sipi 923 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۰ اگر خدا وجود دارد پس چرا در جهان شیطان نیز هست؟ شاید این پرسش به ذهن بسیاری از انسان ها رسیده باشد و همیشه به عنوان یک سوال بی پاسخ باقی مانده باشد. ساده ترین راه پاسخ به این پرسش، این است که اندکی به ذات و وجود حقیقی خداوند دقیقتر بنگریم و ببینیم که خواسته او از بشریت چیست. با مسئله کاملا منطقی برخورد می کنیم. خداوند ما را دوست دارد و در مقابل از ما نیز انتظار دارد که را دوست داشته باشیم. و ما چطور می توانیم او را دوست داشته باشیم مگر اینکه توانایی و آزادی دوست داشتن را داشته باشیم؟ خداوند می توانست ما را مانند ربات هایی خلق کنید که تمام مدت بگویند "دوستت دارم، دوستت دارم، دوستت دارم" اما اگر این چنین می شد در حقیقت ما را وادار به این کار کرده بودند و یک چنینی دوست داشتنی، یک عشق حقیقی قلمداد نمیشود. عشق زمانی معنا پیدا می کند که ما حق انتخاب داشته باشید. تنها در این صورت است که شما می توانید دوست نداشتن خداوند را انتخاب کنید، درست همان کاری که شیطان انجام داد. ذات شیطان سرشار از کینه و نفرت است. بنابراین زمانی که خداوند حق انتخاب را پیش روی ما قرار داد موهبتی بزرگ را بر سر راهمان گذاشت که با توجه به انتخاب های آگاهانه خود بتوانیم آنرا به نعمت و یا مصیبت و بلا تبدیل کنیم. دلیل وجود شیطان در طبیعت به این خاطر نیست که چون خدا وجود دارد پس در مقابل او باید یک شیطان نیز وجود داشته باشد، بلکه علت اصلی وجود شیطان از آزادی عملی نشئت می گیرد که خداوند بر سر راه انسانها قرار داده است. عشق تنها در حضور شیطان(نفرت) است که معنی پیدا می کند و همانطور که می دانیم شیطان همیشه زود گذر و موقتی بوده اما عشق حقیقی تا بینهایت ادامه دارد و برای همیشه پایدار باقی خواهد ماند؛ تمام دردها و رنج هایی را که امروزه شاهد آن هستیم دلیلی جز این ندارند که بشریت راه نادرست را انتخاب می کند. خداوند می توانست حق انتخاب را از ما بگیرد اما او این کار را انجام نداد. امیدوارم که شما نیز از آزادی عمل خود به نحو احسن استفاده کرده و راه راست که در نهایت راه پروردگار است را انتخاب کنید. خداوند عین واقعیت است، او ما را عاشقانه دوست می دارد و هر اتفاق ناگواری که قلب ما را بشکند او را نیز آزرده می سازد. زمانی که خداوند جهان را خلقت نمود چیزی جز زیبایی و کمال در آن یافت نمی شد. او زن و مرد را خلق کرد و به آنها آزادی داد. انتخاب های آنها بود که گناه را به وجود آورد. دنیای کامل و بدون نقصی که خدا آفریده بود به تدریج از بین رفت، اما او آزادی عمل و حق انتخاب را از ما سلب نکرد. او بار دیگر از طریق انبیا و اولیای خود، رستگاری را به سمت ما فرستاد، او رسولانی را برایمان فرستاد تا از گناهان خود توبه کنیم و بار دیگر به درگاهش نزدیک شویم. همیشه برای امیدواری دلیلی وجود دارد، حتی همین حالا. در کتاب های آسمانی اینطور می خوانیم که خداوند هیچ گاه ما را به حال خودمان واگذار نمی کند. او میتوانید شرایط بد را به وضعیت مطلوب تبدیل کند. او می تواند از شیطان فرشته بسازد و به همه انسانها امید و آرامش هدیه دهد. شما می توانید همین امشب خودتان را با صلح و آرامش آشنا کنید. در یک نوشته کهن اینطور می خوانیم که "بیایید در جهان صلح ایجاد کنیم و بگذارید نقطه شروع آن در وجود خودمان باشد. معنای صلح در این جمله چه صلح جهان شمول باشد چه آرامش قلبی هر فرد، می تواند همین حالا از هر یک از شما آغاز گردد. خداوند آنقدر ما را دوست دارد که برای راهنمایی ما پیامبران بیشماری را بر روی زمین فرستاده است؛ ما نیز اگر به او ایمان بیاوریم چیزی جز زندگی ابدی در انتظارمان نخواهد بود. شما همین حالا با نیروی دعا می توانید با پروردگار ارتباط برقرار کنید. دعا یعنی صحبت کردن با خداوند. خداوند از درون قلب تمام انسان ها اگاه است به همین دلیل کلمات، نقش مهمی را بازی نمی کنند. در این قسمت برای شما یک دعای پیشنهادی داریم: خدایا! من در این لحظه بیش از هر زمان دیگری به وجود تو نیاز دارم، به دریای پر تلاطم ذهنم آرامش ببخشای. در حالی که قلبم شکسته شده و در کشاکش درد و رنج قرار دارم به سوی تو پناه می آورم. از تو می خواهم گناهم را ببخشی و آرامش و راحتی را به زندگی من ارزانی داری. من درهای زندگی ام را به سوی تو می گشایم و به کسی جز تو توکل ندارم. اگر شما این دعا را عاجزانه و مخلصانه به درگاه پروردگار بخوانید، مطمئن باشید که با او ارتباط برقرار کرده اید. او در لحظات دشوار به شما کمک کرده و آسایش و راحتی را برایتان به ارمغان می آورد. او به ما وعده "آرامشی را داده که فرای ادراک و ذهنیت بشر" است. به عبارت دیگر صلح و آرامش در کل جهان. او در اوج آشفتگی و غوغایی که در جهان برپاست، صلح و آرامش را به بنده هایش هدیه می کند. وجود او تا ابد تغییر ناپذیر و جاویدان باقی خواهد ماند. 4 لینک به دیدگاه
RAPUNZEL 10430 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 شهریور، ۱۳۹۰ از نظر من شیطان وجود خارجی نداره و افسانه ای بیش نیست شیطان یه ندای درونی پلید بیش نیست شیطان همون ذات رذل انسانه همون چیزی که خیلیا خیلی ادعاشون میشه و نماز و روزه میگیرن ولی زود اسیر و گرفتارش میشن چیزیه که تو ذات همه هست منتها بیشتر به کسایی غالب میشه که ارزشی به نام وجدان تو وجودشون نیست ... شیطان هیچ موجود خاصی نیست شیطان هر کدوم از ما هستیم وقتی داریم در حق همنوعمون ظلم میکنیم شیطان خود ما هستیم زمانی که نا بجا سکوت میکنیم نا بجا حرف میزنیم بر ضد همنوعمون... به نظر من گاهی با دیدن بعضی از رفتار ها از موجوی به نام انسان، هیچ موجودی پست تر از خود ما آدما روی زمین به وجود نیومده... 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده