ایلین1366 5544 ارسال شده در 7 بهمن، 2013 بهای سنگینی دادم تا فهمیدم کسی را که قصد ماندن ندارد باید راهی کرد..... 9
BISEl 3641 ارسال شده در 14 بهمن، 2013 روحم مےخواهد برود 1گوشہ بنشیند. پشتش را بہ 2نیا کند پاهایش را بغل بگیرد و بلند بگوید: من دیگر بازے نمےکنم.. 7
BISEl 3641 ارسال شده در 14 بهمن، 2013 به خاطر دوست داشتنت خجالت نکش ؛ اونی باید خجالت بکشه ، که می دونه دوسش داری اما… دوست داشتن “بلد” نیست !!! 11
BISEl 3641 ارسال شده در 14 بهمن، 2013 عازم یک سفــــــــــــــرم سفری دور به جایی نزدیـــــــــــــک سفری از خود من به خــــــــــــــــــــــــــــودم مدتی است نگاهم به تماشای خداســـــــــــــــــــــت و امیـــــــــــــــــدم به خداوندی اوســــــــــــــــــــــــــــت 12
ایلین1366 5544 ارسال شده در 30 بهمن، 2013 همیشه با تو بوده ام با تو نفس کشیده ام با چشمان تو دیده ام مرا از تو گریزی نیست چنان که روح را از جسم و زمین را از آسمان و چنان با آن زیسته ام که با ور کرده ام دلیل بودن من تو هستی تنها تو .... 12
Mr.101 27037 ارسال شده در 1 اسفند، 2013 خاطرات خیلی عجیبن گاهی اوقات می خندیم به روزایی که گریه می کردیم گاهی گریه می کنیم به یاد روز هایی که می خندیدیم… 9
S a d e n a 11333 ارسال شده در 3 اسفند، 2013 هیچــــــــگاه به بــی تو بودن هـــا عادتـــــــــ نخواهم کرد... یا بمـــان یا... یا ندارد فقــــط بمــــــــان ! ! 6
YAGHOT SEFID 29302 ارسال شده در 5 اسفند، 2013 برای تو : ((رویایم روزهایی ارغوانی تر از رهایی ست . می آید . رعد و رگبار من و تو روزی آرامش یک نارون می شود زیر شرشر باران! بهترین روزمان در راه است....منتظر باش!)) 9
Mr.101 27037 ارسال شده در 12 اسفند، 2013 برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام وقتی از همه دنیا ناراحتم ، فقط با فکر کردن به تو آروم میشم اما وقتی تو ناراحتم می کنی ، همه ی دنیا هم نمی تونه آرومم کنه ! 8
nika2 77 ارسال شده در 20 اسفند، 2013 شاید یک نفر بیاید که شکسته های مرا بند بزند و طرحی نو اندازد و دریک کلام ، خالقم شود او در من شوق زیستن بدمد و من بندگی او کنم او دلش را برایم عریان کند و من روحم را ... شاید یک نفر بیاید ... 4
Mr.101 27037 ارسال شده در 21 اسفند، 2013 پشتـــــ این چشمـــ ها … ابرها درگــــیرند … و منـــــ … کنار خنده هایتــــــ می مانمـــــ … در اینــــ دقایقــــ دلتنگیـــــ … 4
B nam o neshan 12214 ارسال شده در 21 اسفند، 2013 فال آخرين يلداي من: بي تو اي سرو روان، با گل و گلشن چه كنم زلف سنبل چه كشم، عارض سوسن چه كنم آه كز طعنه بدخواه نديدم رويت نيست چون آينه ام روي ز آهن چه كنم برو اي ناصح و بر دردكشان خرده مگير كار فرماي قدر ميكند، اين من چه كنم برق غيرت چو چنين مي جهد از مكمن غيب تو بفرما كه من سوخته خرمن چه كنم شاه تركان چو پسنديد و به چاهم انداخت دستگير ار نشود لطف تهمتن چه كنم مددي گر به چراغي نكند آتش طور چاره تيره شب وادي ايمن چه كنم حافظا خلد برين، خانه موروث من است اندرين منزل ويرانه نشيمن چه كنم يلدات شيرين عزيزم 3
ارسال های توصیه شده