shaden. 18583 مالک ارسال شده در 20 مهر، 2011 وقتی تو نیستی ، نگاهم حوصله نمی کند پایش را از چشمم بیرون بگذارد. . . ! 7
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 20 مهر، 2011 من و تــــــــو برای رسیدن به هم هیچ چیز کم نداریم به غیر از یک معجزه ...!!! 6
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 23 مهر، 2011 امشب قمار می کنیم تو و من یا دلت را از تو می برم یا دلم را به تو می بازم قرارمان کنار عشق 8
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 24 مهر، 2011 بی حضور هیچ کس غرق در خلوت خویش "صدا کن مرا ، صدای تو خوب است..." 6
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 27 مهر، 2011 دنیـــا کوچکتـــر از آن اســــت کـه گُمــــشدهای را در آن یافتـــه باشی هیـــــچکَـــس اینـجـــا گُـــم نمـیشـــــود آدَمهــــا بــه همــــان خونسَــــردی کـه آمـدهانــد چـمـِدانِشـــان را میبَـندنـد و نـاپـدیـــد مـیشونــد یکـــی در مـ ـــه یکـــی در بــ ـــاران یکـــی در بـــ ــاد و بـیرحــــمتـریـنشــان در بــرفــ ــــ آنـچـــه بــر جـــا مـیمانـــد رد پــایـــیست و خـــاطــــرهای کــه هــر از گـــاه پـــس میـــزنــد مثـــل نسیـــم پــردههـــای اتــاقـ ــت را 6
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 30 مهر، 2011 چــــقدر خوبــــ استــــ !.. کـه ایـــنهـَـمه آدمـ .. / همـ نامـِ / تــوانــــد..! حـالا هــرکســے ، هـــر کــجا .. /عـــزیـز دلـــش / را صـــدا کــــنـد !.. مــــن نـاخـواســــتـه… / به یــاد " تــو" / مـــے افــتــــمـ . . . / . ✖ 8
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 31 مهر، 2011 هوس کوچ به سرم زده. شاید هم هجرت. نمی دانم. ز این بی دلی ها خسته شدم. دستانم رابه دستان هیچ کس می سپارم و درد دل می کنم با درختان. دیوانگی هم عالمی دارد 6
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 1 آبان، 2011 (( قند )) خون مادر بالاست . دلش اما همیشه (( شور )) میزند برای ما ؛ اشکهای مادر , مروارید شده است در صدف چشمانش ؛ دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مروارید! حرفها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد! دستانش را نوازش میکنم ؛ داستانی دارد دستانش . مادر , سمبل مهندسی آفرینش خداست . ( به عشق همه ی مادرهای مهربان ) 7
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 7 آبان، 2011 کودک که بودم دوری با خواب سنجیده میشد مادرم میگفت اگه بخوابی صبح شود دوباره بخوابی صبح شود می آید..... من که مدام میخوابم چرا نمی آیی؟؟ 5
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 9 آبان، 2011 گرگ که باشی همه ی کارها حل است چرا که در آبادی ما گوسفند حکم ناسزا را دارد ------------------------------------------------------------------------- برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 9
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 10 آبان، 2011 این روزها دلم عجیب بچگی می خواهد.. خسته ام.. فقط یک قلم لطفا" می خواهم خودم را خط خطی کنم!!! 9
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 11 آبان، 2011 می روی..... تمام که نمی شوی ! تنها می روی و من ... به رد پایت که روی زندگی ام مانده خیره می شوم ...! 7
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 23 آبان، 2011 آرام تر سکوت کن... صدای بی تفاوتی هایت، آزارم می دهد...! 5
felorans666 12046 ارسال شده در 23 آبان، 2011 لا لا لا لایی لا لا لا لایی لا لا لا لایی لا لا لا لایی.................:girl_in_dreams: 5
shaden. 18583 مالک ارسال شده در 23 آبان، 2011 شاید آن روز كه سهراب نوشت"تا شقایق هست،زندگی باید كرد..." خبری از دل پر درد گل یاس نداشت!!!! باید اینطور نوشت"هر گلی هم باشی،چه شقایق،چه گل پیچك و یاس،زندگی اجباریست 3
ارسال های توصیه شده