"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ گاهی به خدا نفس کشیدن سخت است یعنی نفسی تو را ندیدن سخت است با زور مسکن قوی خوابیدن با دلهره از خواب پریدن سخت است عاشق نشدی زندگی ات تلخ شود تا درک کنی که دل بریدن سخت است بعد از تو خدا شبیه تو خلق نکرد یعنی که شبیه ات آفریدن سخت است هر روز سر کوچه نشستن تا شب از فاصله های دور دیدن سخت است حقا که تو سهم من نبودی حالا فهمیدن این درد شدیدن سخت است باشد تو برو زندگی ات شاد ولی بی تو به خدا نفس کشیدن سخت است. . . 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ دلـــت که تــنگِ یکــ نفــر باشــد... خودِ خــــدا هـــم بیـــاید تا خــوش بگــذرد و لحــظه ای فرامــوش کنی! فایــــده نــدارد... تو دلــت تنـــــگ اســــت... دلــت برای همــان یک نفــر تــنگ است... تا نیــاید...تا نبــاـشد...هیــچ چــیز درســت نمیـــشود ... 5 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ جسارت می خواهد نزدیک شدن به افکار دختری که روزها مردانه با زندگی می جنگداما شب ها بالشش از هق هق های دخترانه خیس است 7 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ حضورت در کنار من معجزه نبود نبودنت هم فاجعه نیست فردا روز دیگری برای من خواهد بود بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت . . 3 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ دِلَـــــــــم کَــــمــــی هَـــــــوا ی مَــــرد داشــتن کَـــرده ...! هـــــوا ی کَــــمــــی تِــــــــکــیـه گــــــآه ، کَــــمــــی حَــــــرف کَــــمــــی فَـــــهــمـیـدَن ... هَـــــوا ی یِـــکــ شـــآنــه. 5 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ تمام اعتماد من به جاپای کوچک تو در ويرانه های غربت است بمان با من اشکهای ناگفته ای دارم 4 لینک به دیدگاه
mani24 29665 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ لــــعنت به همه صراطهای مستقیمی که نمی تواننــــد تورا به مــــن برسانند من حواس فاصــــله ها را پرت می کنم تــــو فقط بــــیا... 4 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 15 بهمن، ۱۳۹۱ گفته بودی فردا، پشت این پنجره ها، غنچه ای می روید، و کسی می آید، روشنی می آرد... دیرگاهیست که من، پشت این پنجره ها منتظرم، ولی اینجا حتی، رد پایی هم نیست!!!!!! 6 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۱ ماه من دلواپس چی هستی٬ برای چی منتظر نشستی ؟ توی آسمونت یه تک ستاره س چرا چشمای قشنگتو بستی؟ چشماتو باز کن تا دیر نشده٬ تاستاره از دیدنت سیر نشده بذار آسمونم وصال تو ببینه٬ تا از غم و غصه تو پیر نشده نذار تا آخر عمر تنها بمونی٬ تو یه عاشق خوب و مهربونی توکه داری یه همدم آسمونی چرانمی خوای کنارش بمونی؟ 5 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۱ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 4 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۱ تکرار اسم تو .. این روزها .. حادثه ی تکراری زندگی من است ! هیچ دیوانه ای از این همه تکرار .. به اندازه ی من لذت نخواهد برد !! 10 لینک به دیدگاه
Z@laL 6664 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۱ به خوابم بیا خودم دورم اما دلم همان نزدیکی ها جا مانده است 9 لینک به دیدگاه
laden 4758 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 بهمن، ۱۳۹۱ مرا دلی ست پر از آه و آرزو ... مشکن برای روز مبادا چراغ جادو را ! 7 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 بهمن، ۱۳۹۱ شیشه ای می شکند....یک نفر می پرسد....چرا شیشه شکست؟ مادری می گوید...شاید این رفع بلاست.یک نفر زمزمه کرد...باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد، شیشه ی پنجره را زود شکست.کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست،... عابری خنده کنان می آمد...تکه ای از آن را بر می داشت...مرحمی بر دل تنگم می شد.... اما امشب دیدم...هیچ کس هیچ نگفت،قصه ام را نشنید...از خودم می پرسم آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است......! 10 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 بهمن، ۱۳۹۱ چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید: چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟ چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟ اما افسوس که هیچ کس نبود ... همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره ... آری با تو هستم ...! با تویی که از کنارم گذشتی... و حتی یک بار هم نپرسیدی، چرا چشمهایم همیشه بارانی است...!! 6 لینک به دیدگاه
"nazanin" 3610 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 بهمن، ۱۳۹۱ اگر این گلایه های بغض آلود نبود اگر این قلم معصومانه به به یاری ام نمی شتافت اگر این لوح سپید کاغذ مظلومانه به دادم نمی رسید اگر این واژه ها دستان بی پناهم را به تصرف خودشان در نمی آوردند اگر این مرثیه های عاشقانه آرامم نمی کردند دیگر نازنینی وجود نداشت که از غم هجران تو با روزگار با سرنوشت سخن بگوید و خداوند مدد بخواهد... 5 لینک به دیدگاه
meysam62 4529 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ من رو ببخش... نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم بلکه تو لایق آرامش هستی من آرامش تو رو حتی به آرامش خودم نیز ترجیح میدم دلبستن مثل پرت كردن یه سنگ تو دریاست اما دل كندن مثل پیدا كردن همون سنگه 6 لینک به دیدگاه
Mr.101 27036 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ چه بر سر ما آمد..؟ که «سلام»سادهترین واژه میان آدمها… برایمان تبدیل به دشوارترین واژه شد… چنان که برای بیانش.. باید به دنبال بهانه بگردیم… 7 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، ۱۳۹۱ گلایه دارم از همه از آدمها خودم خدا ... اما دیگر بغض آلود نیست اشک آلود است ... این روز ها بغضم زود میشکند ... با یک حرف با یک نگاه .... گلایه هایم شور است ... طعم اشک میدهد 4 لینک به دیدگاه
B nam o neshan 12214 اشتراک گذاری ارسال شده در 20 بهمن، ۱۳۹۱ دوري...دورت نمي كند! وقتي در زيباترين جاي انديشه ام جاي گرفتي... 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده