spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ از بوی گلاب بدم می آید ، همون آب معدنی کفایت می کند ، نگید این رانی هلو دوست داشت ، سنگ قبرش رو با رانی بشوریمااا ، نوچ میشه ، من از مورچه ها دل خوشی ندارم ! آقایون فامیل ، به خاطر من سه متر ریش نزارید ! خانوم های فامیل ، خواهشا بالای سر قبرم جیغ و داد نکنید ، باور کنید من از همهمه و شلوغی بدم میومد ! مردم ،...... گناه که نکردم ! مراسم ختم من رو تو هیج مسجدی نگیرید ، راستی آخوند هم نیارید واسه فامیل ، دینی کلاس پنجم رو یادآوری کنه !!! یه دوست دخترم نداریم که بگیم : خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟! توی درایو e عکس دارم ، خوراک اعلامیه ، عکس پرسنلی نزاریداا ، اونا جلب ترحم نمی کنه ! بعد از مرگم هنوز میت رو زمین مونده هارد کامپیوترم رو بزارید تو ماکروفر ! یه کاری کنید درایو d بیشتر بترکه ! من اندک آبرویی داشتم در این خانواده !!! یه وقت ساندیس ماندیس دست فامیل ندیداااا ... ساندیس خیلی بده !!! روی خرما ها پودر نارگیل نریزید ، هم شکلش خز میشه ، هم بد مزه میشه ! همون گردو بزارید لاش خیلی حال میده ! ( پ ن : هنگام تزئین حلوا دست خود را با آب و صابون بشویید ! ) پنج شنبه ها سر خاکم نیاید چه کاریه ؟ ترافــــیک ! فیس بوکم رو بلاک نکنید ، گهگداری باهاش پست بدید بیاد بالا جیگر رفیقام کباب شه ! به اقوام بگویید از اون تکست های مرگ برام بگن : مثلا هنگام دیدن قبرم بگن : خونه ی نو مبارک ! شایعه کنید قبل مرگش بهش الهام شده بود میمره ! از اون دیالوگ هاست که مو به تن سیخ می کنه هااا !! هنگام خاک کردنم یک بیل کوچک کنارم بگذارید ، شاید دلم برایتان تنگ شد !! :( و در آخر : بنویـسید بعد مرگـم روی سـنـگ ... با خطـوط نـرم و زیــبا و قشــنگ او خفته است در این گور سرد ... مرگش را دیده بود در یک پاییز زرد 22 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ آن شنیدستم که در صحرای غور ........ بار سالاری بیافتاد از ستور گفت چشم مرد دنیا دار را ................ یا قناعت پر کند یا خاک گور آقا یا خانم عزیز،تو همین دنیایش هم برای چشم دیگران زندگی کردی. یکبار هم که شده به این باور برس،که برای خودت زندگی کنی و برای خودت بمیری. 14 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ آن شنیدستم که در صحرای غور ........ بار سالاری بیافتاد از ستورگفت چشم مرد دنیا دار را ................ یا قناعت پر کند یا خاک گور آقا یا خانم عزیز،تو همین دنیایش هم برای چشم دیگران زندگی کردی. یکبار هم که شده به این باور برس،که برای خودت زندگی کنی و برای خودت بمیری. حرف خیلی خوبی میزنی اسی منم اینو هم گفتم هم خواستم تجربش کنم(جاهایی تونستم وجاهایی توش موندم) از تجربیات خودتون چه موفق چه ناموفق بنویسید دراین دنیا چطوری برای خودتون زندگی کردین؟ 13 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیـــــــد روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت آن جگر سوخته خسته از این دار برفــــت 14 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ حرف خیلی خوبی میزنی اسیمنم اینو هم گفتم هم خواستم تجربش کنم(جاهایی تونستم وجاهایی توش موندم) از تجربیات خودتون چه موفق چه ناموفق بنویسید دراین دنیا چطوری برای خودتون زندگی کردین؟ من خودم در یکسری مسائل هرگز همرنگ جماعت نشدم برای ارتقای خودم. با وجودیکه تاوان های سختی هم دادم،اما اینکه خودم باشم را ارجحیت دادم. تنها عاملی که باعث میشه نتونم برای خودم به طور کامل زندگی کنم و آنطور که میخواهم باشم ترس است. ترس از ریسک و ترس از عواقب بعدی عملم و ترس از خیلی چیزهای دیگه. اگر این ترس نبود، زندگیم وصیت نامه قشنگی برای سایرین میشد. 14 لینک به دیدگاه
Fakur 9754 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ اولا یکی بیاد این ابزار تشکر منو روبرا کنه چون نمیتونم تشکر کنم. دگمه ش فعال نیست. بعدشم در مورد موضوع تاپیک باید عرض کنم وصیت مال اونایی است که در این دنیا زندگی کردن. من بشخصه تا همین حالا هنوز نتونستم زندگی کنم. بنا براین خنده دار میشه که به وصیت فکر کنم. یه چند تا فحش آبدار تو محله مارالان تو بچگی هام یاد گرفتم که موقع رفتن اونا رو خواهم گفت و خواهم رفت. حالا به کی ؟ این به خودم مربوطه. 6 سال از عمرم رو تو تبریز بزرگ شدم بقیه ش اینور اونور بودیم. شاید موقع رفتن از این دنیا با آخرین نفش ریه هام سلامی به تبریز بدم و برم. 10 لینک به دیدگاه
sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ این تاپیک چقده غمناکه بوی مرگ میده 9 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ این تاپیک چقده غمناکهبوی مرگ میده طعم و بوی مرگ یکی از خوش عطرترین و بهترین بوهاست، اگر اهل دل باشی. 6 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ این تاپیک چقده غمناکهبوی مرگ میده مرگ شاید تنها حقیقت زندگی باشه.تنها حقیقتی که نه پسر نون خشکی میتونه ازش فرار کنه نه اسکندر،نه ادیسون نه محمد.ببین چقدر قدرتمنده.اینم زیباست.بستگی به دید شما داره.من 2 ساعت از قبرستون دارم میام.امسال بدترین سال برای خانواده ی ما بوده.همش بیماری و مرگ بوده،نمیدونم خدا چشه.اما خوب یا بد همین چیزا بیشتر از پیش باعث شد که حداقل بچه های فامیل بیشتر با هم وقت بگذرونیم . بیشتر مراقب هم باشیم.به هر حال قرار نیست ما جلوی مرگ رو بگیریم.شاید اگه خدا نمرده بود اون میتونست این کارو کنه.نمیدونم... 9 لینک به دیدگاه
sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ طعم و بوی مرگ یکی از خوش عطرترین و بهترین بوهاست، اگر اهل دل باشی. من از مرگ نمیترسم ولی اینجا غمناکه آواتار خودتم غمناکترش کرده به وقتش میمیریم دیگه حالا چرا اینقده غمناک؟ مرگ شاید تنها حقیقت زندگی باشه.تنها حقیقتی که نه پسر نون خشکی میتونه ازش فرار کنه نه اسکندر،نه ادیسون نه محمد.ببین چقدر قدرتمنده.اینم زیباست.بستگی به دید شما داره.من 2 ساعت از قبرستون دارم میام.امسال بدترین سال برای خانواده ی ما بوده.همش بیماری و مرگ بوده،نمیدونم خدا چشه.اما خوب یا بد همین چیزا بیشتر از پیش باعث شد که حداقل بچه های فامیل بیشتر با هم وقت بگذرونیم . بیشتر مراقب هم باشیم.به هر حال قرار نیست ما جلوی مرگ رو بگیریم.شاید اگه خدا نمرده بود اون میتونست این کارو کنه.نمیدونم... منم نمیگم مرگ بده حتی لازمه خیلی اوقات بهش فک کنی راستش آدم از مرگ خودش نمیترسه ولی مرگ دیگران... 10 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ من از مرگ نمیترسم ولی اینجا غمناکهآواتار خودتم غمناکترش کرده به وقتش میمیریم دیگه حالا چرا اینقده غمناک؟ حقیقت زندگی من همین آواتار من است...... دیگر بس است فرار از واقعیت ها و تظاهر کردن ها. شادی را باید به کسانی فروخت که شادی شناس باشند، شادی را اگر رایگان در خیابان پهن کنی، دوره گردی میشوی دلقک نام... فعلا خدایان مورد باور میلیاردها انسان،گریه و التماس و العفو العفو میخواهند، نه خنده و شادی. ما هم به باور انسان ها و خدایانشان احترام میذاریم. 11 لینک به دیدگاه
sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ حقیقت زندگی من همین آواتار من است......دیگر بس است فرار از واقعیت ها و تظاهر کردن ها. شادی را باید به کسانی فروخت که شادی شناس باشند، شادی را اگر رایگان در خیابان پهن کنی، دوره گردی میشوی دلقک نام... فعلا خدایان مورد باور میلیاردها انسان،گریه و التماس و العفو العفو میخواهند، نه خنده و شادی. ما هم به باور انسان ها و خدایانشان احترام میذاریم. تو با اواتار قبلیت، شادی رو به اجبار به خودت تلقین میکردی و الان غم و غصه رو باید معمولی باشی میگن شادی و غم همیشه باهامونن، اگه سر سفرت یکی از این دو بشینه، مطمئن باش که اونیکی شب بالا سرته این یه واقعیته حالا ما انسانها غمگینیم چون همیشه خواستیم اونو از خودمون دور کنیم و فقط شادی داشته باشیم، غافل از اینکه این غیر ممکنه پس اگه میخوایم زندگی راحتی داشته باشیم، هم غم ها و غصه هامونو باید بپذیریم و هم شادیهامونو حالا من یه وصیت بهت میکنم: غصه همیشه هست مثل شادی ولی سعی کن غصه دار بودن رو هی به خودت و روحت تکرار نکنی چون عواقب وحشتناکی داره و روحت عادت میکنه 11 لینک به دیدگاه
Ha.Mi.D 8376 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ من از مرگ نمیترسم ولی اینجا غمناکهآواتار خودتم غمناکترش کرده به وقتش میمیریم دیگه حالا چرا اینقده غمناک؟ منم نمیگم مرگ بده حتی لازمه خیلی اوقات بهش فک کنی راستش آدم از مرگ خودش نمیترسه ولی مرگ دیگران... مرگ دیگران هم شاید بهمون یاد بده که به زنده ها بیشتر از سنگ قبر اهمیت بدیم.یاد بده بهمون که کارامون رو اینقدر عقب نندازیم.یاد بده که کارایی که دوست داریم رو انجام بدیم.دیدی این حرفایی که میزنن سر قبر کسی که تازه مرده؟کی فکر میکرد این به این زودی بمیره؟حقش نبود.زود بود.ادم خیلی خوبی بود.این حرف ادمایی هست که دور از قبر وایسادن.اونایی که سر قبر هستن هم یا خودشون رو میزنن یا غش میکنن یا یه حرفایی میزنن که ادم ممکنه خدش بگیره حتی.شاید اون لحظه به جای این کارا سکوت بهترین چیز باشه.برای احترام به کسی که از دست رفته.تازه هر جا یه سنت های مخصوص خودش رو داره.مثلا تو شهر ما شنبه و 4شنبه کسی رو خاک نمیکنن.ببین اینا همش ممکنه از یه حرف الکی شروع شده باشه تبدیل به سنت شده باشه و الان کسی جرات نداشته باشه اون رو تغییر بده.مثل همین متنی که سجاد نوشته کی هست که همچین چیزایی رو سنگ قبرش نوشته شده باشه؟حتی اگه هم نوشته باشه کی رعایت میکنه؟نمیگم همه اینجوری هستن اما نه اونی که مرده برای خودش مرده نه اونی که رفته فاتحه برای دلیلی که باید رفته.از قبرستون هم که میان همه میرن ناهار میخورن یادشون میره کجا بودن و الان این چه غذایی هست که دارن میخورن. واقعا کاش برای مراسم ختم یکم به نظرات اون فردی که مرده احترام گذاشته بشه و اونجور که اون درخواست کرده قبل از مرگش (احتمالا) اجرا بشه ولی حیف که نمیشه.به خاطر اینکه فردا ال میشه و بل میشه.خیلی مسخرس 7 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ وقت مرگم از خدا گله میکنم آخه خدا چیزی جز زجر که ندیدیم خیلی حال میکنی بنده هاتو اسیر زمین کردی و کلی براشون قانون گذاشتی گناه آفریدی میگی گناه نکن لذتو یاد دادی بعد میگی جیزه میخوام ببینم هدفت چی بوده ازین آفرینش؟ ما که خیری ندیدیم:icon_razz: 6 لینک به دیدگاه
sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ مرگ دیگران هم شاید بهمون یاد بده که به زنده ها بیشتر از سنگ قبر اهمیت بدیم.یاد بده بهمون که کارامون رو اینقدر عقب نندازیم.یاد بده که کارایی که دوست داریم رو انجام بدیم.دیدی این حرفایی که میزنن سر قبر کسی که تازه مرده؟کی فکر میکرد این به این زودی بمیره؟حقش نبود.زود بود.ادم خیلی خوبی بود.این حرف ادمایی هست که دور از قبر وایسادن.اونایی که سر قبر هستن هم یا خودشون رو میزنن یا غش میکنن یا یه حرفایی میزنن که ادم ممکنه خدش بگیره حتی.شاید اون لحظه به جای این کارا سکوت بهترین چیز باشه.برای احترام به کسی که از دست رفته.تازه هر جا یه سنت های مخصوص خودش رو داره.مثلا تو شهر ما شنبه و 4شنبه کسی رو خاک نمیکنن.ببین اینا همش ممکنه از یه حرف الکی شروع شده باشه تبدیل به سنت شده باشه و الان کسی جرات نداشته باشه اون رو تغییر بده.مثل همین متنی که سجاد نوشته کی هست که همچین چیزایی رو سنگ قبرش نوشته شده باشه؟حتی اگه هم نوشته باشه کی رعایت میکنه؟نمیگم همه اینجوری هستن اما نه اونی که مرده برای خودش مرده نه اونی که رفته فاتحه برای دلیلی که باید رفته.از قبرستون هم که میان همه میرن ناهار میخورن یادشون میره کجا بودن و الان این چه غذایی هست که دارن میخورن.واقعا کاش برای مراسم ختم یکم به نظرات اون فردی که مرده احترام گذاشته بشه و اونجور که اون درخواست کرده قبل از مرگش (احتمالا) اجرا بشه ولی حیف که نمیشه.به خاطر اینکه فردا ال میشه و بل میشه.خیلی مسخرس قبول دارم ولی مرگ هر فردی غمش یه طور دیگس خوب ماها مطمئنن واسه کسی که جوون باشه و مرده باشه بیشتر ناراحت میشیم تا اینکه پیر باشه همین امروز شام غریبان یکی از فامیلهای ما بود که یه پسری بود که فقط 30 سالش بود پدر و مادرش واسش خونه ، ماشین، ... خلاصه هر چی که لازمش باشه خریده بودن که ازدواج کنه ولی اون جوون از اینها استفاده نکرده ، عمرشو داد به شما اونم چه جوری؟ تو پارکینگ ماشین رو روشن میکنه، در پارکینگ بسته میشه و تا اون به خودش بیاد خفه میشه خوب آدم متاثر میشه خیلی خیلی دردناکه منم الان اومدم اینجا بیشتر به این خاطر دلم گرفت که عصری تو مراسم عزا بودم واقعا درد آوره 8 لینک به دیدگاه
shaden. 18583 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ کاش وصیت نامه ها چهار تا تجربه زندگی توش بود کاش کسایی که منتظر خوندن وصیت نامه کسی هستن دنبال مال نبودن اما واقعیت همینه فقط دنبال حساب بانکی متوفی و متراژ زمینهایی که بهشون میرسه هستن دعوا جنجال قهر ایناست نتیجه وصیت نامه ها متاسفم برای انسانیتمون 6 لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ حرف خیلی خوبی میزنی اسیمنم اینو هم گفتم هم خواستم تجربش کنم(جاهایی تونستم وجاهایی توش موندم) از تجربیات خودتون چه موفق چه ناموفق بنویسید دراین دنیا چطوری برای خودتون زندگی کردین؟ ما تا تونستیم هر کار دلومن خواست کردیم که بعد مرگ افسوس بخوریم اگه بهمون حوری ندادن 5 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 آبان، ۱۳۹۰ دلم میخواد روزی که میمیرم یک بار حسابی خندیده باشم، طرفای صبح بمیرم که همون روز دفنم کنن، سردخونه ترسناکه؛ وقتی میمیرم دلتنگ کسی نباشم، وقتی میمیرم نه با کسی انقدر بد بوده باشم که از مرگم خوشحال بشه، نه کسی انقدر عاشقم باشه که سر قبرم داد بزنه من بی تو چه کنم؟، هرکس شنید فقط بگه "حامد هم رفت، یادش بخیر" سنگ قبر بزرگ و تجملاتی دوست ندارم، پیش جنازه های کهنه دفن شدن رو هم دوست ندارم، میخوام همسایه هام هم تازه مرده باشن؛ ترجیحا یکیشون دختر باشه اونیکی هم یه پیرمرد دنیا دیده! سر قبرم بعد از روز دفنم مخصوصا تو روزهای سرد و خلوت قرآن خون نیارن؛ اگه قرار باشه صدایی آرامشم بده صدا خنده کسایی هست که سر قبرم دارن خاطرات خوبشون با من رو برای هم تعریف میکنن والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته 7 لینک به دیدگاه
Ssara 14641 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آبان، ۱۳۹۰ حقیقت زندگی من همین آواتار من است......دیگر بس است فرار از واقعیت ها و تظاهر کردن ها. شادی را باید به کسانی فروخت که شادی شناس باشند، شادی را اگر رایگان در خیابان پهن کنی، دوره گردی میشوی دلقک نام... فعلا خدایان مورد باور میلیاردها انسان،گریه و التماس و العفو العفو میخواهند، نه خنده و شادی. ما هم به باور انسان ها و خدایانشان احترام میذاریم. من از زندگی واقعی شما اطلاعی ندارم پس نمی تونم نظر بدم! فقط آواتار فعلی شما رو بیشتر دوست دارم. و دیگه اینکه هر چیزی رو رایگان در اختیار نااهل قرار بدی قدرش رو نمی دونه و سو استفاده می کنه.:icon_razz: شاد باشی مهندس 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده