Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ بچه بودم اکثرا دیر میرسیدم نانوایی و میگفتند نان تمام شد !!! الان هم دیر رسیدم به این تاپیک و نظر ما تمام شد، چون دوستان کامل و شیوا همه چیز را بیان کردند. درباره اهداف جهانگشایی شاهان و دیکتـــاتورهای سیاســی و مذهبی که جواب ها کامل بود. فقط به چیزی که توجه نشد این سیاهی لشکـــرها و جنگجویان عادی بودند. سپاهیانی فاقد عقل و شعور از ازل تا ابد، که فقط میدانند باید به فرمان فصل الخــطابشان گوش کنند. اگر عامه مردم روزی دارای شعور شوند، هیچ دیکتاتوری، لشکری برای جهان گشایی یا سرکوب مردم خودش نخواهد داشت. 6 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ بچه بودم اکثرا دیر میرسیدم نانوایی و میگفتند نان تمام شد !!! الان هم دیر رسیدم به این تاپیک و نظر ما تمام شد، چون دوستان کامل و شیوا همه چیز را بیان کردند. درباره اهداف جهانگشایی شاهان و دیکتـــاتورهای سیاســی و مذهبی که جواب ها کامل بود. فقط به چیزی که توجه نشد این سیاهی لشکـــرها و جنگجویان عادی بودند. سپاهیانی فاقد عقل و شعور از ازل تا ابد، که فقط میدانند باید به فرمان فصل الخــطابشان گوش کنند. اگر عامه مردم روزی دارای شعور شوند، هیچ دیکتاتوری، لشکری برای جهان گشایی یا سرکوب مردم خودش نخواهد داشت. نه اقا تموم نشده . شما راحت باشین خب اگه اونا نبودند که که سرداران و حاکمان خودشون به تنهایی کاری نمیکردند . 3 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ خب اگه اونا نبودند که که سرداران و حاکمان خودشون به تنهایی کاری نمیکردند . پس هیچوقت مشکل از جهانگشایان نبوده..... با کمال تاسف باید بگم مشکل از احشامی است که حاضر نیستند رعیت چوپان نباشند. 4 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، ۱۳۹۰ :rose: ممنونم من البته نباید صدام حسین رو هم قاطی اینان میکردم چون منظور از جهانگشایی بیشتر لشکر کشی به فراسوی مناطق فرامانروایی این فرماندهان و رهبران بوده . انچه صدام انجام داد شباهتی به اینان نداره نه رفيق به نظرم "صدام" هم در اين دسته قرار ميگيرد.. "صدام" خوي كشورگشايي داشت و حرصش براي تصرف كل ايران باعث شد كه همان خوزستان رو از دست بدهد.. بعد از جنگ هم دوباره به "كويت" لشكركشي كرد."سوريه" هم در طول جنگ ايران و عراق برخلاف ديگر كشورهاي عربي، به طرفداري از "ايران" درآمد،چون به خوبي ميدانست بعد از ايران هدف بعدي كشورهاي مجاور عراق ميباشد و.. "صدام" شخصيتي مجنون آميز داشت به هيچ وجه قابل اعتماد نبود، فكر ميكنم اگر زنده بود در اولين فرصت جنگي به راه مي انداخت... بعضيها اسباب و دانش "كشورگشايي" رو ندارند و گرنه اولين كسان براي اين "كشورگشايي" مي باشند.. 3 لینک به دیدگاه
A.R-KH-A 4953 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 شهریور، ۱۳۹۰ سپاهیانی فاقد عقل و شعور از ازل تا ابد، که فقط میدانند باید به فرمان فصل الخــطابشان گوش کنند. داش اسي با اين جمله ات موافق نيستم. سپاهيان در گذشته به صورتي كه ما امروزه آن را در فرم هاي "ارتش"،"سپاه" و...ميبنيم وجود نداشته.سپاهيان باستاني خيلي باهوش تر بودند و تا حرف از منافع "مادي" نبود دست به اجراي امر فرمان نميزدند.. "مسلمانان" كه در اين زمينه يد طولايي دارند،تا وقتي "زر و سيم" بود،بودند! نبود،نبودند! اينطور بود كه حسن (ع) يك شبه در مقابله معاويه شرط صلح رو مي پذيرد... در كل سپاهيان گذشته به دليل عدم وجود سيستم نوين نظامي اكثرا براي "كسب غنائم" به ميدان جنگ پا ميگذاشتند.... البته نوعي از بع بعي هاي امروزه هم وجود كه فرمان فصل الخطابشان رو گوش ميدهند و نميبيند طرف "هموطنشان" هست يا "غير هموطنانشان".. خالي از لطف نيست به سپاهياني هم در حكومت (اگر اشتباه نكنم حكومت اشكاني) اشاره كنم كه جز ملت نبود و اسير بودند و اشكانيان در نبردهاي خود آنها رو جلوي خود قرار ميدادند بطوري كه از روبرو با دشمن مواجه باشند و از عقب با نيروهاي خودي! و بدين طريق تن به "جنگ زوري" ميدادند تا كشته نشوند..(البته فك كنم كشته شدند) _____________________________________________ ماكس وبر در نوشته هاي خود درباره ي حكومتهاي اسلامي، همين عامل رو ضعف و ركورد حكومت ها ميداند، بطوري كه مثلا "تركان" رو با پول براي شركت در جنگها انتخاب ميكردند ولي از آنجايي كه اين نظام و نظامي هميشه "پول" ميخواست و بنا به جنگهايشان قدرتش بيشتر ميشد و خزانه ي مملكت هم از دادن چنين مواجبي براي لشكر خالي بود،طوري ميگشت كه لشكريان بر عليه حاكم بشورند و يا حاكم رو تحت فرمان خود قرار دهند. 3 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 شهریور، ۱۳۹۰ ممنون هیملر جان بابت تاپیک خوبت. یک سال و نیم پیش بحث های تاریخی تو این انجمن خیلی زیاد بود. اون موقع من همیشه در اقلیت غیرناسیونالیست بودم و گاها متهم هم میشدم. در مورد هخامنشیان و اینکه چرا ما آن ها را تافته ی جدا بافته میدانیم، وقت و زمان زیادی می خواهد. در حالیکه اروپائیان مرزهای کشورهاشون رو دارن محو میکنند ما دنبال مرزبندی های جدید با اعراب و افغانی ها و ترک ها هستیم. تنها چیزی که میتونم بگم اینه که نوع تفکر کوچ نشینی و بچه محل بازی و مرزبندی های محله و قومی و قبیله ای ما سبب شده تا همیشه طرفدار هم عقیده و هم وطنمون باشیم حتی اگه کار بدی بکنه کارش رو توجیه کنیم. به اعتقاد من کسانی که کبیر کبیر میکنند، با کسانی که آقا آقا میکنند، برابرترند! کاملا به این نتیجه رسیدم که هرجایی ویژگی های خودش رو داره و هیچ جا با هیچ جای دیگر قابل قیاس نیست. و کوروش و داریوش هم بیش از اندازه در اذهان ما بزرگند. آنها هم کشتار داشته اند . در مورد رفتارهایی مثل عدم برده داری و سیستم فئودالی و آزادی هر ساتراپ برای انتخاب دین هم مقایسه هایی کاملا اشتباه صورت گرفته که دلائلی متفاوت از آنچه وجود داشته و سال های سال به مغز ما فرو رفته. 4 لینک به دیدگاه
Himmler 22171 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۰ ممنون هیملر جان بابت تاپیک خوبت.یک سال و نیم پیش بحث های تاریخی تو این انجمن خیلی زیاد بود. اون موقع من همیشه در اقلیت غیرناسیونالیست بودم و گاها متهم هم میشدم. در مورد هخامنشیان و اینکه چرا ما آن ها را تافته ی جدا بافته میدانیم، وقت و زمان زیادی می خواهد. در حالیکه اروپائیان مرزهای کشورهاشون رو دارن محو میکنند ما دنبال مرزبندی های جدید با اعراب و افغانی ها و ترک ها هستیم. تنها چیزی که میتونم بگم اینه که نوع تفکر کوچ نشینی و بچه محل بازی و مرزبندی های محله و قومی و قبیله ای ما سبب شده تا همیشه طرفدار هم عقیده و هم وطنمون باشیم حتی اگه کار بدی بکنه کارش رو توجیه کنیم. به اعتقاد من کسانی که کبیر کبیر میکنند، با کسانی که آقا آقا میکنند، برابرترند! کاملا به این نتیجه رسیدم که هرجایی ویژگی های خودش رو داره و هیچ جا با هیچ جای دیگر قابل قیاس نیست. و کوروش و داریوش هم بیش از اندازه در اذهان ما بزرگند. آنها هم کشتار داشته اند . در مورد رفتارهایی مثل عدم برده داری و سیستم فئودالی و آزادی هر ساتراپ برای انتخاب دین هم مقایسه هایی کاملا اشتباه صورت گرفته که دلائلی متفاوت از آنچه وجود داشته و سال های سال به مغز ما فرو رفته. :rose: 2 لینک به دیدگاه
sogand_aryan 211 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ درود بر گرامیان شوربختانه موجب شگفت است که بگوی پیروزگران با یگدیگر در یک کفه هستند یک سخن بی پایه و ناخردمندانه منو شما به راحتی نمی توانی بشینیم بر انان حکم کنیم لشکرکشی های داریوش اول هخامنشی اسم این پادشاه را چنین نوشته اند: درکتیبه های هخامنشی داری ووش یا داری واوش ، به زبان بابلی دریاووش ، به زبان مصری باستان (خط هیروگلیف) ان تریوش یا تاریوش ، تاریخ نویسان یونان باستان داریش ، در تورات (کتاب عزرا ، باب پنجم مهمترین مرجع تایخ دوران داریوش کتیبه های کوه بیستون در نزدیکی شهر کرمانشاه است که داریوش دستور نگارش و حجاری آنها را صادر کرده بود. از آنجایی که اهمیت تاریخی این کتیبه ها بسیارزیاد است ، در اینجا عنوان کارها و جنگ های داریوش را می نویسیم: 1-اختراع خط میخی فارسی باستان 2-پیروزی بر گئومات مغ 3-پیروزی بر سردار شورشی شهر شوش4-پیروزی بر سردار شورشی خوزستان 5-جنگ بر علیه حاکم بابل که شورش کرده بود. 6-پیروزی بر سردار شورشی قوم ماد 7-پیروزی بر شورشیان ارمنستان (فرماندهان سپاه داریوش چندین بار با سرداران شورشی مادی و ارمنی می جنگند.) 8-پیروزی بر پادشاده ساگارات 9-پیروزی بر شورشی های پارت (خراسان) و گرگان (در زمان داریوش پدرش ویشتاسب حاکم خراسان بود که با شورشیان می جنگد و بر آنها پیروز می شود.) 10-پیروزی بر شورشیان ایالت مرو 11-جنگ با شورشیان محلی پارس در ناحیه یوتی و جاهای دیگر او هچنین در مورد علت اصلی شورش ها می گوید که شورشیان انسانهایی دروغ گو بودند و از این نظر همه ایرانی ها را از دروغگو بودن بر حذر می دارد ....................... 2 لینک به دیدگاه
sogand_aryan 211 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ اسکندر در ، عصر او اولین باری بود که یونانیها از زندگی دولت – شهری به زندگی تحت یک حکومت مرکزی رسیده بودند و حالا فکر انتقام از ایرانیها را که از زمان داریوش و خشایارشا مدام به آنها حمله میکردند، در سر داشتند. آنها اصلا ً چشم نداشتند پادشاهی بزرگ هخامنشی را ببینند. آن موقع ایران آن قدر بزرگ بود که اگر مرد جوانی میخواست با اسب یک بار طول مرزهای ایران را طی بکند، شاید هرگز نمیتوانست تا پایان عمرش به نقطه شروع حرکت برسد. خود اسکندر هم از طرفی تحت تأثیر معلم معروفش، ارسطو، آرزو داشت فرهنگ یونانی را در جهان گسترش بدهد و از طرف دیگر تحت تأثیر القائات مادرش که خودش را نواده آشیل افسانهای میدانست، دوست داشت «ایلیاد»ی دیگر به پا کند. دست بر فضا، هخامنشیها هم ضعیفترین دورانشان را میگذراندند و داریوش سوم در حالی پادشاه شده بود که باگوس نامی– خواجه یونانی حرمسرا – او را شاه کرده بود تا خودش همه کاره باشد. وقتی فیلیپ دوم به تحریک ایرانیها ترور شد و اسکندر جوان 20 ساله به جایش نشست. داریوش سوم که به «دارا» (دارا یکی از القاب داریوش سوم بوده است) معروف بود، فکر کرد که دیگر هیچ خطری تهدیدش نمیکند. با سکههای «پادشاه بزرگ» یونانیها هم از قبول پادشاهی اسکندر امتناع کردند و اسکندر درگیر یک جنگ داخلی شد که با خشونت تمام آن را سرکوب کرد و مثلا ً در «تب» هیچ مردی را زنده نگذاشت. حالا به دلایل اسکندر برای حمله به ایرانیها، یک دلیل جدید هم اضافه شده بود. در بهار 334 قبل از میلاد، اسکندر در حالی که «ایلیاد» هومر را میخواند سوار بر کشتی شد و به سمت شرق حرکت کرد اسکندر هیچ وقت از شرق برنگشت. 2 لینک به دیدگاه
sogand_aryan 211 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ ............................. علل حمله ي چنگيزخان مغول به ايران كشته شدن بازرگانان و سفراي مغول: ............................ 2 لینک به دیدگاه
sogand_aryan 211 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ اعراب ولی با نام اسلام به ایرانیان حمله کردند و ارزشهای ما را به حراج بردند موجب کشتار شده اند کشتار به هیچ روی جایز نیست حمله کننده را باید گرفت و جوابش را داد چه به نام خدا باشد چه به دلایل شخصی هردو گمراه هستند کسی اجازه ندارد به نفس کسی حمله کند تا به آرزوهایش برسد مگر در ستم باشند و درخواست یاوری کنند این تفاوت امپراتوری ایران با دگر حکومتها است ..................... 1 لینک به دیدگاه
sogand_aryan 211 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ و حالا در مورد جنگ هشت ساله که مورد ستایش است در تاریخ ایران زمین این سرزمین اهورای در این جنگ به ایرانیان حمله شده بود همان کار 1400 سال پیش را تکرار در نتیجه ما ایرانیان وظیفه ملی میهنی ما و وجدانیمان ایجاب میکرده برویم و با آنها مقابله به مثل کنیم و کشتند ماهم بکشیم شان این کار قتل نیست دفاع هست شما دفاع در مقابل دشمن را به حملات چنگیز مغول برابر می دانید که جای شگفت است ............................. 1 لینک به دیدگاه
sogand_aryan 211 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۰ ودر مورد هیتلر من حرفی ندارم بزنم حالا خدایش می توانم این رویداد هارا بگوییم باهم تفاوتی نیست ایا بر تری افکا ری نیست یا کارهای انجام شده همه ناشایست است کدام مورد ستایش است وکدامین مورد نفرت من نمی گویم ما در حکومتهای مان گره ای نبوده بسیار بوده ولی همه نه نمی توان امپراتوری هخامنشی را با عباسی یکی دانست سخن من اینست 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده