Nightingale 10531 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۰ فعلا تصمیمی ندارم برای ازدواج شایدم هیچ وقت کلا تو فکرش نیستم نمیدونم والا 9 لینک به دیدگاه
گـنـجـشـک 24371 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من اصلا نظری ندارم.(نمیدونم چرا) 9 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۰ حالا اگه ما بخواهیم طی یک سنت حسنه با چند تا همسر آشنا بشیم چی؟ یکی تو قم،یکی تو جــمکران،یکی در دنیای مجازی و یکی در.............. 10 لینک به دیدگاه
MechJJ 11368 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۰ حالا اگه ما بخواهیم طی یک سنت حسنه با چند تا همسر آشنا بشیم چی؟ یکی تو قم،یکی تو جــمکران،یکی در دنیای مجازی و یکی در.............. شما اول جواب سوال مارو بده 8 لینک به دیدگاه
mohamad_rs 1423 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من با روش سنتی موافق نیستم اما ی سوال واسم پیش اومده چرا گذشته ک ازدواجا سنتی بود طلاق کم بود اما الان تا دلت بخاد طلاق این همه زیاده با این شیوه ازدواج نوین 9 لینک به دیدگاه
shahdokht.parsa 50877 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۰ اتفاقا خودمم همین فکر رو کردم...نه اصلا ناراحت نمیشم... اگر فکر میکنید یک نوع مشکل روانی هست حتما بگید... من هیچوقت از این چیزها ناراحت نمیشم... فکر میکنید این نوع تفکر من ریشه در یک سری تجربیات داره در طول زندگیم ؟ من معتقدم همه ی ما در جامعه ی ایران از یک سری مسائل و مشکلات روانی رنج میبریم... شاید این تفکر من هم از این مسئله نشات گرفته باشه... ولی آخه مثلا شما نگاه کنید... با یک نفر ازدواج کنید که به هیچ وجه منطقی نیست... یا از کوچکترین مسئله ای خیلی ناراحت میشه... همراهی نمیکنه... خودخواه هست... خوب یک فرد فقط تا یک زمانی میتونه از خود گذتشتگی داشته باشه... مسئله اینه که ما ازدواج میکنیم برای اینکه زندگیمون بهتر بشه... برای تقسیم باز زندگی... نه اینکه یک فرد دیگری رو هم مسئولیتش رو قبول کنیم و دائم دنبال خودمون بکشیم در حالی که اون نمیتونه هیچ کمکی به زندگی بکنه... منظورم از اینکه فرد مناسب رو نمیشه پیدا کرد اینها بود... بع علاوه اینکه نمیشه از نظر خصوصیت ها خیلی با هم متفاوت باشیم... من از بودن با چنین فردی نمیتونم لذت ببرم... خوب من تا حالا کسی مثل خودم رو ندیدم... باحرفهات کاملا موافقم 5 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۰ ما چکار کنیم پس اسی؟ میگی ترم اول که کلاسامون با دخترا مشترکه عاشق نشیم که. توی سطوح بالای دانشگاه هم که مکانیک دختر نداره تقریبا...:w821: توی محیط کار هم نداریم که...:w821: اسی یه راهی جلوی پای ما بذار ترم اول که عشق نیست بنده خدا، مثل دوتا یاکریم،عشق کفتری است. یک مدت با هم هستند،یک جوجه ای هم میذارند،بعدا هرکس میره سراغ زندگی خودش. :icon_pf (34): دیگه اگه از همه جا به بن بست رسیدی،برو رو نیمکت پارک بشین،شاید خواهری دلش به حال برادری سوخت. 14 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من نظر خودم رو میگم... دوست دارم طرفم بهم معرفی بشه،یعنی حداقل یکی(از خانواده)بهم معرفیش کنه،چون دختر رو دختر میشناسه...هیچ کس هم غیر از خونواده خیر آدم رو نمیخواد...پس من به نوعی روش سنتی رو انتخاب میکنم...نه تیکه انداختن و پیشنهاد یک ضرب به طرف رو بعد خودم برم جلو و تحقیق کنم البته بازم نظر خودم رو میکنم: آشنایی و دوستی تا زمانی که بابام خرجم رو میده رو خخخخخخخخخخخ...یانت میدونم(البته دور از جون همگی) دوستداشتن و خرج و خورج احساسات زمانی معنی میده و تبدیل به عشق میشه که بدونی دائمی هست،نه مقطعی و موقتی که بعدش دو طرف ضربه بخورند. بازم نظر خودم رو میگم: دوستی که یک سرش جدایی هست بازی با احساسات و به نظرم کثیف ترین بازی... اینا همه دیدگاه من بود،برای خودم مورد احترام و شاید برای بقیه اینطور نباشه...یک سریش هم ربطی به سوال نداشت... 10 لینک به دیدگاه
*Star* 174 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من با روش سنتی موافق نیستم اما ی سوال واسم پیش اومده چرا گذشته ک ازدواجا سنتی بود طلاق کم بود اما الان تا دلت بخاد طلاق این همه زیاده با این شیوه ازدواج نوین این آمار دلیل نمیشه که ازدواج های قدیم لزوما موفق تر از حالا بوده اند..حتی اگه همه زن و شوهر های قدیمی هم بگن من قبول ندارم به دلایل متعدد : اول اینکه زمان قدیم با کمبود ارتباطات و عدم اگاهی از خیلی مسائل به خصوص مسائل جنسی و زناشویی طرفین نمیدونستن اصلا از طرفشون چی باید بخوان و هدف چی هست و.... و فکر میکردن حتما همه اینگونه اند و بهتر و بدتری وجود نداره دوم : عدم سواد و تحصیلات اکادمیک و موقعیت های برتر شغلی و اجتماعی به قول معروف باعث میشد کمتر کسی از لاک خودش بیرون بیاد و مقایسه با زندگی ها و حتی فرهنگ های متفاوت انجام بگیره سوم : عدم اگاهی از حقوق به خصوص زنان و به خصوص حقوق برابر در روابط زناشویی چهارم: ترس از فشار اجتماع و خانواده و مشکلات بسیار فراوان بعد از طلاق و اینقدر این موضوع نامانوس بود که هیچ کس حتی به خودش اجازه فکر کردن به اون رو نمی داد مورد اخر خیلی گستره احتماعی وسیعی رو در بر میگره که باعث میشه تصور بشه ازدواح ها به دلیل موفق بودن دوام بیشتری داشتن.... اعتقاد به اصل خیلی مهم اون روزا : سوختن و ساختن..عدم توانایی مستقل و مجرد بودن! 8 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۰ این همیشه برام سوال بوده... من تقریبا اطمینان دارم که هرگز ازدواج نخواهم کرد... احتمال اینکه فردی رو پیدا کنم که دوستش داشته باشم وقعا پایین هست... دقیقا مثل حرف شما... یک تحقیق در آمریکا نشون میده که در این کشور برای هر مرد 6 زن مناسب وجود داره... یعنی از نظر اخلاق و تحصیلات و خانواده... حالا اینکه در یک کشور با اون گستردگی با 300 کیلیون جمعیت شما از بین این همه افراد یکی از اون 6 نفر رو پیدا کنید واقعا چقدره ؟ شما به شانس اعتقاد دارید؟ 6 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۰ شما به شانس اعتقاد دارید؟ ببخشید ها،من جواب بدم آیا؟ شانس یا قسمت؟ شانس در این مورد فکر نکنم،اگر شانس توش دخیل هست که منم نمی ازدواجم قسمت رو اعتقاد دارم،ولی بازم نمیدونم که در مورد خودم صدق کنه یا نه شانس رو هم تعریف کنید لطفا: منظورتون از این عشقهای لحظه ای و یک نگاه و هندی بازیهای جدید که یارو با ماشین میزنه به دختره،خودش میبره بیمارستان ...اینا نیست که؟!چون من چیزی جز این نمیاد تو ذهنم 8 لینک به دیدگاه
afa 18504 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۰ از روش سنتي كه طي چند جلسه خواستگاري صورت بگيره خوشم نمياد ..... دوستيهاي خيابوني هم نميپسندم .... اشنايي در محل كار مناسبه با حفظ برخي قوانين !!!!! 9 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۰ ببخشید ها،من جواب بدم آیا؟شانس یا قسمت؟ شانس در این مورد فکر نکنم،اگر شانس توش دخیل هست که منم نمی ازدواجم قسمت رو اعتقاد دارم،ولی بازم نمیدونم که در مورد خودم صدق کنه یا نه شانس رو هم تعریف کنید لطفا: منظورتون از این عشقهای لحظه ای و یک نگاه و هندی بازیهای جدید که یارو با ماشین میزنه به دختره،خودش میبره بیمارستان ...اینا نیست که؟!چون من چیزی جز این نمیاد تو ذهنم شانس، قسمت، سرنوشت، تقدیر و ... از نظر من یه معنی میده. منظورم اون چیزی هم نبود که شما میگید. اون میشه تصادف یا حادثه! آقای وافن گفتن با توجه به یک سری دلایل امکانش خیلی کمه یا شاید صفره که بخوان ازدواج کنن. در واقع گفتن احتمالش خیلی پائینه. دلیلشون هم اینه که تعداد رابطه هایی که در زندگیشون شکل میگیره کمه. احتمالش به همین خاطر کمه که از بین همین تعداد محدود و ناچیز گزینه مورد نظر خودشونو پیدا کنن. افراد خیلی زیادی رو معتقد بر این عقیده دیدم که ناگهان تو یه موقعیت همه معادلات پیش فرضشون به هم میریزه. یه دفه احساس میکنن سوژه مورد نظرشون تلپی از اون بالا افتاده پایین. بعد میبینی مزدوج شده بهش میگی چی شد؟ میگه این فرق میکنه. این اسمش چیه؟ 12 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مثلا من مسئول ترورش بشم ولي ازش خوشم بياد اونم بفهمه دوسش دارم ولي من بگم وظيفم مهمتره بكشمش.جمعه ها صبح برم كنار دريا گل پرپر كنم بگم چه روزگار نامردي.اينجوري ميپسندم 10 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مثلا من مسئول ترورش بشم ولي ازش خوشم بياد اونم بفهمه دوسش دارم ولي من بگم وظيفم مهمتره بكشمش.جمعه ها صبح برم كنار دريا گل پرپر كنم بگم چه روزگار نامردي.اينجوري ميپسندم دوست عزیز شما بهتره استراحت کنید. 10 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دوست عزیز شما بهتره استراحت کنید. فكر ميكنم هنوز زود به اين مسائل فكر كنم جنبشو ندارم 7 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۰ فكر ميكنم هنوز زود به اين مسائل فكر كنم جنبشو ندارم چرا فکر کنید. یه خورده بیشتر تلاش کنید یه فیلمنامه خوب ازش در میاد ولی خواهشا در صدد اجرای این پروژه نباشید. 9 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۰ چرا فکر کنید. یه خورده بیشتر تلاش کنید یه فیلمنامه خوب ازش در میاد ولی خواهشا در صدد اجرای این پروژه نباشید. نه منظورم ازدواج!اينو كه حتما به اجرا درميارم ولي تو زندگي واقعي:persiana__hahaha: 7 لینک به دیدگاه
HaMiD.CFD 20379 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۰ شانس، قسمت، سرنوشت، تقدیر و ... از نظر من یه معنی میده. منظورم اون چیزی هم نبود که شما میگید. اون میشه تصادف یا حادثه! آقای وافن گفتن با توجه به یک سری دلایل امکانش خیلی کمه یا شاید صفره که بخوان ازدواج کنن. در واقع گفتن احتمالش خیلی پائینه. دلیلشون هم اینه که تعداد رابطه هایی که در زندگیشون شکل میگیره کمه. احتمالش به همین خاطر کمه که از بین همین تعداد محدود و ناچیز گزینه مورد نظر خودشونو پیدا کنن. افراد خیلی زیادی رو معتقد بر این عقیده دیدم که ناگهان تو یه موقعیت همه معادلات پیش فرضشون به هم میریزه. یه دفه احساس میکنن سوژه مورد نظرشون تلپی از اون بالا افتاده پایین. بعد میبینی مزدوج شده بهش میگی چی شد؟ میگه این فرق میکنه. این اسمش چیه؟ خو قبول دارم اینو اسمش رو نمیدونم چی میذارند،شاید همون شانس باشه در کل در زندگی من هم رابطه ای تا الان شکل نگرفته که بخوام نظری بدم،شکل هم نخواهد گرفت اما اگر بگیره(که بعید میدونم!)و موفق باشم،شاید به من بگن خوش شانس،اما خودم به خودم نمیگم هیچوقت میگم موفق 7 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اردیبهشت، ۱۳۹۰ خو قبول دارم اینواسمش رو نمیدونم چی میذارند،شاید همون شانس باشه در کل در زندگی من هم رابطه ای تا الان شکل نگرفته که بخوام نظری بدم،شکل هم نخواهد گرفت اما اگر بگیره(که بعید میدونم!)و موفق باشم،شاید به من بگن خوش شانس،اما خودم به خودم نمیگم هیچوقت میگم موفق صد البته ممکنه اسمش موفقیت، کامیابی یا هر چیز دیگه ای باشه. ولی منظورم اینه که نمیشه راجع به آینده اینطوری حکم صادر کرد. چون عموما نتیجه کارهای دولت ها با برنامه ریزی های دقیق در همه جای دنیا غلط از آب در میاد. چطور میشه از احساسات، روابط و تعاملات اجتماعی یک انسان که با شرایط روحیش (که البته روحیات انسانها پویاست) وابستگی خاصی داره اینطوری با قطعیت نظر داد؟ شاید اصلا کار درستی نباشه. چه بسا این فرض باعث از بین رفتن موقعیتی هم بشه. 6 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده