رفتن به مطلب

نزار قبانی


Himmler

ارسال های توصیه شده

عشق یعنی مرا جغرافیا درکار نباشد

یعنی ترا تاریخ درکار نباشد ..

یعنی تو با صدای من سخن گویی ..

با چشمان من ببینی ..

و جهان را با انگشتان من کشف کنی ..

 

 

نزار قبانی

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 69
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

  • 3 هفته بعد...

ساده دلانه

گمــــان میــکردم ...

تو را در پشت سر رها خواهم کرد !

در چــــمدانی که بــاز کردم ،

تو بودی !

هـــر پیراهنی که پوشیدم ،

عطر تو را با خــــود داشت !

و تمــــام روزنامه های جهــــان

عکس تــــو را چاپ کـــرده بودند !

به تماشای هر نمایشی رفتم ، تو را در صندلی کنار خود دیدم !

هــــر عطری که خریدم ،

تو مالک آن شدی !

پــــس ...

کی ؟؟

بگــــو کی از حضــــور تو رها مــــیشوم ؛

مسافـــر همیشه همسفر من ؟!

 

 

لینک به دیدگاه
  • 6 ماه بعد...

بانو

عشق تو

نه بازیچه است

نه برگی که در دقایق دلتنگی

مرا به خود سرگرم کند

بانو عشق تو

خرقه یی نیست که آن را

در ایستگاه های میانه ی سفر

بر تن کنم

من ناچارم به عشق تو

تا دریابم که انسانم

نه یک سنگ ..

لینک به دیدگاه

به چه زباني با تو سخن بگويم

با شعر

با قصه هاي تاريخي

با تصنيفهاي کوچه و بازار

تويي که چون آهوان مي گريزي

من دامي ندارم

من خودم صيد گيسوان تو گشته ام

به هر زباني مي گويم تو نمي شنوي

به در

به ديوار

به سنگ

به آهن

سوگند مي خورم

نام تو را در آسمان ديده ام

به چشم

به ابرو

به لب

به گيسو

قسم ات مي دهم

پاسخي به گريه هاي من بده ..

لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...

دوست داشتنت را از سالی به سال دیگری جابه‌جا می کنم

انگار دانش‌آموز مشق اش را در دفتری تازه پاکنویس می کند

جابه جا می کنم صدای تو، عطرتو، نامه‌های تو

و شماره‌ی تلفن تو و صندوق پستی تو

می آویزمشان به کمد سال جدید

اقامت دائمی در قلبم را به تو می دهم.

لینک به دیدگاه

دوستم داشته‌ باش… و نپرس چگونه

و در شرم درنگ نکن

و تن به ترس نده

بی‌شِکوه دوستم داشته‌باش

نیام گلایه‌ دارد که به پیشوازِ شمشیر می‌رود؟

دریا و بندرم باش

وطنم وَ تبعیدگاهم

آرامش و توفانم باش

نرمی و تُندی‌ام…‌

دوستم داشته‌باش… به هزاران هزار شیوه

و چون تابستان مکرر نشو

بیزارم از تابستان

دوستم داشته باش… و بگو

که نمی‌خواهم بی‌صدا دوستم داشته باشی

و آری به عشق را

در گوری از سکوت نمی‌خواهم

دوستم داشته‌باش… دور از سرزمین ظلم و سرکوب

دور از شهرِ سرشار از مرگ‌مان

دور از تعصب‌ها

دور از قیدوبندهاش باش

دوستم داشته‌ باش

که عشق به آن پا نمی‌گذارد

و خدا به آن نمی‌آید.

لینک به دیدگاه
  • 4 هفته بعد...

درباره ی مشروعیت عشق با من بگو مگو نکن!

عشقم به تو خودِ شریعت است

که می نویسمش

و اجرایش می کنم!

اما تو ...

تنها کار تو این است

که معشوقه ی ابدی ام باشی!

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...