سارا-افشار 36437 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ اینو تو گشت و گذار نتی دیدم برام جالب بود گفتم اینجا بزارم شاید اینبار اگه خواستیم چیزی رو کسی رو یا سیستمی رو تغییر بدیم با تامل و صبرو اندیشه و عاقبت اندیشی بیشتری اینکار رو بکنیم شاید همانطور که امروز ماداریم چوب شتاب زدگی های پدران و مادرانمان را میخوریم فرزندان ما چوب شتاب زدگی های مارو نخورن ما علاوه بر اینکه زندگی مادی شما را ... میخواهیم مرفه باشد،... زندگی معنوی شما را هم میخواهیم مرفه باشد... دلخوش نباشید که... مسکن فقط میسازیم ... آب و برق را مجانی میکنیم ، اتوبوس را مجانی میکنیم ... دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را... روحیات شما را ... عظمت میدیم... شما را به مقام انسانیت میرسانیم 43 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ این که پلاک ماشین منه جدی مطمئنی 4 لینک به دیدگاه
سارا-افشار 36437 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ من نمیدونم چی باید بگم !!!!!!!!!! سکوت و کمی هم تامل 3 لینک به دیدگاه
Bernabeo 1062 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ جدی مطمئنی آره تو صف دریافت یالانه بودم که ماشینو اونجا پارک کردم :167: اتفاقا این خانومرم اونجا دیدم ولی ... 3 لینک به دیدگاه
Bernabeo 1062 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ دیدی داره این طوری آب میخوره ؟؟؟ کدوم شهر هستی ؟ اون یارانه گرفته ؟؟؟ نه من ندیدم اینطوری داره آب میخوره ولی شنیدم که اینطوری آب خورده ... 4 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ فیلم حمله ی مردم در شهرستان الوند برای خرید مرغ تعاونی و خنده های بی معنی و مضحک فرد موبایل به دستی که حرصم را در می آورد و کودکی که دیروز جلویم را گرفته بود و فالش را میخواست بهم بفروشد و روز بعدش دیدمش که از لرز سرمای باران بهاری لعنتی کنار پله ی مغازه ی شیک نایک ونک با یک لا پیراهن پاره به خود می لرزید و تیتر امروز این همشهری لعنتی که نوشته بود "نقطه پایانی بر فاصله ی شمال شهر و جنوب شهر"، و ادعاهای آقایان و جیب خالی خودم و دوستی که از بی پولی مینالید و نمیتوانست ازدواج کند و قیمت 3 میلیونی خانه به ازای هر متر مربع و صف مردمی که برای فروش سکه هایشان و خرید سکه های جدیدتر توی سروکولشان میزدند و دلالی که از لحاظ فکر اقتصادی توی این مملکت نخبه به حساب می آید و شرکت های تولیدی که یکی یکی ورشکست می شوند و ... من را یاد این دیالوگ از فیلم بوتیک انداخت: "درسته که پول خوشبختی نمیاره، اما بی پولی حتما بدبختی میاره". حال زاری دارد این اقتصادنا*، ترجیح میدهم پولم را پس انداز کنم تا کتاب بخرم! ----- * اقتصادنا : کتابی از محمدباقر صدر درباره ی اقتصاد اسلامی. 25 لینک به دیدگاه
هولدن کالفیلد 19946 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ براي مردمي كه اگر سي دي قهوه تلخ گيرشون نيومد ميشن اخراجي هاي سه ميبينن اطلاع رساني كمه ...سخته فقط با رسانه اي مثل اينترنت خيلي چيزا را گفت و اينكه خيلي ها اينا را خوب ميبنن ولي خودشون رو زدن به نديدن سخته به شون هم هالي كني ،به قول شاملو " سخت است فهماندن چيزي به كسي كه براي نفهميدنش پول ميگرد " يا جاي ديگه گفته شده " سخت است فهماندن چيزي به كسي كه براي نفهميدنش حتي پول هم نمي گيرد"ما از اين پول نگيرها نفهم كم نداريم تو اين مملكت 17 لینک به دیدگاه
Peyman 16150 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ تفکر نمی خواد. چشمانم رو می بندم و می گذرم ! کسی قیمت داره خاک بهشت بعد از حذف یارانه ها متر مربعی چند شده ؟ جهنمشو می دونم ! 12 لینک به دیدگاه
vahid88 9651 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ واقعا نمی دونم چی بگم افرادی مثل ایشون رو دیدم ولی نه در این حالت. چیزی جز خشم و نفرت در وجودم بعد دیدن این عکس احساس نکردم. به قدری حرارت بدنم زیاد شد که می تونستم تو صورتم احساسش کنم. واقعا کم آوردم نمی دونم چرا باید زنده باشم و چنین روزهایی رو ببینم. برای آدم بودن خودم متاسفم. 6 لینک به دیدگاه
MechJJ 11368 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ طلا 51000 تومان :jawdrop: بله :icon_pf (34): امروز خریده بودن خونه،قیمت رو پرسیدم کپ کردم سکه امروز توی بازار 500000 دقیق. بیچاره اون کسایی که دارن مهریه میدن. هرروز با قیمت سکه یه سکته خفیف میزنن! 8 لینک به دیدگاه
کتایون 15176 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ دیشب حول و حوش مغرب بود یه چیزی شنیدم در همین راستا که میخواستم با سر برم تو دیوار... بعد همون لحظه از دور این صدا اومد: الله اکبر الله اکبر... واقعا این خدا که میگن بزرگه کجاس... یکی بیدارش کنه... داریم تموم میشیم... 8 لینک به دیدگاه
Neutron 60966 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ بله :icon_pf (34):امروز خریده بودن خونه،قیمت رو پرسیدم کپ کردم سکه امروز توی بازار 500000 دقیق. بیچاره اون کسایی که دارن مهریه میدن. هرروز با قیمت سکه یه سکته خفیف میزنن! دیگه به نیت 14 معصوم هم نمیشه دختری رو مهر کرد! باید رو بیاریم به 5 تن!:icon_pf (34): و اینجوری پیش بره به نیت خدا یه دونه باید مهر کنیم!:banel_smiley_52: و باز هم اگر همینجوری پیش بره من یکی که دیگه به خدا اعتقادی ندارم! 9 لینک به دیدگاه
sookut 13735 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ چی بگم آدم با چشمهای خودش میبینه اعصابش داغون میشه مثلا دارن یارانه میدن؟؟؟گ الان یعنی عدالته؟ تازه با بی شرمی دارن تو تلوزیون تبلیغ میکنن که با این پول هم میشه قبض ها رو داد هم خریدهای دیگه رو کرد... نمیدونم مردم رو چی فرض کردن... 10 لینک به دیدگاه
amirgb 8546 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ حالي است حال ما وصفي است وصف ما نا گفته بهتر است اين روزگار ما در كوچه هاي ما صد پير رو سيه در شهر بي حصار صد كودك گدا هيهات و داد و آه از اين زمان ما . .. ديدن اين تصاوير يك سوال بزرگ در ذهن من ايجاد مي كند: چگونه مي توانم از اين رنج ها بكاهم چگونه مي توانم دستي از اين افراد بگيرم گدا نوازي را دوست ندارم كمك از سر دلسوزي و براي تسكين دل خودم را دوست ندارم مي دانم اروزي بزرگي است اما مي خواهم روزي را بسازم كه هيچ كس و هيچ كس و هيچ كس محتاج نباشد و در هيچ كجاي ايران اين چنين صحنه هايي را نبينم و نشنوم نسل ما نسل برگ گل است روحس نازك و لطيف است اگر چه جسمم چون آهن آب ديده شده اما روحش به تلنگري مي شكند ما هر روز مي شكنيم ما هر روز افسرده مي شويم اي كاش مي شد راهي را جست كه اين چنين نبود 12 لینک به دیدگاه
آرانوس 6500 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ همه ما با دیدن این صحنه ها یه شک ،بعدشم سکوت و آهی از عمق وجود میکشیم ولی اینا چه دردی دوا میکنه برای اون فرد شاید حرکتای کوچکی مثه خ ولی عصر بتونه حداقل تلنگر برا به خواب زده ها باشه حداقل برای شما که تو تهران هستین اینکار شدنیه :icon_gol: 8 لینک به دیدگاه
Spento data_3j 675 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 مرداد، ۱۳۹۰ هر روز از این صحنه ها زیاد توی کشور ما اتفاق میافته اما اونایی که باید ببینن و بشنون تو این موقع ها کر و کور میشن حالا ما هی اینجا در موردشون حرف بزنیم با حرف که چیزی درس نمیشه............... این خانه از پایبست ویرانست 6 لینک به دیدگاه
سیندخت 18786 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 مرداد، ۱۳۹۰ زاویه ی دوربین در این عکس به گونه ای است که نمی توان از چشمان آن دخترک فرار کرد نمی دانم چرا دلم نمی خواهد دنیا را از این زاویه نگاه کنم کفش، نماد سنگینی یک انسان نه، که وزن همه دنیاست هنگامی که چشمان دخترک زمزمه می کند که شانه هایش توان ندارند تا وزن عدالت را با خود حمل کند کوچکی حقارت کننده ای دارد نتیجه عدالت انسان هایی که از بالا نگاه می کنند ... گاهی عدالت شوخی زننده ای است 11 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده