spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۰ بنده باز هم سوالم رو تکرار میکنم : آیا تابو شکنی در هر حال درسته؟؟ جواب قطعی دادن به این سوال اشتباهه درکل به نظرم هرتابویی نباید شکسته بشه این نیاز به تغییر وومهیا شدن شرایط تغییر هست که تابوهارو درمعرض نقد وسپس شکستن قرار میده 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۰ الگوهای فکری را میشنوم ولی اولویت با سنجش منطقی خودم میباشد ، ولی گزینه ای که شما نوشتین رو انتخاب کردم حامدجان گفتم که شاید خیلی از مطالب رو جا انداخته باشم همونطوری که تو نوشته های دوستان هم میتونی ببینی خیلی خوب میشه اگه مطلب رو دوستان کاملتر کنند وبه جمع بندی بتونیم برسیم بپذيرم خوب يا بد ايني كه هستم واقعيت زندگي منه . قدرت پذيرش به ادم ارامش ميده تا با حقيقت زندگيش كنار بياد خوب یا بد اینی که هستی که اجباری نبوده برات بالاخره کم یا زیاد قدرت انتخاب داشتی ارش جان اون انتخابت بر چه اساس ومعیاری انجام گرفته وبر چه روالی ادامش میدی؟ 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۰ جناب مهندس در متن مرقوم فرموده ایدمنطق رفتاری و در تیتر منطق فکری و رفتاری . حال اگه فرض کنیم هر دو یکی باشند بازم باید گفت که فکر یک جریان یکنواخت نیست منظورم اجزایی است که در مجموع یک فکر را میسازند یعنی فکر یک مجموعه از جریانات است .. اگه غیر از این و یک سویه نگاه کنیم باید شخص رادر یک چار دیواری محصور کنیم و به او بگوییم چون تو مثلا ماتریالیست هستی پس همه چیز را باید با دیالکتیکی خاص تحلیل کنی و در مورد جامعه شناسی باید پیرو یک نظریه پرداز خاص باشی و درزمینه علم اقتصاد هم پیرو نظریه ای از همان ایدئو لوژی .. به نظرم اگه اینگونه باشد بر ادمی دگمامتیسم در منطق فکری و رفتار حادث میشود .. اینست که هیچ مانعی و مشکلی وجود ندارد که اگر شخص نامبرده در حیطه های مختلف از جریان های فکری مختلف بهره برداری فکری کند و هیچوقت انها را مطلق نکند .. اینست که بازم تکرار میکنم که فکر جریانی یا پدیده ای همگون نیست . اینه که من نتونستم مشخصا یکی از ان گزینه ها را انتخاب کنم خب اشتباه تایپی بوده با موبایل تایپ کردن این مشکلات رو هم با خودش داره بعدشم اینکه بابا ما سوادمون دراین حد نیستا اما درمورد فرمایشاتتون نه من کلا مخالف محدود سازی هستم واز این دید هم نگاه نمیکنم اما دوست داشتم دوستانی که پایبند به این دید هستند همونطوری که مثالی هم از تزهای فکریشون اوردید رو درمورد اینکه چرا اینگونه می اندیشند از فکرشون دفاع کنند امیدوارم من اشتباه فکر کرده باشم که مهمترین چالش یک اجتماع رو اینجا به نقد گرفتم ومحتمل مسایل بسیار ارزشمندتری برای گفتگو وتفکر وجود داره وبقولی این تاپیک اشتباهی بوده شاید هم نوع بیان مطلب درحد بسیار ضعیف بوده! درادامه اما من به دیالکتیک تضاد بیشتر گرایش دارم تا هم محور کردن همه اندیشه ها چون پلورالیسم میتونه علیرغم ایجاد فضای التهابی به تنویر ارا وافکار کمک کنه ولی یکنواختی فکر ومنطق نتیجه ای جز توتالیتر شدن یک رای نخواهد داشت اینکه ایا انقدر پختگی فکری درجامعه ما وجود داره که بتونیم از همه انتظار پلورالیست بودن درهمه زمینه ها وتوان تفکیک نظریات مختلف رو از هم داشته باشیم خودش یک سواله واینکه چه چیزهایی به این نکته دور از جریانات افتاده کمک میکنند تا اصل خودش رو پیدا کنه یه سوال دیگه اینکه ایا به اون سطح رسیدیم که انتخاب کنیم واین انتخاب اگاهانه خودمون رو درمعرض نقد قرار بدیم واز همه مهمتر پاسخگو باشیم؟ ایا فرضا شخص ایکسی که از هگل شروع میکنه وبه کانت میرسه وتعارضش رو با پوپر ادامه میده با شخصی که از سهروردی شروع میکنه وبا ملاصدرا ادامه میده ودرنهایت با غزالی به راه میرسه میتونن جمع بشن؟ پاسخ رو درپاسخهای دوستان جویا هستم ممنون 2 لینک به دیدگاه
کهربا 18089 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۰ [h=2]الگوی فکری ورفتاری شما چگونه است؟[/h] گزینه 4 رو انتخاب کردم اما جواب دادن به این سوال در حال حاضر برای من خیلی سخته تمام گزینه ها رو نگاه کردم فکر می کنم توی این 2 سال اخیر تمام این گزینه ها شامل حال من می شده و من نمی دونم این خوبه یا بد 1 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۰ درسته همه و خودم گفتیم منطق خودمون ارجحیت داره ، ولی واقعیت اینه که شرایط از همه چیز ارجح تر هست ، محیط اطراف و تاثیراتش غیر قابل انکار هست ؛ صرف نظر از تاثیرات بلند مدت که جامعه و خانواده روی تفکراتمون میزاره ؛ شرایط خاص و آنی هم موثر هستند ، مثل کسانی که کاملا میدونند ایدئولوژی حاکم بر یک فضا اشتباه هست ولی به خاطر منافع شون از اون پیروی و حتی حمایت میکنند . شریعتی هم یک گفته داره در این مورد : هر ماهی مرده ای هم میتواند در جهت رودخانه شنا کند ... 1 لینک به دیدگاه
victoria_r 7682 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 مرداد، ۱۳۹۱ من کلا منطق فکری خودمو دارم. چیزایی واسم مهمه که ممکنه واسه بقیه نباشه و چیزایی واسم بی ارزشه که واسه بقیه اولویت اوله. خیلی جاها هم سنت شکنی دارم. ولی کلا سعی میکنم منطق و الگوی فکری که کامله بپذیرم و روش فکر کنم بعد طبق عقل خودم (که اصولا ناقصه ولی عقلمه دیگه) رفتار کنم. لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده