رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

اون قسمتی که بولد کردم به نظر من کار مناسبیه.

به جای اینکه ده تا کتاب از موضوعات مختلف بخونیم که خوشمون نمیاد، بهتره یه کتاب در مورد موضوع مورد علاقه مون بخونیم.

 

مرسی... دقیقا منم نظرم همینه... در ادامه ی پست هم همین رو گفتم... خیلی برام مهمه که چه کتابی دارم میخونم...

 

کسانی رو دیدم که تعداد کتاب هایی که خوندند به اعداد 10 رقمی رسیده... ولی ساده ترین مسائل رو درک نمیکنند متاسفانه... خیلی مهمه که چه کتابی بخونیم...

  • Like 1
لینک به دیدگاه
  • پاسخ 146
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بستگی به کتابش داره....

 

مثلا بعضی کتاب ها را فقط میگیریم روی سرمون و میگیم الهی العفو،کاری نداریم چی توش نوشته.

 

بعضی ها را هم میخوانیم تا بیشتر نفهمیم و بیشتر کیف کنیم.

 

بعضی ها هم که فقط به درد امتحان میخورند و بعدش میروند در کمد.

 

من عاشق این استدلال های اسی هستم ...

هزاران نکته نهفته توشه.

بعضی وقت ها میشه حرفشو به صورت طنز تلخ ایمیل کرد فوروارد کرد برای بقیه!

  • Like 3
لینک به دیدگاه
مرسی... دقیقا منم نظرم همینه... در ادامه ی پست هم همین رو گفتم... خیلی برام مهمه که چه کتابی دارم میخونم...

کسانی رو دیدم که تعداد کتاب هایی که خوندند به اعداد 10 رقمی رسیده... ولی ساده ترین مسائل رو درک نمیکنند متاسفانه... خیلی مهمه که چه کتابی بخونیم...

 

به نظرم کتاب باید ابزاری باشه برای اصلاح شیوه ی تفکر.

من معمولا کتاب که میخونم نظرات خودم رو کنارش می نویسم.

دیروز یه کتاب خوندن در مورد هویت معماری و شهرسازی در پرتو تفکرات اسلامی از نقی زاده کلی نقد دارم براش!

در مقابلش کتاب اهل کجا هستیم برای مروارید قاسمی رو دوباره خوندم بیشتر حال کردم باهاش!

هر دوش پیرامون موضوع هویته.

اولی مال یه استاد دانشگاس که ادعای اسلامی بودن داره.

دومی برای یه مهندسه که البته اون هم استاد دانشگاس اما دبدبه و کبکبه ی اون یکیو نداره و ادعا هم نداره!

 

کتاب خوب مثل زغال خوبه! زغال خوب هم مثل رفیق خوب. اینجاس که میتونیم نتیجه بگیریم کتاب بهترین دوست انسان است!!!! :icon_pf (44)::ws3:

  • Like 3
لینک به دیدگاه

من سرعته کتاب خوندنم بالاست

کتاب باید جذبم بکنه،اگه لحته گفتنش سنگین باشه نمیتونم بیشتر از چند صفحه بخونم،اما اگه مجبور باشم اونم میخونم

کتابای درسی رو هم که خلاصه برداری میکنم،همیشه هم یه مداد دستمه که زیر نکات مهمش خط میکشم،یا یه سری درسا رو های لایت میکنم کلمات مهم رو با رنگای مختلف بر اساس اهمیت،از این کاغذ کوچولوهای چسبونکی هم برای مشخص کردن صفحه های مهم استفاده میکنم

  • Like 4
لینک به دیدگاه
به نظرم کتاب باید ابزاری باشه برای اصلاح شیوه ی تفکر.

من معمولا کتاب که میخونم نظرات خودم رو کنارش می نویسم.

دیروز یه کتاب خوندن در مورد هویت معماری و شهرسازی در پرتو تفکرات اسلامی از نقی زاده کلی نقد دارم براش!

در مقابلش کتاب اهل کجا هستیم برای مروارید قاسمی رو دوباره خوندم بیشتر حال کردم باهاش!

هر دوش پیرامون موضوع هویته.

اولی مال یه استاد دانشگاس که ادعای اسلامی بودن داره.

دومی برای یه مهندسه که البته اون هم استاد دانشگاس اما دبدبه و کبکبه ی اون یکیو نداره و ادعا هم نداره!

 

کتاب خوب مثل زغال خوبه! زغال خوب هم مثل رفیق خوب. اینجاس که میتونیم نتیجه بگیریم کتاب بهترین دوست انسان است!!!! :icon_pf (44)::ws3:

 

دقیقا...

از نظر من کتاب یک ابزار برای مقابله هست... من کتاب میخونم و دقیقا چیزی رو میخونم که کسی نمیخواد من بخونم...

من کتاب های خاصی رو میخونم چون فکر میکنم اگر اون چیزها رو بدونم کمتر کسی میتونه خزعبلات به خوردم بده...

کتاب میخونم برای اینکه میخوام کمبود هام رو جبران کنم... چون در جامعه ای زندگی میکنم که خواه ناخواه ناتوانی ها و کج فهمی هاش رو به خودم میده... من نمیخوام اینطوری باشم... میخوام با خوندن این ناتوانی ها رو جبران کنم... همونطور که گفتی... وسیله ای هست برام، برای اصلاح تفکرم...

  • Like 2
لینک به دیدگاه
فرق کتاب با روزنامه و مجله چیه؟

 

آیا روزنامه خوانی جز سرانه مطالعه محسوب میشود ؟

 

نه روزنامه و مجله به حساب نمیاد...

  • Like 2
لینک به دیدگاه
چرا؟

 

مگه مطالعه با مطالعه فرق میکنه؟ :jc_thinking:

نمیدونم والا... من توی راهنمایی بودم یک تحقیق نوشتم در مورد سرانه ی مطالعه ی ایرانی ها در مقابل هلندی ها... بعد توش به این نکته اشاره شده بود که روزنامه ها و مجلات جزو سرانه ی مطالعه ی کشور ها به حساب نمیاد...

دیگه غیر از این اطلاعاتی ندارم... نمیدونم چرا به حساب نمیاد...

  • Like 3
لینک به دیدگاه

من که برام فرقی نمیکنه چه کتابی باشه، البته بعضی کتابا هستن که باید حتما بخوونم ولی کلا اوقات بیکاریم رو اگه فیلم نبینم کتاب میخوونم، هر کتابی هم دستم بیاد میخوونم (غیر درسی)، حتی کتابی مثل معجزات 14 معصوم.

  • Like 1
لینک به دیدگاه

من سرعتم خيلي بالاس...فرقيم نميكنه چي باشه!

البته ترجيحا داستان كودكان...بيشتر كيف ميده :ws3:

 

كلا كتابي كه ميخونم بايد متنش خيلي روون باشه...كلمات قلنبه سلمبه توش باشه نميخونم!

  • Like 3
لینک به دیدگاه

من یک عادت خیلی بدی دارم موقع خوندن کتاب، اونم این که خیلی خیلی ریز می شم توی مطالب:icon_pf (34):

مثلا کتاب اگر درسی باشه تک تک مطالبش رو باید بفهمم و درک کنم با تمام سلول های بدن.

بعد چون خیلی سخته، خیلی وقت می ذارم روش و خیلی اذیت می شم.

کتاب های رمان هم حل می شم توی کتاب و خودم جای تک تک شخصیتای کتاب می ذارم، باهاشون زندگی می کنم و فکر می کنم هر لحظه جای هر کدوم بودم چی کار می کردم.

کتاب های روانشناسی هم همین طور. خط به خطشو باید بفهمم.

یه خوبی هایی هم داره ها. البته خوبی هاش تو طولانی مدته ولی همون موقع خیلی اذیتم می کنه:w768:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
]من یک عادت خیلی بدی دارم موقع خوندن کتاب، اونم این که خیلی خیلی ریز می شم توی مطالب[/color]:icon_pf (34):

مثلا کتاب اگر درسی باشه تک تک مطالبش رو باید بفهمم و درک کنم با تمام سلول های بدن.

بعد چون خیلی سخته، خیلی وقت می ذارم روش و خیلی اذیت می شم.

کتاب های رمان هم حل می شم توی کتاب و خودم جای تک تک شخصیتای کتاب می ذارم، باهاشون زندگی می کنم و فکر می کنم هر لحظه جای هر کدوم بودم چی کار می کردم.

کتاب های روانشناسی هم همین طور. خط به خطشو باید بفهمم.

یه خوبی هایی هم داره ها. البته خوبی هاش تو طولانی مدته ولی همون موقع خیلی اذیتم می کنه:w768:

دقیقا همین عادت بد رو منم دارم

بعضی وقتا باعث میشه به علت طولانی شدن پروسه خوندن کلا کتاب رو ول می کنم

مثلا میرم تو سرفصل های کتاب می بینم مثلا 19 کتاب برام خیلی جالبه شروع می کنم به خوندن ولی می بینم چیزی ازش سردرنمیارم

مجبور میشم بشیم از همون فصل اول بخونم میرم فصل اول می بینم ای بابا اره چرت و پرت میگه حوصله ام سر میره

میرم دو

میرم سه

رد می کنم تا مثلا 5

ولی وقتی میرسم 6 می بینم وا باز هیچی نمی فهمم

خلاصه اونقدر بالا پایینش می کنم که نگو

بعدشم میندازمش دور:pichak29:

  • Like 6
لینک به دیدگاه
دقیقا همین عادت بد رو منم دارم

بعضی وقتا باعث میشه به علت طولانی شدن پروسه خوندن کلا کتاب رو ول می کنم

مثلا میرم تو سرفصل های کتاب می بینم مثلا 19 کتاب برام خیلی جالبه شروع می کنم به خوندن ولی می بینم چیزی ازش سردرنمیارم

مجبور میشم بشیم از همون فصل اول بخونم میرم فصل اول می بینم ای بابا اره چرت و پرت میگه حوصله ام سر میره

میرم دو

میرم سه

رد می کنم تا مثلا 5

ولی وقتی میرسم 6 می بینم وا باز هیچی نمی فهمم

خلاصه اونقدر بالا پایینش می کنم که نگو

بعدشم میندازمش دور:pichak29:

 

شما بهتره که برای بار اول یه بار کتاب رو سریع بخونید.

یعنی تورق کنید تا ساختار کلی کتاب دستتون بیاد.

بعد آروم آروم شروع کنید به خوندن از هرجایی که خواستین.

البته برای همه کتاب ها صادق نیست.

  • Like 4
لینک به دیدگاه
من یک عادت خیلی بدی دارم موقع خوندن کتاب، اونم این که خیلی خیلی ریز می شم توی مطالب:icon_pf (34):

مثلا کتاب اگر درسی باشه تک تک مطالبش رو باید بفهمم و درک کنم با تمام سلول های بدن.

بعد چون خیلی سخته، خیلی وقت می ذارم روش و خیلی اذیت می شم.

کتاب های رمان هم حل می شم توی کتاب و خودم جای تک تک شخصیتای کتاب می ذارم، باهاشون زندگی می کنم و فکر می کنم هر لحظه جای هر کدوم بودم چی کار می کردم.

کتاب های روانشناسی هم همین طور. خط به خطشو باید بفهمم.

یه خوبی هایی هم داره ها. البته خوبی هاش تو طولانی مدته ولی همون موقع خیلی اذیتم می کنه:w768:

 

منم دقیقا همینطورم... البته به غیر از مسئله ی رمان... چون کلا نمیخونم... ولی در مورد بقیه تا زمانی که دقیقا متوجه نشم چی داره میگه نمیرم صفحه ی بعد... باید دقیقا بفهمم چی میگه...

آره خیلی طولانی میشه... خیلی هم خسته میشی... ولی به جاش تا ابد یادت میمونه و این خوندن با کیفیتی هست که واقعا باعث تغییر میشه...

 

من واقعا نمیدونم سریع خوندن چه هنریه...

  • Like 7
لینک به دیدگاه

راستش من 5_6سال قبل ...تكنيك خوندنم پدر در مي آورد ....!!!خط به خط خوندن بود ...خط به خط نت برداري ....خط به خط فهميدن ....و بعد حفظ ...طوري كه خط به خط با صفه ...رو يادم ميموند....!!!(با صداي بلندم بايد ميخوندم):ws3:

 

در مورد كتاباي درسي اين طور بود ...و لي وقتي حجم كتابا....اونقد زياد شد كه ....شايد تو يه ترم بايد 15000صفه رو پاس ميكردم ....شيوه م تغيير كرد.....تو سه مرحله ...خوندن سطحي فقط در حدي كه قالب كلي يادم بياد كه موضوع چيه ....مرحله ي دوم ...نت برداري ...و توي مرحله آخرم....تثبيت ....نت ها....شد...

 

در مورد كتاباي رمان و داستان خوندن سطحي ،تصوير ، صدا و شخصيت سازي.....

 

در مورد كتاباي ديگم درحد خوندن سطحي كه فهميدن قالب كلي و موضوع اصلي كه ميخواد بگه ....كه توي يه جمله خلاصه ميكنم....

  • Like 7
لینک به دیدگاه
شما بهتره که برای بار اول یه بار کتاب رو سریع بخونید.

یعنی تورق کنید تا ساختار کلی کتاب دستتون بیاد.

بعد آروم آروم شروع کنید به خوندن از هرجایی که خواستین.

البته برای همه کتاب ها صادق نیست.

 

من دقیقا همین کارو می کنم. به خصوص کتب درسی.

ولی تو مرحله سوم که دیگه باید آروم کتاب رو خوند، دوباره شروع می کنم به گیر دادن به مطالب تا فهم 100 درصد.:pichak29:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

من کتابای درسی تخصصی رو خیلی عمقی میخونم بعضی وقتا نت برداری میکنم میبینم از اصل مطلب بیشتر شد !!

کتابای فلسفی و روانشناسی رو هم خلاصه شو توی یه برگه جداگونه مینویسم تا بتونم بعدا کاربردی ازشون استفاده کنم چون حافظه م داغونه اگه ننویسم بعدا همشو فراموش میکنم!

از خط کشیدن و هایلایت کردن هم بیشتر واسه کتابای حجیمی که مطلب مفیدشون کمه استفاده میکنم.

رمان هم اولشو میخونم اگه جذاب نباشه میندازن کنار ولی اگه جذاب باشه چند روزی درگیرش میشم تا تمومش کنم. در کل رمان خوندن به نظرم وقت هدر دادنه!

  • Like 6
لینک به دیدگاه

کتاب درسی:

من در روی تخت نشسته و همه کتابو جزوه و دفترچه و انواع اقسام مداد و خودکار + میوه کنارمه!

صفحات اول میخونم و طوری میخونم که مطلب خوب برام جا بیوفته و زیر نکات مهم خط میکشم و نت برادری میکنم

صفحات وسط پاهامو دراز کردم و همش میشمرم که چن ص باقی مونده و بازم زیر نکات مهم خط میکشمو و نت برداری میکنم

صفحات آخر من دراز کشیده فقط یه روخونی میکنم و همون لحظه نت برداری میکنم و تمام خطوطو خط میکشم و در هر 10 خط در یخچالو باز میکنم!!!

 

 

کتاب غیر درسی:

بازم روی تختم دراز میکشم و کتابو یک سره میخونم (البته اگر جذبم کرده باشه) و من وقتی کتاب میخونم خودمو جای راوی کتاب میزارم و باهش عجین میشم و واقعا حس میکنم من اونجام!!!

و بخاطر همین اخلاقم کتاب سلطانه رو نصفه رها کردم چون دیگه واقعا داشتم داغون میشدم و دلم میخواس خرمو سلطانو خفه کنم!!!

و کتابایی که چرت باشه مثل بعضی رمانای ایرانی اول ص آخراشو میخونم و بعد از اول شروع میکنم به خوندن! البته من خیلی وقته یعنی از سال دوم دبیرستان دیگه رمان نمیخونم و فقط بعد اون شش هفت تا اونم پی دی اف ،خوندم

و من برای کتابای غ درسی اصن نت برداری نمیکنم فقط برای کتاب دنیای سوفی نت برداری کردم چون واقعا کتاب سنگینی بود و همینطور برای کتاب جنگ و صلح البته برای این کتاب فقط اسماشونو مینویسم بس که اسماشون قلنبه سلنبه ست!!!

خیلی وقته مطالعه ام کم شده و دیگه زیاد درگیر کتاب نیستم یعنی دیگه مثل قبل یه سره نمیخونم حتی اگه خیلی خیلی جذبم کرده باشه و الان چن ماهه دارم کتاب جنگ و صلحو میخونم خیلی کتاب قشنگیه ولی وقت نمیشه بتموم!!!

 

در کل به نظرم کتاب باس کاغذی باشه تا بتونی خوب حس کنی و همذات پنداری کنی و اصن از کتابای پی دی افی خوشم نمیاد زیاد حس نداره!!!

  • Like 8
لینک به دیدگاه
منم دقیقا همینطورم... البته به غیر از مسئله ی رمان... چون کلا نمیخونم... ولی در مورد بقیه تا زمانی که دقیقا متوجه نشم چی داره میگه نمیرم صفحه ی بعد... باید دقیقا بفهمم چی میگه...

آره خیلی طولانی میشه... خیلی هم خسته میشی... ولی به جاش تا ابد یادت میمونه و این خوندن با کیفیتی هست که واقعا باعث تغییر میشه...

 

من واقعا نمیدونم سریع خوندن چه هنریه...

منم تا حدودی اینجوریم....واسه کتابهای تخصصیم شدیدتر

واسه غیر درسی هم کتاب رو وقتی میخونم اروم میخونم....اما وقتی قسمت یا جمله ای ش واسم تاثیر گذاره....روی اون مدتی فکر میکنم....و زیرش هم خط میکشم

اما متاسفانه یا خوشبختانه من واسم موضوع مهم نیست...مهم قلم نویسندست.....قلم بعضی ها رو که دوست دارم لذت میبرم.....اما بعضی قلم ها اصلا روم تاثیر نمیذاره:hanghead:

واسه همین معمولا از نویسنده هایی که میدونم خوشم میاد میخونم.....:hanghead:

  • Like 4
لینک به دیدگاه

×
×
  • اضافه کردن...