رفتن به مطلب

ازلذتهای کوچک زندگیت بگو........


ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

حال بعضی از ادمها رو بگیری روشون کم بشه:ws3:

  • Like 7
ارسال شده در

گریه کنم بعدش سبک میشم

  • Like 5
ارسال شده در

بیخوابی های شبای آخر.....

 

 

:ws37:

  • Like 5
ارسال شده در

شنیدن جوابِ سلام با لبخند...:icon_redface:(امروز یکی نصیبم شد)

.

.

.

اصن تو این روزا نگیم نایاب شده باید بگیم کمیاب شده!:w16:

 

من همیشه سلام می کنم نیشم تا بناگوشم بازه!:ws3:

 

ولی کم پیدا می شه که با لبخند جواب بگیرم..:icon_redface:

 

کسانی که باهاشون در ارتباطم در زمان های زیر اینگونه عمل می کنن:

 

صبح ها:

 

اینقد لولِ خوابن که فقط یک صدای نامفهوم میون خمیازه کشیدن و مالیدن چشم هاشون از خودشون خارج می کنن که باید اون رو در نقش سلام بدونیم..:yawn:

 

 

ظهرها:

 

هر چی به ظهر نزدیک می شیم افرادی که می بینیم...اینقد عجله دارن برای وقت ناهار که یا دارن با دهن پُر جواب می دن یا اینکه دارن می دوَن...و در حال دو می گن سلام!th_running1.gif

 

 

عصرهای و غروب ها:

عصر ها هم که دوستان اینقد خسته ان..که غالبا نای اینکه سلام رو جواب بدن ندارن و با علامت سر جواب میدن...:putertired:

 

.

.

.

با این توضیحات منم چه آرزویی دارم والا!...:ws37:

  • Like 11
ارسال شده در

دیروز موقع برگشتن به خونه برای چند دقیقه با یه زوج پیر همراه شدم واقعا کل خستگی روز از تنم در رفت نوع و لحن حرف زدنشون لذت بخش بود:ws3:

 

حاج خانوم زیبا رو که گوله نمک بود با یه لحن کاملا طنز یه پسر که تقریبا 30 سالش بود گفت مادر از مدرسه موشا میای با اون کوله ات؟ :ws3:

 

بیشتر از جوونا سر حال بودن واقعا لذت بخش بود:ws3:

  • Like 6
ارسال شده در

یکی که هی حرصت و درمیاره حالا یا خواسته یا ناخواسته ازش ناراحت بشی و بهش یجورهایی بفهمونی تقریبا بطور مستقیم (تازه اونم نصفه و نیمه فهمیده وای به حال اینکه بخوای با گوشه و کنایه بگی بهش:hanghead:) بعد ببینی پیام داده و شاید در حد یه جمله ولی همین که ببینم خیلی هم بی تفاوت نبوده و بقول معروف آب در هاون کوبیدن نبوده لذت داره.

پ.ن : فعلا اگه بشه میخوام در جوابش چیزی نگم ببینم بازم چیزی میگه تا بحث کنم یکم باهاش بفهمه ناراحتم بلدم بشم و بلدم نباشم همونطوری که همیشه هستم.

  • Like 5
ارسال شده در

زودتر به نتیجه های خوب خوب برسه

:ws37:

  • Like 5
ارسال شده در

وقتی دلم میخواس حرم امام رضا بودم....نشد...یه اسکیس از گنبد میزنم...حس خوب بعد تموم شدن اسکیس....دلتنگیم کمتر کرد...دلتنگ حرم...:hanghead:

  • Like 4
ارسال شده در

بری سر کلاس و وسط مبحث از استاد مربوطه حرفهای بشنوی که حرف دلت هست و از معضلهای جامعه ات و مردم و توی این چند سال اخیر فهمیدم طرز فکرهای شبیه بمنم کم نیستند البته در کنار باقی طرز فکرهای مخالف ناچیز حساب می شوند ولی هستند و در حد و مقامهای نسبتا بالایی هم هستند تو جای خاصی

  • Like 2
ارسال شده در

این که هر روز یه فرصتی پیش بیاد که بتونم به یکی کمک کنم.

امروز یه آقای نابینا رو از خیابون رد کردم:)

 

تا ببینم فردا خدا چه فرصتی پیش روم میذاره...

  • Like 6
ارسال شده در

وقتی یکاری به صلاح کسی هست و بهش میگم به حرفم گوش میده و حال و هوای خودشم بهتر میشه:icon_redface:

چه بهتر و قشنگتر که اون شخص مامانم باشه وقتی حاضر نیست غذا بخوره و من با چند تا حرف راضیش میکنم بخوره و یجورهایی به حرفم ایمان داره حس جالبیه:whistle:

  • Like 8
ارسال شده در

خونه تکونی...

 

پیدا کردن چیزایی که مدتهاست گمشون کردی:banel_smiley_4:

 

دفتر املاء کلاس اولم:hapydancsmil:

  • Like 9
ارسال شده در

از سلیقه‌ات تعریف کنن:icon_redface:

  • Like 6
ارسال شده در

پا بذارم رو ترسم و بعد برام عادی بشه... این عادی شدنه...(‌ :

غذا بذاریم و هی چک کنیم که خوردن ...یا نه...یاکریم های خونه...

گلدون م و آب دادنش...

روزهای غریب پاییز...:icon_gol:

  • Like 8
ارسال شده در

عطسه ی موقع سرماخوردگی وقتی بینی خیلی میخاره ... ( :

دیدن ِ مامان وقتی کل ِ وجودش رو شوق ِ یک موضوعی دربر گرفته... ( :

کانالم marboob@

 

 

  • Like 6
ارسال شده در

پختن کیک خونگی

  • Like 8
ارسال شده در

کنار شومینه و هزار فکر....

 

تهش این شکلی:ws3:

 

به هیچ نتیجه ایی نمیرسم خب:w000:

  • Like 7
ارسال شده در

لذت درست کردنه یه غذای خوشمزه ....:pot:

 

وقتی همه ازت تعریف میکنند ...:icon_redface:

  • Like 6
ارسال شده در

تموم کردن کارهای نیمه تموم ک روی هم تلمبار شدن

  • Like 4
ارسال شده در

برگشت دوباره به انجمن بعد یه مدت طولانی و دیدن دوستای قدیمی:icon_redface:

  • Like 11
×
×
  • اضافه کردن...