M_O_R_T_E_Z_A 708 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 دی، ۱۳۹۲ گاهـی بـرای او چيزهـايی می نويسـی بعـد پـاک مـی کنـی ، پـاک مـی کنـی . او هيـچ يـک از حـرف هـای تـو را نمـی خوانـد ، امـا تـو تمـام حـرف هايـت را گفـته ای .! 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 دی، ۱۳۹۲ فردا را از تقویم زندگی خط زدیم... در حسرت فعل ماضی هستیم و خوابِ لحظه های حال! عجب موجودات جالبی هستیم ما.. انسان ها... 3 لینک به دیدگاه
atefehkhanom 2893 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 دی، ۱۳۹۲ گاهی مثل بــــــاران باید باریــــــد زندگی بخشیــــد ... طــــراوت داد ... و رفتــــــــــــــــ ... 4 لینک به دیدگاه
atefehkhanom 2893 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۹۲ ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ ! ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ ﺷﺪ . ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ . ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !... ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﺎﺧﺘﯽ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ! ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ ﺑﺎﺧﺘﯽ ! ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﻣﻦ ، ﻋﺎﺷﻘﺖ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ . . . 3 لینک به دیدگاه
atefehkhanom 2893 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 بهمن، ۱۳۹۲ اينا که تو خيابون راه ميرن و يهــو با خودشــون ميخنــدن ... آدمايیــن که با خاطره هاشــون زنـــــــدن ... ... ديــــــوونه نيــــستن فقــــط يکــم خستــــه ان ... یکـــــــــــــم ... ! 4 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 بهمن، ۱۳۹۲ مثل همیشه صبر نداشت همه چی رو هول هولکی می خواست اما اینبار به کمک تو یاد گرفت اگه صبر کنه شاید طعم های خوشمزه تری رو تجربه کنه یه طعم از زندگی یه طعم شیرین از زندگی بخاطر بودنت ممنون. 4 لینک به دیدگاه
m@f 1923 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۹۲ این تن زخمیست...یک خراش بیشتر یا کمتر فرقی ندارد...راحت باش... 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۲ براے دل خودم مے نویسم. براے دلتنگے هایم براے دغدغہ هاے خودم براے شانہ اے کہ تکیہ گاهم نیست! برای دلے کہ دلتنگم نیست. براے دستے کہ نوازشگر زخم هایم نیست. براے خودم مے نویسم! بمیرم برای خودم کہ اینقدر تنهاست! 2 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۲ بعضی وقت ها که حوصله ام سر میرود از آتش تند تنهایی با خود می گویم چرا کسی مرا نمیخواهد با اینکه خودم این را با قلب و روحم میخواهم... آهی از ته دل میکشم و سیلی ای محکم به احساساتم میزنم و میگویم این سرنوشت توست شک می کنم خدایی وجود دارد سیگاری روشن میکنم. نگاهم را به آسمان می اندازم و میگویم خیلی باحالی.... ﻧﻪ ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻧﻢ ﮐﺴﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﻪ ﮐﺴﯽ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺗﺐ ﻣﯿﮑﻨﺪ. ﺧﺪﺍ ﺑﻤﯿﺮﺍﻧﻢ ﺗﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﺗﺐ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﺑﺪﻫﻢ ،ﺗﺎ ﺍﺯ ﺭﻓﺘﻨﻢ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﻮﻧﺪ. ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺕ ﺑﮕﻮ ﯾﻪ ﺗﻔﺎﻟﻪ،ﯾﻪ ﺯﺑﺎﻟﻪ ﮐﺠﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﭼﺮﺥ ﮔﺮﺩﻭﻥ ﺑﻪ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ !... ﺗﻮ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ ﻫﯿﭻ ﮐﺎﺭﯼ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﺣﺘﯽ ﮐﻤﮏ ﻫﻢ ﻧﺨﻮﺍﻫﯽ ﮐﺮﺩ ... 1 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 بهمن، ۱۳۹۲ ه این فکر میکنم که در کجای این دنیا ایستاده ام ؟؟؟؟؟................به کجا نگاه میکنم ؟؟؟؟...... وقلبم این پاسخ را به من میدهد.......هرکجا که تو انجا باشی ...... 1 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اسفند، ۱۳۹۲ رفتيم و نشستيم، خوانديم و گريستيم. بعد يکصدا شديم .... همآواز و همبُغض و همگريه همنَفس برای باز تا هميشه با هم بودن... برای يک قدمزدن رفيقانه، برای يک سلام نگفته، برای يک خلوتِ دلخاص، برای يک دلِ سير گريه کردن ... برای همسفر هميشهی عشق ... باران! باری ای عشق، اکنون و اينجا، هوای هميشهات را نمیخواهم ... نشانی خانهات کجاست؟! 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۳ غرق بغضم شانه هایت ساعتی چند رفیق.....؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 3 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 تیر، ۱۳۹۳ آرزوی یه نامه به دلم مونده یه نامه فقط حتی اگر یه خط باشه حتی اگر خط خطی باشه 2 لینک به دیدگاه
Rose6 863 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 تیر، ۱۳۹۳ کسانی که بهترین نصیحت ها را میکنن .معمولا آنهایی هستند که بدترین شرایط را تجربه کرده اند. __________________________________________________________ گاهی اشتباهمان در زندگی این است که به برخی آدمها جایگاهی میبخشیم که لیاقت آن را ندارند . . . :5c6ipag2mnshmsf5ju3 3 لینک به دیدگاه
Tamana73 28831 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 تیر، ۱۳۹۳ میشنوی؟ دیگر صدای نفسم نمی آید... به دار کشیده مرا بغض نبودنش... 4 لینک به دیدگاه
Hanaaneh 28168 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 تیر، ۱۳۹۳ نامه باید کوتاه باشد ساده باشد حال همه ما خوب است اما تو باور نکن 4 لینک به دیدگاه
*mehrsa* 14558 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 تیر، ۱۳۹۳ با التماس امد... با ادّعا رفت...! هر چه می كشیم از برخوردهای خود می كشیم. 3 لینک به دیدگاه
ٍMehraban_1 30 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 مرداد، ۱۳۹۳ کنارت چقدر حال من بهتره از این حالی که این روزا میشه داشت اگه دنیا هر چی که داشتم گرفت ولی دستتو توی دستام گذاشت .... 3 لینک به دیدگاه
BISEl 3640 اشتراک گذاری ارسال شده در 5 شهریور، ۱۳۹۳ دغدغه خود را در آغوش بگیر و بخواب هیچ کس آشفتگی ات را شانه نخواهد زد این جمع پر از تنهایی است 2 لینک به دیدگاه
ali jaafari 1206 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۳ تو بردي زندگي سخت روزگار تلخ دنيا سياه آسمان ابري شبها نمناك من مريض ارمغان بي توست بسيار خوشحال باش جاي زخمت هميشه ماندنيست هيچ ميداني سرخي چشم كبوتر بهر چيست نامه ام ميبرد و بر آن خون ميگريست 3 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده