mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۱ کـاش هنــوز بچـّهـ بودیــمـ ... لـااقل شبهــا عروســـک بغل میکردیـــمـ تا خوابمــان ببرد ..! حـالـآ گوشــــــی رآ ... و یــک دُنیــا انتظــــــــآر ... 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۱ کســـی چـهـ میداند .. شـایــد ایــن دُنیــآ .. جهنمـ سیّـآرهـ ای دیگــر باشــــد ..! 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۱ زیبـآ تــریـטּ حسَ בنیاس .. پناه برבטּ بـــ ﮧ آغوش گــرمـِ تــو ...! 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۱ جهان جدیدم را دوست دارم ... من...زمین...تو..! کجای قانون طبیعت .. سخنی از " مرکزیت" نداشتن چشمانت به میان آمده ...! من و زمین .. هر دو گرد تو می گردیم .. منظومه شمسی بهانه است....! 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۱ ظـہـر عـآشـورا مے شـود . . . دلَم ...! نـگـآهَﭞ را ڪﮧ تـڪـرار مے ڪنے . . .! 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۱ پـَــرواز نـکـن ! پـَــرنـده هـا زیـبـایــے اﭞ را کـﮧ بـبـیـنـنـد ... پــرواز را از یـــاد مے بـرنـد ... پروانـﮧِ من ...! 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۱ هـر شـب ...؛ بـا آواز ے نـُـو بـﮧ خـانـﮧ مے آیـد ... و شـعـر ے تــآزه در سـبـد مے گـذارد ... ڪلـمـاتـش را ؛ مے آمـیـزҐ بـﮧ عـطـر بـوسـﮧ و ریـحـآטּ ... و در آغـوش صـدایـش آرا Ґ مے گـیـرҐ ... شـبـیـﮧ پـــروانـﮧ اے .. در پـنـآه ِ گــلــبــرگــے ! 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۱ برو... به همه بگو که رفته ای ... اما من .. کنار همین دریا .. روی همین ساحل ... روی صندلی ام منتظرت مانده ام ... 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۱ خدایا مرفینی برای روح داری ..؟؟ 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۱ خدایا ...!! ازتو دلگیرم ... گفته بودی حق انتخاب داری... پس چرا ... انتخابم درکنار دیگریست...؟!!؟ 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۱ حــِـــســــآدَتــــ مــے کــُــنــَــم .. بـــِ زوجـــ ـــهـــآے ِ خیــآبــآنـــهــــآے بـــُـلــَــنـــد و خـَـــلـــوَتـــــــــ ... بــــــــِ هـــَـــمـــِــه ے دَســـتــ ـــهــآے ِ قـــُــفـــلـــــِ دَر هــَــــم .. بـــــِ نـــیـــمـــکـــَــتــ ــــهـــآےِ دو نــَـــفـــَــرِ ..! بــــِ دِرَخــــتـــ ــــهــآےِ عــــآشــِــقـــِ خــیـــآبــآن ِ وَلیــــعـــَصــــر ..! بــــِ آیـــنــــه اے کـــِ هــَـــر روز دَر آن مے نــِــگــَـــرے .. وَ حـــَـــــســــرَتـــــ مے خورَم ... این لــُـــقــمــِــ ــهـــآےِ حــَـــســـرَتـــــ بــَـــرآےِ گـــَــلـــویــَــم بـــُــزرگــَــــنــــ ...!! 7 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۹۱ از هــَر کهـ خجالــَت بکشــَم از خودم که نمیتــَوانم! صادقانهـ میگویــَم به دِلـــَم: دِلــَکمـــ .. مـ ـُحتاج در آغوشــ گرفتـَنشــ نباش... به دِلــَت میمآنـ ــَد هاااااا...! 8 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ ای بی خبر از سوخته و سوختنی عشق امدنی بود نه اموختنی... سنایی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 7 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ گاهی دلت از سن و سالت می گیرد میخواهی کودک باشی کودک به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد و آسوده اشک می ریزد بزرگ که باشی باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی .. 4 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ گاهی فقط گاهی با یک نگاه... با یک نفس شاید مواظبم بودی پس بگذار و بگذر نگران من نباش خواستی بیا و مرا ببین من هنوز تکیه به دیوار دلواپسی ایستاده ام 4 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ ببیـــــــن من هم مثل خــــــیلی از عاشـــــق ها از تو یـــــادگاری دارم ولــــی یــــادگـــاری من با بقیه فــــرق دارد یــــــادگــــــاری مــــن از تو ســــینه ای پر از درد اســـــت ... 3 لینک به دیدگاه
آرتاش 33340 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 آبان، ۱۳۹۱ میروی و گریه می آید مرا لحظه اي بنشین که باران بگذرد. 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ تو ... خودت در واژه ها می نشینی ..! خودت قلم را وسوسه می کنی !! و شعر را بیدار می کنی !! برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ گـل یا پــوچ؟ دستتــــــ را باز نکن، حســم را تباه مکــن بگذار فقط تصــــــور کنم .. که در دستانتــــ برایـــم کمی عشق پنهـــان است .. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آبان، ۱۳۹۱ بعدمرگم... تمام اعضای بدنم را اهدا کنید... خدا را چه دیدید... شایدمن هم... وصله تن کسی شدم!! 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده