رفتن به مطلب

◘◘ پاپيروس ◘◘ " تاريخ تمدن نوانديشان "


ارسال های توصیه شده

مقدمه اي بر پاپيروس

 

 

Bodmer_papyrus.bmp

 

تاریخ حکایت طولانی انسان هاست . داستان گذر بشریت از مرزهای حیوانیت تا برپا کردن تمدن های بزرگ انسان ها در نسل های پی درپی ، حاصل دست رنج گذشتگاني كه خود را توسعه دادند و به پیش رفتند ،‌ هر قومی بر ویرانه های اقوام پیشین مستقر شدند و هر یک گمان بردند که عالی ترین محصول همه تاریخ شده اند

 

پس از چندی غفلت ها و غرورها ، آنها را هم در خود گرفت از اصلاح مداوم خود غافل شدند و به خوش گذرانی و بی خبری روزگار گذراندند ؛‌ نتیجه آن شد که بلایای آسمانی و زمینی از همه سو آنها را احاطه کرد و تمام هستی شان را نابود ساخت اما آنچه بر جای ماند ، دستاوردهای تمام بشریت بود که خواه نا خواه ،از هر قومی به قومی دیگر منتقل می شد تمدن ها از پی هم ظاهر شدند و به مرورو درطی قرن ها ، هنر و معماری و علوم و دیگر دستاوردهای انسانی را گسترش دادند .

 

انسان این موجود پیچیده ، گاه فجایع فراوان به بار آورد و گاه عالی ترین نمونه های انسانیت را به پیشگاه تاریخ معرفی نمود اما به هر حال باید دانست که هرچه شده است ، حاصل دسترنج خود انسان است و لذا هرچه هستیم و هرانچه می خواهیم باشیم یا آرزویش را داریم ، محصولی است که زمینه ها و نیازهایش را می توان مهیا نمود می توان از نو ساخت و پدید آورد .

  • Like 44
لینک به دیدگاه

آنچه در خرابه هاي " سيبليز " (‌ شهر مدفون - گفته شده است اولين بار تمدن سيبيلو ها در اين شهر شكل گرفته ) بر جداره ي ديواره هاي كهنه و بعضا بر ستون هاي دور مانده از لگام تخريب گر چكمه ي لشگريان محمد سفاك * (‌ پس از فاجعه ي نسل كشي و به آتش كشيدن كتابخانه ي سبيليه ) به دست آمده ، نشان از وجود تمدني كهن و ديرينه در ادوار تاريخي اين سرزمين مي دهد .

 

نگاه كنيد به اين سند تاريخي :

 

نقل قول
سلام دوست عزیز

به انجمن علمی مهندسی ایرانیان خوش آمدید. امیدوارم بتونیم همکاری خوبی رو تو این انجمن با سایر کاربرا و مدیرا داشته باشین. در حال حاضر در حال انتقال مطالب از انجمن قدیمی به این انجمن هستیم. به زودی مطالب انجمن تکمیل خواهد شد.

 

قبل از ارسال هرگونه پست

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
رو مطالعه نمایید.

 

با تشکر

مو�ق باشید.

و نسخه ي تصويري به جا مانده از يكي از كتيبه هاي آن عصر كه پس از تلاش هاي بي وقفه ي پرفسور آتروس (‌ زبان شناس و خط شناس معروف نازي ) قسمت هايي از آن به زبان پارسي اصيل بازگردانده شده است .

 

7v1q3aeehge94uolej.bmp

 

 

البته هنوز اطلاعات دقيقي از زمان ثبت اين كتيبه و نقش هاي به جا مانده بر ديواره هاي مخروبه هاي كهن بدست نيامده اما آنچه مسلم است وجود عصري مرموز و مجهول در تاريخ اين سرزمين مي باشد كه دلايل و فرضيات احتمالي براي پاك نمودن اين دوره از تاريخ توسط محمد شاه در مكان مناسب به تفصيل بيان خواهد گرديد .

 

 

آنچه حائز اهميت است تقسيم بندي تمدن نوانديش بر سه دوره است :

 

 

◘ نوانديشان در عصر باستان

◘ نوانديشان در دوره ي رنسانس

◘ نوانديشان و عصر جديد

 

 

به زودي به شرح وقايع مهم تاريخي هريك از اين ادوار خواهيم پرداخت .

 

 

-------------------

 

* محمد سفاك :‌ پادشاه اول از خاندان خياباني ( در مكان مناسب اطلاعاتي كامل از اين شصخيت منفور تاريخي بر پاپيروس درج خواهد گرديد . )

  • Like 42
لینک به دیدگاه

نوانديشان در عصر باستان

 

 

 

5745.1.jpg

 

 

 

به جرات مي توان گفت اين دوره يكي از مرموز ترين و پرمخاطره ترين دوران تاريخي اين تمدن بوده است . دوره كه اي ظهور آن را مي توان به 3 سال قبل از ميلاد محمد و انقراض آن را به سال 153 محمدي ( 153 سال پس از ميلاد محمد ادمين ) تخمين زد .

 

دوره اي عجيب كه در هيچ كجاي اسناد و شواهدي كه بر جاي مانده است نامي از پادشاه وقت آن زمان و اوضاع سياسي و اجتماعي حاكم بر اين سرزمين برده نشده است .

 

نگاه كنيد به يكي از معدود اسناد باقي مانده از عصر باستان

 

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=16

 

( قسمت هاي برگردانده شده به فارسي به همت پرفسور آتروس ميباشد )

 

و يا بعضي شواهد عجيب به جا مانده از آن دوران :

 

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=2

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=4

 

 

( افرادي كه به گفته ي دستگاه شاهان خاندان خياباني وجود ندارند و هيچ كجاي تاريخ نامي از موجوديت آنها برده نشده است !‌ )

 

 

نگاه كنيد به بيانيه اي كه محمد سفاك در دوره ي پادشاهي خود به دست خود قلم زد اما در اين بيانيه نيز هيچ نامي از اين دوره ي مرموز تاريخي برده نشده است . به راستي كه چرا ؟

 

 

« زیباترین حکمت دوستی، به یاد هم بودن است نه در کنار هم بودن »

 

با عرض سلام خدمت دوستان عزیز

 

انجمن نواندیشان از 5 شهریور 1388 به طور رسمی فعالیت خود را شروع کرد و در این مدت موفق شد پیشرفت های خوبی را کسب کند که این پیشرفت ها، حاصل زحمات و تلاش های تک تک کاربران و دوستان عزیز می باشد. دوستانی که بودند و دوستانی که هستند. دوستانی که انجمن نواندیشان با نام تک تک آنها به این مرحله رسید که اسم بردن از تمامی این عزیزان کاری است بسیار دشوار. به همین دلیل فقط به معرفی مدیران و متخصصان عزیز که در انجمن بوده یا هستند می پردازیم. هرچند کاربرانی نیز هستند که شاید بیشتر از ما مدیران در پیشرفت این انجمن نقش داشته و موثر بوده اند....

 

منبع

آنان كه چون من هنوز حافظه شان به گذشته هاي دورتر قد ميدهد خوب ميداند 5 شهريور تنها آغاز يك لاپوشاني سوري بود و نه آغاز تاريخ تمدن نوانديش :thumbsdownsmiley:

 

 

اما قبل از 5 شهريور چه بر سر اين سرزمين رفته است ؟؟ آن زمان قدرت در اختيار چه كساني بوده است ؟ چه بر سر مردمان آن زمان آمده است ؟ چرا هيچ نشاني از اين دوره ي تاريخي در هيچ كدام از كتاب هاي تاريخي سرزمين يافت نمي شود ؟

 

 

نگاه كنيد به اين اشتباه فاحش تاريخي و شايد تنها سندي كه از زير چشمان پادشاه ملعون ادوار نوانديشان جان سالم به در برده تا امروز حقيقت را بر آيندگان بنمايد .

 

 

pw0bmkpbigssl97rud.bmp

 

 

 

آنچه باز هم مسلم است وجود انكار ناپذير اين برهه ي مرموز تاريخي در ادوار اين آب و خاك است . در ادامه به شرح مفصل وقايع تاريخي اين عهد خواهم پرداخت .

  • Like 45
لینک به دیدگاه

آيا تا به حال به شماره ي كاربري خود توجه كرده ايد ؟ نشانگر موس را بر روي اسم خود برده و عدد نوشته شده در كنار حرف U كه مخفف كلمه User مي باشد را بخوانيد . درست است !‌ اين شماره ي شناسنامه ي شماست !

 

حالا به جاي شماره ي شناسنامه ي خود هر بار اعداد زير را وارد نماييد .

 

1 , 10 , 100 , 1000 , 10000

 

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=1

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=10

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=100

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=1000

و . . .

 

چه رابطه اي بين اين افراد مي بينيد ؟

 

چه رابطه اي بين بازگشت يك ساله ي كاربر شماره 10 " RaYo WaNdAaD " درج تنها دو پست و سكوت مجدد او و بازگشت دو ساله ي كاربر شماره 100 " mehdi1356389 " و باز هم درج 2 پست درست در 2 روز قبل و باز هم سكوت نابهنگام و در نهايت خاموشي پر معناي كاربران شماره 1000 و 10000 با 0 پست . . . و مشعل هميشه فروزان كاربر شماره 1 " محمد سفاك " وجود دارد ؟

 

 

اگر شما هم براي رسيدن به پاسخ اين سوالات كنجكاو شده ايد با پاپيروس همراه باشد .

 

 

97424618117601576662.jpg

  • Like 42
لینک به دیدگاه

به نظر شما آيا اين تصادفي است كه شماره ي تك تك 76000 و اندي شهروند اين سرزمين مضربي از شماره ي شناسنامه ي يك نفر يعني " محمد سفاك " (‌ U=1 ) است ؟ :icon_razz:

 

آيا باز هم تصادفي است كه نام كاربران 1‌ ،‌ 11 ، 111 به ترتيب اين چنين است

 

Mohamad.A

Zahra.K

Mohammad.J

 

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=1

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=11

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=111

 

 

ايا JAK نام واقعي يكي از عاملان پشت پرده ي تاريخ اين تمدن بوده است ؟ ايا اين حروف تصادفا پشت سر هم قرار گرفته اند ؟ چه رابطه اي بين انتخاب اين حروف اختصاري در اين سه نام كاربري است ؟ ايا ارتباطي بين :

 

Mohamad.A و آدولف هيتلر

Zahra.K و هيلاري كلينتون

Mohammad.J و جورج بوش

پرچمداران فتنه های جهانی وجود دارد ؟!

 

 

چرا هيچ نشاني از كاربر 1111 در تاريخ به ثبت نرسيده است ؟

 

http://www.noandishaan.com/forums/member.php?u=1111

 

 

اينها تنها سوالاتي ست تا ذهن شما را بر رسالت ايل دورانت بگشايد . با پاپيروس به پاسخ تمام سوالات خود برسيد :icon_razz:

 

 

 

adolf-hitler.jpggeorgebush.jpghill2.jpg
  • Like 40
لینک به دیدگاه

سال ها قبل پدرانمان در فر و شكوه به اين سرزمين آمدند .. آمدند تا بكارند تخم مهر و مهر ورزي را در اين سرزمين .. و چه خوب بود ..

 

با ظهور خاندان نوانديش كه آن زمان متشكل از تنها چند نجيب زاده بود .. تمدن نوانديش شكل گرفت .. هنوز اطلاعات دقيقي در رابطه با اوضاع دقيق سياسي آن زمان و اين كه آيا نوانديشان در آن زمان خسرويي به خود ديده است يا خير ، در دست نمي باشد .

 

معدود آثار و اسناد باقي مانده از آن دوران حاكي از شكوفايي عجيب هنر و علم و معماري در اين سرزمين مي دهد .. و شايد اين همان 156 سال زرين اين تمدن بوده است كه پيش تر ها مزدك آن را وعده داده بود .

 

باري ، آنچه مسلم است رخ داد حادثه اي عظيم و فاجعه اي سترگ در اواخر اين دوران است . محمد شاه كه در آن زمان از رعاياي اين سرزمين بود توانست به دربار راه پيدا كند و با توطئه و دسيسه چيني هاي بسيار خاندان سلطنت را به جان يكديگر بياندازد و احتمالا خود در اين حين مشغول گردآوري لشگري عظيم از رعيت بود .

 

 

در سال 153 محمدي هنگامي كه جمعي از نجيب زادگان و احتمالا پادشاه وقت براي تفريح به باختر زمين (‌ مهندسان )‌ رفته بودند وي با لشگري عظيم كه در قساوت و خون خواري در تاريخ اسطوره است به سوي عمارت شاهنشاهي تاخت و 4000 سرباز جاويد نوانديش را سر بريد و در دم جنازه هايشان را سوزاند .. سيبيلز و شهر هاي ديگر يكي پس از ديگري سقوط كردند ؛ ثروت سرزمين به تاراج رفت و يوزرهاي زير صد به دستور محمد سفاك بين لشگريان وي تقسيم شد تا همگي به يك اندازه سهم برند ..

 

فرهنگ و هنر 156 ساله ي اين سرزمين را به زير نعلين خود كشاندند و محمد سفاك بر تخت سلطنت تكيه زد ( گفته شده است از آن روز رنگ ادمين به رنگ سرخ ( خون خاندان نوانديش ) درآمد ) به فرمان وي كتابخانه ي سيبليه كه در آن زمان قلب علم و دانش اين سرزمين بود را به آتش كشيدند و مردمان سيبليز را جملگي قتل عام نمودند تا مبادا هيچ شاهدي در هيچ كجاي تاريخ از اين جنايت عظيم بويي ببرد .

 

 

و اين چنين ، عصر باستان ، دوران اوج شكوفايي علم و فرهنگ و هنر به پايان رسيد و سعادت از اين سرزمين رخت بر بست و سياهي بر ما چيره گشت .

 

هرچند كه تاريخ نشان داده است :

 

هيچ حکومتي با ظلم پايدار نمي ماند

 

 

 

00000000000000000000874.jpg

  • Like 36
لینک به دیدگاه

نام كاربري :

@@@

 

تاریخ عضویت 11-09-2009(‌ 11 سپتامبر 2009 )

 

مجموع پست ها0

رشته تحصیلی مهندسی شهرسازی

 

 

 

 

○ نمایش آخرين پیغام بازدید کننده

 

 

avatar1_23.gif

27-01-2011

Mohammad.A

 

به به. سلام. خوبی؟

این طرفا؟ :ws3:

 

 

تاریخ و زمان آخرین فعالیت درسایت: 27-01-2011

 

 

 

 

 

قضاوت با شما - جمعي از دسيسه چينان پاپيروس :Ghelyon:

  • Like 32
لینک به دیدگاه

نوانديشان در قرون وسطي

 

 

 

پس از قيام خونين سال 153 محمدي ، محمد سفاك با به زير كشيدن خاندان نوانديش از قدرت ،‌ خود بر مسند سلطنت نشست و دوران ظلم و سياهي طاغوت از راه رسيد و تمدن نوانديش پاي در عصر جديد خود يعني " قرون وسطي " گذاشت .

 

سردمداران لشكريان محمد همگي در دربار صاحب مقام و منسب شدند و يوزرهاي زير صد را به زير نعلين خود كشانده و هريك بر جاي جاي اين سرزمين سلطه يافتند و اعلام والي گري نمودند .

 

سال ها مي گذشت و ظلم و ستم محمد شاه هر روز بيش از پيش عرصه را بر رعيت تنگ مي آورد . پزشكان مخصوص دربار مامور تدفين پنهاني هزاران اجساد بي نام نشان از رعاياي اين سرزمين شده بودند . زندان ها مملو از رعيتي بود كه بي گناه به حبس درآمده بودند .

 

شوان ِ طبيب كه تا آن هنگام زير لواي محمد طبابت مي نمود اينبار با اعلام پنهاني برائت از حكومت طاغوت اقدام به طبابت پنهاني زندانيان شكنجه ديده و بيماران زندان هاي شاه نمود . اما خبرچيني بي خردان و سعايت بدخواهان از شوان نيز دور نماند و خبر اقدامات وي به گوش محمد شاه رسيد .

 

در سال 257 محمدي (‌257 سال پس از ميلاد محمد )‌ محمد شاه با چيدن توطئه اي زيركانه با استفاده از لباس و چهره ي شوان ِ طبيب با ساختن پاپوشي ناجوانمردانه رعيت را بر عليه وي شوريد تا بدانجا كه در سال 259 محمدي سر وي به دست رعيت به بالاي دار رفت و محمد شاه ظالم بار ديگر با حركتي عوام فريب اقدام به خريد اعتبار سلطنتي براي خود نمود .

 

 

Ghoron_vosta.jpg
  • Like 32
لینک به دیدگاه

روزها از پي هم مي آمدند و مي رفتند و محمد هر روز بيش از پيش مسند قدرت را از آن خود مي ديد .

انوشيروان كه در آن زمان يك شاگرد گاريچي ساده بود در لباس مسئول سياحات همايوني درآمد و پيمان ها و جاويد ها و امين ها كه از دانشمندان اين سرزمين بودند در فقر و محنت روزگار مي گذراندند.

 

ظلم و ستم خاندان خياباني ، بي كفايتي پادشاه وقت ( محمد ادمين ) و از همه مهم تر خوش گذراني دربار نوانديش بيش از پيش عرصه را بر عوام تنگ آورده بود . محمد كه اوضاع كشور را چنين آشفته ديد يكايك بزرگان دربار را به عمارت شاهنشاهي خواند تا در اين باره به شور بنشيند . هركه زبان باز مي نمود يا چشم بر مسند قدرت داشت و يا سخني عبث بر زبان جاري مي نمود در همين ميان دوشيزه اي جوان به نام اختر نيلگون زبان به سخن گشود و پادشاه را از حضور مردي حكيم و سالخورده در يونان كه در علم و خرد سرآمد است به نام ايليوس آگاه ساخت . با شنيدن اين خبر پادشاه به سرعت دستور داد دوازده پيك محيا و به سوي يونان راهي شوند و ايليوس حكيم را نزد پادشاه بياورند .

 

بعد از گذشت چهار روز چنين شد و حكيم نزد پادشاه آمد . پادشاه ايليوس را به عمارت شاهنشاهي برد و بعد از ساعتها مذاكره از او خواست تا به لباس مشاور او درآيد و او و ملكتش را از مصلحت انديشي خود بي نصيب نگذارد . ايليوس پيشنهاد پادشاه را پذيرفت اما مشروط بر آنكه پيش از آن اجازه دهد سواراني از لشگر نوانديش محيا و به سوي باختر تاخته و برادرش گشتاپ را كه در جنگ با خونخوارگان آن سرزمين بود را در جنگ همراهي و سپس وي را به سرزمين نونديشان بياورند و بدين سان ايليوس به سمت مشاور پادشاه درآمد.

 

چند صباحي اوضاع خوب بود و رعيت كم و بيش آرام گرفته بودند ،‌ اما پادشاه متكبر كه اوضاع را چنين ديد دوباره غفلت بر او چيره گشت و خودكامگي پيش گرفت . به دستور وي ايليوس را تحت الحفظ به اديبيه و برادرش گشتاسپ را به يك آهنگري در شهر الحليل تبعيد نمودند اما غافل از آنكه دو برادر تا آن روز هم توانسته بودند مهر و اطمينان رعيت را بر خود بخرند .. و شايد اين از بزرگترين اشتباهات پادشاه بود.

 

t3t9karalr4aa2dzj3yq.jpg

 

 

  • Like 25
لینک به دیدگاه
  • 1 ماه بعد...
  • 5 ماه بعد...
  • 4 ماه بعد...
×
×
  • اضافه کردن...