رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

8b878c9kdsuh7ordcvce.jpg

 

 

کودکانی که در عکس بالا می بینید رفقای من هستند.

این کودکان، در محدوده ای که من برای پایان نامه ام طراحی می کنم، زندگی می کنند. این محلی هم که شما میبینید محل بازی شان است.

این کودکان هنگامی که برایشان به طور کامل توضیح دادم که میخواهم در محله ی آنها چه کار کنم و شاید برای آنها یک زمین فوتبال هم طراحی کنم، تا آنجایی که توانستند و با صداقت کامل به من کمک کردند. و حتی منتظر من می مانند تا دفعه بعد که امدم حتی جدول کشی و آسفالت هم بکنند. نتوانستم بگویم که من تنها طراحی خواهم کرد و به احتمال زیاد شهرداری زیاد جدی نخواهد گرفت.

 

سوال این است که چگونه می شود با مردم موضع طراحی ارتباط برقرار کرد و از آنها کمک گرفت؟ آیا با هر بافت اجتماعی باید یکسان برخورد کرد؟ با توجه به عدم تمایل مردم ایرانی به مشارکت، طراح ایرانی چگونه میتواند از آنها مشارکت گیری کند؟ آیا نیازمند آموزش هستند یا اینکه نه، ما نمیدانیم چگونه مشارکت گیری کنیم؟

 

این جستار می تواند در برگیرنده ی نکات نغز و سنجیده شما دوستان، پیرامون این موضوع باشد.

  • Like 9
لینک به دیدگاه

نتوانستم بگویم که من تنها طراحی خواهم کرد و به احتمال زیاد شهرداری زیاد جدی نخواهد گرفت.

 

محمد مهدی جون مشکل همینه به نظر من

منم توی این چند سال که بامردم سروکله زدم فهمیدم اونا با نهایت علاقه مشارکت خواهند کرد در طراحی و بسیار اعتماد میکنند و خواسته هاشون رو کامل بیان میکنند.

این وسط دوتا مشکل هست.

اولا برخی وقتا خوب خواسته هاشون رو نمیدونن و باید باهاشون بحث کنی و گپ بزنی تا از تو مخشون بکشی بیرون اون خواسته اصلی رو. فهمیدم خیلی وقتا چون بلد نیستن نمیتونن خواسته هاشون رو بیان کنن. اون خواسته های اصلی رو. بلکه با بیان خواسته هایی که توی فیلما دیدن یه حرفی میزنن که فقط زده باشن. مثلا توی محله ای که الگوی سکونتشون ویلایی هستش(هرچند در زمینهای کوچی) اما میگن برج و مجتمع میخوایم. وقتی براشون از محاسن و معایب برج و مجتمع میگی و میشینن فکر میکنن تازه میفهمن که توی وجودشون چی میگذره و چی میخوان.

 

مشکل بعدی عدم اعتماد هستش. همون جمله ای که ازت نقل قول گرفتم. چون این اتفاقها میوفته مردم بی اعتماد میشن. من به این نتیجه رسیدم که باید براشون جا بندازیم مشکلات و محدودیتها رو و براشون بگیم طراحی یعنی چی و اجرا یعنی چی و از این تا اون چه میشود. اینجوری میشه توقعشون رو اصلاح کرد دیگه از تو انتظار ندارن که چیزایی که میگی رو اجرا کنی. میفهمن که تو براشون طراحی میکنی و اجرا با کس دیگه هستش. من خیلی وقتا میشینم و راهنماییشون میکنم تا چگونه برن و برای اجرایی شدن طرح قدم بردارن.

 

یه مثال بزنم.

توی جوادیه که داریم کار میکنیم. یکی از اصلیترین مشکلات کمبود شدید فضای سبز هستش. طرح تفصیلیو منظر پیشنهادهایی برای فضای سبز دادن اما شهرداری در تملک زمینها کوتاهی میکنه. ما داریم مردم رو تحریک میکنیم که اگه فضای سبز میخواین این مردمی که توی فضای سبز خونه دارن باید برن از شهرداری درخواست نوسازی کنن و شهرداری نمیتونه اجازه نوسازی بده چون توی فضای سبز هستن و مجبوره ازشون تملک کنه اگرم نکرد راهشو یادشون دادیم که برین دیوان عدالت اداری و شکایت کنین. این جوری شهرداری مجبور به تملک میشه چون نه میتونه از طرح تفصیلی و طرح منظر خروج کنه و نه میتونه ملک مردم رو فیریز کنه.

 

مهمترین چیز به نظر من آموزش مفاهیم به مردم به زبون ساده و جلب اعتماد اونها ست.

 

خیلی کارها و روشهایی وجود داره تا مردم رو به مشارکت در طراحی بخونی و اونا هم باهات همراه بشن.

اگه قسمت شد کم کم میگم چیزایی رو که بهش رسیدم.

  • Like 5
لینک به دیدگاه

محمد مهدی جون فکرکنم اول باید انتظار خودت رو از کمک مردم و مشارکت اونا در کارت رو معلوم کنی؟

اول معلوم کن دقیقا تو از اونا چی میخوای؟

اگه دقیق بدونم منظورت از کمک و مشارکت مردم توی این مورد خاص چیه بهتر میتونم نظرم رو بگم؟

:icon_gol:

  • Like 2
لینک به دیدگاه

بسیاری از مردمی که در شهرهای کوچک و یا محلات فقیر نشین زندگی می کنند از نیاز های واقعی خود بی خبرند ، اونها به نیازهایی بیشتر اهمیت می دهند که براشون جنبه امنیتی داشته باشه . به طور مثال برای درس طرح شهر سازی ترم گذشته شهر شریفیه در نزدیکی قزوین رو جهت شناخت و مطالعه انتخاب کرده بودم. شهری که در واقع به تازگی و در سال 1388 شهر شده بوده و جمعیت آن طبق آمار همان سال 25581 نفر بوده است.

مسلم است که اولین نکته ای که بعد از ورود به شهر به چشم میخورد بافت روستایی آن بود که هنوز با دیدی که از شهر در ذهن ما وجود داشت ، حتی در ساده ترین موارد ، فرسنگها فاصله داشت.

به هر حال گذشته از سایر مباحث ، قسمتی از مطالعات ما شامل پرسش و پاسخ از مردم و شناخت نقاط ضعف شهر از دیدگاه آنها بود. من از آنجا که به مسائل جامعه شناسی شهری نیز تا حدی علاقمند هستم در فرم پرسشنامه قسمتی رو هم به مشارکت پذیری و زمینه های مشارکت مردم و مسئولان شهری اختصاص داده بودم.

نکته جالب این بود که تقریبا تمامی مردم مهمترین ایراد را در معابر شهرشون میدونستند که به جز خیابانهای اصلی شهر که بقیه معابر کاملا فاقد آسفالت و حتی زیرسازی مناسب بوده و در فصول سرد و گرم سال مشکلات بسیاری رو برای مردم بوجود می آورد.

در مصاحبه با شهردار ، ایشان هم ضمن اشاره به این مورد ، عدم اختصاص بودجه به این شهر را دلیل عدم زیرسازی و آسفالت گذاری معابر عنوان کرده بودند.

سپس وقتی به این مورد نزد مردم اشاره کردم که شهرداری پولی بابت زیر سازی و عملیات های عمرانی ندارد و آیا اونها حاضرند که خودشون به کمک شهرداری رفته و در عمران و آبادانی شهرشون همکاری کنند ، همه اعلام آمادگی کردند و حتی عنوان نمودند که به طور مثال آگه شهرداری کمپرسی در اختیارشان بگذارد حاضرند به رودخانه ای که در فاصله 20 کیلومتری اونجا هست رفته و خودشون ماسه و سنگ ریزه رو از کف رودخانه جمع کنند و به محل بیاورند و شهرداری لااقل با ماشین آلاتش کوچه های اونا رو صاف کنه.اونها خیلی مشتاق به من می گفتند که حاضرند حتی واسه چند روز مرخصی بگیرند و واسه اینکار داوطلبانه کار کنند. وقتی این موارد با شهردار مطرح شد ، متاسفانه با عناوینی چون الان داغند ، یه چیزی میگن و انجام نمیدن ، ماشین نداریم ، شورای شهر با ما هماهنگ نیست و ... خواسته های مردم رو پشت گوش انداخت.

به هر حال هدف من از بیان این موضوع با توجه به تجربه شخصی که داشتم اینه که مردم برای نیازهای اساسی و اولیه خود معمولا آمادگی همکاری رو دارند ، خصوصا اگر شخصی دلسوزانه برایشان پا پیش بگذارد. حتی در صورتی که بتوان اونها رو با نیازهای دیگرشون نظیر برخوردها و نیاز به تعاملات انسانی ، فضاهای سبز ، زیبا سازی محل سکونت و غیره نیز آشنا کرد و از خود آنها برای اجرای طرح ها کمک و پیشنهاد گرفت ، یعنی چه در فرآیند برنامه ریزی و طراحی و چه در فرآیند اجرا آنها را دخالت داد ، بسیاری تمایل به همکاری و مشارکت پیدا خواهند کرد.

یک نمونه که می توان برای فعالیت های مشارکتی مردم مثال آورد ، فعالیت در مساجد و تکایا در مناسبتهای خاص است که بسیاری از مردم در آن شرکت می کنند ، چون بعد مذهبیشون در زمینه مشارکت در اینگونه فعالیت ها آماده سازی شده است.پس می توان همین موارد را در سطح محلات و در امور شهری نیز به کار گرفت و زمینه مشارکت و فعالیت بسیاری از اهالی را از هر سن و جنسی فراهم آورد.

  • Like 3
لینک به دیدگاه
محمد مهدی جون فکرکنم اول باید انتظار خودت رو از کمک مردم و مشارکت اونا در کارت رو معلوم کنی؟

اول معلوم کن دقیقا تو از اونا چی میخوای؟

اگه دقیق بدونم منظورت از کمک و مشارکت مردم توی این مورد خاص چیه بهتر میتونم نظرم رو بگم؟

:icon_gol:

رویکرد مکان سازی بر مشارکت گیری از مردم در تمامی سطوح از جمع آوری اطلاعات تا طراحی و اجرا و مدیریت بعد از اجرا تاکید میکنه.

روبکرد من هم مکان سازیه.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
رویکرد مکان سازی بر مشارکت گیری از مردم در تمامی سطوح از جمع آوری اطلاعات تا طراحی و اجرا و مدیریت بعد از اجرا تاکید میکنه.

روبکرد من هم مکان سازیه.

 

رویکرد مکان سازی ، رویکرد قابل قبولیه ولی در چه سطحی ؟

در سطح محله ، ناحیه ، منطقه یا شهر ؟

هر کدومشون مسائل و مشکلات خاص خود را دارند و اگر در سطح های بزرگتر مثل منطقه و شهر بخواد پرداخته بشه ، نیاز به یک برنامه ریزی دقیق تری جهت مشارکت گیری از مردم دارد.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
رویکرد مکان سازی ، رویکرد قابل قبولیه ولی در چه سطحی ؟

در سطح محله ، ناحیه ، منطقه یا شهر ؟

هر کدومشون مسائل و مشکلات خاص خود را دارند و اگر در سطح های بزرگتر مثل منطقه و شهر بخواد پرداخته بشه ، نیاز به یک برنامه ریزی دقیق تری جهت مشارکت گیری از مردم دارد.

در همه ی سطوح مکان سازی می تونه کار کنه.

من در حد پاتوق محله کار میکنم.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

خب محمدمهدی جون رویکردی که انتخاب کردی عالی

اما تا قسمت پایان طراحی میتونی پیش بری و بعدش دستت بستت و تنها میتونی به ذکر راهکارهایی اشاره کنی. راهکارهای جلب مشارکت مردم در اجرا و مدیرت هم بستگی داره به ارگانی که میخواد مجری بشه و رابطش با سایر ارگانها.

به عقیده من توی ایران مشکلی از نظر مردم برای مشارکت نیست(برخلاف تمام حرفهایی که زده میشه) مشلک از ارگانهای و سازمانهاست که نمیتونن مشارکت مردم را درست بدست بیارن و بعدش میان میگن ایرانه و مردم مشارکت بلد نیستن.

گفتم که من دارم به چشم خودم مشارکت مردم رو میبینم. و علاقشون رو برای مشارکت. پیشنهاد میکنم یه روز بیا سمت دفتر محلی ما برات از نزدیک بگم مردم چی میکنن.

تا وقتی ما وایسیم کنار و مردم رو بذاریم جلوی خودمون مشارکت که هیچ نظر دادن رو هم باید بیخیال بشیم.

دقت کردی اونجا که کار میکنی بچه ها بیشتر باهات همکاری میکنن و نظر میدن. چرا؟

به نظر من چون روی فکرشون چیزی ننوشته که توی دادن نظرشون مشکلی پیش بیاد. چیزی توی مخشون ننوشته که وقتی میری طرفشون جبهه بگیرن برات.

بچه ها چون خامتر هستند راحتتر میشه مفاهیم رو یادشون داد و براون اساس ازشون نظر خواست.

 

خب میمونه دو قسمت دیگه جمع آوری اطلاعات و مشارکت مردم در طراحی

همونجور که قبلا گفتم دوتا چیز رو باید براشون جابندازی

اول اینکه تو تا طرح پیش میری و تمام تلاشت رو میکنه که اون طرح اجرا بشه اماخود مردم هم باید باهات همراه بشن تا زورت زیاد بشه و بتونی اون طرح رو اجرا کنی. اگه طرح مغایرتی با طرح جامع و طرحتفصیلی نداشته باشه مصوبه کمیسون ماده 5 نمیخواد و کافی شهرداری ناحیه بخش عمرانیش راضی بشه طرح رو اجرا کنه که این امر با زور مردم بخصوص شورایاری محله و معتمدین محله میشه. ببین توی جوادیه مردم رفتن کف خیابون تا خواستشون رو به شهرداری تحمیل کنن. و موفقم شدند. کار به جایی رسیدخود قالیباف توی تعطیلات عید اومد اونجا. البته باید به قدرت برخی مردم محلی بانفوذ هم اشاره کنیم.

دوم جلب اعتماد مردم و صادقانه حرف زدن باهاشون.

 

وقتی این دو رو انجام بدی و کنار مردم وایسی همه جوره کمکت میکنن حتی کپی سند تک تک خونه هاشون رو برات میارن.

 

در مورد مشارکتشون توی طراحی بعد از طی مراحل بالا میتونی از هر گروه سنی به گونه ای نظر بگیری و از مشارکتشون استفاده کنی. از برگزاری مسابقه نقاشی برای بچه ها گرفته تا جلسات بحث با کاسبان و پیرمردهایی که توی محله جمع میشن. برو نهادهای محلی رو شناسایی کن و از اونا کمک بگیر. مثلا توی مسجد بعد نماز توضیحاتی براشون بده و ازشون کمک بخواه یا اینجور کارا.

 

مهمترین چیز اینجا اینه که اونا از برخورد تو حس کنن که تو میخوای کمک کنی و نظزر اونا اهمیت داره.

ببین این وسط ممکنه چرت زیاد بگن تو قبلش باید مفاهیمی رو بهشون آموزش بدی و ذهن ناخودآگاهشون رو باز کنی تا نظر درست بدن و اونی که در اصل وجودشون هست رو بگن.

 

خب مفید بود اصن حرفام؟ :ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
در همه ی سطوح مکان سازی می تونه کار کنه.

من در حد پاتوق محله کار میکنم.

 

منظور من اینه که مشارکت پذیری مردم در حد یک پاتوق محله شامل گروهی از افراد همون محل میشه که نیازی هم نیست از تخصصی هم برخوردار باشند ، میتونند بر اساس سبک و سیاق خودشون به قول معروف رنگ و لعابی به اون پاتوق بدهند ولی وقتی به طور مثال مشارکت پذیری مثال در مورد یک فضای شهری است ، دیگه برای مشارکت افراد باید دسته بندی های خاصی رو مشخص کرد و همچنین بحث تخصص و مهارت مطرح می شود و مشارکت از افراد عادی به سمت افرادی با مهارت ها و تخصص های بالاتر سوق پیدا می کند.

  • Like 2
لینک به دیدگاه

نتوانستم بگویم که من تنها طراحی خواهم کرد و به احتمال زیاد شهرداری زیاد جدی نخواهد گرفت.

 

سوال این است که چگونه می شود با مردم موضع طراحی ارتباط برقرار کرد و از آنها کمک گرفت؟ آیا با هر بافت اجتماعی باید یکسان برخورد کرد؟ با توجه به عدم تمایل مردم ایرانی به مشارکت، طراح ایرانی چگونه میتواند از آنها مشارکت گیری کند؟ آیا نیازمند آموزش هستند یا اینکه نه، ما نمیدانیم چگونه مشارکت گیری کنیم؟

 

این جستار می تواند در برگیرنده ی نکات نغز و سنجیده شما دوستان، پیرامون این موضوع باشد.

به نظرم چیزی که خیلی مهمه اینه که دقیقا واسشون توضیح بدی که تو مجری نیستی....و کارت در حد یه پروژه دانشجوییه.....اینکه توی محل اونها تغییراتی صورت بگیره دست تو نیست.....اما باید براشون کار رو شرح بدی و بگی که تا جایی که در توان منه دنبال میکنم.....و خیلی هم محال نیست که واقعا طرح اجرا بشه....

اینکه باهاشون صداقت داشته باشی خیلی مهمه....چون تو بری اینجوری بگی.....بعد دیگه خبری نشه این مردم نسبت به این موضوعات بد بین میشن....و دیگه با نفرات بعدی همکاری نمیکنن.....فکر میکنن که هر کس نگران کار خودشه.... و با این فکر که مگه قبلی اومد چه کمکی کرد!

 

و در زمینه ی ایجاد علاقه و یا گرفتن اطلاعاتی که نیاز داریم، خیلی مهمه که روشهای برقرار کردن ارتباط رو بدونیم....و بتونیم این صمیمیت رو در جهتی که میخوایم هدایت کنیم....

یه کتاب خوبی که توی این زمینه هست....و من توصیه میکنم مطالعه کنی

کتاب ایجاد شهرهای بهتر با کودکان و جوانان ( راهنمایی برای مشارکت و پژوهش مشارکتی) ترجمه ی مهرنوش توکلی و نوید سعیدی رضوانی هست

:flowerysmile:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
به نظرم چیزی که خیلی مهمه اینه که دقیقا واسشون توضیح بدی که تو مجری نیستی....و کارت در حد یه پروژه دانشجوییه.....اینکه توی محل اونها تغییراتی صورت بگیره دست تو نیست.....اما باید براشون کار رو شرح بدی و بگی که تا جایی که در توان منه دنبال میکنم.....و خیلی هم محال نیست که واقعا طرح اجرا بشه....

اینکه باهاشون صداقت داشته باشی خیلی مهمه....چون تو بری اینجوری بگی.....بعد دیگه خبری نشه این مردم نسبت به این موضوعات بد بین میشن....و دیگه با نفرات بعدی همکاری نمیکنن.....فکر میکنن که هر کس نگران کار خودشه.... و با این فکر که مگه قبلی اومد چه کمکی کرد!

 

و در زمینه ی ایجاد علاقه و یا گرفتن اطلاعاتی که نیاز داریم، خیلی مهمه که روشهای برقرار کردن ارتباط رو بدونیم....و بتونیم این صمیمیت رو در جهتی که میخوایم هدایت کنیم....

یه کتاب خوبی که توی این زمینه هست....و من توصیه میکنم مطالعه کنی

کتاب ایجاد شهرهای بهتر با کودکان و جوانان ( راهنمایی برای مشارکت و پژوهش مشارکتی) ترجمه ی مهرنوش توکلی و نوید سعیدی رضوانی هست

:flowerysmile:

اتفاقا منم میخواستم این کتابو پیشنهاد بدم ، دیروز یادم رفت

این کتاب رو دارم و دو بخش از اونو خوندم

در واقع این کتاب یک کتاب راهنماست که از تجربیات طرح توسعه یافتن شهرها ( Growing up Cities ) یونسکو در شهرهای بوینس آیرس در آرژانتین ، اوکلند در ایالات متحده ، بنگالور در هند ، ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی و ساوت همپتون در انگلستان تشکیل شده و میتونه به عنوان یک مرجع پایه برای یافتن زمینه های جذب مشارکت مردمی استفاده شود.

  • Like 2
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...