.Yaprak 15748 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ چــه زيبــاست وقتـي ميفهمـي کسـي زيــر ايـن گنبد کبــود انتظــارت را ميـکشد ؛ چــه شيــرين است طعــم چنـد کلمــه کــه ميگــويد : کجــايــي ...؟ 7 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ گاهی بی آنکه بدانم چرا دلم تنگ است ... نمیدانم تنگ چه و که ..... شاید برای یک نگاه مهربان ... لبخند بی دلیل .... دستان گرم .... صدای گرم و آرامبخش ... و اکنون همان زمان دلتنگی است..... دلم تنگ است خیل تنگ .... 8 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۱ چرا این روزها همه چیز تو را بیاد من می آورد ! آیا راست است که میگویند دل به دل راه دارد ؟ حتی اگر بقدری تنگ باشد که راهی نبیند ؟! و حتی اگر فاصله ها بیش از این باشد ؟!! 8 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ گریه ی آخر شب هایم … انگار کافی نبوده … این روز ها … اول صبح ها هم … گریه می کنم … 8 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ پاک ترین هوای دنیا، هوایی است که در وجود ماست! چرا که هر لحظه دلمان، هوای هم را می کند!!! میلاد تهرانی 8 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ من دو بهانه برای زندگی دارم؛ احساس و عشق. عشق را برای بیان احساس و احساس را برای تقدیم عشق به تو . . . 8 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ دنـیـا اونـقـد کوچـیـکه که آدمــایـی رو کـه... ازشـون متـنـفری هـر روز مـی بـیـنـی !!! ولـی اونـقـدر بـزرگــه که اونــی که... دلـت مــی خـواد رو هـیـچ وقـت نمـی بـیـنــی!!! 7 لینک به دیدگاه
afra68 174 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 بهمن، ۱۳۹۱ جنون پشت جنون!مرگ پشت مرگ! همه چیز در من تکرار میشود مثل نیستی! کاش چیزی به جریان بیفتد مثل تیک مثل تاک.... تاک..... تاک..... تا که مست بنوشم از سرچشمه ی بودن! 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ بعضیــــــــــ وقتا باید یقه احساستو بگیری.. بزنیــــــــــ تو گوشش.. با تمام قدرت سرش داد بزنیـــــــــــــ .. بگیــــــــــــ خــــــــــــفه شو.. دیگه بسه تا الان هر چی کشیدم به خاطر تــــــــــــــــــو بوده.. 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ بي تو در قافيه هاي غزلم ميمانم بي تو معلوم نباشد كه كيم مي دانم باز همصحبت يك برگ شدم ميبيني خط به خط ياد تورا ياد تورا مي خوانم و اگر شعر من آغشته شود با نامت سبز خواهد شد اي خوبترين وجدانم من فقط ماندم و احساس و خاكي* خونين فكر كن تو ، كه من از سنگ و گچ و سيمانم سرد و بي روح به تصوير جهان ميخندم كاش ميشد كه به عشق تو رسد دستانم... 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ چـــه شباهـــت عجیبـــی بیـــن ماســـت … مـــن ” دل شکستـــه ام” و تـــو “دل ” شکستـــه ای … __________________ 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ " آیــــنه " با تـــو ام . . . محــــض رضای خـــدا برای یــــکبار هم شـــده به جـــای چشمـــهایم دلـــم را نشان بـــده تـــا / بدانــــند / دیـــوار ِ دلـــم آنقــــدرها هم که فـــکر میــــکنند کـــوتاه نیــــست گاهـــی زیـــادی کـــوتاه میــــآیم !!! 7 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ " نرو " بعضی وقت ها همین تک کلمه، " عشق " رو جاودانه میکنه..!!! 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ گـیــریــم کـه ســلام ! بـه فـــرض کـه حــالـتـــــ را بـپـرســـم ؟! ســراغــتـــــــ را بـگـیـــرم ... بــودنـــتــــــــ را گــدایـــی کـنـــم ... پـرستـشـتــــــــ را نـقـــاشـی کـنـــم و قـــابـش کـنـــم ... شـعــرتــــــــ کـنــم و کـتــابــش کـنـــم ! چــه فـــرقـــی مـی کــنـــد ... وقــتــی آن گـونــه هـسـتــی کـه نـبـــایــد بــاشــــی ...!!! 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ چشم هایم را دوستـــــــــــ داشتی خنده ات را دوستـــــــــــــ داشتم ... عاشـــق ِ چه چیـــزهایی می شوند دیــــــوانــه ها. 6 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ قصـــه من هنــوز تمــام نشـده … نمیـدانم چرا کــلاغــم زود به خـــانه اش رِسیــد …!! 6 لینک به دیدگاه
sahar 91 9480 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ مدام نپرس چرا و چقدر آسمان اینجا هم دلش برای روز و شب به یک اندازه تنگ میشود 6 لینک به دیدگاه
YAGHOT SEFID 29302 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید و چه بیذوق جهانی که مرا با تو ندید رشتهای جنس همان رشتهای که بر گردن توست چه سر وقت مرا هم به سر وعده کشید به کف و ماسه که نایابترین مرجانها تپش تبزدهی نبض مرا میفهمید آسمان روشنیاش را همه بر چشم تو داد مثل خورشید که خود را به دل من بخشید ما به اندازهی هم سهم ز دریا بردیم هیچکس مثل تو و من به تفاهم نرسید خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد ماه، طعم غزلم را ز نگاه تو چشید من که حتی پی پژواک خودم میگردم آخرین زمزمهام را همهی شهر شنید 5 لینک به دیدگاه
blue berry 5809 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 بهمن، ۱۳۹۱ من یک دخترم وقتی خسته ام وقتی کلافه ام... وقتی دلتنگم بشقاب ها را نمی شکنم شیشه ها را نمی شکنم غرورت را نمی شکنم دلت را نمی شکنم در این خستگی ها زورم به تنها چیزی که می رسد این بغض لعنتی ست 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 23 بهمن، ۱۳۹۱ وقتــي بـه جـاي عزيــزم ؛ بهـم ميگــي عزيــز ! يعنــي : "يـه عزيــزِ بــي صاحــب" ، عزيــزي کـه هنــوز عزيــزِ .... ولــي مــال تـو نــيسـت ! شنيدنـش کـه درد داره .... گفتنـشو نمي دونــم ... !!! 4 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده