s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۱ زیستن٫ بی هوای سبز عشق مردنی مکرر است عشق٫ وامدار چشم توست چنگ می زند بر دلم٫غمی غریب چشم جان٫ بهانه گریستن گرفته است 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۱ در انتها...آن ته تها...یکی چیزی دارد ناله می کند.. فریاد می زند برای آزادی... اما کلید سینه گم شده است... مانده است در دل... کی بیرون بیاید....شاید حبس ابد خورده...شاید عفو بخورد... 6 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۱ همه از عصر های جمعه مینالند !! می گویند عصر جمعه دلگيراست ...! دلهاشان سخت میگیرد... من به كجا و به كه نالم ... كه همه عصر .. همه صبح .. همه شب .. بی تو ... این دلم دلگير است؟؟.... ... 5 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۱ در انتها...آن ته تها...یکی چیزی دارد ناله می کند..فریاد می زند برای آزادی... اما کلید سینه گم شده است... مانده است در دل... کی بیرون بیاید....شاید حبس ابد خورده...شاید عفو بخورد... باعرض معذرت ، تشكر نداشتم بسيار عالي 4 لینک به دیدگاه
skalaskala 1624 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۱ دلتنگی همیشه هر گاه دلتنگت میشوم ، مینشینم در گوشه ای و اشک میریزم آن لحظه آرزو میکنم که باشی در کنارم ، بنشینی بر روی پاهایم و آهسته در گوشم بگویی که دوستت دارم کاش بیاید آن روز ، کاش تبدیل شود به حقیقت آن آرزو ، تا لبخند عاشقی بر روی لبانم بنشیند ، تا کی دلم در غم دوری ات، به انتظار بنشیند! ببین خورشید را ،در حال غروب است ، نمیدانم ،میدانی اینجا که نشسته ام چقدر سوت و کور است !؟ نیستی اینجا که اینگونه سرد و بی روح است ، نیستی در کنارم که دلم تنها و پر از غصه، در این لحظه ی غروب است هیچ است این دل بی تو ، تمام است لحظه های شادی بی تو، بگیر دست مرا با آن دستان مهربانت، به تو نیاز دارم همیشه و همه جا، به آن دل مهربانت هستم تا هستی در این دنیای خاموش ، نمیشوی ، حتی یک لحظه نیز از یاد من فراموش! ندیدم تا به حال عشق و صداقت را جز از دل تو، ندیدم تا به حال مهربانی و وفا را جز از قلب مهربان تو، ندیدم یک قلب پاک را جز قلب درخشان تو تا به حال، بیا تا ثابت کنیم به همه معنای یک عشق ماندگار! برمیگردیم به سر خط ، دلتنگی مرا دیوانه میکند تا آخر خط ، گفتم تا گفته باشم درد دلم را به تو ، یکی که بیشتر نیست در این دنیا دیوانه ی تو! 5 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 فروردین، ۱۳۹۱ امشب شب تنهايست امشب چقدر دلگير است امشب چقدر تاريك است براي چشمان بي فروغ من امشب چقدر سرد است براي دل شكسته وغمگين من امشب بي انتهاست براي تنهايي من 5 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ چــــه ۱۳باشـد چـ ـــه یکــ روز ِ دیگــر وقتی سهمـ من از تمـام ِ این روز هــا " نبودنت " باشـد نحس است روزـها 2 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ قــــــطارهــا بـــیــــهــوده مـی پــرســــنــد: « چـــی؟ چــی؟ » در انـــتهـای ریـــل هــا، هیـــــچــــ کـــس و هیچـــــ چــــیــز، در انــتــظارشــــان نــیــســـتــــــــ 2 لینک به دیدگاه
s.zarei 3090 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ همه ما منتظر انتظار كشيدن براي يه چيز خوب ، يه حرف خوب ، يه اتفاق خوبيم وا مصيبتا ، انتظار براي يه اتفاق بد ، يه خبر بد انتظار ترك كردنت آري تركم كرد ولي هنوز هم چشم براهم و انتظارشو ميكشم "تورا من چشم در راهم " 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 21 فروردین، ۱۳۹۱ رسیدم.. به نقطه ای که تو بعد از انتظارم می رسی... دلم خوش است... که ایستاده ام در آن نقطه.... با آنکه یک برش زمانی قبل از توست... 2 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۱ بر سنگ قبر من بنویسـید خسته بود اهــل زمین نبود نـمازش شــکســته بود بر سنگ قبر من بنویسید شیشه بود تـنها از این نظر که سـراپا شـکســته بود بر سنگ قبر من بنویســـــــید پاک بود چشمان او که دائم از اشک شسـته بود بر سنگ قبر من بنویســید این درخت عمری برای هر تبر و تیشه، دســــته بود بر سنگ قبر من بنویســــــید کل عمر پشت دری که باز نمی شد نشسته بود. 5 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ می خواهم گریه کنم! وقتی که زبانت می گیرد و مرا- لحظه ای- "شما" خطاب می کنی "من"فاصله "شما"را با "تو" چگونه باید پر کنم؟ 5 لینک به دیدگاه
sweetest 4756 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ گاهي دلم گريه ميخواهد...مثل همان گاه هايي که تورو ميخواستم! 5 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ خیلی سخته ؛ از این همه دل .... یه دونشم برام تنگ نمیشه .... !!! 4 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 2 اردیبهشت، ۱۳۹۱ ساعت هم مست کرده مثل من ... مانده است روی وقت قرارمان فراموش کرده که رفته ای عجب عالمیست مستی .... 5 لینک به دیدگاه
*mishi* 11920 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۱ و تو انگار کن که هرگز نبودهای و من هرگز به نبودن تو بودن را چنين حقير نه انگاشتهام. 7 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۱ همیشه نمی شود زد به بی خیالی و گفت تنهـــــــــــا آمده ام ٬ تنهـــــــا می روم... یک وقت هایی ٬ شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای ٬کم میاوری ! ... دل وامانده ات یکـــــــــــــ نفر را می خواهد .........! 8 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۱ به تنگ آمده دلش.... فریاد می زند بر سر چشمانش... شاید اشکی جاری شود.... طلسم سکون بغض شکسته شود... 8 لینک به دیدگاه
azarafrooz 14221 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۱ حالا که فرقی نمی کند... کنارت ایستاده باشم یا نه بگذار همه چیز را... از وسط قیچی کنم تا تو... در نیمی باشی من... در نیمی دیگر راستی....... با دستی که روی شانه ات جا گذاشته ام ... چه می کنی؟... 7 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 4 اردیبهشت، ۱۳۹۱ آنقدر فریادهایم را سکوت کرده ام که اگر به چشمانم بنگرید کر می شوید 8 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده