رفتن به مطلب

میزگرد مدیریتی 1 : مدیر کیست،مدیریت چیست؟به نظر شما یک مدیر خوب وموفق چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟


spow

ارسال های توصیه شده

سلام دوستان عزیز:icon_gol:

تو این تاپیک ومباحث ادامه دار از این دست سعی میکنیم درمورد مباحث مدیریتی ، نقش اجتماعی وسازمانی مدیریت ومفاهیم وحیطه های مرتبط با مدیریت صحبت کنیم

هرهفته با یک بحث درخدمت دوستان عزیز خواهیم بود ومسلما علاوه بر مطالب ومقالات بیشتر از همه منتظر دیدن وخواندن نظرات ونقدهای شما درمورد مباحث مرتبط هستیم

اینکه بقیه درمورد موضوعات چگونه فکر میکنند وچه نظری دارند میتونه راهگشای بسیاری از مسایل ومشکلات باشه که بجز همفکری وتضارب ارا هیچ راه حل بهینه دیگه ای براشون وجود نداره.

موضوع بحث این هفته :

 

مدیر کیست ،مدیریت چیست ؟ به نظر شما یک مدیر خوب وموفق چه ویژگی هایی باید داشته باشد

 

موفق باشیم:icon_gol:

لینک به دیدگاه

مدیر خوب اونیه که علاوه بر مدیریت مشارکت هم داشته باشه. مدیری که بتونه مسئولیت ها رو به دیگران محول کنه و اعتماد افراد زیر دستش رو جلب کنه. مدیری که سود خودش رو در سود همه بدونه و سود همه را سود خودش و البته بتونه این روحیه رو بین کارمندانش ایجاد کنه.

مدیری که انعطاف پذیر باشه و دلسوز. مدیری که عادل و منصف هم باشه. مدیری که درگیر حاشیه نشه و بر اساس اصول کار کنه و با بقیه چیزها کاری نداشته باشه. مدیری که اعتماد داشته باشه و فرهنگ جاسوسی رو رواج نده. مدیری که محترم باشه و احترام همه رو نگه داره. مدیری که خوب باشه دیگه. :texc5lhcbtrocnmvtp8

لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان
مدیر تویی سجاد

مدیریت انچه تو میکنی

و ویژگی های مدیر خوب انچه تو داری

انچه خوبان همه دارند تو یکجا داری

 

بابا اسپم نکنید تالار خودمون نیستا! :ws28:

میزنن شقمون میکنن.... :icon_pf (34):

لینک به دیدگاه
مدیر تویی سجاد

مدیریت انچه تو میکنی

و ویژگی های مدیر خوب انچه تو داری

انچه خوبان همه دارند تو یکجا داری

 

اذیت نکن حمید

این انتقال تجربه خیلی مهمه

نگذاریم مثل نسل قبلمون که از گفتن اسمشون هم میترسن تجربه ها تو بایگانی کالبدمون راکد ومنجمد بمونه

لینک به دیدگاه

اخه سجاد جان نمیدونم چه حسابی کردی واسه من لینک فرستادی

من تجربم کجا بود آخه... :icon_pf (34):

 

ولی خب از در تایید حرف دوستان بگم مدیر خوب مدیری هست که اول خودش به قوانین احترام بگذاره نه اینکه فقط قانون رو برای بقیه و زیر دستانش در نظر بگیره و از نظر من جدیت در کار مدیریتی و قانون مداری و در کنار اون ایجاد صمیمت با اعضای اون مجموعه میتونه در پیشرفت کار خودش و مجموعه ای که مدیریتش رو بر عهده داره مفید باشه.

 

حالا یکی ترجمه کنه... :texc5lhcbtrocnmvtp8

لینک به دیدگاه

مدیر کسی است که چرخها رو روغنکاری میکنه

مدیر کسی است که چوب لای چرخی که میچرخه نمیذاره

مدیر خوب نظرشو اعمال میکنه بدون اینکه بقیه متوجه بشند نظرش داره اعمال میشه

لینک به دیدگاه

اخه سجاد جان نمیدونم چه حسابی کردی واسه من لینک فرستادی

من تجربم کجا بود آخه... :icon_pf (34):

 

ولی خب از در تایید حرف دوستان بگم مدیر خوب مدیری هست که اول خودش به قوانین احترام بگذاره نه اینکه فقط قانون رو برای بقیه و زیر دستانش در نظر بگیره و از نظر من جدیت در کار مدیریتی و قانون مداری و در کنار اون ایجاد صمیمت با اعضای اون مجموعه میتونه در پیشرفت کار خودش و مجموعه ای که مدیریتش رو بر عهده داره مفید باشه.

 

حالا یکی ترجمه کنه... :texc5lhcbtrocnmvtp8

 

رو حساب بی حسابی!:4chsmu1:

 

خب حامدجان لزوما یک مدیر نیازی نیست مدیریت خونده باشه

مدیر یک خونه مدیر یک فروشگاه مدیر یک کارگاه مدیر یک کارخونه(مگه نفر فنی نیستی؟نمیخوای که تا اخر عمرت نفر زیر دست بمونی خدای ناکرده؟)

یه مطالعه ضمنی داشته باش از اون ایده هایی که به ذهنت میرسه بگو ونقدی که به مسایل مدیریتی داری رو بنویس

این میشه یه جواب کامل

بازم ممنون از حضورت:icon_gol:

لینک به دیدگاه

مدیر خوب کسیه که امر و نهی نمی کنه. نه فقط خود کار رو بلکه علت انجام دادنش رو هم توضیح می ده.

داد و بیداد نمی کنه. لحنش با تمسخر همراه نیست. در عین اقتدار، صمیمیت و احترام توی بیانش داره.

همه چیز رو جوانبش رو تا حد امکان در نظر می گیره و کار رو به کاردان می سپره نه رفیق رفقا (:icon_pf (34):)

 

 

فکر بازی داره و برای مشورت تو تصمیم گیری ها از اطرافیان کمک می گیره و منفعل عمل نمی کنه.

 

از سیستم تشویق استفاده می کنه.

هر از چند گاهی با کارمنداش حدالامکان جلسه خصوصی می ذاره نظرش رو درباره بهتر شدن کار می پرسه (حتی اگه یک درصد هم عمل نکنه خودش تو چشم طرف بزرگ کرده) اگر هم نکته یا تذکر و توبیخی داره تو این جلسه می گه نه تو حضور جمع.

 

بین کارمندها درست قضاوت می کنه و اگر واقعا صلاح ببینه بری گرفتن حقشون جلوی مافوق هم وایمیسته (هی وای من:icon_pf (34):)

 

 

با توجه به تجارب قبلی مشکلات آتی رو پیش بینی می کنه

 

حس مسئولیت داره (خودش ساعت 12 نمیاد سرکار!!!!!!!)

 

 

دیگه مدیرا خودشون تو این تاپیک جمع شدن، دیگه ما چی بگیم؟؟:texc5lhcbtrocnmvtp8

لینک به دیدگاه

مدیر کسی است که از ابزارهای لازم برای ادره و پیشرفت کار و فعالیت خود استفاده می کند .

در واقع مدیر ادره کننده همه بخش های یک فعالیت و کار است .

 

مدیریت ، اجرا کردت تمام وظایف مدیر هست .

 

مدیر خوب و موفق باید تجربه خوبی در زمینه کاری خود داشته باشد ؛

در برخورد با کارمندان خود سئه صدر داشته باشد ؛

جوانب ادب را در برخورد با کارمندان رعایت کند ؛

در کار خود با افراد با صلاحیت مشورت کند ؛

سعی کند هزینه را کم و کیفیت را بالا ببرد ؛

از تمام مسائل به نحو عالی بهره ببرد ؛

در برخورد با مشکلات آرام و منطقی باشد ؛

در تصمیم گیری ها عجله نکند ؛

قوانین منطقی داشته باشد که علاوه بر کارمندان ، خود نیز بر اساس آن ها رفتار کند ؛

در مواقع مناسب بخشنده باشد ؛

احساسی رفتار نکند ؛

و خیلی ویژگی های دیگر .

 

درباره این موضوع مفصل می شود بحث کرد ، چون مدیریت کار آسانی نیست و ویژگی های مختلف را برای یک مدیر موفق می شود در نظر گرفت .

 

به نظر من تجربه های یک مدیر موفق را به عنوان مثال در این تاپیک بیان کنید تا مورد استفاده قرار گیرد .

 

ممنون بابت تاپیک مفید :rose:

لینک به دیدگاه

یه مدیره خوب :JC_thinking:

اول اینکه مهربون باشه مدیر بد اخلاقو دوس ندارم :girl_yes2:

دوم : قابلیت اینو داشته باشه که ارتباط برقرار کنه ، انعطاف پذیر باشه ،حس همکاری داشته باشه :girl_yes2:

سوم : به جایی که مدیریت میکنه وفادار باشه:girl_yes2:

چهارم : خودشو درست کنه :ws3: همون اصلاح فردی :girl_yes2:

پنجم : به کارکناش تعهد داشته باشه، نیاز کارکناش براش مهم باشه،این خیلی مهمه:girl_yes2:

ششم : با انضباط باشه :girl_yes2:

هفتم : کمک کنه بقیه رشد کنن:girl_yes2:

هشت : اطلاعات قوی و به روز داشته باشه:girl_yes2:

نه : خودش انگیزه داشته باشه و در بقیه انگیزه ایجاد کنه :girl_yes2:

ده : طرح داشته باشه هم کوتاه مدت هم بلند مدت:girl_yes2:

یازده : اهل مشورت باشه :girl_yes2:

دوازده : بدونه چکار میکنه ،هدفمند و علاقمند به هدفش باشه :girl_yes2:

سیزده : از خود گذشتگی داشته باشه :ws37:

چهارده : صبور باشه زود عصبانی نشه همه رو از خودش برونه :ws37:

دیگه بقیش برا بعد:a030:

لینک به دیدگاه

مدیر کسی است که مجموعه ای را برعهده دارد. تمام مسئولیت اون مجموعه و رسیدن به هدف و مشکلاتی که بوجود میاد مسئولیت اصلیش با اون مدیره. مدیر باید با سلسله کارهایی که انجام میده اون مجموعه رو به سمت رسیدن به هدف ببره و از مشکلاتی که برای اون مجموعه پیش میاد جلوگیری کنه. این سلسله کارها میشه مدیریت.

مدیر اونیه که همه خوب و بد عملکرد مجموعه تحت مدیریتش به پای اون هست. مدیر در کلمه اول یعنی مسئولیت. مدیر خوب اونه که خوبیای مجموعه ش رو به پای مجموعه بذاره و بدیا رو به پای خودش. اینجوریه که میتونه مدیریت موفق داشته باشه.

مدیر اونه که اگه لازم شد آستین بالا کنه و دوش به دوش مجموعه ش کارکنه. مدیریت دستور دادن نیست. به کار انداختن مجموعه و در مسیر قرار دادن مجموعه و نگاه داشتن در مسیر و بالا بردن سرعت مجموعه برای رسیدن به هدف است.

همیشه گروهی است که هدف را مشخص میکند. یکی از این گروه مدیر است و بعد مدیر مسئول رسوندن مجموعه به هدف مشخص شده است.

لینک به دیدگاه

مدیر خوب کسی است که احاطه ی کامل بر منطقه مورد مدیریتش و اجزا مادی و غیر مادی ان داره . یک مدیر خوب بیشتر فکر میکنه و طرح میده و نظارت میکنه . یک مدیر خوب لازم نیست مث عناصر غیر مدیر کار کنه وانرژی بذاره . به عبارتی کار یک مدیر خوب بیشتر نرم ابزاری است و سختی کار مربوط عناصر زیر دست اوست.

لینک به دیدگاه

سلام ب همه .:icon_gol:

مدیر .

خوب ب نظرم اولین ویژگی هر ادمی باید اخلاق خوب باشه و گرنه مدیر ک هیچ خدا هم باشه، هیچ ه !

 

پس قاعدتا اخلاق نیک، ویژگی مهمی ه . دوری از غرور، راست گویی، منطقی بودن تماما ویژگی های اولیه یک ادم هستن . مدیر ک بیشتر تو دید هست باید، بیشتر هم سعی کنه این موارد رو داشته باشه .

 

و اما از لحاظ فن و مهارتش .

ب نظرم یکی از مهمترین هنر های مدیر (مدیریت علاوه بر علم، هنر هم هست، یعنی چیزی نست ک بشه ب طور کامل تجربی یاد گرفت یا ب طور کاملا دانشگاهی.) ریز کردن و تقسیم وظایف و اختیارات ه .

در یک کلام نظم لازمه یک مدیر خوب بودن ه .

 

ب نظرم مدیر حتی اگه بهترین متخصص حرفه خودش باشه، نیازنیست کارها رو خودش انجام بده، می تونه نظارت کنه و رفع عیب اما این ک خودش استین بالابزنه همه کار ها رو انجام بده اشتباه ! ممکنه نتیجه مطلوب باشه اما باید بگم مدیریت نکرده، در اصل یک تنه کار کرده . همین !

 

پس مورد بعدی توانایی هماهنگ کردن و نظارت بر کارهای اعضا گروه ه .

 

برای اخرین مورد، ب صورت کلی باید یگم، اگه مدیر همون ویژگی های اولیه ک گفتن ویژگی های هر ادمی باید باشه رو پیدا کنه . مطمئنم اگه جایی هم ب مشکلی برخورد کنه اعضای گروهش (بدون این که جایگاه مدیر اسیب ببینه ) کمکش می کنن .

 

شاد و پیوسته سلامت باشید . :icon_gol:

لینک به دیدگاه

اصول مدیریت

 

مقدمه

ظهورسازمانهای اجتماعی وگسترش روزافزون انها یکی از خصیصه های بارز تمدن بشری است .

وبه این ترتیب وبا توجه به عوامل گوناگون مکانی و زمانی و ویژگیها و نیازهای خاص هر جامعه هر روز بر تکامل و توسعه این سازمانها افزوده می شود .بدیهی است هر سازمان اجتماعی برای نیل به اهدافی طراحی شده و با توجه به ساختارش نیازمند نوعی مدیریت است . یکی از پیامدهای مهم در هم ریخته شدن نظام ارزشی غرب حاکم شدن مکتب اصالت نفع بر روند فعالیتهای اقتصادی و تولید است .معتقدین به این مکتب یک عمل را تا انجا درست قلمداد میکند. که برای فرد یا افرادی بیشترین خوشی و اسایش را به بوجود اورد به بیان دیگر ملاک درستی یک عمل نتایج ان است نه شیوه انجام ان عمل.

 

تعریف مدیریت

 

مدیریت فرایند بکارگیری مؤثرو کارآمد منابع مادی وانسانی در برنامه ریزی سازماندهی بسیج منابع وامکانات هدایت و کنترل است که برای دستیابی به اهداف سازمانی و بر اساس نظام ارزشی مورد قبول صورت می گیرد.

 

واقعا باید گفت ؛که در ابتدا انسانها درباره مدیریت چقدر میدانند؟دانش مدیریت تا چه حد علمی است و آیا مدیریت علم است یا هنر؟ بخشی از مدیریت را میتوان از طریق مدریت آموزش فرا گرفت و بخشی دیگررا ضمن کار باید آموخت در واقع بخشی را که با آموزش فرا گرفته می شود علم مدیریت است . و بخشی را که موجب به کار بستن اندوختها در شرایط گوناگون می شود هنر مدیریت می نامند. «به عبارتی دیگر سخن علم دانستن است و هنر توانستن .»

 

نظریه نقشهای مدیریتی

 

جدیدترین نظریه مدیریت نظریه نقشهای مدیری است اساس این نظریه این است که آنچه را مدیر انجام میدهد باید ملاحظه نمود و بر پایه چنین ملاحظاتی فعالیتها یا نقشهای مدیری را معین کرد . آدیزس (adizes ) با مطالعه مدیریت برای اداره موثرهر سازمان چهارنقش « مدیر تولید ـ اجرایی ـ ابداعی و ترکیبی » را لازم میداند هر یک از این نقشهای مدیری با یکی از خرده سیستم و یک سیستم اجتماعی ارتباط دارد . زیرا هر نوع سازمانی خواه بازرگانی،صنعتی یا اداری یک سیستم اجتماعی است و بیشتر خرده سیستم های اجتماعی مرکب از خرده سیستم های به هم پیوسته زیادی هستند . که شامل خرده سیستم های انسانی ، اجتماعی ، اداری ، ساختاری ، اطلاعاتی ، تصمیم گیری و تکنولوژی اقتصادی است . ادریزس این چنین استدلال می کند که به طور کامل هر چهار نقش را ایفا کنند و هیچ گونه سبک مدیری غلط نداشته باشند اندکند زیرا چنین مدیری باید تکنسینی عالی ، رئیس ،مبتکر و نیز ترکیب کننده باشد. هر مدیری با توجه به نوع کار سطح سازمان و شرایط محیطی به درجاتی از مهارتها ی مدیری نیاز دارد . مدیریت به شکل یک هرم است که در پایین ان عالی ،در وسط میانی ، در بالا عملیاتی ؛مدیران عملیاتی ،این مدیران سرشان بسیارشلوغ است و مراجعه مکرر افراد موجب انقطاع کارشان می شود . و اغلب مجبورند برای نظارت در رفت وامد باشند و برای پرسنل خود ماموریتهای کاری خاص تعیین کنند وبا برنامه عملیاتی تفصیلی کوتاه مدت طرح ریزی کنند.

 

مدیران میانی؛ انها به طور مستقیم به مدیریت رده بالا گزارش میدهند کارشان مدیریت بر سرپرستا ن است و نقش حلقه واسطی را میان مدیریت عالی و مدیران عملیاتی به عهده دارند بیشتر وقتها به تحلیل دادهها ،اماده کردن اطلاعات برای تصمیم گیری تبدیل تصمیمهای مدیریت عالی به پروژههای معیین برای سرپرستان و جهت دادن به نتایج کار مدیران عملیاتی است . مدیریت عالی ؛ مدیری که در نقشهای عملیاتی و میانی موفق بوده و عملکرد کلی واحدهای عمده را ارزیابی می کنند و درباره موضوعات و مسائل کلی با مدیران سطح پایین به تبادل نظر می نشینند و بیشتر وقتشان را با همکاران یا افراد خارج از سازمان واندک زمانی را با افراد زیردست می گذرانند .

هرمدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانایهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید تداوم حیات سازمانها به باسازی انها بستگی دارد؛ باسازی سازمانها از طریق هماهنگ کردن اهداف یاـ وضعیت روز و اصلاح و بهبود روشهای حصول این اهداف انجام می شود .

ماکسیم گورکی می گوید :اگر کار تفریح باشد زندگی لذتبخش است و اگر وظیفه باشد زندگی بردگی است .

لینک به دیدگاه

خلاقیت مدیران

 

هر مدیری باید خلاقیت داشته باشد خلاقیت یعنی به کارگیری توانای های ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید . تداوم حیات سازمان ها به باسازی آنها بستگی دارد باسازی سازمان ها از طریق هماهنگ کردن اهداف با وضعیت روز و اصلاح و بهبود روش های حصول این اهداف انجام می شود .

 

چه کسی خلاقیت و نوآوری می کند ؟

 

هر انسان مدیر یا غیرمدیری از استعداد خلاقیت برخوردار است بنابرین نباید خلاقیت فقط در انحصار مدیران خاصی باشد زیراآنچه که محکمتر از وجود استعداد خلاقیت است جلوگیری از عوامل بازدارنده ظهور آن است که در صورت آزاد سازی ذهن از پیش فرض ها و الگو های زنجیرهای ذهنی در مدت کوتاهی توان خلاقیت و به کارگیری فکر های نو در عمل را می توان دو برابر افزایش داد.

 

مدیریت موفق و مؤثر

 

مدیریت موفق و مؤثر عبارت است ؛ از کسب اهداف سازمانی یا چیزی بیش از آن . « ویلیام جمیز» با تحقیقی که درباره انگیزش انجام داد ، به این نتیجه رسید که کارکنان ساعتی ، تقریباً با میزان کاری در حدود20الی 30 درصد توانایی یشان می توانستند شغل خود را حفظ کنند و اخراج نشوند؛ این تحقیق همچنین نشان داد که اگر کارکنان، انگیزش بیشتری داشته باشند تفریباً با 80 الی 90 درصد توانای خود، کارمی کنند . مدیری که بتواند حداقل کار مورد قبول را با استفاده از امکانات مدیری مانند : توبیخ ، کسر حقوق و .... فراهم سازد ؛ مدیر موفق نامیده می شود ولی مدیر مؤثر کسی است که بتواند 80الی 90درصد توانای های افراد را به کار گیرد .

 

چگونه می توان مدیرموفق ومؤثری بود ؟

 

برای موفق و مؤثر بودن ، توانایی های ذاتی و اکتسابی معینی لازم است . مدیر مؤثر نیاز به توانای های فنی ، انسانی ادراکی ، طراحی و حل مسائل دارد . یک مدیر موفق ، نگرش و انگیزه های معینی دارد. پاداش های سازمانی (اضافه حقوق ، ارتقاء و ...) و جو سازمانی بر انگیزه و انگیزش وی اثر دارد . یکی دیگر از موفقیت ، رویدادهای پیش بینی نشده وامدادهای غیبی است ؛ زیرا همیشه توانای های افراد نیست که برای ایشان موفقیت می اورد . بررسی میزان موفقیت و مؤثر بودن هر مدیر بر اساس دیدگاه و معیارهای سازمانی صورت می گیرد .

لینک به دیدگاه

برنامه ریزی

 

هنگامی که آدمی در مسیر رشد عقلانی خود به ضرورت برنامه ریزی در زندگی خویش پی برد، آن را در نظام های اجتماعی به عنوان ابزاری در خدمت مدیریت و رهبری ، مورد توجه قرار داد و امروز می بینیم که ساختار وجودی سازمان ها پیچیده گشته اند ، که بدون برنامه ریزی های دقیق نمی توانند به حیات خود تداوم بخشند.

 

تعریف برنامه ریزی

 

برای دست یافتن به هدف مورد نظر ، باید قبل از تلاش فیزیکی یا اقدام به انجام کار، تلاش ذهنی یا برنامه ریزی کافی صورت بگیرد.« برنامه ریزی شالودۀ مدیریت را تشکیل می دهد ».

 

فلسفۀ و ضرورت برنامه ریزی

 

فلسفۀبرنامه ریزی به عنوان یک نگرش و راه زندگی که متضمن تعهد به عمل بر مبنای اندیشه ، تفکر و عزم راسخ به برنامه ریزی منظم و مداوم می باشد ، بخش جدایی ناپذیر مدیریت است؛ فرد و سازمان برای رسیدن به اهداف خویش نیاز به برنامه ریزی دارند ، بنابراین ضرورت برنامه ریزی ، برای رسیدن به جزئی ترین اهداف یک واقعیت انکار ناپذیر است . نیاز به برنامه ریزی از این واقعیت نشأت گرفته است .« همۀ نهادها در محیطی متحول فعالیت می کنند».

 

 

سازماندهی

 

انسان ذاتاً کنجکاو است با حواس پنجگانۀ خود به جستجو در دنیای اطرافش پرذاخته تلاش می کند تا مشاهداتش را در قالب های منسجم نظم بخشد . انسان امروزی نه تنها نیمی از روزش را به همکاری در تلاش های گروهی می گذراند بلکه نیم دیگر را به تماشای تلویزیون ، خواندن روزنامه و کتاب یا به مجامع عمومی برای سرگرمی سپری می کنند که همگی حاصل تلاش گروهی انسانها در واحدهای سازمانی است . نظریه پردازان سازمان از حوزه های گوناگون نظیر : مدیریت ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، علوم سیاسی، اقتصاد، مردم شناسی، مهندسی ، مدیریت بیمارستانی و ... پدید آمده اند و هر یک چیزی براین موضوع افزوده اند .

 

تعریف سازماندهی

 

سازماندهی ، فرایندی است که طی آن تقسیم کار میان افراد وگروه های کاری و هماهنگی میان آنان ، به منظور کسب اهداف صورت می گیرد .

 

انواع مختلف سازماندهی

 

روش های بسیار متفاوتی برای دسته بندی سازمان ها هست ؛ سازمان رسمی و سازمان غیر رسمی

سازمان رسمی وغیر رسمی :سازمان رسمی را مسؤلین به طور قانونی بنیانگذاری و تصویب می کنند و در آن تعداد مشاغل ، حدود وظایف و اختیارات و چگونگی انجام آن مشخص می شود . ساختارهای رسمی در واقع تخیلی هستند زیرا سازمان آن گونه که پیش بینی عمل نمی کند ؛ اما سازمان های غیررسمی بیانگر حالت واقعی است، یعنی چگونگی عمل سازمان را به طور واقعی نشان می دهد . بعد از انکه ساختار رسمی ایجاد می شود ، سازمان غیر به طور طبعیی در چارچوب آن پدیدار میگردد؛ سازمان غیر رسمی حاصل تعامل اجتماعی مداوم است و ساختار رسمی تعدیل ، تحکیم یا گسترش می دهد .

 

تعریف سازمان رسمی

 

در سازمان رسمی ، مدیر روابط سازمانی را به طور مکتوب و به کمک نمودار با دقت هر چه بیشتر برای کارکنان تشریح می کند . تغیرات بعدی در صورت لزوم می تواند به طور رسمی یا غیر رسمی انجام شود .

تعریف سازمان غیر رسمی

دراین سازمان ، مدیر روابط سازمانی را به طور شفاهی برای کارکنان توضیح می دهد و این روابط را بر حسب نیاز تغییر می دهد .

برنامه ریزی فرایندی است که به موجب آن شما آینده خود را دائماً می سازید « روجرفریتز»

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...