mani24 29665 ارسال شده در 11 تیر، 2013 ایـטּ روزهـ ـا (!) تَلخَمْـ تـَلـــخْ مـے نویسَـمـ تـَلـــخْ فکـ ـر مـےکُـنمــ ایـטּ روزهـ ــا(!)(!) دَستــ بـَرבاشتـﮧ ـاَم اَز تَوَجُــﮧ بــے وَقفــﮧ به حُضـور آבم هـآ پَرهـیز مـےکُنمـــ!!! از ثَبتِـــ وجـوבهایــے که مانـבگارے نـَבارَنـَב ...ایـטּ روزهـ ـا ، تـَلـــخْ تَر از هَمیشــﮧ(!) از همــﮧ ے آבمهآ بریـבه امــ...!!! 1
s a m a n e 172 ارسال شده در 11 تیر، 2013 پیاز هم که خرد میکنی برایش اشک میریزی، از پیاز هم کمتر بودم ، مرا خرد کردی و خندیدی.......... 1
s a m a n e 172 ارسال شده در 11 تیر، 2013 تَنهايـــے را تَرجيـــح مــے בهـَــم بـﮧ تــَטּ هايـــے ڪِـﮧ روפــِشــاטּ با בيگـَــريستــ ... !! 3
s a m a n e 172 ارسال شده در 11 تیر، 2013 درد مرا شمعی می فهمد که برای دیدن یک چیزِ دیگر آتشش میزنند 3
mani24 29665 ارسال شده در 11 تیر، 2013 قـبـل از آمـدنِ تـو تـنـهـآ بـودم بـعـد از رفـتـنـت نـیـز ! فـقـط الـآن تـنـهـآیـی ام درد دارد تـنـهـآیـی بـعـد از یـک دنـیـآ خـآطـره بـعـد از دنـیـآیِ کـسـی شـدن بـعـد از لـمـس شـدن مـرگـی سـت در قـآلـبِ زنـدگـی ... ! 2
mani24 29665 ارسال شده در 11 تیر، 2013 تنها ترین تنهایم در اوج شب های اوارگی زیر باران قدم هایم را بر میدارم چشم هایم را میبندم چترم را محکم تر میگیرم به پشت سرم نگاه میکنم چند خاطره چند آه چند قطره باران چه خوش خیال است آسمان ... نمیدانم ! احساس میکنم بعد از تو عادت کرده ام به تلخ نوشتن تلخ دیدن یا تلخ فکر کردن !!!! __________________ 1
sweetest 4756 ارسال شده در 12 تیر، 2013 از دور دوستت داشتم ! بی هیچ عطری آغوشی نگاهی یا حتی بوسه ای تنها دوستت داشتم … اما حالا اگه دور شی … چه کنم با اینهمه وابستگی؟ 1
mani24 29665 ارسال شده در 12 تیر، 2013 کاش باران بگیرد … کاش باران بگیرد و شیشه بخار کند… و من همه ی دلتنگیهایم را رویش “ها” کنم… و با گوشه ی آستینم همه را یکباره پاک کنم … و خلاص… 2
mani24 29665 ارسال شده در 12 تیر، 2013 راوی قِصـــه.... عاشِق دُختَرکـــــــــــ شُده بود...! قِصــــــــــــــــه را طولــ مــیداد...! تا شاهـــــــــــ ـزاده یــِ قِصــــه ... کــمـــــــیـــ دیـــ ـرتر برســــ ـد..!! 2
sweetest 4756 ارسال شده در 12 تیر، 2013 کاش مـی شد بـه تـو یکــ نـامه نوشـت... نـامه را دست خـدا داد کـه بـاور بکنــــد بی تُـــــــــــــو من در تَرَکـــــ ِ آینه ها می شکنم کـــــــــاش می شُـــــــد کــــه خُـــــــــدا آخِرِ نامه به جــای مـــــــن امضـــــا بکند و بگوید به تُـــــــــو برگرد و تُـــــــــــــو نیز تُـــــــــــــو فقط محض خُـــــــــدا برگـردی . . . 1
mani24 29665 ارسال شده در 12 تیر، 2013 √ چه تکلیف سنگینی ست بلا تکلیفی وقتی نمی دانم دارم یــــــــــــــــــــــــ ـــا ندارمت . . . 5
mani24 29665 ارسال شده در 12 تیر، 2013 تنهـــایــی را بایــد با خــط بـریـــل می نوشتنــد شنیـدنش کافــی نیست ، بایــد لمسـش کرد . . . ! 7
S a d e n a 11333 ارسال شده در 13 تیر، 2013 تو ندانی گلکم کاین شب بی آهنگ بی نگاه غزل انگیز و خمار ی چون تو چه شب خاموشی ست، تو ندانی که دگر روشنی کلبه متروک و خرابم بی تو قصه است افسانه ست. تو ندانی گلکم بی تو من دلگیرم مرض مسری و اندوه روانم بی تو بستر خواب مرا بستر مرگم کرده ست. بی تو من می میرم. 4
"nazanin" 3610 ارسال شده در 15 تیر، 2013 ماه من دلواپس چی هستی؟ برای چی منتظر نشستی ؟ توی آسمونت یه تک ستاره س چرا چشمای قشنگ تو بستی؟ چشماتو باز کن تا دیر نشده٬ تاستاره از دیدنت سیر نشده بذار آسمونم وصال تو ببینه٬ تا از غم و غصه تو پیر نشده نذار تا آخر عمر تنها بمونی٬ تو یه عاشق خوب و مهربونی توکه داری یه همدم آسمونی چرانمی خوای کنارش بمونی؟ 4
Mr.101 27037 ارسال شده در 15 تیر، 2013 آنچه را تا دیروز گناه میخواندیم… امروز بیان شخصیت و احساسات خود مینامیم… 6
شــاروک 30242 ارسال شده در 16 تیر، 2013 نیـــــــامدی *با* *خیابان...! * *قدمـــ زدم ...* * همان مسیر ســـــآبقــــ ! * *همان دکــــــه روزنامه فروشی !* *همان سیگــــــار همیشگی خودمونــــ !* *و فندکی که روزی در همــــان جا هدیه گرفتمـــ ! * *همه چیز خوب بود جـــــز بودنت .... * * * *البته ملالی نیست حالــــمـــ خوب است* *اما تو باور نکــــن !* 4
sam arch 55879 ارسال شده در 16 تیر، 2013 اشک ها جاری شد! . . . ای وای بغض را فراموش کردم.... انگاری بی مقدمه، رفتم سر اصلِ مطلب! 5
S a d e n a 11333 ارسال شده در 16 تیر، 2013 دلم می گیرد گاهی چنان لحظه اول دلتنگت می شوم گویی هرگز ندیدمت نگاهت می کنم چشمانت ابریست از غیض سردی چشمانم آه که هنوز در کوی عشق تو در الفبای دوستت دارم ، مانده ام. ........... 1
*mehrsa* 14558 ارسال شده در 17 تیر، 2013 غمگــین و خــسته اَم ... دلــم یکــــ هــوای بارانــی مــیخــواهد یکــــ شـانـه بــرای گـــریه کــردن ... و یکـــ گــور پــــدری که نثار دُنیا و تـمـام مُــتعلقاتش بُکــُنم ... ! 2
ارسال های توصیه شده