atefehkhanom 2893 اشتراک گذاری ارسال شده در ۲ خرداد، ۱۳۹۲ ـــآمـوشـی بـهـآنـه اسـت ! مـشـتـرك مـورد نـظـر /فـرآمـوشـی/ دآرد ../. 1 لینک به دیدگاه
atefehkhanom 2893 اشتراک گذاری ارسال شده در ۸ خرداد، ۱۳۹۲ بـَـعد از مَـرگـَـم مرا در دورتریـלּ غـُـروب خاطِـراتــَـت هـَـم نـَـخواهے* دید مـَـنے* را کہ هر نـَـفـَـس با یادت اندیشیدم و هـَـر لـَـحظه بے* آنکه تو بدانے* بـَـرایـَـت آرزوے* بهترین ها را کــَـردم بـَـعد از مـَـرگم نامَـم را در ذهنت تــَـداعے*نـَـخواهے* کــَـرد نامے* که برایـَـت بیگانہ بود اما…در کنارت بود !! بے* آنکہ خود خواهان آن باشے* بعد از مـَـرگم چشمانــَم را روے* کاغـَـذ نـَـخواهے* کِـشید چـَـشمانے* کہ هـَـمواره بـِـخاطـِـر غـَـم هاوشادے* هایـَـت بارانے* بود و مے* درخشید هـِـنگام دیدלּ چشمانت بعد از مـَـرگم گرماے* دستانـَـم را حـِـس نخواهے کرد دستانے که روز و شــَـب رو به آســِـماלּ براے لـَـبخندت دُعا میکردند بعد از مـَـرگــَـم صدایم را نــَـخواهے شِـنید صدایے که گــَـرچہ از غــَـم پُر بود اما شِـنیده میشـُـد تا بــِـگویــَـد دوستــَـت دارمــــ 2 لینک به دیدگاه
atefehkhanom 2893 اشتراک گذاری ارسال شده در ۸ خرداد، ۱۳۹۲ زیــر دوش آب ســرد بــاز هق هق گریــه هایی که در صدای شـر شـر آب گم می شوند … دست خـــودم که نـیست یــاد شـانـه هایت که می افتم ســـــرم سنگین می شود ! بـــــی خـــیــــال … … مـن بــا آرامبخـش هایـم به رخـتخــواب زنجــیـر می شوم … تــــو ؛ رخـتخـوابش را به رخـتخـوابت نــزدیکتـر کن ! صـدای نـفسـهایی که برایش می کشی نـفـســـم را حـبس می کند یکی مـــرا بـیــدار کند … شــایـد خـــواب مـانــده بـاشــم !! 3 لینک به دیدگاه
parisa.na 1558 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۲ خرداد، ۱۳۹۲ خدایا!همه ازتومی خواهند"بدهی"ولی من ازتومی خواهم که"بگیری"خستگی دلتنگی وغصه هاراازلحظه لحظه ی زندگی دوستانم...! 5 لینک به دیدگاه
شــاروک 30242 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۳ خرداد، ۱۳۹۲ زندگی به سختی اش می ارزد اگرتودرانتهای هرقصه ایستاده باشی خدای خوب من.... 3 لینک به دیدگاه
parisa.na 1558 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۵ خرداد، ۱۳۹۲ پاهایم راکه درون آب میزنم ماهی هاجمع می شوند!انگارآن هاهم فهمیده اندعمری طعمه ی روزگاربوده ام! 1 لینک به دیدگاه
FatemeZahra 30 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۷ خرداد، ۱۳۹۲ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﻗﺎﻓﯿﻪ ﻫﺎ ﺑﺎﺷﻢ ﺑﯽ ﺁﻧﮑﻪ ﻭﺍﮊﻩ ﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﻨﻢ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﻨﻮﯾﺴﻢ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﻫﻨﻮﺯ ﺩﻭﺳﺘﻢ ﺩﺍﺭﯼ ... ﻫﺮ ﺳﭙﯿﺪﻩ ﺩﻡ ﯾﮏ ﺳﺒﺪ ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺩﺭﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﭘﺲ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ... ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ ﺧﺎﻟﻖ ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﻣﻦ ﻣﺤﺒﺖ , ﺻﺒﻮﺭﯼ , ﺷﮑﯿﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺭﺯﺍﻧﯽ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ ﺍﺷﮏ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ ﺯﯾﺮﺍ ﻣﻦ ﺑﺎ ﻋﺸﻖ ﺗﻮ ﻣﯿﺜﺎﻕ ﺑﺴﺘﻪ ﺍﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ 1 لینک به دیدگاه
FatemeZahra 30 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۷ خرداد، ۱۳۹۲ اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند، به نی چوپان دل می ســــــپارند و گریه می کنند... 2 لینک به دیدگاه
FatemeZahra 30 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۷ خرداد، ۱۳۹۲ تنها به دنیا اومدم. .. تنها هم از دنیا میرم. . . میبینی! ! ؟ اول و آخر زندگیم تنهاییه! پس منو از تنهایی نترسون! . . . 1 لینک به دیدگاه
FatemeZahra 30 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۷ خرداد، ۱۳۹۲ تو را هيــچگاه نـــمي توانم از زندگـــي ام پاک کنم چون تو پاک هـــــستـــي، مي توانم تو را خط خطي کنم که آن وقت در زندان خط هايم براي هميـــشه ماندگار ميشــــوي و وقتي که نيســــتي بي رنگي روزهــايم را با مـداد رنگي هاي يادت رنگ مي زنم.. 3 لینک به دیدگاه
FatemeZahra 30 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۷ خرداد، ۱۳۹۲ خسته ام تکیه زدم بر دیواری از" سکوت " گاه گاهی " هق هق تنهایی هایم "سکوتم را میخراشد و نقشی از یادگاری میزند، یادگاری هایی که کسی سواد خواندنش را ندارد هیچ کس جز " خدا "........... 4 لینک به دیدگاه
FatemeZahra 30 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۷ خرداد، ۱۳۹۲ رسم زندگی این است: روزی کــسی را دوست داری و روز بــعـد تنــهایی به همــین سـادگی او رفته است و همه چیز تمام شــده مـــــثل یک مـهمانی که به آخــــرمی رسد و تو به حال خود رهــا می شـــــــــــوی چرا غمگــــینی ؟ این رســــم زندگیــــســــت... پس تنها آواز بخوان... 4 لینک به دیدگاه
FatemeZahra 30 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۷ خرداد، ۱۳۹۲ به حرمـــــت آن شــخه ی گل ســرخ که لای دفتر شـــعرم نشـکفته خـشکید ! به حرمت اشک ها و گریه های سوزناکم. نه تو حتـی به التـــــمــاس هــــایم هــــم اعتـــنـا نــــکردی ! میبنی قصه به پایان رسیده اسـت و من همــچنان در خــــــیال چشــمان زیبای تو ام که ســــــــــــاده فریبـــــــــــــــــــم داد! قصه به آخر رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم ! 3 لینک به دیدگاه
FatemeZahra 30 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۷ خرداد، ۱۳۹۲ همه چیز باتو شروع شـد امـا ... هیچ چیز بدون تو ، تمام نمی شود حتی همین دلتنگی های بیهوده من ... ! 2 لینک به دیدگاه
parisa.na 1558 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۷ خرداد، ۱۳۹۲ دعایت می کنم زیراین سقف بلند روی دامان زمین هرکجاخسته شدی یاکه پرغصه شدی دستی ازغیب به دادت برسد زیباست که آن دست خداباشدوبس... 1 لینک به دیدگاه
parisa.na 1558 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۷ خرداد، ۱۳۹۲ درسرزمینی که سایه ی آدم های کوچک بزرگ شد آفتاب آن سرزمین درحال غروب است! 1 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۸ خرداد، ۱۳۹۲ گاهی آنقدر دلم از زندگی سیر میشود که میخواهم تا سقف آسمان پرواز کنم و رویش دراز بکشم، آرام و آسوده! مثل ماهی حوضمان که چند روزی است روی آب است... 5 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۸ خرداد، ۱۳۹۲ من سرخط همه ی دفترهایم را سیاه می کنم... تا بدانم...این دفتر هم قرار ست خط خطی شود!... زیاد دلبسته ی واژه هایی که بعد ها می نویسم در آن نباشم... 4 لینک به دیدگاه
parisa.na 1558 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۸ خرداد، ۱۳۹۲ دلش پوسیدپنجره چوبی آن قدرکه باران ازآسمان هاگفت!!!! 2 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در ۱۹ خرداد، ۱۳۹۲ کاش می شد دنیا را تا کرد و گوشه ای گذاشت ، مثل جانماز مادر ! 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده