نقد و بررسی عبيد زاكاني(قابل تامل)!؟

[Aartemis 6639]

یک نظریه از عبید زاکانی

خواب دیدم قیامت شده است. هرقومی را داخل چاله‏ای عظیم انداخته و بر سرهر چاله نگهبانانی گرز به دست گمارده بودند الا چاله‏ی ایرانیان. خود را به عبید زاکانی رساندم و پرسیدم: «عبید این چه حکایت است که بر ما ایرانی ها اعتماد کرده نگهبان نگمارده‏اند؟»

 

 

گفت:

«می‌دانند که به خود چنان مشغول شویم که ندانیم در چاهیم یا چاله.» خواستم بپرسم: «اگر باشد در میان ما کسی که بداند و عزم بالا رفتن کند...» نپرسیده گفت: گر کسی از ما، فیلش یاد هندوستان کند خود ما بهتر از هر نگهبانی لنگش کشیم و به تهِ چاله باز گردانیم!

 

حالا سوال بنده از شما اینه؟؟؟

این مرحله کجاست؟؟ زمان حال یا گذشته یا آینده!!!!

 

اصلا این نظریه درسته یا نه؟؟

[eder 13732]

اصلا این نظریه درسته یا نه؟؟

 

مگه شکی هم در این حکایت هست!؟

 

تا بوده چنین بوده

 

بالارفتن از چاله همون خط قرمزست که صحبتش همه جاست ... و هر روز یه شکلیه :thk:

[VINA 31339]

دقیقا اینطوریه

 

هر روز حسودتر از دیروز تا یکی یه جا میرسه بقیه جایی اینکه بپرسن چیکار کردی میان زیر ابشو میزننو اما یه چی دیگه هم هستااا اینجا یکی به جایی میرسه نمیگه مبادا بقیه هم برسن

[Aartemis 6639]

مگه شکی هم در این حکایت هست!؟

 

تا بوده چنین بوده

 

بالارفتن از چاله همون خط قرمزست که صحبتش همه جاست ... و هر روز یه شکلیه :thk:

 

ولی واقعا داشتن بالا میرفتن یا فقط فکر میکردن دارن بالا میرن؟؟؟

این مشخص نیست !!!!

100 سال پیش فکر میکردن دارن از خط قرمز رد میشن ولی الان فهمیدیم که...........

[Aartemis 6639]

دقیقا اینطوریه

 

هر روز حسودتر از دیروز تا یکی یه جا میرسه بقیه جایی اینکه بپرسن چیکار کردی میان زیر ابشو میزننو اما یه چی دیگه هم هستااا اینجا یکی به جایی میرسه نمیگه مبادا بقیه هم برسن

 

دلیلش چیه؟؟؟ این یه اخلاقی که آموزش داده میشه یا عقل مردم ایران همین اندازه است از نظر نژادی یا چی؟؟

[eder 13732]

ولی واقعا داشتن بالا میرفتن یا فقط فکر میکردن دارن بالا میرن؟؟؟

این مشخص نیست !!!!

100 سال پیش فکر میکردن دارن از خط قرمز رد میشن ولی الان فهمیدیم که...........

 

 

خط قرمز تو تفکر ماست ..... مثل ذهن انسان انتها نداره ..... یه خورده که ازش رد شدی دوباره واسه خودت جلوتر یه جدیدش رو درست میکنی