مهندس خوش فکر 11397 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 شهریور، ۱۳۹۰ واقعا موافقم همیشه کاررا باید ریشه ای بررسی کنیم یعنی با تصمیم گیری های سطحی که من اسمشو میذارم احمقانه نباید همه چی را خراب کنیم یعنی باید این قانون را ریشه ای در بخش خودمون پیاده کنیم همین قانون پاراتو حالا هم بحث وقت است هم هزینه و هم نیروی انسانی ببینید ما اگر 80 درصد کارهای آسان را بتونیم پیدا کنیم و آنها را حتی الامکان اول انجام بدیم دقت کاربالا میره و شرکت زودتر به مقاصدش میرسه اما حساب کنیم اگر همینطوری تصمیم گیری بشه کارهای وقت گیر پرسنل را خسته می کنه بازده به صفر میرسه و ضرر می کنیم که البته باید خیلی بررسی بشهو نیاز به شناخت عمیق مدیر از واحد و وظایفش داره به نظرتون در صنعت ما امکان چنین کاری هست یانه؟ افرین حمید منم با حرکات ریشه ای موافقم:dancegirl2: توی صنعت ما که عمرا منم فکر میکنم که با استفاده از این اصل تو صنعت میشه خیلی از دوباره کاریها، عیوب و زمان های تلف شده رو اصلاح کرد ولی واقعا باید به نحوی اجراشم دقت کرد تا پرسنل خودشون رو به تدریج با شرایط وفق بدن 6 لینک به دیدگاه
Hamid Mehrazin 7043 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۰ افرین حمید منم با حرکات ریشه ای موافقم:dancegirl2:توی صنعت ما که عمرا منم فکر میکنم که با استفاده از این اصل تو صنعت میشه خیلی از دوباره کاریها، عیوب و زمان های تلف شده رو اصلاح کرد ولی واقعا باید به نحوی اجراشم دقت کرد تا پرسنل خودشون رو به تدریج با شرایط وفق بدن میلادجان به نکته خوبی اشاره کردی :icon_pf (17): قانون پاراتو که هیچ هرقانون دیگه ای هم که باشه توش عکس العمل پرسنل خیلی موثره یعنی حساب کن اگر پرسنل با اجرای یه قانون موافق نباشند تمام محاسبات و پیش بینی های قبل از اجرا نابود میشه و شرکت را به نابودی و ورشکستگی ناشی از هزینه ها ممکنه دچار کند من دارم پیش مهندس خوش فکر آموزش می بینم چه میشه کرد خوب بود مهندس؟ 4 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ به نظر شما اول باید قسمت های هزینه بر رو پیدا کرد بعد روش کار کرد یا باید 1 قانون کلی داد برای همه ی فعالیتها و بعد رفت سراغ اینکه اجرای این قانون تو چه قسمتهایی به مشکل برخورده؟ 5 لینک به دیدگاه
hasti1988 22046 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ نه دوست عزیز(ببخشید نمیدونم اسمتون چیه ) بر اساس قانون پارتو اول بخش های هزینه بر رو باید شناسایی کنیم یعنی اون 20% از فعالیت هایی که 80% هزینه رو به خودشون اختصاص میدن ...... 5 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 شهریور، ۱۳۹۰ ما میتونیم راههای جدیدی رو هم تجربه کنیم 5 لینک به دیدگاه
Hamid Mehrazin 7043 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۰ ما میتونیم راههای جدیدی رو هم تجربه کنیم سلام به نظرمن اصلا نمیشه برای همه فعالیت ها یک قانون کلی پیداکرد چون هر فعالیتی برنامه خودش را داره و براش اصلا نمیشه قانون واحد پیدا کرد مثلا میگم اون کسی که آدم کشته و یا دزدی کرده هردو خلاف کارند ولی هردو را نمی شه اعدام کرد البته این به نظر من است:icon_pf (44): 3 لینک به دیدگاه
nazfar 8746 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۰ مرسی میلاد جان از انتخاب این بحث. خوب یه چیزی که معلوم هست اینه که خیلی از افراد در خیلی از سازمان ها از این اصل استفاده میکنن اما بسیار نهفته... یعنی اون افراد از وجود این اصل آگاهی ندارن. در حقیقت اینکه در بسیاری از فعالیت ها، بشردنبال دستیابی و شناسایی عوامل ایجاد کننده هزینه و زمان اضافی هستن رو نمتونیم انکار کنیم... اما مثل خیلی از ابداعات و اختراعات و فلسفه ها، بر حسب نیازی که دیده شده، عنوان میشه و در واقع از اون پنهان بودن رها میشن... اینکه حالا دقیقاً 20 درصد باشه یا نه، سواله اما اینکه همچین نسبتی وجود داره ، هست. توی کارهای روزمره توی یه شرکت نگاه کنید، پرسنل شرح وظایفشون مشخصه اما با این حال هم زمان پرت اونها خیلی زیاده و اگر دقیق بشی میبینی که اون زمان پرت هم همش به کارهای پرحجمی بر میگرده که برای اون سازمان نهایتاً هیچ گونه ارزش افزوده ای ایجاد نمیکنه. 4 لینک به دیدگاه
lorena 10304 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 مهر، ۱۳۹۰ سلام به نظرمن اصلا نمیشه برای همه فعالیت ها یک قانون کلی پیداکرد چون هر فعالیتی برنامه خودش را داره و براش اصلا نمیشه قانون واحد پیدا کردمثلا میگم اون کسی که آدم کشته و یا دزدی کرده هردو خلاف کارند ولی هردو را نمی شه اعدام کرد البته این به نظر من است:icon_pf (44): آفرین مهندسی صنایع یعنی شکستن کلیشه ها 4 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۰ مرسی ممنون میشم من چیز زیادی از این قانون نمیدونم میلیتوضیحات بچه ها رو خوندم یه چیزایی دسگیرم شد البته ....ولی فک کنم یه کم توضیح بیشتر بدی بهتر باشه دوستان خوب گوش کنید تا با یه مثال ساده تر براتون توضیح بدم:lol: فرض کنیم شما میخواید از یه شخصی به نام محمد بخاطر قبولی در دانشگاه بستنی بگیرید خب محمد طبیعتا زیر بار نمیره:ws5: اگرمحمد رو 100% در نظر بگیریم و توان شمارو هم 100% در نظر داشته باشیم. خب شما دنبال راهی هستید تا با کم ترین توان و سریعترین راه محمد رو مجبور کنید تا بستنی بخره فرضا من میام و 80% از توانم رو صرف این میکنم که محمد زیر بار بره هر چی میگم محمد برو زشته یه بستنی بخر گوش نمیده من توان زیادی مصرف میکنم و مخش وبه کار میگیرم ولی اون گوش نمیده وتنها میتونم اون رو تا دم مغازه بالاجبار و با زور ببرم من با صرف 80% فقط تا 20% موفقیت رو کسب کردم. همین موقع یه شخص دیگه که فرضا اسمش محمد رضاست میاد و با استفاده از 20% توانش محمد رو مجبور میکنه تا بستی بخره اون انرژی زیادی مصرف نمیکنه و فقط با استفاده از چند جمله اون رو مجبور به خرید بستنی کرده . پس من 80% توانم رو صرف کردم ولی تنها 20% نتیجه گرفتم و محمد رو تا دم مغازه بردم ولی محمد رضا با 20% انرژی و توانش 80% باقی مونده رو به ثمر رسوند و محمد رو مجبور به خرید بستنی کرد. ما با استفاده از اصل پارتو تو تمام مراحل زندگیمون میتونیم موفق باشیم . یعنی بجای این که بیایم کلی انرژی بذاریم تا به هدفمون برسیم، 20% انرژی بذاریم و درصد زیادی رضایت کسب کنیم. در حقیقت به شما ثابت میکنه که میتونیم 80% موفقیتهاتون رو با 20% از توانتون بدست بیارید. امیدوارم کمک کرده باشه به درک موضوع تمام شخصیتهای این مثال خیالی بودن از الان گفته باشم:ws30: 7 لینک به دیدگاه
DavOOd_TiTaN 10472 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۰ ایووول به مهندس خودمون :84: 2 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۰ به نظر من استفاده از این اصل در سازمانها در کلیه سطوح مدیریتی (عملیاتی،میانی و عالی)بسیار سودمند خواهد بود و میتونه به عنوان یکی از پارامترهای موفقیت و بقائ سازمان محسوب بشه. ولی عکسش ممکنه صادق نباشه یعنی اگراین قانونو پیاده نکنی دلیل بر آسیب رساندن به سازمان نمیشه. ولی بهتره این موضوع در همه امور نهادینه بشه. اره از این نظرم باید دیدش نبودشم به این معنا نیست که سازمان دچار مشکله ولی فکر کنم با رعایتش میشه عملکرد بهتر ی داشت:ws30: میلادجان به نکته خوبی اشاره کردی :icon_pf (17):قانون پاراتو که هیچ هرقانون دیگه ای هم که باشه توش عکس العمل پرسنل خیلی موثره یعنی حساب کن اگر پرسنل با اجرای یه قانون موافق نباشند تمام محاسبات و پیش بینی های قبل از اجرا نابود میشه و شرکت را به نابودی و ورشکستگی ناشی از هزینه ها ممکنه دچار کند من دارم پیش مهندس خوش فکر آموزش می بینم چه میشه کرد خوب بود مهندس؟ البته باید اون قانون با ساختار سازمان و روحیات پرسنل هم سازگار باشه وگرنه باعث مشکلات دیگه ای میشه اختیار دارید ما در محضرتون شاگردی میکنیم استاد:ws14: 3 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۰ به نظر شما اول باید قسمت های هزینه بر رو پیدا کرد بعد روش کار کرد یا باید 1 قانون کلی داد برای همه ی فعالیتها و بعد رفت سراغ اینکه اجرای این قانون تو چه قسمتهایی به مشکل برخورده؟ نه دوست عزیز(ببخشید نمیدونم اسمتون چیه ) بر اساس قانون پارتو اول بخش های هزینه بر رو باید شناسایی کنیم یعنی اون 20% از فعالیت هایی که 80% هزینه رو به خودشون اختصاص میدن ...... ما میتونیم راههای جدیدی رو هم تجربه کنیم همونطور که هستی خانم فرمودن طبق این قانون اول باید قسمت های هزینه بر رو پیدا کنیم. منم موافقم د رمورد تجربه ی راههای جدید اما باید در نظر داشت که این تجربه واقعا لازمه و به پیشرفت ما کمک میکنه یا نه؟! 3 لینک به دیدگاه
M_Archi 7762 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۰ دوستان خوب گوش کنید تا با یه مثال ساده تر براتون توضیح بدم:lol:فرض کنیم شما میخواید از یه شخصی به نام محمد بخاطر قبولی در دانشگاه بستنی بگیرید خب محمد طبیعتا زیر بار نمیره:ws5: اگرمحمد رو 100% در نظر بگیریم و توان شمارو هم 100% در نظر داشته باشیم. خب شما دنبال راهی هستید تا با کم ترین توان و سریعترین راه محمد رو مجبور کنید تا بستنی بخره فرضا من میام و 80% از توانم رو صرف این میکنم که محمد زیر بار بره هر چی میگم محمد برو زشته یه بستنی بخر گوش نمیده من توان زیادی مصرف میکنم و مخش وبه کار میگیرم ولی اون گوش نمیده وتنها میتونم اون رو تا دم مغازه بالاجبار و با زور ببرم من با صرف 80% فقط تا 20% موفقیت رو کسب کردم. همین موقع یه شخص دیگه که فرضا اسمش محمد رضاست میاد و با استفاده از 20% توانش محمد رو مجبور میکنه تا بستی بخره اون انرژی زیادی مصرف نمیکنه و فقط با استفاده از چند جمله اون رو مجبور به خرید بستنی کرده . پس من 80% توانم رو صرف کردم ولی تنها 20% نتیجه گرفتم و محمد رو تا دم مغازه بردم ولی محمد رضا با 20% انرژی و توانش 80% باقی مونده رو به ثمر رسوند و محمد رو مجبور به خرید بستنی کرد. ما با استفاده از اصل پارتو تو تمام مراحل زندگیمون میتونیم موفق باشیم . یعنی بجای این که بیایم کلی انرژی بذاریم تا به هدفمون برسیم، 20% انرژی بذاریم و درصد زیادی رضایت کسب کنیم. در حقیقت به شما ثابت میکنه که میتونیم 80% موفقیتهاتون رو با 20% از توانتون بدست بیارید. امیدوارم کمک کرده باشه به درک موضوع تمام شخصیتهای این مثال خیالی بودن از الان گفته باشم:ws30: مرسی ولی خب پیدا کردن این 20 درصده خیلی مهمه اینو چطور میشه پیدا کرد و مطمئن شد؟ 5 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۰ مرسی ولی خب پیدا کردن این 20 درصده خیلی مهمه اینو چطور میشه پیدا کرد و مطمئن شد؟ ببین حالا قطعا 20% که نیست منظور کم ترین زمان اتلافی یا توانیه که میشه برا رسیدن به یه هدف صرف کرد. ولی کلیه عملیات اقدامات و برنامه هایی که میتونه با صرف کم ترین زمان ممکن بیش ترین سود رو به ما از انجام کار بده همون 20% معنا میشه البته باید توجه داشت که مثلا محمد رو ممکنه با روش های ساده تری هم مجبور کرد ولی فعلا اون 20% در روش محمد رضا نهفته بود و جمعی رو به مرادشون رسوند. ساده ترم میشه بهش نگاه کرد کلا مباحث مدیریت زمان خیلی کاربردین شما فرض کن میخوای یه چایی درست کنی بعد باید دوشم بگیری تا وقتی میری محل کار تمیز و خوش بو باشی . خب بهترین راه اینه که شما زیر چایی رو روشن کنی وبعد بری حموم بعد بیای و بقیه مراحل اماده سازی چایی رو انجام بدی یعنی شما با این کار چند ثانیه جلوتری. با رعایت نکات خیلی ساده ما میتونیم زمان رو مدیریت کنیم مثلا وقتی پشت ترافیک میمونی وقتت رو با خوندن کتاب و گوش دادن به یه برنامه ی جالب رادیویی بگذرونی تا به حرص خوردن. اینا همه همون بخش 20% هست . حالا خودتم میتونی مثالهای زیادی رو تو ذهنت مرور کنی :music: 6 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 4 مهر، ۱۳۹۰ مرسی میلاد جان از انتخاب این بحث. خوب یه چیزی که معلوم هست اینه که خیلی از افراد در خیلی از سازمان ها از این اصل استفاده میکنن اما بسیار نهفته... یعنی اون افراد از وجود این اصل آگاهی ندارن. در حقیقت اینکه در بسیاری از فعالیت ها، بشردنبال دستیابی و شناسایی عوامل ایجاد کننده هزینه و زمان اضافی هستن رو نمتونیم انکار کنیم... اما مثل خیلی از ابداعات و اختراعات و فلسفه ها، بر حسب نیازی که دیده شده، عنوان میشه و در واقع از اون پنهان بودن رها میشن... اینکه حالا دقیقاً 20 درصد باشه یا نه، سواله اما اینکه همچین نسبتی وجود داره ، هست. توی کارهای روزمره توی یه شرکت نگاه کنید، پرسنل شرح وظایفشون مشخصه اما با این حال هم زمان پرت اونها خیلی زیاده و اگر دقیق بشی میبینی که اون زمان پرت هم همش به کارهای پرحجمی بر میگرده که برای اون سازمان نهایتاً هیچ گونه ارزش افزوده ای ایجاد نمیکنه. همه ی این بحثها برای اینه که بتونیم مواردی رو که باعث هدررفت زمان میشه رو شناسایی کنیم و با استفاده از روشهای صحیح براشون برنامه ریزی کنیم. اره موافقم مثلا من یه جا کار میکردم کل وقتم باید به پیدا کردن انواع پیچها برای بستن یه سیستم میگذشت برای حل این مشکل تنها کافی بود پیچهای مختلف رو از هم جدا کنم تا وقتم بیهوده تلف نشه. 6 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۰ خب امیدوارم اولین بحثمون مفید واقع شده باشه و دیدمون رو نسبت به محیط پیرامونمون بهبود ببخشه این قانون رو ما در بخش مدیریت زمان مورد مطالعه قرار دادیم و هدفمونم این بود که یکم توی زندگیمون دقیق بشیم و زمانهای تلف شده رو مدیریت کنیم همونطور که پارتو میگه: 80% موفقیت شما مربوط به20% از فعالیت شماست. به زودی با یه موضوع دیگه خدمتتون میرسیم 8 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۰ [FLASH=width=10 height=10] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/FLASH] چه گونه یک اختلاس گر بزرگ باشیم؟ این هفته با موضوع مدیریت در اقتصاد ، رفتار سازمانی و ضعف های یک سیستم اقتصادی در خدمتتون هستیم. همونطور که همه میدونیم این روزها حرف و سخن در مورد اختلاس بزرگی که توسط شخص خاصی که بر حسب اتفاق از کارافرینان برتر کشورمون هستند حادث شده. خب ما به خوب و بد بودن این قضیه اصلا کار نداریم به هر حال یه سفرای پهن شده یه سری هم استفاده کردن نوش جونشون نمیخوایمم دنبال مقصر بگردیم تازه طبق گفته ی رییس بانک اختلاس شده قصد داریم ازشون بخاطر شناسایی اختلاس گرها تقدیرم به عمل بیاریم و ازشون یه چیزایی یاد بگیریم. سوال اینه که چه عواملی باعث میشه که چنین اتفاقی دامن یک سیستم اقتصادی رو بگیره وچنین بی آبرویی به باربیاره؟ علت چیه؟ کدوم بخش کارش رو درست انجام نداده و چرا؟ چه طور 300000000000000000000000 (کم وکسری صفراشو به بزرگی خودتون ببخشید) توی این چند سال اختلاس شده و اینقدر دیر متوجه موضوع شدیم؟ چرا رانت خوارها و مفسدان اقتصادی مثل خوره به جون این اقتصادمون افتادن؟ بخش مدیریتمون میلنگه یا نه بخش هماهنگی؟ شجاعت برخورد با دزدا رو نداریم یا نه تواناییش رو؟ برنامه ی مدونی برا اقتصاد نداریم یا قوانین هست نمیتونیم اجراش کنیم؟ با چه شیوای و با استفاده از چه ابزاری میتونیم جلوی این اتفاق رو بگیریم؟ خلاصه سوال اصلی ما اینه که چه زمینه هایی باعث ظهور یک اختلاس یا اختلاس گر بزرگ در یک اقتصاد میشه؟ دوستان از نام بردن اسامی خاص جدا خودداری نمایید.:biggrin: اینجا کافه تریای خوش فکر محلی برای بحث و تبادل نظر در مورد اساسی ترین مسایل و مشکلات جامعه ی امروز ما................. 31 لینک به دیدگاه
anvil 5769 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۰ راستش من در زمینه اقتصاد وارد نیستم ولی اینو میدونم که اشکال به ابخش و 2 بخش برنمیگرده... مشکل اساسیتر ازین حرفاست.پایه اشتباس اون خشت اولو کج گذاشتن.اون زمان که معلوم شد اقتصاد این کشور مال خر است همه بایدمنتظراین روزا میبودن. ببخشید اگه حرفام علمی نبود. 10 لینک به دیدگاه
XMEHRDADX 7514 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۰ میلاد جان ،گفتگوی جالبیو راه انداختی ، ولی بنظرم اگه میشه اول واسه من و اوناییکه مثل من معنی علمی وعملیه اختلاسو خوب نمیدونن یه تعریف مقدماتی از واژه داشته باش . مرسی. 9 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده