Fo.Roo.GH 24356 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ روایت جالب رضا کیانیان از شب زفاف یک زن وشوهر خجالتی و تعارفی رضا کیانیان گفت وگویی با ماهنامه صنعت سینما کرده ودربخشهایی از این گفت وگو گفته خاله وشوهر خاله او بسیار تعارفی هستند و تا آخر عمر در نهایت ادب به هم تعارف می کردند .مثلا وقتی خاله ام می خواست جلوی شوهر خاله ام چای بگذارد شوهر خاله ام می گفت چرا زحمت می کشید؟یا خاله ام می گفت قند بیاورم برایتان یا نبات؟شوهر خاله ام می گفت :راضی نیستم خودمبر می دارم . کیانیان در ادامه گفته :دوستی می گفت عمه وشوهر عمه من هم در تمام عمر همین قدر تعارفی بودند.من زمانی از عمه وشوهر عمه ام پرسیدم :حاج آقا بااین همه ادب وتعارف شب زفاف چه کردید ؟گفت :من وعمه ات را بردند حجله ودررا قفل کردند .عمه ات آن سمت نشست و من سمت دیگر .رخت خواب هم پهن بود .اما هیچ کدام جرات نداشتیم به هم نگاه کنیم بعد از یک ساعتی عزمم را جزم کردم .رفتم به سمت عمه ات وروبنده اش رابرداشتم .عمه ات آنقدر خجالت کشید و قرمز شد که من نفسهایم به شماره افتاد و به جای خودم برگشتم .یک ساعت دیگر گذشت ومن عزمم را جزم کرد م واین بار کنارش نشستم و گونه اورا بوسیدم .عمه ات هم می گفت :قربون لب ودهنتون چرا زحمت می کشید؟ بخونيد يكم از اين حال و هوا در بياييد :biggrin: 20 لینک به دیدگاه
felorans666 12046 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه چه باحال بودن اینا مردم از خنده دادا :lol: لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ قربون انگشتها و کیبوردتون چرا زحمت کشیدید. :biggrin: لینک به دیدگاه
Avenger 19333 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ پس این که دوساعت طول کشید تا ماچ کنه چقدر طول کشید تا.................. لینک به دیدگاه
pari daryayi 22938 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ قربون دندونای سفیدتون زحمت نشه به خنده می افتین؟... لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 شهریور، ۱۳۹۰ چه باحال بوده که پرسیده ازشون و اونا جه باحال که پاسخگو بودن...زحمتشون شد:lol: لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۹۰ خودم هر بار ميخونم ايجوري ميشم لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۹۰ کلا این زن و شوهر خیلی به زحمت افتادن ظاهرا ... :icon_pf (34): :biggrin: لینک به دیدگاه
- Nahal - 47858 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۹۰ این داستان احتمالا مربوط به سال 1300 بوده :icon_pf (34): لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۹۰ خدايي زحمت ميكشيدش اخرشه لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۹۰ خدايي زحمت ميكشيدش اخرشه من خنده ی تو رو میبینم خنده ام میگره:lol::lol: لینک به دیدگاه
Fo.Roo.GH 24356 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 شهریور، ۱۳۹۰ من خنده ی تو رو میبینم خنده ام میگره:lol::lol: قربونت برممم بخندي هميشه :biggrin: لینک به دیدگاه
ashegh20 1559 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 شهریور، ۱۳۹۰ ومن [/url]عزمم را جزم کردم :lol: لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده