p mehdi q 6226 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 :w821::w821: گریه نکن . مگه حتما باید همه برن ؟ :w821::w821::w821::w821:
Aartemis 6639 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 :w821::w821::w821: خوب راست میگه دیگه. آخه اون موقع که عکس میگرفتین باید میپرسیدن که بزاریم توی تالار یا نه . حالا اومدین یکی نخواست تکلیف چیه؟؟
ooraman 22216 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 خببببببببببببببببب...پس حالا که قرار به تعریف کرنه جونم براتون بگه که اوری جون راس ساعت دو و 24 دقیقه و اندی به مجمع چممنیها پیوست....با افجیش خوش و بشی کرد و با بپه ها اشنا شد ...یه کم سرا وایساد دید ای باب نخیر مثل اینکه اینا بشین نیستن!!!!!! بابا بشینید دیگه پادرد مردم! هی تو گوش ابجیش و مین بیچاره غر زد و غر زد و غر زد (کم مونده بود مین منفجر شه کار بده دستمون) بعد ازینکه همه رضایت دادن و بالاخره نشستن دیدم خیلی خوفه جاسوسی کنم و دزدکی عوالم بقیه رو دید بزنم این یکی از عکساست در حالیکه عده ای خس و خاشاک به بازی شنیع صداقت جرات مشغول بودن عکس از سرو صورت که میگرفتم بعضیا در میرفتن و بدو بیراه میگفتن به همین علت مجبور شدم از قسمت های مجاز عکس بگیرم اینم عکس نیمه دست جمعی انتهایی دلتون اب شددددددددددددد؟عیب نداره عوضش دفعه بعد میاین
Alireza Hashemi 33392 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 بچها شنیدم پولای سجاد رو تو ترمینال زدن الان رو صندلیا خوابه من برم ورش دارم مهرداد و الی هم که هنوز نرسیدن:zadan: پسر رفتم جلو با wafen دست بدم بیچاره اولش گورخید فکر کرد اومدم ببرمش پادگان
lady architect 5358 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 گریه نکن . مگه حتما باید همه برن ؟ :w821::w821::w821::w821: اخه خوش گذشته:w821:
قاصدکــــــــ 20162 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 بپسر رفتم جلو با wafen دست بدم بیچاره اولش گورخید فکر کرد اومدم ببرمش پادگان دمت گرم يكم اذيتشون مي كردي خوب
Alireza Hashemi 33392 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 دلتون اب شددددددددددددد؟عیب نداره عوضش دفعه بعد میاین :4chsmu1:اون شلوار نظامیه منم باند قرمزه دلتون بسوزه نیومدین:w42:
میلاد 24047 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 با سلامقرار امروز برگزار شد یا نشد رو من نفهمیدم ماشاا... انقدر هماهنگ بودیم که من یک نفر رو هم نتونستم پیدا کنم! معمولا یک نفر به نمایندگی وای می ایسته جلوی ایستگاه مترو یا یک پلاکاردی چیزی(ما که سوادشو نداریم!) میگیرند دستشون که بگند ما اینجا جمع شدیم ما که چیزی ندیدیم:w00: خودمون تک و تنها رفتیم چرخیدیم و 2ساعته برگشتیم خونه،بسیار هم ناراحت شدم... نه شماره ای نه چیزی... یک نفر رو هم که میشناختیم قشنگ ما رو پیچوند... مهم نیست کسانیکه رفتن سر قرار تعریف کنند ببینیم چی شده... به ما که چیزی ندادن!تو اون تاپیک هم حرفی از شماره نشده بود! جون شما من دیشب خواستم بیام تو تاپیک این نکته رو تذکر بدم نمدونم چرا نیمدم آخه پارسال هم همینجوری شد 2-3 نفر اومدند نمایشگاه...میگفتند پیداتون نکردیم..شاکی هم بودند بعد گفتیم چرا زنگ نزدید...گفتند شماره کسی رو نداشتیم کسی رو هم تا حالا ندیده بودند....نمدونم چجوری انتظار داشتند پیدا کنند...بین 1 میلیون آدم که اونجا ولند البت بچه های یه سایت دیگه بودند
Ehsan 112346 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 به اون سیندرلا گفتم پانتومیم نقش جنـــــتی را بازی کن !!!! گفت جنـــــتی کیه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (هی وای من)
lady architect 5358 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 به اون سیندرلا گفتم پانتومیم نقش جنـــــتی را بازی کن !!!! گفت جنـــــتی کیه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! (هی وای من) حالا کیه
El Roman 31720 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 دانشجوی عزیز، تحصیل کرده ، قشر فرهیخته ، نو اندیش ، اولا وارد چمن نشوید دوما بتری آب رو نندازین زمین
Mahnaz.D 61917 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 بچها شنیدم پولای سجاد رو تو ترمینال زدن الان رو صندلیا خوابه من برم ورش دارم مهرداد و الی هم که هنوز نرسیدن:zadan: پسر رفتم جلو با wafen دست بدم بیچاره اولش گورخید فکر کرد اومدم ببرمش پادگان :ws28: خدا نکشتت
Alireza Hashemi 33392 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 دمت گرم يكم اذيتشون مي كردي خوب از اذیت گذشته بود ازونجایی که باید از روی حس شیشمت بچها رو پیدا میکردی و از هوشت استفاده میکردی همون اول 3-4 نفر بودن منم هیچکس و نمیشناختم غریزی رفتم طرف سجاد گفتم :سلام آقا شما از بچهای نو اندیشانید داداش سجاد گلمون تتت پته کرد گفت...والا..چطور ..چی شده.. وای مارو میگی ..دیدم دارن سکته میکنن گفتم منم بابا قوطیا تا فهمید آتروسم نفس راحتی کشید و سجده شکر بجا آورد خلاصــــــــــه خوب بود جاتون خالی
ooraman 22216 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 دانشجوی عزیز، تحصیل کرده ، قشر فرهیخته ، نو اندیش ، اولا وارد چمن نشوید دوما بتری آب رو نندازین زمین داشتن بازی میکردن ...بطری قسمتی از بازی بود
lady architect 5358 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 بچها شنیدم پولای سجاد رو تو ترمینال زدن الان رو صندلیا خوابه من برم ورش دارم مهرداد و الی هم که هنوز نرسیدن:zadan: پسر رفتم جلو با wafen دست بدم بیچاره اولش گورخید فکر کرد اومدم ببرمش پادگان من بودم گریه میکردمتو چرا اونجوری رفتی؟میخواستی بترسونی؟
Alireza Hashemi 33392 ارسال شده در 7 مرداد، 2011 من بودم گریه میکردمتو چرا اونجوری رفتی؟میخواستی بترسونی؟ خیلیم خوب رفتم:4chsmu1:
ارسال های توصیه شده