رفتن به مطلب

بازماندگان دهه ی شصت خورده ی شصت


EVF

ارسال های توصیه شده

اکثریت اینطوری هستند متاسفانه... :sigh:

 

کشور ما بدجوری عوام زده شده،اینکه در دهه شصت اینهمه بچه زیادی پدید اومده علتش چیه؟

 

اینکه ملت جوگیر بود،وقتی امامش فرمان داد لشکر اسلام را زیاد کنید،کارخانه های تولید بچه رونق یافت و خط تولید آن شکوفا شد.....

 

وگرنه جمعیت کشور ما داشت منطقی جلو میرفت و امروز با اینهمه نیروی جوان و بحران و... روبرو نبودیم.

در اینکه ملت جوگیری هستیم شکی نیست ولی من هنوز از خیلی نا امید نشده ام

تا آخرین نفر امیدوار می مانم

چاره حتما جز اینه که ناله شبگیر کنیم:w16:

  • Like 3
لینک به دیدگاه
الان هم بچه خیلی زیاد شده اکثر خونواده ها دو فرزند یا بیشتر شدن پس فرق تحصیل کرده با بی سواد چیه؟:jawdrop:

بدبختی مملکت ما اینه که فکر می کنن بچه اگه تنها بزرگ شه و هم بازی نداشته باشه مشکل پیدا می کنه...

یکی نیست به اینا بگه بچه تونو تو اجتماع رشد بدین خودش همبازیشو پیدا می کنه...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

آخه ما هم تو همین عقاید بزرگ شدیم...

یعنی می تونیم به بچه هامون اینقد آزادی بدیم؟

  • Like 1
لینک به دیدگاه
آخه ما هم تو همین عقاید بزرگ شدیم...

یعنی می تونیم به بچه هامون اینقد آزادی بدیم؟

 

جامعه ی ما هیچوقت به اون درجه از آزادی نمیرسه مگه این که فرهنگمون اصلاح بشه...

هنوز که هنوزه با بعضی از ادما که حرف میزنی با این که ادعای خیلی چیزا رو دارن ولی تو ناخودآگاهشون پر از خط قرمزن...

  • Like 2
لینک به دیدگاه

علت زیاد شدن بچه های امروزی با زمان ما فقط یک فرق داره.

اون زمان می خواستیم برای کشور سرباز تولید کنیم و جای جوانان از دست رفته انقلاب رو پر کنیم ولی الان می خواهیم سهم خانواده ها رو از پول یارانه دولت بیشتر کنیم:icon_pf (34):

  • Like 4
لینک به دیدگاه

نمدونم والا

 

من 63 هستم.

 

خیلی از چیزایی که گفته منم داشتم توی اون دوران اما اصن غمگین نبود برام. خیلی از این چیزاییم که میگه اصن نداشتم.

 

از نظر مالی یه خانواده متوسط بودیم بابام کارمند بود و یه مغازه هم داشت که بیشتر پاتوقش بود. و یه خانواده نسبتا مذهبی اما ویدئو داشتم ضبط بود رقص بود و روابط دختر و پسر تعریف شده بود نه این جوری که این گفته.

 

کلانم دوتا داداش بودیم که من بزرگه بودم نه این که ... . نمیدونم والا خیلی جاها میشنفم که این جوری بوده اما برا من نبود.

 

بحث سیاسی بود از همون اول ... ورق بود از کودکی ... یادش بخیر من هنو مدرسه نمیرفتم با بابام و عموهاش پوکر میزدیم ... چهارشنبه سوریاااااا وای بابام برام نارنجک دستی میساخت اولیشو خودش میزد یادم بده بقیشو من میزدم. اره یبار فش بد از دهنم اومد بیرون مامانم زدمو اما بابام باش دعوا کرد البته نه پیش منا من گوش وایساده بودم. بابام هرگز دست روم بلند نکرد. دمشون گرم جفتشون همه دنیاشون رو گذاشتن برا دوتا پسرشون.

 

نمیدونم والا اما سختی و عذابی که این میگه من نداشتم. آره برا کنکور درس خوندن سخت بود اما عذاب نداشت والا.

 

دختر و پسر از همون اول برام فرقی نداشت. میگم روابط تعریف شده بودا اما دخترا برام یه آدمای دیگه نبودن که بترسم.

 

نمیدونم شاید برای این بود که از اول راهنمایی در مغازه کار کردم. کاسبی کردن مجبورت میکنه با همه کس و همه جور آدم سروکله بزنی. خدا رحمت کنه پدربزرگمو(پدر مادرم) میگفت پسر باید توی جامعه باشه از بچهگی تا مرد بشه تا لوس نشه تا خوب و بد رو ببینیه و درک کنه.

 

یادش بخیر کار میکردم با اینکه هیچ نیاز مالی نداشتم. همیشه کار کردم اما بدون عذابی که همه ازش دم میزنن. نمیگم سختی نداره ها نهههه اما میشه آسونش کرد خیلی راحت.

 

 

 

ببخشید زیادی فک زدم.

یاحق:icon_gol:

  • Like 9
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...