baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۸۹ چوخ گوزل.ایشالا کی موفق اولارسان . خواهش ایلیرم منیم کیده هردن گاتیر. نمنه شیرکتین واردی؟ 1 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۸۹ نمنه شیرکتین واردی؟ تجاری - بازرگانی بیرده نماینگی واریمدی یونانی کارخانه لرین بیریندن. انحصاری ایرانا. 2 لینک به دیدگاه
baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۸۹ تجاری - بازرگانیبیرده نماینگی واریمدی یونانی کارخانه لرین بیریندن. انحصاری ایرانا. آبدارچی ایستمیسن گلاخ؟ 2 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 آبان، ۱۳۸۹ آبدارچی ایستمیسن گلاخ؟ بویوموزسن. رئیس آختاریرام. 2 لینک به دیدگاه
baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۸۹ یعقوب ظروفچی وی بزرگترین وکالیست آذری در زمان حاضر میباشد. وی آواز خوانی را در سن8 سالگی در برنامه کودک آغاز کرد. و سپس در تلویزیون تبریز قطعاتی را اجرا نمود. سپس در آکادمی هنر تبریز مشغول به تحصیل شد. وی مدت هفت سال به فرا گیری اپرا و وکال تحت نظر اساتید ایرانی و ایتالیائی و انگلیسی پرداخت . وی همچنین قطعاتی را به همراهی رشید بهبودف اجرا نمود. او برای اجرای قطعات اپرا با ارکستر سمفونی ملی آذربایجان همکاری داشته است. توفیق قولیف وی درسال1917متولد شد وی به خا طر ملود یهای کلاسیک خود مشهور است اواکنون رهبری مجمع مو سیقی سازان آذربایجان رابرعهده دارد وا کاراو را افرادی چون رشید بهبوداف و بلبل وشوکت الا کبرووا اجرا کرده اند وی یکی از بنیان گذاران حرکت به سوی موسیقی جاز در آذربایجان است وی در مورد موسیقی ساز شدن خود میگوید یک روز استادموسیقی شعر کودک ویخ را به من داد و به من گفت که برای آن موسیقی بسازم من نیز فردای آن روزموسیقی را تحویل دادم او از سرعت من بسیارمتعجب شد ومن را بسیار تشویق کرد واین گونه شد که من یک نویسنده موسیقی شدم استاد نیازی حاجی بی اف در سال 1912 متولد شود ودر سال 1984 در گذشت وی به عنوان اولین رهبر ارکستر در آذربایجان شناخته می شود وی اولین کسی بود که اثار باله و اپرا وسمفونی بسیاری از موسیقی سازان آذری همچون او اوزیر حا جی بی اف وگاراکارایف فکرت امیراف را رهبری کرد وا اولین رهبر ارکستر آذری بود که شهرت جهانی یافت خانه وی اکنون به صورت موزه هنری در آمده است وی در یک خانواده موسیقی شناس متواد شد پدر وی یکی از بنیان گذاران تئا ترموزیکال در آذربایجان بوده برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام حاجی خان محمد اف وی در سال 1918 در در بند که اکنون قسمتی از داغستان است متولد شوداوزیر نظر استاد بزرک کارا کارایف در کنسرواتورباکو به تحصیل موسیقی پر داخت به خاطراینکه اولین کسی است که برای تار وسازهایسنتی آذری کنسرت نوشته است معروف میباشد وی در سال 1942 اولین اثر خود را با نام کوزل پری منشتر نمود ودر سال 1952 اولین کنسرت تار خود را نوشت که در آن زمان زیر نظر کارایف وجودوت حاجی اف تحصیل میکرد اوزیر حاجی بیف بسیاری قبول دارند که وی یک نابغه موسیقی بود زیرااو پیشکام در فرم دادن موسیقی اصیل آذری بود ودیکران اوبه خاطراولین اپرایش لیلی ومجنون در سال 1908 تحسین میکنند زیرا که این اپرا علاوه براینکه اولیناپرای کشورهای مسلمان نیز بشمارمیرود وی اولین کسی بود که با اجرای موسیقی شرقی موسیقیهای به سبک غربی همانند اپراو سمفونی ایجاد کرد وی همچینین نقش بزرکی در پیشرفت موسیقی در آذر بایجان داشت به خا طر اینکه در بین سالهای 1920الی 1940وی مغزهای موسیقی رابه آذر بایجان دعوت کرد وزمان را برای پیشرفت موسیقی آذری فشرده کرد اپرای لیلی ومجنون او بر اساس اثرفضولی شاعر قرن 16 میباشد که یک تر اژدی عشقی بوده ساخته شده است از دیگر آثارمشهور وی آرشین مال آلان .مشهدی عباد اشاره کرد تصویری ازآرشین مال آلان 4 لینک به دیدگاه
baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 آبان، ۱۳۸۹ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام n در سال 1039 هـ.ق كه صائب و ظفرخان در ركاب شاه جهان در برهانپور بودند، خبر رسيد كه پدر صائب از ايران به اكبرآباد هندوستان آمده است و ميخواهد او را با خود به ايران ببرد. صائب از ظفرخان و پدر او، خواجه ابوالحسن تربتي اجازه بازگشت خواست، اما حصول اين رخصت تا دو سال طول كشيد. در سال 1042 هـ.ق، كه حكومت كشمير به ظفرخان (به نيابت از پدرش) واگذار شد، صائب نيز به آن جا رفت، و از آن جا هم به اتفاق پدر عازم ايران شد. پس از بازگشت به ايران، در اصفهان اقامت گزيد و فقط گاهي به شهرهايي از قبيل قزوين، اردبيل، تبريز و يزد سفر كرد. صائب در ايران شهرت فراوان يافت و شاه عباس دوم صفوي او را به لقب ملك الشعرايي مفتخر ساخت. وفات صائب در اصفهان اتفاق افتاد. سن او به هنگام وفات از 65 تا 71 گفتهاند. آرامگاه او در اصفهان و در محلي است كه در زمان حياتش معروف به تكيه ميرزا صائب بود. تعداد اشعار صائب را از شصت هزار تا صد و بيست هزار و سيصد هزار بيت و بالاتر نيز گفتهاند. ديوان او مكرر در ايران و هندوستان چاپ شده است. صائب خط را خوش مينوشت و به تركي نيز شعر ميسرود. n حماسه و قصيده غالبترين انواع ادبي و در مرحلهاي پس از اين دو، غزل عرصه بيان احساسات و عواطف شاعران موسوم به سبك خراساني محسوب ميشد. سبك خراساني بر عناصري چون فخامت زبان و تصاوير شفاف و محسوس همراه با حس عاطفي غليظ بنياد گرفته بود. جهان بيني اكثر شاعران اين دوره (به استثناي يكي دو تن) بيش از آن كه افلاكي و حقيقي باشد، مجازي و دنيوي بود. شعر فارسي با گذر از سبك خراساني و حضور و ظهور خلاق شاعراني عارف در آن، زيبايي سرشار و متعالي و ظريفي عظيم و غني و وجوهي چندگانه پيدا كرد و انديشه عرفاني غالبترين صبغه دروني آن شد. هر كدام از بزرگان اين سبك همچون قلههاي تسخير ناپذيري شدند كه با گذشت ساليان دراز، هنوز سايه سنگينشان بر شعر و ادب فارسي گسترده است. در اين سبك، برخلاف جهان حسي و ملموس سبك خراساني، شعر پاي در وادي مفاهيم انتزاعي گذاشت. به گونهاي كه شاعران بزرگ، متفكران بزرگي نيز بودند. n در همين دوران بود كه غزل فارسي با دستكار بزرگاني چون خافظ و سعدي به اوج حقيقي خويش نزديك شد. پس از قرن هشتم هجري اغلب شاعران، جز حفظ سنت و حركت در حد و حدود و حاشيه آثار گذشتگان گامي فراپيش ننهادند. از قرن نهم به بعد، گروهي از شاعران ـ در جستجوي راهي تازه ـ كوشيدند تا شعر خود را از تقليد و تكرار رهايي بخشند. كوششهاي اين گروه در بيان صميمانه و صادقانه حس و حال دروني و زباني سهل و ساده و دور از تكلف و مناظره عاشق و معشوق خلاصه شد. از شاعران اين گروه كه در تذكرهها با عنوان شاعران «وقوعي» و يا مكتب وقوع نام برده ميشوند، كساني همچون بابافغاني، وحشي بافقي، اهلي و هلالي از بقيه معروفند. n آثار شاعران مكتب وقوع اگر چه در كنار آثار ديگر سبكها اهميتي درخور پيدا نكرد، اما همچون پل ارتباطي بين سبك عراقي و سبك هندي زمينهاي براي پيدايش «طرز نو» بود. مرور اين دو بيت از وقوعي تبريزي (از شاعران سبك وقوع) خالي از فايده نيست: زينسان كه عشق در دلم امروز خانه ساخت ميبايدم به درد دل جاودانه ساخت چون مرغ زخم خورده برون شد ز سينه دل آن بال و پر شكسته كجا آشيانه ساخت؟ از آغاز قرن دهم هجري تا ميانه قرن دوازدهم هجري، شعر فارسي رنگ و بويي ديگر به خود گرفت و شاعران معيارهاي زيبا شناختي جديدي را مبناي آفرينش آثار خود كردند و به كسب تجربههايي تازه پرداختند كه بعدها اين «طرز نو» به سبك هندي معروف شد. پس از قرن پنجم هجري، زبان شعر فارسي به همت شاعران عارفي نظير، سنايي، نظامي، مولانا، سعدي و حافظ در سبكي ويژه كه بعدها سبك عراقي ناميدندش، استحاله شد. پيش از ظهور اين بزرگان، شعر فارسي مبتني بر دريافتهاي حسي و بدوي از هستي بود. 4 لینک به دیدگاه
moh@mad 5513 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۸۹ سلام بیزده بوندان سونرا بابک دیاخ بیلزه. ایستدیم بو ارزشلی چالیشماخلارینان تشکر الی یم. الله یورماسین بیلوی. منیمده الیمنن هر نه کمحلیخ گلسه امر ایله. 1 لینک به دیدگاه
baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۸۹ سلام بیزده بوندان سونرا بابک دیاخ بیلزه. ایستدیم بو ارزشلی چالیشماخلارینان تشکر الی یم. الله یورماسین بیلوی. منیمده الیمنن هر نه کمحلیخ گلسه امر ایله. منیم آدیم بابک دی ... ساغل الی سیز منی بابک سسلییز لینک به دیدگاه
baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 16 آبان، ۱۳۸۹ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام رقص يک نوع هنر اجراي ريتميک حرکات بر اساس انعطاف پذيري بدن انسان است. توضيح ارائه شده در دايره المعارف سوويت کامل نيست چرا که در تاريخ بشر قبل از پيدايش هنر و هنر آفريني،رقص موجود بود.تکامل تدريجي رقص از گردش موزون و پريدن از آتش تا انجام مراسمي با فرمهاي بديع، حرکات ظريف، پانتوميم، تقليد و نقل، راه درازي را پيموده است. اين سلسله از حرکات با مفهوم شکار، کمين، رديابي، رماندن، گرفتن و جنگيدن و با تمثيلهايي چون فرا رسيدن بهار،بيداري طبيعت، کاشت، برداشت محصول، باغ چيني، صيد ماهي، کومه سازي و در نهايت در حرکات موزون پهلواني و حماسه هايي با شمشير کوراوغلو، با سينه اي فراخ، با نگاهي به دوردست، مغرور و گاه آرام، گاه تند، پايکوبان، با پرشها و جهش هاي سريع و نشاني از مهارتهاي جنگي، با ريتم تند طبل ها، به اوج مي رسد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۸۹ من یه سی دی اموزششو دارم خواستی بگو بهت برسونم لینک به دیدگاه
baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آبان، ۱۳۸۹ غیر آذریا رو هم راه میدین bale shoma partitoon kolofte لینک به دیدگاه
baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۸۹ جاهای دیدنی تبریز (1) بقعه سید حمزه در محله سرخاب در ثقه الاسلام قرار دارد . از این بنا باقی مانده است صحن نسبتاَ وسیع آن است. عمارت مقبره مرکب از یک کفش کن ، یک دهلیز و یک اتاق کوچک مسجد گونه ای است تعمیرات اساسی در 1279 ه.ق در زمان ناصرالدین شاه انجام یافته است. از سنگ های حجاری شده آن طاق مرمرین در ورودی بقعه را که در زمان صفویه کنده شده می توان نام برد. تاریخ بنای اولین بقعه به سال 714 ه.ق می رسد . سید حمزه به شانزده واسطه نسلش به حضرت موسی ابن جعفر می رسد در زمان شاه طهماسب صفوی ساخته شد در 1045 قمری سپاهیان سلطان مراد چهارم آن را تخریب کردند که دوباره ساخته شد. در زلزله 1193 دوباره ویران شد و در 1208 تجدید بنا یافته است. دارای یک گنبد و دو مناره است. در مدخل دهلیز و اندرون بقعه در طاق مرمری از زمان شاه طهماسب صفوی برجاست. در وسط بقعه صندوق چوبی مشبکی قرار دارد ولی زیر آن قبری وجود ندارد. بنابراین یک مسجد حساب می شود نه یک بقعه. این بقعه بر فراز بلندترین قله کوه سرخاب واقع شده است. سنگ بنا شیوه ایلخانی دارد. در زمان تسلط عثمانی ویران شده در زمان شاه عباس تجدید بنا یافته. در زلزله های 1134 و 1193 دوباره ویران شده آخرین بار در 1342 قمری تعمیر شده است. اخیراً نیز تعمیرات جزیی در آن انجام یافته و راهرو پشت آن به اتاق کوهنوردی تبدیل شده است. بنا به روایتی مقبره دو تن از اولاد حضرت علی (ع) عون علی و زین علی در آنجاست. در کوچه علی سیاه پوش در خیابان منجم واقع شده است. جای تاریخ در سنگ نوشته ریخته و ناپیداست. ارادت به شیخ معروف داشت و به جای او نشسته است. تاریخ درگذشت وی معلوم نیست ولی احتمالاً در دهه پنجم قرن دهم اتفاق افتاده است. در محله بیلانکوه تبریز در میان باغی مشجر و بنایی متین و زیبا دو تن از بزرگان ادب و هنر کشورمان آرمیده اند. کمال الدین مسعود خجندی از شعرای معروف قرن هشتم و نهم هجری و کمال الدین بهزاد معروف ترین نقاش مینیاتوریست قرن دهم هجری. مقابر یاد شده در سال 1338 توسط فرهنگ دوستان کنجکاو شهر تبریز کشف و بعدها به همت انجمن آثار ملی مرمت و لوحه یادبود در آن نصب گردید. در سال های اخیر نیز اقدامات استحفاظی از طریق سازمان میراث فرهنگی استان در مقابر یاد شده انجام گرفته است. در محله دوه چی ( خیابان شمس تبریزی ) قرار دارد. این که سید ابراهیم اولاد امام موسی بن جعفر (ع) باشد. دلیل قانع کننده ای در دست نیست. صاحب تاریخ دنبلیان می نویسد که: شیخ ابراهیم حکمران آذربایجان بود. در زمان اوزون حسن در 870 وفات یافت و در محله دوه چی مدفون شد. الان گنبدی دارد مشهور به سید ابراهیم. مهم ترین قسمت این بقعه سنگی است که بر دیوار غربی بقعه نصب شده است و به سنگ بسم الله مشهور است. به ابعاد 25/1× 70/3 تاریخ حجازی 1270 قمری است . در قاهره نوشته شده و اثر میرزای سنگلاخ است که به جهت قبر پیامبر اکرم به دربار عثمانی برده بود ولی در اثر بی توجهی سلطان عثمانی آن را به تبریز آورد و بالاخره خود میرزا و سنگ بسم الله در بقعه سید ابراهیم ماندگار شد. خانه کوزه کنانی ها که بعدها برای زنده نگهداری خاطرات نهفته در آن « خانه مشروطیت» نامیده شد. در سال 1247 شمسی توسط حاج مهدی کوزه کنانی ( ابوالمله ) بنا نهاده شد. به سبب موقعیت ویژه این خانه در جوار بازار قدیمی تبریز و مرکز بافت قدیم شهر و شور و علاقه بانی آن به نهضت مشروطه، این خانه به محل تجمع دوستداران مشروطه تبدیل گشته و تصمیمات بسیار مهمی در آن اتخاذ شده است. غیر از بار عظیم تاریخی، خانه مشروطیت از ویژگی های معماری ایرانی نیز بهره ها دارد و به همین لحاظ در سال 1354 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده. این خانه در محله قدیمی راسته کوچه تبریز واقع شده و هم اینک به عنوان مرکز اداری میراث فرهنگی استان از آن استفاده می شود و تعمیرات آن به طور مستمر ادامه دارد. از دیگر نقاط دیدنی شهر تبریز موزه آذربایجان را باید نام برد. این موزه در مساحتی قریب به 3000 متر مربع در سال 1341 مورد بهره برداری قرار گرفته است و مشتمل بر3 سالن نمایش 2300 قطعه شیء ثبت شده می باشد. آثار به نمایش گذاشته شده شامل اشیاء باستانی از دوران های مختلف تاریخی ، آثار مردم شناسی و آثار مشروطیت می باشد. این موزه در جنب مسجد کبود واقع شده است مقبره شهریار در کنار بقعه سید حمزه لینک به دیدگاه
baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 18 آبان، ۱۳۸۹ بازار سرپوشیده تبریز (بزرگترین بازار سرپوشیده جهان ..که اخیرا به ثبت جهانی در یونسکو هم رسیده) 1 لینک به دیدگاه
مهندس خوش فکر 11397 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۸۹ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
baybak 4434 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 آبان، ۱۳۸۹ علي موسيو؛ يك انقلابي بزرگ كربلایی علی موسیو، فرزند حاج محمدباقر تبریزی از بازرگانان محترم، آگاه و بافرهنگ تبریز بود كه در محله نوبر این شهر زاده شد و مانند پدر تجارت را پیشه خود قرار داد. او به زبانهای فارسی، عربی و فرانسه تسلط كامل داشت و بهواسطه مسافرتهایی كه به اتریش، قفقاز و استانبول كرده بود، شناخت خوبی از اروپا و بالاخص انقلاب كبیر فرانسه داشت و با زیر و بم این انقلاب بخوبی آشنا بود. مشاهده اروپا و پیشرفتهای آن سبب شده بود كه همواره آرزومند ترقی ایران باشد. او كارخانه چینیسازی در تبریز تاسیس كرد و قصد توسعه این صنعت را در این شهر داشت. علی موسیو در سفرهای تجاری خود به قفقاز كه گاهی مدتها طول میكشید با انقلابیون آن خطه آشنا شده بود و با آنان مشورت میكرد. در یكی از این سفرها بود كه با نریمانف ملاقات كرد. تسلط علی موسیو به زبانهای متعدد و شناخت او از انقلاب فرانسه توجه و احترام نریمانف را جلب كرد. نریمان نریمانف، آموزگاری اصالتا ایرانیتبار از اهالی تفلیس بود كه با مشاهده زندگی سخت مهاجران ایرانی در 1900 میلادی با همكاری چند عنصر آگاه، تشكیلاتی به نام كمیته اجتماعیون - عامیون را در قفقاز سازماندهی كرد كه برابری، آزادی و عدالت را شعار خود قرار داده بود. مهاجران ایرانی قفقاز كسانی بودند كه بر اثر ستم استبداد موجود در ایران، جلای وطن كرده و به قفقاز رفته بودند و در آنجا به كار پرداختند. براساس اسناد موجود روسها، در سال 1283 خورشیدی در تبریز و ارومیه 54846 روادید به كارگران غیرماهر داده شد و در سال 1284 خورشیدی كل ایرانیانی كه از مرز گذشتند، نزدیك به 300هزار نفر بود. یكسوم جمعیت باكو، ایرانی بودند. حزب اجتماعیون – عامیون در اندك زمانی به تشكیلاتی قدرتمند تبدیل شد كه در نقاط مختلف شعب ایجاد كرد. علی موسیو با تجاربی كه داشت، میدانست پیروزی قیام تنها در سایه داشتن نیروهای ورزیده و سازماندهی شده ممكن و میسر است كه بتوانند با حكومت محمدعلیشاه مقابله كنند. او كه به كمك نوراللهخان بُكایی و چند نفر از همدستانش كمیته حزب اجتماعیون – عامیون تبریز را تاسیس كرده بود، به فكر افتاد تشكیلاتی مخفی را سازماندهی كند. علی موسیو در سازماندهی بویژه فعالیتهای پنهانكارانه، نبوغ خارقالعاده داشت. مركز غیبی برای عضوگیری در بدو امر افرادی از روشنفكران آزادیاندیش و زحمتكشان مستعد را جلب میكرد و ضمن تماسهای انفرادی كه با آنها میگرفت، اقدام به جذب افراد مناسب میكرد. مركز غیبی، اصول كار مخفی را كاملا رعایت میكرد. پس از مركز كه جنبه فرماندهی داشت، مسوولان حوزهها قرار داشتند كه هریك 7 تا 11 نفر عضو را هدایت میكردند. برای اینكه شناخته نشوند تا مدتها در تاریكی با یكدیگر ملاقات میكردند. هر 7 تا 11 نفر دستورات حزبی را از مسوول همان حوزه دریافت میكردند و خطرناكترین دستورات كمیته مركزی را بدون كوچكترین تخلفی به اجرا میگذاشتند. كسانی كه از جانب دولت و درباریان حمایت میشدند، اعضای اجتماعیون ـ عامیون را افرادی بیدین و منكر خدا مینامیدند و قتل آنان را مجاز میشمردند. گزمگان دولتی، فراشهای محلات كه توسط فئودالها حمایت میشدند، دستور اكید داشتند كه اعضای حزب، بویژه اعضای مركز غیبی را دستگیر، شكنجه و اعدام كنند. سختترین روزهای زندگی برای علی موسیو و مشروطهخواهان تبریز از روزی شروع شد كه لیاخوف به دستور محمدعلیشاه مجلس را به توپ بست و بگیر و ببند مشروطهطلبان آغاز شد. با افزایش فشار بر مجاهدین تبریز از جانب نیروهای دولتی فئودالها، كمیته اجتماعیون ـ عامیون قفقاز با ارسال نیرو و سلاح به كمك مبارزان تبریز آمد، اما در روزهای پیش از آن و در سختترین روزها كه تنها عده اندكی باقی مانده بودند. یكی دیگر از نقاط قوت مجاهدان تبریز، حمایت علمای ثلاثه نجف از آنان بود كه پس از شنیدن خبر اعزام سپاه از جانب محمدعلیشاه و شنیدن پایداری مجاهدان شهر، فتوا دادند: «رفتن به شهر تبریز به منزله جنگ با امام زمان و بستن خواربار برای آن شهر در حكم بستن آب فرات روی اصحاب سیدالشهداست.» این فتوا در زمانی كه مجاهدان و مبارزان تبریز از سوی آخوندهای درباری شهر و هواداران فئودالها به بیدینی متهم میشدند، نقطه قوت بزرگی بود. سرانجام پس از جنگ 11 ماهه و مقاومتی دلیرانه كه در تاریخ مبارزاتی مردم ایران جاودانه خواهد ماند، مجاهدان تبریز پیروز شدند و شاه با فتح تهران توسط مشروطهخواهان به روسیه فرار كرد. مردم تبریز سرنوشت غمانگیزی داشتند. آنها پس از 11 ماه جنگ، گرسنه به باغهای اطراف شهر ریختند و از ریشه گیاهان تغذیه میكردند، اما هنوز آرامش به شهر برنگشته بود كه روسیه تزاری كه توانسته بود انقلاب 1905 در داخل كشور خود را خاموش كند، با كینهای كه از شكست نوكرش محمدعلیشاه داشت، برای حفظ منافع خود نیروی عظیمی را روانه ایران كرد. اردیبهشت 1288 خورشیدی نیروهای روسیه به جلفا رسیدند، اما با نیروی مبارزان تبریز به رهبری نوراللهخان یكانی روبهرو شدند. خانه ستارخان در محله امیرخیزی (امیرهقیز)، خانه علی موسیو در محله (دوهچی) و خانه میرهاشمخان خیابانی كه بهعنوان مراكز تصمیمگیری و تجمع انقلابیون مطرح بود، توسط روسها بهگونهای با خاك یكسان شد كه حتی نشانی از آن بهجا نماند. از میان این خانهها، تنها خانه حاج مهدی كنانی (ابوالمله) باقی ماند كه امروز با نام خانه مشروطه ایران به موزهای تبدیل شده است. علی موسیو نیز به وحشیانهترین شكل ممكن به قتل رسید اما نام و خاطره او همواره در خاطر ملت ایران باقی خواهد ماند. مردی كه با داشتن مكنت بسیار میتوانست زندگی آرامی داشته باشد، جان و مال و فرزندانش را فدای آزادی كرد اما زهی تاسف كه آنچنان كه شایسته بود به تاریخ معرفی نشد. 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده