رفتن به مطلب

الگوی فکری ورفتاری شما چگونه است؟  

26 کاربر تاکنون رای داده است

  1. 1. الگوی فکری ورفتاری شما چگونه است؟



ارسال های توصیه شده

بنده باز هم سوالم رو تکرار میکنم : آیا تابو شکنی در هر حال درسته؟؟

 

اگر تابو مانع از تفکر شود، شکسته شود بهتر است....

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 65
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

اگر تابو مانع از تفکر شود، شکسته شود بهتر است....

جوابت خیلی کلیه....یکم رو موضوعات جز فکر کن....مثلا تابوشکنی دخترها تو عرف ما در مورد مسائل جنسیتی نظرت چیه؟؟

لینک به دیدگاه
جوابت خیلی کلیه....یکم رو موضوعات جز فکر کن....مثلا تابوشکنی دخترها تو عرف ما در مورد مسائل جنسیتی نظرت چیه؟؟

 

اولین قدم برای تابو شکستن اینست که شما ببینی، ظرفیت عواقب بعد از شکستن تابو را داری یا نه.

این کاملا به خود فرد مربوطه.

برای همین من هم کلی گفتم.

 

یکی ممکنه یک حرکتی خلاف فرمایش مرجعش انجام بده،تمامی دست و پایش بلرزه که الان سنگ میشه یا بلایی سرش میاد.

کسی هم ممکنه،این چیزها اصلا براش اهمیتی نداشته باشه.

 

بهتره بگم تابو شکنی تابع شرایط محیطی و اجتماعی و فرهنگی هر انسانی به طور مستقل است.

در مورد این مثالی که زدی هم خیلی کلیه،خودت باید ببینی میتونی عواقبش را به جان بخری یا نه.

لینک به دیدگاه
اولین قدم برای تابو شکستن اینست که شما ببینی، ظرفیت عواقب بعد از شکستن تابو را داری یا نه.

این کاملا به خود فرد مربوطه.

برای همین من هم کلی گفتم.

 

یکی ممکنه یک حرکتی خلاف فرمایش مرجعش انجام بده،تمامی دست و پایش بلرزه که الان سنگ میشه یا بلایی سرش میاد.

کسی هم ممکنه،این چیزها اصلا براش اهمیتی نداشته باشه.

 

بهتره بگم تابو شکنی تابع شرایط محیطی و اجتماعی و فرهنگی هر انسانی به طور مستقل است.

در مورد این مثالی که زدی هم خیلی کلیه،خودت باید ببینی میتونی عواقبش را به جان بخری یا نه.

در مورد خودم نمیگم

 

به فرض یه دختری این عواقب رو هم پذیرفت و استوار ماند..دید شما به عنوان جامعه چیه؟تحسین یا تحقیر؟

لینک به دیدگاه
در مورد خودم نمیگم

 

به فرض یه دختری این عواقب رو هم پذیرفت و استوار ماند..دید شما به عنوان جامعه چیه؟تحسین یا تحقیر؟

 

من خودم بی تفاوت هستم، چون اون مسئله ای که شما عنوان کردی را شخصی میدونم.

نه تحسینش میکنم نه تحقیرش میکنم.

 

اما دید جامعه سنتی کاملا تحقیر کننده است و دید جامعه به اصطلاح مدرن و پیرو غرب تحسین کننده.

 

در حالیکه دید جامعه متمدن، سکوت و عدم فضولی و جاسوسی در کار مردم است.

لینک به دیدگاه
به نظرم این ساختن بنیه فکری با گذشت زمان عوض میشه.

 

یعنی یک زمانی بره ای بودم در پی چوپانان.....

 

اما امروز دنبال فکری نو با شکستن تابوها هستم و به همین گزینه هم رای دادم.

 

اولین قدم هم در راستای تفکری منطقی شکستن تابوست، که چندتا تابوی اول را که بشکنی،بقیه بت ها پشت سر هم سقوط میکنند.

 

گذشت زمان، آشنایی با آدم هایی متفاوت و حضور در محافلی متفاوت همه باعث میشن این روند بینش آدم عوض بشه.

 

یعنی شما هیچ مرزی برای برخی از ویژگی های شخصیتی و فکری و رفتاری خود قایل نیستید ؟

لینک به دیدگاه
یعنی شما هیچ مرزی برای برخی از ویژگی های شخصیتی و فکری و رفتاری خود قایل نیستید ؟

 

مرز بندی ربطی به تابو نداره که....

 

یعنی بنده یک مرزی از اخلاق فردی و اجتماعی را که به خودم و دیگران آسیبی نرسان را تعیین میکنم، سپس درون اون مرز، میتونم با تابو های مختلفی دست و پنجه نرم کنم.

 

مثلا راستگویی برای من تابو نیست که بخوام اونرا بشکم و دروغگویی کنم.

 

بخوام تابوها را بگم خیلی موارد میشه و گفتن خیلی هاش در ملا عام به صلاح نیست.:JC_thinking:

لینک به دیدگاه
مرز بندی ربطی به تابو نداره که....

 

یعنی بنده یک مرزی از اخلاق فردی و اجتماعی را که به خودم و دیگران آسیبی نرسان را تعیین میکنم، سپس درون اون مرز، میتونم با تابو های مختلفی دست و پنجه نرم کنم.

 

مثلا راستگویی برای من تابو نیست که بخوام اونرا بشکم و دروغگویی کنم.

 

بخوام تابوها را بگم خیلی موارد میشه و گفتن خیلی هاش در ملا عام به صلاح نیست.:JC_thinking:

 

خب داداشی از اول بگو داخل چارچوب تابوشکنی می کنم تا امت همیشه در صحنه به بیراهه نروند:coffee:

لینک به دیدگاه

راستی اینم بگم من بشدت از ادمایی که خود را بی دین معرفی می کنند تا از شر اخلاق خلاص بشوند و به اسم اعظم بی دینی که برای من واژه مقدسی هس کلی بی اخلاقی می کنن متنفرم :ws25:

لینک به دیدگاه
راستی اینم بگم من بشدت از ادمایی که خود را بی دین معرفی می کنند تا از شر اخلاق خلاص بشوند و به اسم اعظم بی دینی که برای من واژه مقدسی هس کلی بی اخلاقی می کنن متنفرم :ws25:

این جور ادما نه تعریف درستی از دین دارن نه اخلاق نه انسانیت..دین خودش باعث انحطاط اخلاقیاته

لینک به دیدگاه
این جور ادما نه تعریف درستی از دین دارن نه اخلاق نه انسانیت..دین خودش باعث انحطاط اخلاقیاته

با جمله اولت موافقم

ولی به نظرم دین فقط جلوی رشد فکری انسان رو با ساختن چارچوب دور وبرش میگیره

والا اگر از منظر اخلاق نگاه کنیم بودن ادمای دیندار و مومنی که بیشتر پابند به اخلاق و انسانیت بودن تا فردی که هر شب عرق میخوره و هر شب تریاک می کشه و هر شب با عربده هاش یه محل رو اذیت می کنه و ... اما خودشو بی دین معرفی می کنه و با افتخار می گه من خدایی نمی شناسم و ابروی انسانهای بی دین شریف و با ابرو و پایبند به اصول اخلاقی و انسانی رو می بره

لینک به دیدگاه
با جمله اولت موافقم

ولی به نظرم دین فقط جلوی رشد فکری انسان رو با ساختن چارچوب دور وبرش میگیره

والا اگر از منظر اخلاق نگاه کنیم بودن ادمای دیندار و مومنی که بیشتر پابند به اخلاق و انسانیت بودن تا فردی که هر شب عرق میخوره و هر شب تریاک می کشه و هر شب با عربده هاش یه محل رو اذیت می کنه و ... اما خودشو بی دین معرفی می کنه و با افتخار می گه من خدایی نمی شناسم و ابروی انسانهای بی دین شریف و با ابرو و پایبند به اصول اخلاقی و انسانی رو می بره

منکه اکثرا ادمای دینداری که دیدم متظاهر ، دروغگو ، مال مردم خور و دنبال منافع شخصی بودن

 

باز به اون ادم تریاکی عرق خور که هر کاری میکنه بی تظاهر و دورغ عنوان میکنه و از دیگران به عنوان نردبان خودش استفاده نمیکنه

لینک به دیدگاه
به نظر من مردم توی ایران یا کشورهایی مثل ایران هزار تا چهره دارن این یه نوع بیماریه !!

یه جورایی همه گزینه های نظرسنجی را انجام میدن !!

 

شما گفتی جامعه

من میگم تو همین فضای کوچیک انجمن تعداد افرادی که خودشون مستقل اندیشه کنن و مستقل تو زندگی عمل کنن به تعداد انگشتان یه دست نمیرسه

بیشتر از دهن یکی دیگه حرفی رو گرفته و اونو به زبون خودشون بیان می کنن

لینک به دیدگاه
منکه اکثرا ادمای دینداری که دیدم متظاهر ، دروغگو ، مال مردم خور و دنبال منافع شخصی بودن

 

باز به اون ادم تریاکی عرق خور که هر کاری میکنه بی تظاهر و دورغ عنوان میکنه و از دیگران به عنوان نردبان خودش استفاده نمیکنه

 

منم اینجوری دیدم میدونی چرا اینجوریه بخاطر اینکه دین تو کشور ما شده وسیله ترقی و پیشرفت

والا اگر همین دین رو بخواییم تو کشوری مثل دانمارک و سوئیس معنی کنیم هستن انسانهای دینداری که نه عرق می خورن نه کثافت کاری می کنن و نه تظاهر

 

خروجی و نتیجه یک ایدولوژی و تفکری مهم هس نه اسمش و راهش

والا دنیایی رو تصور کن که هیچ دینی توش نیس هیچ خدایی توش جولان نمیده ولی فساد و دروغ و ریا و کشت و کشتار بازهم تاکید می کنم بازهم وجود داره

به نظرم سوال مهم اینه

ایا این تفکر منو به سمت اخلاق و انسانیت سوق میده یا نه ؟

ایا باعث میشه دنیای بهتری برای هم نوع خودم بسازم یا نه ؟

 

خلاصه بگم دین یا بی دینی خود به تنهایی چاره دنیای امروزی و دردهای جوامع کنونی ما نیست چاره و دوای جامعه فلک زده ما هم نیس

لینک به دیدگاه

حتی اگر تو انجمن هم این مدلی باشن مستقل یا وابسته یا مقلد یا هر چیز دیگه باز این شخصیتشون با چیزی که توی واقعیت هستن فرق داره !!! متاسفانه

البته نمیشه مردم را سرزنش نمیکنم !

شرایط اینقد باز نیست که هر کس همون طوری که دوست داره زندگی کنه با عقاید خودش مجبوره هر لحظه به یک رنگ باشه !

ما ملت ایران همه باهوش و زرنگیم / افسوس که چون بوقلمون رنگ به رنگیم

لینک به دیدگاه
منطق رفتاری شما درزندگیتان برچه اساسی است؟

ایا اکتسابی بوده وهمه چیزرابراساس منویاتی که دیگران تشخیص میدهند یا تحمیل میکنند میپذیرید؟

البته بین تحمیلی بودن ایده های فکری با تقلیدی بودنشان تفاوت ذاتی بسیاربزرگی وجوددارد واگر دوستان موافق(به تجربه روشن شده اغلب ما جزو یکی ازاین دودسته هستیم )این ایده ٫ بیشترمسئله را باز کنند به نتایج روشنتر وجالبی خواهیم رسید.

یا اینکه جزوکسانی هستید که متعصبانه یا اگاهانه به تبیین اوضاع وافکار میپردازید؟

درهردوصورت بالاجبار شما سطحی بسیاربالاترازتفکر،تدبر وتعقل درمسایل را باخود به همراه دارید که کمک بسیاربزرگی برای ادمایی مثل من خواهدبودتا روشی نو واحتمالا کامل وارزشمندراشناخته وشاید الگوپذیری نمایم!

درهرحال اگربه صورت جزیره ای زندگی نمیکنیم فارغ از یکی از روشهای فوق الذکر یا صوری ازانها نیستیم.

البته به احتمال زیاد مطالبی را ازقلم انداخته ام که دوستان مطلب را کاملترخواهند نمود

 

جناب مهندس در متن مرقوم فرموده ایدمنطق رفتاری و در تیتر منطق فکری و رفتاری . حال اگه فرض کنیم هر دو یکی باشند بازم باید گفت که فکر یک جریان یکنواخت نیست منظورم اجزایی است که در مجموع یک فکر را میسازند یعنی فکر یک مجموعه از جریانات است .. اگه غیر از این و یک سویه نگاه کنیم باید شخص رادر یک چار دیواری محصور کنیم و به او بگوییم چون تو مثلا ماتریالیست هستی پس همه چیز را باید با دیالکتیکی خاص تحلیل کنی و در مورد جامعه شناسی باید پیرو یک نظریه پرداز خاص باشی و در

زمینه علم اقتصاد هم پیرو نظریه ای از همان ایدئو لوژی .. به نظرم اگه اینگونه باشد بر ادمی دگماتیسم در منطق فکری و رفتار حادث میشود .. اینست که هیچ مانعی و مشکلی وجود ندارد که اگر شخص نامبرده در حیطه های مختلف از جریان های فکری مختلف بهره برداری فکری کند و هیچوقت انها را مطلق نکند ..

