رفتن به مطلب

لطفا کمکم کنید


ارسال های توصیه شده

دختر خیلی با احساسیه ولی مطمئنم اگه با این بستر فکری با هم ازدواج کنید فقط به خاطر ترحمه

یادتون باشه شما مسئول ایشون نیستین بهتره یه بار محکم و قاطعانه نظرتون رو نسبت به ابراز احساسات بیش از ححدش بگید و ازش بخواین که جدیتر روی این موضوع فکر کنه

 

:icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

بله دختری شدیدا احساساتی البته فقط در مورد من...

لینک به دیدگاه
سلام

 

مشکل رو درون خودت جستجو کن

 

بذار یه روی دیگه تو رو هم ببینه

 

گاهی لازمه مقابل احساسات بایستی و به طرفت بفمونی احساسات روی تو اثری نداره چون می خوای منطقی فکر کنی و از اون هم همین انتظار رو داری

 

یه جورایی حس می کنم احساسات اون نقطه ضعف تو هست و اون هم اینو خوب متوجه شده

 

اول با خودت کنار بیا بعد اون :hanghead:

 

 

البته هرچی که اینجا میشنوی فقط 10% قابل اعتماد هست

به یه مشاور نیاز داری

کسی که از همه نظر ار اوضاعتون اگاهی داشته باشه و کارش مشاوره دادن باشه:w16:

:icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

مرسی

در مورد اوون جمله شاید دوست من...

لینک به دیدگاه
به نظر من یه مدت کوتاه با توافق رابطتونو قطع کنید ببین ایا واقعا دلتنگش میشی یا نه؟ببین دوست عزیز دلتنگی با عادت فرق داره.بنظرم وقتی به اقایون یا حتی خانومها هم بیش از حد ابراز علاقه میشه فرد سیراب میشه و دیگه عطش گذشته رو نداره.

 

:icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

اینکه الان اوون در شرایط سخت درسی هستش آیا این کار غلط نیست؟؟ حدودا 4 ماه دیگه دفاع از تز کارشناسی ارشدش هست.

مرسی

لینک به دیدگاه
بهترین چیز به نظر من روراستیه

خانمها اصولا مغرورن و به کسی هی نمگن دوست دارم و ایشون اگه اینو میگه حتما واقعا دوستتون داره ولی اینکه میگید که هیچ حسی نسبت به ایشون در خودتون ندارید یا اگه دارید و خیلی کمه بحث چیز دیگریست یا این موضوع رو باید زودتر بهشون میگفتید یا حالا که نگفتید سعی کنید روراست باشید و به جای پرخاش بهش بگید که زیاد حس خاصی نسبت بهش ندارید...و اگر از واکنشش میترسید و دوست ندارید ناراحتش کنید سعی کنید از یه مشاور کمک بگیرید متاسفانه خیلیا فکر میکنن مراجعه به یه مشاور مال دیوانه هاست یا کسایی که کم آوردن و از پس مشکلاتشون بر نمیان ولی اصلا اینجوری نیست آدمایی مثل ما نمیتونن به خوبی بهتون کمک کنن چون ما روی خصوصیات کلی شما و ایشون آشنایی نداریم و فقط داریم از جانب یک نفر نظر میدیم باید حرفهای طرف مقابلتون رو هم شنید تا قضاوت کرد...و همونطور که وقتی بیمار جسمی میشیم به دکتر مراجعه میکنیم مشکلاتی که به احساس ما هم مربوطه رو فقط متخصصش میتونه حل کنه و اگر مقدور هست با هم پیش یه مشاور برید و این مسائلتون رو مطرح کنید

اگر خطایی رو بارها تکرار کرده و شما باهاش با روراستی راجع به اون موضوع صحبت کردین و گفتین که ناراحتتون میکنه و بازم تکرار کرده خودش یه مسئله جدا گانه است که به متخصص احتیاج داره

 

آخه واقعا برام سخته!!!

اووون تو شرایط سخت همدم من بود حالا من اینطوری باشم؟؟ واقعا نامردیه... و واقعا نمیتونم این کارو بکنم...

آخه من بهش علاقه دارام اما کمتر از قبل میخوام یه کاری بکنم که دوباره برگرده به حالت اول

لینک به دیدگاه
:icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol::icon_gol:

اینکه الان اوون در شرایط سخت درسی هستش آیا این کار غلط نیست؟؟ حدودا 4 ماه دیگه دفاع از تز کارشناسی ارشدش هست.

مرسی

حتما لازم نیست این مدت طولانی باشه حتی میتونه به مدت 2هفته باشه

لینک به دیدگاه
مرسی مریم جان

بله قرار شد که اون دکتری بگیره منم ایضا و بعد ازدواج کنیم...

هردومون آدم منطقی هستیم و اراده ای محکم داریم .

من بهش علافه دارم اما نه نسبت به قبل... من آدمی نیستم که بخواد دوری کسی و از یادم ببره

. بله گاهی وفتا من در انزوای شدید احساسی بودم چون بیشتر وقتم با کتاب هام بوده و اینور اونور کنفرانس داخلی و خارجی و زمانی که خسته میشدم واقعا منو دلداری می داد...:icon_gol:

من حس میکنم شما دوست دارید هنوز هم ایشون همون دوست مهربون لحظه هاتون باقی بمونه تا به عنوان همسرتون.و در این میان یکسری تفاوت ها هست.تفاوت هایی که روز بروز در چشم شما داره بزرگتر میشه.اما این خانم شما رو برای ازدواج در نظر گرفته و کلی برنامه ریخته و کاملا وابسته شده. اگر شما قصد ازدواج با ایشون رو ندارید،بهتره هر چه زودتر این موضوع با ایشون در میان گذاشته بشه تا بیشتر از این آسیب نبینند.(دوستی مد نظرم،یه رابطه پاک بین دو انسان است و دیگر هیچ:icon_gol:)

لینک به دیدگاه
آخه واقعا برام سخته!!!

اووون تو شرایط سخت همدم من بود حالا من اینطوری باشم؟؟ واقعا نامردیه... و واقعا نمیتونم این کارو بکنم...

آخه من بهش علاقه دارام اما کمتر از قبل میخوام یه کاری بکنم که دوباره برگرده به حالت اول

دوست عزیز عقلت میگه که اون لایق زندگی مشترکه و دوست داره

0 همونطور که هر آدمی عاری از ایراد نیست و ایراد ایشون اینه که چند بار یه اشتباهو تکرار میکنه ببخشید که اینو میگم ناراحت نشو ولی پس این مشکلی که به وجود اومده از خودت نشات گرفته تو باید اول احساسات خودت رو اصلاح کنی و خودتم اینو میدونی با توجه به بخش بالا که نوشته خودتونه البته این مشکل شما نیست مشکل حداقل 80% آقایونه که بستگی به برخورد طرفشون داره که این مشکل رو بتونن درش حل کنن یا نتونن بازم تکرار میکنم یه مشاور بهتر از همه ما میتونه به شما کمک کنه

امیدوارم بتونی عاقلانه ترین تصمیم رو بگیری دوست عزیز:icon_gol:

لینک به دیدگاه

کلا" باید همه چیز رو دو طرفه دید...یه بعدی نمی شه تصمیم گرفت :ws37:

بعدم ویژگی های خوب و بدشو بذار کنار هم سبک سنگین کن ببیم چقدر برات قابل قبوله.

لینک به دیدگاه
  • 3 هفته بعد...

شاید شحصیت شما اینجوره تا یه چیزو بدست نیاوردید واستون ارزش داره (معمولا به این مدل ادما میگن هیجانی) تا زمانی که نسبت به احساس اون مطمئن نبودید میخواستید بدست بیارید و بهش علاقه داشتید(علاقه بدست اوردنه ) اما بعد که فهمیدید دیگه نه :ws37: اگه واقعا خودتون اینطوری هستید نه تنها با این خانوم با همه این مشکلو پیدا میکنید:ws37:

لینک به دیدگاه
  • 3 ماه بعد...
سلام دوستان خوبم

مسئله ای برام پیش اوومده که ماه ها باهاش درگیرم...

چند سال هست که من با خانمی اشنا شدم و در اوایل نسبت به هم محبت خاصی داشتیم...

من چند سال از اووون بزرگترم و جفتمون هم از لحاظ دانش در بک سطح هستیم چه بسا از من باهوش تر نیز هست...

موقعیت اجتماعی خوب

سطح علمی بسیار عالی

دونده دوی 200 متر و

.... کلی از اینها

 

من خودم میدونم که یک کیس مناسب برای ازدواج هستش

اما مشکل اینجاس:

ما خب تو اوایل همدیگرو خیلی دوس داشتیم

اووون همونطوری من و دوس داره و حتی برای یک مریضی ساده از ایمپریال کالج لندن (جایی که درس میخونه) بلند شد اوومد ایران

هر روز ما با هم حرف میزنیم ، ایمیل میزنیم....

اوون روزی 1000 بار میگه دوست دارم....

من نمیدونم چرا علاقه اول رو نسبت بهش ندارم و امروز با لحن بدی باهاش حرف زدم که خیلی ناراحت شد...

اشکال کار کجاس؟؟؟ این که اووون زیاد به من ابراز علاقه میکنه؟؟؟ بارها بهش گفتم میگه من نمیگم که عزیز بشم .... حس خودمو می گم...

اما وافعا نمیدونم چیکار کنم؟

از اووون طرف پسری نیستم که بخوام حول حولکی تصمیم بگیرم...

واقعا گیج شدم و از همه چیز دست کشیدم... از درس ... از کار ...

هیچ وقت این حس و نداشتم...

اینم بگم اوون یه اشتباه و بارها تکرار میکنه و بعدش معذرت خواهی میکنه...

اینکه از من دور هست و زیاد ابراز علاقه میکنه شما میگین اشکال اینجاس؟؟؟

آیا نیاز به مشاوره دارم؟

دوستان لطفا راهنمایی کنن.

مرسی

سلام ............ به نظر من پسر جان شما خودتو لوس کردی کلا وقتی به یکی زیاد ابراز محبت میکنیم پرو میشه مشکل فقط توی ......شما کسی لازم داشتی بی محل بود بهت .شرمنده ابنقدر رک گفتم

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...