B nam o neshan 12214 ارسال شده در 8 بهمن، 2014 لنگه های چوبی درب حیاطمان؛ گرچه کهنه اند و جیرجیر می کنند؛ ولی خوش به حالشان که لنگه ی هم اند. 7
Hanaaneh 28168 ارسال شده در 21 بهمن، 2014 در خواب های کودکی ام هر شب طنین سوت قطاری از ایستگاه می گذرد ! دنباله ی قطار انگار هیچ گاه به پایان نمی رسد انگار .. بیش از هزار پنجره دارد و در تمام پنجره هایش تنها تویی که دست تکان می دهی .. آنگاه در چارچوب پنجره ها شب شعله می کشد با دود گیسوان تو در باد در امتداد راه مه آلود در دود دود دود .. 3
e.t 1423 ارسال شده در 22 بهمن، 2014 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 3
e.t 1423 ارسال شده در 22 بهمن، 2014 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5
e.t 1423 ارسال شده در 23 اسفند، 2014 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 5
YAGHOT SEFID 29302 ارسال شده در 2 فروردین، 2015 گـل یا پــوچ؟ دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن بگذار فقط تصــــــور کنم .. که در دستانتــــ برایـــم کمی عشق پنهـــان است .. 6
YAGHOT SEFID 29302 ارسال شده در 2 فروردین، 2015 بـآ مـטּ لـج نڪـטּ بغــض نـفهمـ ! ایـטּ ڪہ خــوבت رآ گوشـہ ے گـلو قـآیـمـ ڪنـے ، چـیزے رآ عـوض نمـے ڪنـב ... بـالآخـره یـآ اشڪ میـشـوے בر چـشـمـآنـمـ یـآ عُـقــבه בر בلـمـ ... 5
ارسال های توصیه شده