pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ خب من معمولا خیلی کلی و گاهی سر بسته صحبت میکنم که شاید بنظر برسه که آدم میانه رو و محتاطی باشم ولی تو این تاپیک قصد دارم کمی بی پرده حرفم رو بزنم (ولی همچنان شخص خاصی رو مورد حمله قرار نمیدم) چیزی که من در طی 2سال و اندی فعالیت تو فرومها دیدم این هست که اکثر بچه ها اینجا فقط بلدن بگن: من! نمیدونم چرا انقدر دوست داریم متفاوت باشیم از هر لحاظ دوست داریم حرفای شیک بزنیم و گاها از لغات غربی استفاده کنیم! از مطالعاتمون بگیم و بگیم که خیلی میفهمیم از فلان نویسنده که چنان گفت و فلان کتاب که... کلا بعضی از ما خیلی تو این کتابها غرق شدیم تا حدی که شاید قدرت تفکر از ما گرفته شده و فقط همه چیز ما شده کتاب و حرفهایی که نویسندگان اون میزنن رنگ فونتمون رو تغییر میدیم چون دوست داریم متفاوت باشیم! امضای متفاوت داریم... در واقع هر کس اینجا خودش رو صاحب نظر و گاهی صاحب یک تفکر میبینه!! جوگیری هم بد دردی شده بخدا... :icon_pf (34): نمیدونم حرفایی که زدم چقدر واضح بود ولی انصافا به این نتیجه رسیدم که تو این فضای مجازی هم باید خیلی رعایت کنم که گول ظاهر افراد رو نخورم و به هر کسی نزدیک نشم والسلام... 46 لینک به دیدگاه
soheiiil 24251 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ ممنون حامد جان ولی بهتره خودمونو هم در مزام این اتهامات قرار بدیم و اینطوری قضاوت نکنیم اینکه هر کسی میخواد جزو خواص باشه مقوله ای کاملا طبیعی هستش و این ذات بشریست به نظر این حقیر اگر در امر مطالعه کتاب بتونیم رنج جامعه رو بالا ببریم خیلی میتونه مفید باشه برای تک تکمون هرچند نتیجش فخر فروشی باشه نمونه عینیش همین وافن عزیز یا اسپاو هستش که هر وقت پستی میزنن بنده احساس میکنم که باید علممو مضاعف کنم هر چند به ضرس قاطع معتقدم که سبک نوشتاری این عزیزان از بنا به این شکل است و از روی جوگیری نیست چرا که فارغ هستند از این احوال دانش افق نگر ما صرفا با تفکر بیشتر نمیشه و باید فرهنگ مطالعه در تک تکمون نهادینه بشه و در کل هرکسی راه خودشو داره و ما این رسالتو نداریم که متد خودمونو (با فرض جوزدگی دیگرون) تحمیل کنیم 27 لینک به دیدگاه
pianist 31129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ چیزی شده؟؟؟ نه فقط یه بحث عادی هست ممنون حامد جان ولی بهتره خودمونو هم در مزام این اتهامات قرار بدیم و اینطوری قضاوت نکنیم اینکه هر کسی میخواد جزو خواص باشه مقوله ای کاملا طبیعی هستش و این ذات بشریست به نظر این حقیر اگر در امر مطالعه کتاب بتونیم رنج جامعه رو بالا ببریم خیلی میتونه مفید باشه برای تک تکمون هرچند نتیجش فخر فروشی باشه نمونه عینیش همین وافن عزیز یا اسپاو هستش که هر وقت پستی میزنن بنده احساس میکنم که باید علممو مضاعف کنم هر چند به ضرس قاطع معتقدم که سبک نوشتاری این عزیزان از بنا به این شکل است و از روی جوگیری نیست چرا که فارغ هستند از این احوال دانش افق نگر ما صرفا با تفکر بیشتر نمیشه و باید فرهنگ مطالعه در تک تکمون نهادینه بشه و در کل هرکسی راه خودشو داره و ما این رسالتو نداریم که متد خودمونو (با فرض جوزدگی دیگرون) تحمیل کنیم سهیل جان کاش از کسی اسم نمیبردی که برداشت بدی نشه احیانا ولی حالا که صحبت از وافن و سجاد عزیز شد باید بگم واقعا این دوستان نشون دادند که خوب مطالعه کردند و تاپیکهایی که زدن هم چیزی غیر از این رو نمیرسونه من خودم همیشه از بحثا و حرفاشون خوشم اومده و تا جایی که تونستم از تاپیکهاشون حمایت کردم ولی بحث سر اینه که باید ببینیم با چه کسی سر کار داریم! ببین بنظرم نباید خودمون رو از بقیه جدا کنیم باید طوری حرف بزنیم که برای همه روان و قابل درک باشه ببین من تو دانشگاهی درس میخونم که بعضی از دانشجو ها از درک مسائل خیلی جزئی هم عاجز هستن! حالا من دانشگاهم رو مثال میزنم شما اگه دقت کنی تو کشور ما حتی مناطقی هست که مردمش کمترین سواد و اگاهی رو دارن حالا با این شرایط بنظرم وظیفه کسی که مطالعه کرده و تواناییشو داره اینه که با مطرح کردن مسائل خیلی ساده و جزئی و ایجاد بحثهای روان بتونیم سطح آگاهی رو بالا ببریم ببین اگه کم کم شروع بکنیم و سعی کنیم که پله های نردبان رو یکی یکی بالا بریم به نتایج خوبی میرسیم اونوقته که دیگه هر بی پدر و مادری نمیتونه به هر وسیله ای ( دین و...) بخواد از ما سو ء استفاده بکنه باز هم معظرت میخوام اگه تو بعضی پستام لحن تندی رو بکار بردم بنظرم تو شرایط کنونی کشورمون تنها راه اینه که دست در دست هم بدیم و این منم و منمها رو کنار بگذاریم... 19 لینک به دیدگاه
کلافه 597 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ از خواص محیط مجازی اینه که افراد بدون اینکه همدیگه رو بشناسن بتونن خودشون رو در یک قالب بریزن و عرضه کنن. واین یعنی نقش بازی کردن . در محیط واقعی وقتی یک نفر زیاد من من کنه با نگاه های دیگران مواجه میشه ولی در اینجا نگاه نیست بلکه کلام است . کلام هم که قدرت نفوذش به اندازه نگاه نیست. پس راحت تر میشه عرض اندام کرد. 7 لینک به دیدگاه
کلافه 597 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ حالا با این شرایط بنظرم وظیفه کسی که مطالعه کرده و تواناییشو داره اینه که با مطرح کردن مسائل خیلی ساده و جزئی و ایجاد بحثهای روان بتونیم سطح آگاهی رو بالا ببریمببین اگه کم کم شروع بکنیم و سعی کنیم که پله های نردبان رو یکی یکی بالا بریم به نتایج خوبی میرسیم اونوقته که دیگه هر بی پدر و مادری نمیتونه به هر وسیله ای ( دین و...) بخواد از ما سوئء استفاده بکنه باز هم معظر میخوام اگه تو بعضی پستام لحن تندی رو بکار بردم بنظرم تو شرایط کنونی کشورمون تنها راه اینه که دست در دست هم بدیم و این منم و منمها رو کنار بگذاریم... اینکه خودمون رو تحصیل کرده ٰ باسواد و چیز فهم بدونیم و دیگران رو نفهم و ... این همون مصداق منم منم هست . اگه نتونیم به فهم افراد احترام بذاریم . یعنی مشکل از ماست نه از دیگران. باید این رو پذیرفت که همیشه همون طور که ما میفهمیم دیگران نمیفهمند . یا اونجوری که دیگران میفهمند برای ما قابل فهم نیست. همیشه درجه فهم انسانها با یکدیگر متفاوت بوده. البته برای تشخیص فهم صحیح از فهم غلط باید یک مقیاس داشت . حالا اون مقیاس چیه ؟ تو همین هم اختلاف نظره. 5 لینک به دیدگاه
pianist 31129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ از خواص محیط مجازی اینه که افراد بدون اینکه همدیگه رو بشناسن بتونن خودشون رو در یک قالب بریزن و عرضه کنن. واین یعنی نقش بازی کردن . در محیط واقعی وقتی یک نفر زیاد من من کنه با نگاه های دیگران مواجه میشه ولی در اینجا نگاه نیست بلکه کلام است . کلام هم که قدرت نفوذش به اندازه نگاه نیست. پس راحت تر میشه عرض اندام کرد. البت من تو دنیای واقعی با افرادی برخود داشتم که خودشون رو خیلی بالا میگرفتن و همیشه از بالا به بقیه نگاه کردند ولی تو این فضای مجازی بنظرم یه دلیلش بی هدفی برخی افراد هست (مثل خود من) که شاید بیشتر دنبال وقت گذرونی تو این محیط بودیم ولی من شخصا سعی دارم که این اخلاقم رو تغییر بدم و از این محیط بیشترین استفاده رو ببرم 5 لینک به دیدگاه
کلافه 597 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ بنظرم تو شرایط کنونی کشورمون تنها راه اینه که دست در دست هم بدیم و این منم و منمها رو کنار بگذاریم... این مطلب رو توی یک پست توی یک تاپیک دیگه هم گفتم: مشکل اساسی ما ایرانیها اینه که همه می خوایم حرف خودمون رو بزنیم و کار خودمون رو پیش ببریم. در صورتی که بسیاری از کارها . همفکری و همکاری جمعی رو میطلبه. کلا توی کارهای جمعی برخلاف کارهای فردی مشکل داریم . مثلا توی ورزش. توی مسائل اجتماعی . تو مسائل سیاسی . تو مسائل اقتصادی و .... بعد میشینیم میگیم چرا ژاپن ؟ چرا فلان کشور ؟ و .... هزاران چرای دیگه. بجای اینکه به نکات اتفاق نگاه کنیم به نکات افتراق می پر دازیم. هیچوقت هم به یک نتیجه گیری صحیح نمیرسیم. 3 لینک به دیدگاه
pianist 31129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ کلافه عزیز ممنون برای نظراتت خوبت... فقط به این نکته اشاره کنم که هدفم از زدن این تاپیک ایجاد جنجال و تنش بین بچه ها نیست لطفا بعنوان یه بحث خیلی ساده بهش نگاه کنید منتظر نظرات دوستان دیگه هستم... 5 لینک به دیدگاه
samaneh66 10265 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ من هم با استاتر موافقم واقعا چرا بايد خودشون رو خيلي بالاتر از افراد جامعه بدونند من اسم نميبرم اما خودم به شخصه تا اسم بعضي ها ميبينم وارد تايپيكشون نميشم بلاخره هر كسي توي زندگيش دنبال علايقش بوده و كتابهايي در موردش خونده اما اين دليل نميشه كه فقط علايق و افكار خودش رو در نظر بگيره و ديگران رو كوچك وپست در نظر بگيره و با نوشتن يه سري مطالب شعور ديگري رو زير سوال ببره 11 لینک به دیدگاه
کلافه 597 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ کلافه عزیز ممنون برای نظراتت خوبت... فقط به این نکته اشاره کنم که هدفم از زدن این تاپیک ایجاد جنجال و تنش بین بچه ها نیست لطفا بعنوان یه بحث خیلی ساده بهش نگاه کنید منتظر نظرات دوستان دیگه هستم... من فقط نظرم رو گفتم . قصد جنجال هم ندارم . سخنانم در تایید سخنان شما بود با یک کمی مخلفات . 2 لینک به دیدگاه
pianist 31129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ من هم با استاتر موافقم واقعا چرا بايد خودشون رو خيلي بالاتر از افراد جامعه بدونند من اسم نميبرم اما خودم به شخصه تا اسم بعضي ها ميبينم وارد تايپيكشون نميشم بلاخره هر كسي توي زندگيش دنبال علايقش بوده و كتابهايي در موردش خونده اما اين دليل نميشه كه فقط علايق و افكار خودش رو در نظر بگيره و ديگران رو كوچك وپست در نظر بگيره و با نوشتن يه سري مطالب شعور ديگري رو زير سوال ببره سمانه جان ممنون بابت نظرت... ولی خب حداقل تو این انجمن کسی با این خصوصیات رو نداریم که بخواد بقیه رو کوچیک و پست در نظر بگیره... از راپونزل عزیز هم بابت نظرات صادقانش تشکر میکنم... 9 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ خب من معمولا خیلی کلی و گاهی سر بسته صحبت میکنم که شاید بنظر برسه که آدم میانه رو و محتاطی باشم ولی تو این تاپیک قصد دارم کمی بی پرده حرفم رو بزنم (ولی همچنان شخص خاصی رو مورد حمله قرار نمیدم) چیزی که من در طی 2سال و اندی فعالیت تو فرومها دیدم این هست که اکثر بچه ها اینجا فقط بلدن بگن: من! نمیدونم چرا انقدر دوست داریم متفاوت باشیم از هر لحاظ دوست داریم حرفای شیک بزنیم و گاها از لغات غربی استفاده کنیم! از مطالعاتمون بگیم و بگیم که خیلی میفهمیم از فلان نویسنده که چنان گفت و فلان کتاب که... کلا بعضی از ما خیلی تو این کتابها غرق شدیم تا حدی که شاید قدرت تفکر از ما گرفته شده و فقط همه چیز ما شده کتاب و حرفهایی که نویسندگان اون میزنن رنگ فونتمون رو تغییر میدیم چون دوست داریم متفاوت باشیم! امضای متفاوت داریم... در واقع هر کس اینجا خودش رو صاحب نظر و گاهی صاحب یک تفکر میبینه!! جوگیری هم بد دردی شده بخدا... :icon_pf (34): نمیدونم حرفایی که زدم چقدر واضح بود ولی انصافا به این نتیجه رسیدم که تو این فضای مجازی هم باید خیلی رعایت کنم که گول ظاهر افراد رو نخورم و به هر کسی نزدیک نشم والسلام... ممنون حامدجان مسلما خیلی از این حرفات مشمول خود منم میشه! علت اصلیش اینه که ما ناقصیم وفارغ از اون اگاهی لازم برای بحث کردن اما دریک مورد باهات یخورده نظرم متفاوته من به شخصه خیلی هم دوست دارم با ادمی بحث کنم که حداقل یه کتاب یا مقاله رو خونده وذهنیتی نسبت به یک مسئله داره تا ادمی که همینجوری براساس "حالا حرفی زده باشم"بخواد بی مطالعه وبی موقع صحبت کنه درکل ممنون سعی میکنیم بیشتر رعایت کنیم 9 لینک به دیدگاه
pianist 31129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ ممنون حامدجان مسلما خیلی از این حرفات مشمول خود منم میشه! علت اصلیش اینه که ما ناقصیم وفارغ از اون اگاهی لازم برای بحث کردن اما دریک مورد باهات یخورده نظرم متفاوته من به شخصه خیلی هم دوست دارم با ادمی بحث کنم که حداقل یه کتاب یا مقاله رو خونده وذهنیتی نسبت به یک مسئله داره تا ادمی که همینجوری براساس "حالا حرفی زده باشم"بخواد بی مطالعه وبی موقع صحبت کنه درکل ممنون سعی میکنیم بیشتر رعایت کنیم مرسی سجاد جان بله خوب مطمئنا بحث کردن با کسی که اصلا مطالعه ای نداشته و از طرفی حتی زحمت فکر کردن هم به خودش نمیده خیلی خوشایند نیست در کل بنظرم اگه سعی کنیم با هم هماهنگ باشیم و دست در دست هم بدیم میتونیم به نتایج خوبی برسیم 4 لینک به دیدگاه
*Star* 174 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ مساجد را پر کنید،اینها از مساجد میترسند...... (امام راحل) شاید مهمترین عامل کاریزما بودن یک نفر،بیان ساده و روان او باشه،طوریکه از فوق بیسواد تا فوق دکتراش بفهمن چی میگه..... اما این موضوع همیشه هم خوب نیست،کسی که همه حرفشو بفمند،میتونه از اون همه سو استفاده کنه. بر عکس کسی که فقط یک قشر خاص حرفشو بفهمند،معمولا حرفش به جایی نمیرسه !!! چه ربطی داشت؟؟ یعنی ادم بخواد خود خودش باشه اینقدر سخته؟؟ 1 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ سعی کردم چیزی نگم ولی شما مطالب رو بی نام مینویسید... ولی دوستان این روش انتقاد یا بیان مطلب نیست... اگر تصمیم گرفتید از چیزی یا کسی انتقاد کنید و تا این حد رو به خودتون اجازه میدید پس حق دارید نام فرد رو هم بیارید... هیچ بدی هم نداره و کسی هم نباید بدش بیاد... اگر دلخوری به وجود بیاد مطمئن باشید شما گناه کار نیستید... همونطور که همه ی دوستان بدون نام نوشتند تا به جای بحث سالم و به نتیجه رسوندن انتقادشون یک hit and run درست کنند بنده هم همین طور مینویسم... و منم میخوام رک بنویسم همینطور که دوستان رک نوشتند... اگر این حرف هم بنا بر خود بزرگ بینی و حس دانشمندی و از بالا نگاه کردن به دیگری نزارید بنده یک خواهش از شما دوستانی که الان مدت نسبتا طولانی هست در کنارتون هر روز چند ساعت رو میگذرونم دارم... التماس بنده از شما اینه که اگر زمانی گله و شکایت و دلخوری دارید لطفا حداقل اگر در مورد بنده هست رو راست و صادقانه بیان کنید... مطمئن باشید هیچ دلخوری به وجود نمیاد... لطفا اسم ببرید... بگید بنده از فلان کاربر بدم میاد و دلیلش هم این هست... باور کنید اینطوری خیلی خیلی محترمانه تره... واقعا خیلی بهتر از اینه که بگیم برخی کاربران فلان هستند... برخی کاربران فلان حرکت رو میکنند و اینطور حرف میزنند و اونطور حرف میزنند... اینطوری مسئله رو از انتقاد به توهین به شعور دیگری تغییر میدید... اگر بخوایم با دید برخی دوستان به این تاپیک نگاه کنیم (یعنی اگر بنده خودم رو جای اونها بزارم) خیلی از مسائلی که اینجا مطرح شد در مورد بنده صدق میکرد... منم همونطور که داداش spow گفت فکر میکنم خیلی از اینها در مورد بنده هم صدق میکنه... واقعا یکم شکه شدم وقتی دیدم که دوستان اینطور در مورد هم فکر میکنند... یعنی واقعا فکر میکنید ما از روی جو گیری اینجا هستیم ؟ یا از روی جو گیری وقت میزاریم میاییم اینجا ؟ اگر نظری بیان میشه آیا از روی جو گیریه ؟ آیا اگر نام کتابی رو برده میشه برای اینه که بگیم ما کتاب میخونم ؟ یا برای این بود که منبع گفته ها رو اعلام کنیم... چرا نمیگید فلانی خوبه وقتی حرف میزنه میگه براساس اینجا بود و براساس فلان نوشته بود... چرا نمیگیم این رو میگه تا ما هم اگر علاقه داشتیم بخونیم... میگید از روی جو گیری بود و برای اینکه بگه من کتاب میخونم... اگر کسی چیزی رو ندونه و بهش بگیم که دوست عزیز این حرف شما به این دلایل غلطه آیا این نشون میده ما داریم از بالا به فردی نگاه میکنیم ؟ من برداشتم این بود که ما اینجا میایم تا از محیطی بهره مند بشیم که در دنیای واقعی برامون امکانش نیست برای اینکه با هم صحبت کنیم و کمی یاد بگیریم و شاید بهتر از مسائل پیرامون با خبر بشیم... و اگر زمانی بحثی پیش میاد برای اینه که اینجا فروم هست... محلی برای بحث و گفت و گو... و اگر این محیط حتی از پس ابتدایی ترین کارایش هم بر نیاد پس دیگه به چه دردی میخوره ؟ اگر کسی از مشکلی که گریبان ما رو گرفته و با اینکه وجود داره و ما ازش با خبر هستیم در موردش حرفی نمیزنیم چیزی بگه آیا باید بگیم از بالا به دیگران نگاه میکنه خودش رو برتر میدونه ؟ چرا از صداقت و جراتش در بیان چیزی که دیگران یا نمیتونند یا نمیخواند در موردش حرف بزنند تمجید نکنیم... چطوری وقتی اینقدر به چیزی که هستیم متعصبیم انتظار تغییر داریم... مطالب و امکان یاد گرفتنش برای همه وجود داره... حداقل برای همه ما در اینجا وجود داره... حالا ما هر کدوم وقتی با یکی از این مطالب رو به رو میشیم دو انتخاب داریم... یکی بشینیم بخونیم و فکر کنیم بلکه بیشتر یاد بگیریم یا اینکه به اسم نویسنده نگاه کنیم و به دلایل ناشناخته ای که من نمیدونم چیه اصلا از خوندنش منصرف بشیم و با دلایلی موهوم حرکت خودمون رو توجیح کنیم... این دیگه به هر فرد ربط داره... ولی به هر حال حرفم اینه که شاید اگر ما چیزی رو نمیفهمیم کمی هم مشکل از ماست... نه مشکل از کتاب... نه از نویسنده... اگر از اینکه دیگری کتاب میخونه اینقدر ناراحت میشیم شاید مشکل از ماست... نه از خواننده... باید هر کس یا راه خودش رو جدا کنه و به چیزی که هست راضی باشه یا سعی در بهتر کردن خودش کنه... 12 لینک به دیدگاه
pianist 31129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ از پستت بخاطر طولانی بودنش نقل قول نگرفتم همونطور که چندین بار هم گفتم و تاکید کردم قصدم از این حرفا هدف قرار دادن کسی نبوده ولی چون تاپیک رو بعد از بحثهایی که با شما پیش اومد زدم شاید اینطور برداشت شد ببینید اگه من بشخصه با کسی مشکل داشته باشم اگه اونطرف برام با ارزش باشه حاضر هستم که برم مشکلم رو باهاش در میون بذارم ولی اگه نباشه که کلا سکوت میکنم متاسفانه مشکلی که باز هم تو فرهنگ ما هست عدم انتقاد پذیریه برای مثال خود من همین امروز بارها تاکید کردم و بارها عذر خواهی کردم تا بتونم 4 کلام حرف دلم رو بزنم حالا چرا اینطوریه؟؟ بنظر من دلیلش این هست که اینجا یه فضای مجازی هست و ما همدیگرو نمیبینیم در واقع نشون دادن احساسات اینجا ممکن نیست (غیر از مواردی که بشوخی صورت میگیریه) این باعث میشه که گاها در برای حرفهای دیگری برامون سو تفاهم بشه و احساس بکنیم طرف مقابل قصد توهین و یا تخریب شخصیت دیگری رو داره در واقع اگه ما رو در روی هم قرار میگیرفتیم خیلی راحتتر میتونستیم همدیگرو مورد انتقاد قرار بدیم (البت با لحنی محترمانه) و اما در مورد مسائل و تاپیکهایی که زده میشه اینکه من نوعی بخوام از زدن تاپیکهای شما ناراحت بشم چون مطالعه کافی ندارم و نمیتونم درکشون کنم واقعا مسخره هست! در واقع حرف من این بود که بجای این همه انتقاد کردن از رفتار خودمون بیایم یه فکری بکنیم و با کمک هم دستی بالا بزنیم تا شاید بتونیم شرایط رو تغییر بدیم در واقع یکی از اهداق تالار جدید همین هست ببینید کسی که به سن 7 سالگی میرسه باید بره کلاس اول ثبت نام کنه حالا بیا این بچه رو ببر کلاس پنجم! چه اتفاقی میفته؟؟ حرف من این بود که در کنار بحثهای فلسفی و سنگینی که خیلی از دوستان ( شما ، سجاد عزیز و...) دنبال میکنند کمی هم به مباحث ساده و ریشه ای که الان درگیرش هستیم بپردازیم در واقع من اصراری ندارم که شما بیای تو تاپیک و یا تالاری که شاید علاقه ای به اون نداشته باشی فعالیت کنی و پست بدی ، در واقع این فقط یک درخواست دوستانه بود و به هرحال تصمیم با خود شماست. به امید موفقیت... 5 لینک به دیدگاه
