M!Zare 48037 ارسال شده در 23 اردیبهشت، 2010 سلام.میخواستم از نجربیات شما استفاده کنم. حتما برای شما هم شرایطی پیش اومده که خیلی دلتون گرفته :ws6:احساس تنهایی میکنید. گر چه بار ها شنیدم که میگن خداوند در دلهای شکسته است.همیشه با ماست.اما چون ایمانم ضعیفه باز دلم غمینه. شما در این مواقع چیکار میکنید؟:icon_pf (72): 12
S.F 24932 ارسال شده در 23 اردیبهشت، 2010 غم .ناشی از محدودیت .این دنیا (نمی دونم چندمیه)محدوده .پس غم همیشه هست خوب . فقط باید نفس رو سر گرم کنی وگرنه اون تورو سر گرم می کنه . بهترین کار برای سرگرم کردن نفس کمک کردن به یه نفر برین توی شهر توی ایستگاه اتوبوس باستید . هراتوبوسی بود سوار بشین و حرکت کنین .حرکت باعث شادی می شه این یه پیشنهاد بود .هر کس می تونه کار های متفاوتی انجام بده . 7
Mohammad Aref 120459 ارسال شده در 23 اردیبهشت، 2010 من که وقتی دلم میگیره سعی میکنم یه جا یه مدت تنها با خدا خلوت کنم که بهترین تسکین کننده دل های غمگینه. تا هروقت که دلم آروم بگیره بعدش که یه کمی از غمم کم شد سعی میکنم به فضاهای شلوغ برم یا خودم رو سرگرم کارهایی کنم که دوست دارم تا کم کم به حالت عادی برگردم. البته سعی میکن بیشتر کارایی رو کنم که فکرمو مشغول کنه. هیچی به اندازه درد و دل با خدا آدمو راحت نمیکنه. بعضیا میگن غمت رو به یکی بگو تا سبک شی. که به نظر من واسه این کار هیچ کسی بهتر از خدا نیست. با نظر دوست عزیزمون آقا سجاد هم موافقم که غم همیشه هست. فقط اندازه اون فرق میکنه. 5
fanous 11130 ارسال شده در 23 اردیبهشت، 2010 سلام.میخواستم از نجربیات شما استفاده کنم.حتما برای شما هم شرایطی پیش اومده که خیلی دلتون گرفته :ws6:احساس تنهایی میکنید. گر چه بار ها شنیدم که میگن خداوند در دلهای شکسته است.همیشه با ماست.اما چون ایمانم ضعیفه باز دلم غمینه. شما در این مواقع چیکار میکنید؟:icon_pf (72): خب اين صحبت شما من رو به فكر فرو برد هر كسي براي ارومكردن خودش راههايي رو پيش مي گيره اما من بسگي داره به اين كه مشكلم چي باشه هميشه با خدا صحبت مي كنم هميشه طوري باهاش حرف مي زنم انگار يه شخصه كهجلوم نشسته و با صبر و حوصله بار دردامو به دوشش مي كشه.... خدا بهترين درمانه بهترين تسكين دهنده است بهترين دوسته اينا سعار نيست اينا رو با وجودم حس كردم هر وقت به هر كسي اعتماد كردم روزي برام روشن مي شه كه اشتباه كردم هيچ كس نمي تونه شنونده ي دردات باشه هر كسي مطمئنن روزي از اون حرفايي كه بهش زدي و بهش اعتماد كردي سوء استفاده كنه... 3
mona_serendipity 4365 ارسال شده در 23 اردیبهشت، 2010 اصولا نمی ذارم غم وارد دلم بشه، چون غم و غصه، گریه، یاس و نا امیدی و... فاز منفی هستش، منم نمی خوام طعمه ی شبکه ی منفی بشم، در نتیجه به محض اینکه احساس می کنم دارم وارد این فاز می شم، می شینم توی ارتباط و خیلی وقتها حس کردم در آغوش خدا هستم. :rose: 3
@نیوشا 752 ارسال شده در 16 خرداد، 2010 من وقتی تنهام به این فکر می کنم که تا حالا چه کارایی انجام دادم وچه کارایی می تونستم ولی انجام ندادم . می دونی مهترین ایده ها زمانی به ذهن ادم میرسه که تنهاست 3
mona_serendipity 4365 ارسال شده در 16 خرداد، 2010 درسته وقتی تنهایی ارزشمنده که آدم بشینه فکر کنه، نه اینکه زا این تنهایی یه کوه غم درست کنه. این تنهایی با اون تنهایی زمین تا آسمون فرقشه. باز هم سعی می کنم تنها نباشم چون همیشه چند تا فکر بهتر از یک فکر کار می کنه آدم تنهایی راه های سختی پیش رو داره که با کمک دیگران راحت تر و مطمئن تر می تونه راهش رو تکمیل کنه 2
ayhan 2309 ارسال شده در 30 شهریور، 2010 واللا من یادم نمیاد احساس تنهایی کنم...... هر کی احساس تنهایی کرد بیاد پست های میلادو بخونه تا شاد شه...... 2
ooraman 22216 ارسال شده در 30 شهریور، 2010 من یه مینای کوشولو دارم...هروقت احساسه تنهایی کنم میشونمش رو انگشتم و باهاش حرف میزنم.... اونم با دقت گوش میده 2
abie bicaran 2325 ارسال شده در 30 شهریور، 2010 من وقتی دلم می گیره آهنگ گوش می دم و سعی می کنم که به چیزهایی که دوس دارم فکر کنم در بعضی مواقع هم که حالم خیلی خیلی بده فقط به آغوش خدا پناه می برم 1
*--T--* 1699 ارسال شده در 30 شهریور، 2010 [flash= width = 110 height = 110] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام وافن نابودم کردی با این آهنگ . . .! :w00::w00: Why should these curses be laid upon me I won't be forgiven 'til I can break free What did I do to deserve all this guilt Pay for my sins, for the sale of my soul Demons are trapped all inside of my head My hopes are gone reach for heaven from hell My sins are many, my guilt is too heavy The pressure of knowing, of hiding what I know I'm able to see things, things that I don't want to see The lives of a thousand souls, weigh heavy down on me I know they're crying for help reaching out The burden of them will take me down as well The sin of a thousand souls not died in vain Reincarnate still in me live again Someone to save me, Something to save me from myself To bring salvation To exorcise this hell Someone to save me, Something to save me from myself To bring salvation To exorcise this hell 1
هوتن 15061 ارسال شده در 30 شهریور، 2010 سلام.میخواستم از نجربیات شما استفاده کنم.حتما برای شما هم شرایطی پیش اومده که خیلی دلتون گرفته :ws6:احساس تنهایی میکنید. گر چه بار ها شنیدم که میگن خداوند در دلهای شکسته است.همیشه با ماست.اما چون ایمانم ضعیفه باز دلم غمینه. شما در این مواقع چیکار میکنید؟:icon_pf (72): سیگار پشت سیگار --(شکلک سیگار کشیدن) خمیازه های کشدار سیگار پشت سیگار شب گوشه ای به ناچار سیگار پشت سیگار این روح خسته هر شب جان کندنش قدیمیست لعنت به این خود آزار سیگار پشت سیگار پای چپ جهان را با اره ای بریدند چپ پاچه های شلوار سیگار پشت سیگار در انجماد یک تخت این لاشه منفجر شد پاشیده شد به دیوار سیگار پشت سیگار بر سنگفرش کوچه خوابیده بی سرانجام این مرده کفن خوار سیگار پشت سیگار صد صندلی در این ختم بی سرنشین کبودند مردی تکیده بی زار سیگار پشت سیگار تصعید لاله گوش با جیغ های رنگی شک و شروع انکار سیگار پشت سیگار مردم از این رهایی مردم از این رهایی در کوچه های بن بست انگار ها نه انگار سیگار پشت سیگار این پنج پنجه امشب هم خوبگان خاکند بدرود دست و گیتار سیگار پشت سیگار ....خودکار من قدیمیست گاهی نمی نویسد یک مارک بی خریدار سیگار پشت سیگار 3
DCBA 8191 ارسال شده در 1 مهر، 2010 سیگار پشت سیگار --(شکلک سیگار کشیدن) واسه چی سیگار میکشی؟!!؟!؟:w00: :w00: :w00: :w00: 2
سارا-افشار 36437 ارسال شده در 1 مهر، 2010 [flash= width = 110 height = 110] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام وافن نابودم کردی با این آهنگ . . .! :w00::w00: Why should these curses be laid upon me I won't be forgiven 'til I can break free What did I do to deserve all this guilt Pay for my sins, for the sale of my soul Demons are trapped all inside of my head My hopes are gone reach for heaven from hell My sins are many, my guilt is too heavy The pressure of knowing, of hiding what I know I'm able to see things, things that I don't want to see The lives of a thousand souls, weigh heavy down on me I know they're crying for help reaching out The burden of them will take me down as well The sin of a thousand souls not died in vain Reincarnate still in me live again Someone to save me, Something to save me from myself To bring salvation To exorcise this hell Someone to save me, Something to save me from myself To bring salvation To exorcise this hell شمپت:w00: 2
ارسال های توصیه شده