اینست که بازم تکرار میکنم که فکر جریانی یا پدیده ای همگون نیست . اینه که من نتونستم مشخصا یکی از ان گزینه ها را انتخاب کنم

لینک به دیدگاه
منم اینجوری دیدم میدونی چرا اینجوریه بخاطر اینکه دین تو کشور ما شده وسیله ترقی و پیشرفت

والا اگر همین دین رو بخواییم تو کشوری مثل دانمارک و سوئیس معنی کنیم هستن انسانهای دینداری که نه عرق می خورن نه کثافت کاری می کنن و نه تظاهر

 

خروجی و نتیجه یک ایدولوژی و تفکری مهم هس نه اسمش و راهش

والا دنیایی رو تصور کن که هیچ دینی توش نیس هیچ خدایی توش جولان نمیده ولی فساد و دروغ و ریا و کشت و کشتار بازهم تاکید می کنم بازهم وجود داره

به نظرم سوال مهم اینه

ایا این تفکر منو به سمت اخلاق و انسانیت سوق میده یا نه ؟

ایا باعث میشه دنیای بهتری برای هم نوع خودم بسازم یا نه ؟

 

خلاصه بگم دین یا بی دینی خود به تنهایی چاره دنیای امروزی و دردهای جوامع کنونی ما نیست چاره و دوای جامعه فلک زده ما هم نیس

من ایران رو نمیگم...من با اصل و قواعد دین مشکل دارم خارج از بحث سواستفاده یا قاطی شدنش با حکومت

 

چیزی که من تا این الان متوجه شدم اینه که اخلاقیات ربطی به ادیان ندارن بلکه این ادیان هستند که اخلاقیات رو وارد احکام و قوانین خودشون کردند در نهایت هم خیلی جاها به علت نسبی بودن این موضوع تعریف مسائل اخلاقی هم به غلط عنوان میشه

 

من فکر میکنم تو دنیای امروز میشه جامعه ای ازاد ساخت که به خاطر وجود اگاهی همه جانبه اخلاقیات به طور اتوماتیک وار ارزشمند در روابط انسانی تعبیر میشن و برای داشتن جامعه موفق نیازی به دین و خدا نیست

 

در واقع من فکر میکنم صرفا اعتقاد داشتن به خدای ابراهیمی و ادیان ابراهیمی باعث به وجود اومدن مرزهای اخلاقی و شرافت انسانی نمیشه

لینک به دیدگاه
من ایران رو نمیگم...من با اصل و قواعد دین مشکل دارم خارج از بحث سواستفاده یا قاطی شدنش با حکومت

 

چیزی که من تا این الان متوجه شدم اینه که اخلاقیات ربطی به ادیان ندارن بلکه این ادیان هستند که اخلاقیات رو وارد احکام و قوانین خودشون کردند در نهایت هم خیلی جاها به علت نسبی بودن این موضوع تعریف مسائل اخلاقی هم به غلط عنوان میشه

 

من فکر میکنم تو دنیای امروز میشه جامعه ای ازاد ساخت که به خاطر وجود اگاهی همه جانبه اخلاقیات به طور اتوماتیک وار ارزشمند در روابط انسانی تعبیر میشن و برای داشتن جامعه موفق نیازی به دین و خدا نیست

 

در واقع من فکر میکنم صرفا اعتقاد داشتن به خدای ابراهیمی و ادیان ابراهیمی باعث به وجود اومدن مرزهای اخلاقی و شرافت انسانی نمیشه

 

 

همون حرفای منو زدی منظور منم تاکید رو اخلاقه

اما دارم میگم بی دینی که اگر مساوی بی اخلاقی بشود به همان اندازه خطرناک هس که دینداری بدون اخلاق

لینک به دیدگاه

هیچ کدوم! تقلید نمیکنم- الگو ندارم- مکتب ندارم- فکر نمیکنم ایدئولوژی فکریم شبهه ناپذیر باشه- به دنبال روش فکری نویی‌ نیستم چون تابویی ندارم قبلا شکستمشون- بی‌ قیدو بند نیستم- بعضی‌ چیز ها!! رو رد می‌کنم- بی‌ خیال هم نیستم- فکر و منطق فکری برای من انقدر ساده نیست که بین چنتا گزینه تعریف بشه! پیچیده هم نیست اما تعریف کوچیکی ازش ندارم اصلا تعریفی‌ ندارم! اگر قرار بود منطق فکری ما گزینه باشه آدم‌ها انقدر متفاوت و خاص نبودن منطق فکری من با زندگیم که می‌گذره تعریف میشه و از آینده منطق فکریم خبر ندارم!:JC_thinking::ydm47612zsesgift969

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...