fanous 11130 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 بهمن، ۱۳۸۸ آزادي در لغت معادل «حريه»، «freedom» و «liberty» است، واژهاي است كه در مدت كوتاهي در واژگان سياسي مردم به صورت پررنگي جا گرفته. با توجه به ماهيت اسلامي نظام حاكم بر كشور عزيزمان بايد در انتخاب اين شعارها يا هر اقدام سياسي خرد و كلان ديگري با دقت و وسواس برخورد نمود. با معيارهاي دين آن را تطبيق داده ، نظر اسلام را در مورد اين مقوله جويا شد. آزادي، به علت اطلاق در دو بار مثبت و منفي، فاقد معنا است، تنها وقتي به صورت تخصصي مطرح ميشود كه به صورت تركيب اضافي درآيد. مانند ؛ آزادي بيان، آزادي قلم، آزادي انديشه و واژههاي متفاوت ديگري كه براي مدتي در زبان سياسي مردم رد و بدل ميشد. آزادي مدتي در زبان سياسي مردم همراه با شعارها و نظرياتي شاعرانه و با مراعات نظيرهايي فراوان در ساحت تخصصي علم سياست مطرح ميگشت. واژگاني چون آزادي احزاب، آزادي قلم، آزادي بيان ، آزادي عقيده و آزادي ... اكنون وقتي به دور از هياهو تعصبات خاص زمان اين سياستها، به آن پرداخته ميشود آيا حاصل جمع همه اين شعارها، جز يك مورد ميشود كه ميتوان آن را آزادي بالفعل انديشه ناميد. زيرا آزادي انديشه مقوله بالقوهاي است كه به تنهايي كاربردي ندارد. از اين رو بايد آن را از حالت بالقوه به بالفعل تبديل نمود. فعليت آن نيز ميتواند، گفتاري يا نوشتاري يا مفهومي باشد . از اين رو آزادي بيان و قلم در ماهيت يكي هستند. چه كساني بايد از اين آزادي برخوردار باشند؟ هر كسي (ديوانه، مغرض، جاهل و ...) يا طيف خاصي؟ آيا همگان حق دارند نسبت به هر مقولهاي ، برخورد عاقلانه يا احساس يا دينمدارانه نمايند؟ نظر شما چست؟ شما چگونه آزادي را معنا مي كنيد؟ 7 لینک به دیدگاه
Yuhana 12780 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 بهمن، ۱۳۸۸ واقعا در این شرایط معنای آزادی خیلی پیچیده ست همین الان تو ایران خودمون جنگ سر آزادیه آزادی بیان : یعنی اینکه من نوعی بتونم حرف خودمو راحت بدون هیچ ترسی از برخوردهای آینده و بدون هیچ غرض ورزی بزنم. ولی الان چنین چیزی نیست! آزادی اندیشه:یعنی اینکه من بتونم هرطور که دوست دارم زندگی کنم بدون دخالت و دستور کس دیگه البته در حیطه قانون! ولی باز هم چنین چیزی دیده نمیشه! 5 لینک به دیدگاه
am in 25041 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۸۹ آزادی یعنی کسی از آزادی دیگران در ابراز عقایدشون استقبال نکنه آزادی یعنی حرمت هم رو بشکونیم چون آزادیم آزادی یعنی رهایی از اخلاقیات آزادی یعنی عریانی تن آزادی یعنی خلاف سنگین آزادی یعنی پدر مادر من آزادم که حرفاتونو به چیز بگیرم آزادی یعنی ... آزادی یعنی جامعه ایرانی حال حاضر 2 لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۸۹ آزادي ، هدف زندگي است . بدون آزادي زندگي ابدا معنايي ندارد . منظور از آزادي ، آزادي سياسي ، اجتماعي يا اقتصادي نيست . آزادي يعني آزادي از زمان ، آزادي از ذهن و آزادي از آرزو . لینک به دیدگاه
بيتا 1214 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۸۹ ما در اسلام آزادي نداريم بلكه آزادگي .....................داريم ما بندگي وتسليم در مقابل اراده وخواسته حق تعالي ؛ مايه سعادت وخوشبختي وسربلندي خويش مي دانيم قران مي فرمايد: وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا ﴿۳۶﴾ ترجمه : هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است (۳۶) لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 30 دی، ۱۳۸۹ تنها آزادي است كه مي تواند ترانه بخواند، در قفس، آزاد ترين ترانه ها نيز خاموش ميشوند. آوازي كه در آزادي خوانده شود نيايش است. 1 لینک به دیدگاه
بيتا 1214 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ اري .............. وقتي خدا حاكميت ندار د ................آزادي يعني دروغ بزرگ است لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ ما در اسلام آزادي نداريم بلكه آزادگي .....................داريم شما در اسلام خیلی چیزا ندارید. فقط آزادی نیست. چقد هم جالب گفتید.. ما در اسلام .............. انگار این اسلام مال شماست. :ws28: ما در اسلام . معلوم میشه که اسلام اصلی با اسلام شما فرق داره . لینک به دیدگاه
غایب 4790 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 بهمن، ۱۳۸۹ ما در اسلام آزادي نداريم بلكه آزادگي .....................داريم ما بندگي وتسليم در مقابل اراده وخواسته حق تعالي ؛ مايه سعادت وخوشبختي وسربلندي خويش مي دانيم قران مي فرمايد: وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِينًا ﴿۳۶﴾ ترجمه : هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستادهاش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستادهاش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است (۳۶) به نظر من شما استاد تفسیر به رای هستید. اینجا کجاش به آزادی ریط داره؟ لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده