورد توجه قرار میده واینکه دردایره تعاملات اجتماعی تساهل وتسامح میتونه یاری بخش ما درکم کردن تنش های روزمرمون باشه

امیدوارم دوستان به مشکلات پیش رو دید لاینحل نداشته باشند چون نیروی بی نهایتی درون انسانهارو فراگرفته وکافیه تا فقط اراده کنیم تا ازاد بشه

موفق باشیم

لینک به دیدگاه

بچه ها با ترس چه میکنید؟

تا حالا شده بترسید؟از چیزی که هستین و چیزی که قراره بشین؟یا چیزی که قراره پیش بیاد ؟یا اینکه یهو صبرمون تموم شه و ..........

 

با این ترسا چه میکنید؟:5c6ipag2mnshmsf5ju3

لینک به دیدگاه

ترس؟:JC_thinking:

منظور نگرانی ه ؟

 

خوب. ترس (هیمن چند روز پیش برا یکی تعریفش کردم) میشه

 

ترس چیست : حس ناخوشایندی ک باعث ایجاد عدم آرامش می شه .

عامل : جهل ، ممم. شاید هم طرز تفکر!

 

حالا این نظر من بود

مشخصه راه حلشه . بر طرف کردن علت ه .

 

 

و اما نگرانی برا اینده !

من خودم خیلی این رو دارم و داشتم .

ممم. سعی می کنم رو کاغذ بیارمشون، ترتیب دهی بکنم و بعد برنامه ریزی .

قطعا برنامه ریزی من نیاز ب بهینه سازی داره (گمون کنم اسمش چرخه دمینگ با همچین چیزایی بود:JC_thinking:)

 

دیگه ی چیزی هم هست .

گذشته ک گذشته، آینده هم هنوز نیومده . من می سازمش!!

(هر چند گاهی ادم فکر می کنه خودش رو گول می زنه، اما ناامید نمی شم. پایان شب سیه سپید است .)

 

ولی، واقعا مشکل بدی هستش.:ws44:

لینک به دیدگاه

مورچه ها سمج ترین موجودات روی کره خاکین!!

ما منزل قبلیمون دو سه ماه آخری که اون جا بودیم، دچار حمله وحشتناک مورچه ها شده بودیم!!!

کافی بود کوچیک ترین تیکه غذایی روی زمین بیفته تا سیل انبوهی مورچه حمله کنن! این قدر تعدادشون زیاد می شد که کامل یه متری از زمین سیاه می شد !!

خب علاوه بر این که ما تو این مدت وسواس گرفتیم که هیچ جای خونه به اندازه سر سوزن هم غذا نریزه!!! اکثر اوقات دیگه این سماجت و پشتکارشون چیزی فرای ستایش بود. بیشتر لج در آور بودtexc5lhcbtrocnmvtp8.gif

 

مورچه ها علاقه شدیدی به آجیل و به خصوص گردو دارن اگه سر سوزنی گردو یه سر خونه می افتاد جمعیتی بالغ بر 3000 تا !!!! عین قطار روونه می شدن تا این تیکه رو بر دارن. ydm47612zsesgift969k.gif کافی بود تا من برم چند قطره آب بریزم تو مسیرشون یا این که گردو رو بردارم!! همهمه وحشتناکی بینشون اتفاق می افتاد، درگوشی دو به دو که به هم می رسیدن یه چیزی به هم پچ پچ می کردن و می رفتن به نفر بعدی دوباره یه چیزی می گفتن! این جمعیت منظم دچار همهمه شدیدی می شد. چیزی شبیه تظاهرات با این مضمون که گردوی منو پس بده!! و بازهم متفرق نمی شدن. این اعتراضشون خیلی جالب بود!

از سماجتشون بگم که هیچ سمی در این ها اثر گذار نبود.....اما من در اثر تحقیقات وسیع فهمیدم که فلفل دشمن درجه یکشونه!!! از هر سوراخی گوشه دیوار که بیرون میومدن می رفتم یه قاشق کوچیک فلفل می ریختم حلوی دیوار و توی مسیرشون. چن تا تلفات می دادن اما سریع همدیگه رو خبر می کردن تا بقیه از اون مسیر نیان. اما این موجودات با پشتکار باز هم از رو نمی رفتن. چن دقیقه بعد از یه سوراخ دیگه سر در می آوردن و مثل سیل رروونه می شدن.ydm47612zsesgift969k.gif

گاهی که می دیدم بین صفحه کتاب یکی داره راه می ره می گرفتم با دست لهش کنم اما هرچی فشار می دادم به محض این که فشارو بر می داشتم بازم راه می افتادydm47612zsesgift969k.gif

خلاصه ما نفهمیدم اینا چه موجوداتی هستن که به هیچ طریقی از رو نمی رن و هیچ جور از خواستشون کوتاه نمیان......تا پای مرگ برای اون چیزی که می خوان مبارزه می کنن

 

(این بود قسمتی از خاطرات من با مورچه ها !!)

لینک به دیدگاه
ه

 

 

از رفتار مورچه‌ها می‌توانیم چهار درس مهم بگیریم که به ما برای داشتن زندگی بهتر کمک می‌کنند.

 

1. مورچه‌ها هیچوقت تسلیم نمی شوند. آیا متوجه شده‌اید که چطور مورچه‌ها همیشه به دنبال راهی برای رد شدن از موانع هستند؟ انگشتتان را در راه یک مورچه قرار دهید و آن را دنبال او بکشانید، یا حتی روی او. مدام به دنبال راهی برای عبور از انگشت شما خواهد بود. هیچوقت یکجا نمی‌ایستد و گیج نمی‌ماند. هیچوقت دست از تلاش بر نمی‌دارد و عقب نمی‌کشد.

 

همه ما باید یاد بگیریم که اینچنین باشیم. همیشه موانعی در زندگی ما وجود دارد. چالش این است که دست از تلاش برنداریم و به دنبال راه‌های جایگزین برای رسیدن به اهدافمان باشیم.

 

2. مورچه‌ها همه تابستان به فکر زمستان هستند. داستان قدیمی گنجشک و مورچه را یادتان هست؟ در اواسط تابستان، مورچه‌ها به شدت مشغول جمع کردن آذوقه برای زمستان خود هستند—درحالیکه گنجشک برای خود خوش می‌گذراند. مورچه‌ها می‌دانند که تابستان—اوقات خوش—برای همیشه نمی‌ماند. بالاخره زمستان می‌آید. این درس خیلی خوبی است. وقتی زندگی خوب می‌شود، نباید مغرور شوید و تصور کنید که هیچوقت زندگیتان با شکست روبه‌رو نخواهد شد. با دیگران با ملاطفت و مهربانی رفتار کنید. برای روزهای سخت پس‌انداز کنید و به فکر آینده باشید. و یادتان باشد که اوقات خوب همیشه نیستند اما انسان های خوب همیشه هستند.

 

3. مورچه‌ها همه زمستان به فکر تابستان هستند. وقتی با سرمای طاقت‌فرسای زمستان مواجه می‌شوند، همیشه به خودشان یادآور می‌شوند که این همیشگی نخواهد بود و بالاخره تابستان فرا می‌رسد. و با اولین اشعه های خورشید تابستان، مورچه‌ها بیرون می‌آیند و آماده کار و تلاش و تفریح هستند. وقتی ناراحت و افسرده هستید و وقتی تصور می‌کنید مشکلات تمامی ندارند، خوب است که به خودتان یادآور شوید که این نیز می‌گذرد. اوقات خوش فرا می‌رسد و خیلی مهم است که همیشه رویکری مثبت به زندگی داشته باشید.

 

4. مورچه‌ها هرچه از توانشان برمی‌آید را انجام می‌دهند. مورچه‌ها چه مقدار غذا در تابستان جمع می‌کنند؟ هرچقدر که بتوانند! این الگوی خیلی خوبی برای کار است. هرچه که از دستتان برمی‌آید را انجام دهید. یک مورچه نگران این نیست که مورچه دیگر چقدر غذا جمع کرده است. عقب نمی‌کشد و به این فکر نمی‌کند که چرا باید اینقدر سخت تلاش کند. از حقوق کم خود هم شکایت نمی‌کند. آنها فقط سهمشان را از کار انجام می‌دهند. موقیت و خوشبختی معمولاً درنتیجه 100% به دست می‌آید—یعنی همه آنچه که در توان دارید را به کار گیرید. اگر به اطرافتان نگاه کنید، افراد موفقی را می‌بینید که با هرچه در توانشان هست زحمت می‌کشند.

 

پس:

1) عقب نکشید.

 

2) به فکر آینده باشید.

 

3) مثبت‌اندیش باشید.

 

4) تا منتهای توان خود تلاش کنید.

 

و یک درس دیگر هم هست که می‌توانید از مورچه‌ها یاد بگیرید. آیا می‌دانستید که مورچه‌ها می‌توانند شیئی با 20 برابر وزن خود حمل کنند؟ شاید ما هم همینطور باشیم. ما می‌توانیم سختی‌ها را به دوش بکشیم و حجم کارهای سخت و زیاد را مدیریت کنیم. دفعه بعد که چیزی موجب ناراحتیتان شد و تصور کردید که قادر به تحمل آن نیستید، دلسرد نشوید. به آن مورچه کوچک فکر کنید و یادتان باشد که شما هم می‌توانید وزن بیشتری را به دوش بکشید!

 

4 منو تو فکر بود شاید خودمون وقتی عضو یه گروهی هستیم یکی کم کار میکنه غر میزنیم و... اما هیچ وقت نشده بگیم بیایم یکم از کارای اونو انجام بدیم نه بخاطر راحتی اون بلکه واسه تعالی گروه:JC_thinking:مرسی 4 اش خیلی خوب بود

 

 

 

پ ن:سه همون یک و دو بودا5c6ipag2mnshmsf5ju3z.gif

بچه ها با ترس چه میکنید؟

تا حالا شده بترسید؟از چیزی که هستین و چیزی که قراره بشین؟یا چیزی که قراره پیش بیاد ؟یا اینکه یهو صبرمون تموم شه و ..........

 

با این ترسا چه میکنید؟:5c6ipag2mnshmsf5ju3

این ترسا که همیشه بوده و هست. ازمون ورودی مدارسا که همیشه این ترس بود اگه این مدرسه نتونم ثبت نام کنم نمیتونم از معلمای بهتر استفاده کنم پایم ضعیف میشه و .... دوران پیش دانشگاهی ترس از اینکه کنکورو چی میکنم و ایندم چی میشه یا خود کنکور که خط مشی فکری و ایندمونو تا حدی مشخص میکرد و ..... یا الان که من میتونم با این بیکاری شاغل بشم یا نه ؟؟؟؟

 

این ترسا همیشه بوده ،واسه یه سری نقش E رو داشته واسه یه سری نقش R

حالا بستگی داره خودت در برابر ترست چه و اکنشی نشون میدی یا تلاشتو بیشتر میکنی یا ناامید میشی دست از تلاش برمیداری

لینک به دیدگاه
این چمله رو امروز دیدم .یاد این تاپیک افتادم ::5c6ipag2mnshmsf5ju3

"همه ما خود را برای کشتن اژدها آماده می کنیم .اما مورچه های جزییات مارا می بلعند "

 

بله کاملا درسته!

البته توی قبر. :yes:

لینک به دیدگاه

1) عقب نکشید.

 

2) به فکر آینده باشید.

 

3) مثبت‌اندیش باشید.

 

4) تا منتهای توان خود تلاش کنید.

 

همشون قشنگه....اما مورچه ها بدون هیچ استرسی...بدون هیچ ترس از آینده ایی ...

بدون هیچ مشغولیت ذهنی....فقط و فقط بر حسب غریضه(!غریزه!) عمل میکنه...

 

منم مورچه بشم قول میدم همین شکلی عمل کنم مو به مو....:icon_redface:

 

یک مورچه نگران این نیست که مورچه دیگر چقدر غذا جمع کرده است.

اصلا فکرش به اونجاها قد نمیده ...چون فکر نداره...

 

از حقوق کم خود هم شکایت نمی‌کند. آنها فقط سهمشان را از کار انجام می‌دهند.

 

ای بابا...اینطوری که میشه نظام سرمایه داری....:icon_redface:

 

هیچوقت یکجا نمی‌ایستد و گیج نمی‌ماند.

چون شاخکاش مثل یه رادار فقط به مقصد هدایتش میکنه....:icon_redface:

..

.

 

جملات زیبایی بود...کاربردی کردنشون سخته....من میخوام مورچه بشم....:texc5lhcbtrocnmvtp8

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...