Mahnaz.D 61915 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ کاملا" با حامد موافقم. خیلی وقتا دیدم آدمایی که توی فروم ها حرفای فلسفی و بسیاااار بزرگ منشانه می زنن...توی یه برخورد ساده همه ی اون حرفها رو زیر پا می دارن و آدم ناخوداگاه شوکه می شه و به خودش می گه: این همونی بود که اینجوری می نوشت؟ این همونی بود که با نوشته هاش می خواست بگه من بهترم...من از همه بیشتر می دونم...منم که ... سعی کنیم خودمون باشیم.... 6 لینک به دیدگاه
Waffen 15118 اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ از پستت بخاطر طولانی بودنش نقل قول نگرفتم همونطور که چندین بار هم گفتم و تاکید کردم قصدم از این حرفا هدف قرار دادن کسی نبوده ولی چون تاپیک رو بعد از بحثهایی که با شما پیش اومد زدم شاید اینطور برداشت شد ببینید اگه من بشخصه با کسی مشکل داشته باشم اگه اونطرف برام با ارزش باشه حاضر هستم که برم مشکلم رو باهاش در میون بذارم ولی اگه نباشه که کلا سکوت میکنم متاسفانه مشکلی که باز هم تو فرهنگ ما هست عدم انتقاد پذیریه برای مثال خود من همین امروز بارها تاکید کردم و بارها عذر خواهی کردم تا بتونم 4 کلام حرف دلم رو بزنم حالا چرا اینطوریه؟؟ بنظر من دلیلش این هست که اینجا یه فضای مجازی هست و ما همدیگرو نمیبینیم در واقع نشون دادن احساسات اینجا ممکن نیست (غیر از مواردی که بشوخی صورت میگیریه) این باعث میشه که گاها در برای حرفهای دیگری برامون سو تفاهم بشه و احساس بکنیم طرف مقابل قصد توهین و یا تخریب شخصیت دیگری رو داره در واقع اگه ما رو در روی هم قرار میگیرفتیم خیلی راحتتر میتونستیم همدیگرو مورد انتقاد قرار بدیم (البت با لحنی محترمانه) و اما در مورد مسائل و تاپیکهایی که زده میشه اینکه من نوعی بخوام از زدن تاپیکهای شما ناراحت بشم چون مطالعه کافی ندارم و نمیتونم درکشون کنم واقعا مسخره هست! در واقع حرف من این بود که بجای این همه انتقاد کردن از رفتار خودمون بیایم یه فکری بکنیم و با کمک هم دستی بالا بزنیم تا شاید بتونیم شرایط رو تغییر بدیم در واقع یکی از اهداق تالار جدید همین هست ببینید کسی که به سن 7 سالگی میرسه باید بره کلاس اول ثبت نام کنه حالا بیا این بچه رو ببر کلاس پنجم! چه اتفاقی میفته؟؟ حرف من این بود که در کنار بحثهای فلسفی و سنگینی که خیلی از دوستان ( شما ، سجاد عزیز و...) دنبال میکنند کمی هم به مباحث ساده و ریشه ای که الان درگیرش هستیم بپردازیم در واقع من اصراری ندارم که شما بیای تو تاپیک و یا تالاری که شاید علاقه ای به اون نداشته باشی فعالیت کنی و پست بدی ، در واقع این فقط یک درخواست دوستانه بود و به هرحال تصمیم با خود شماست. به امید موفقیت... خوب بنده هم حرفم اینه که باید انتقاد رو بدون ترس از اینکه کسی بدش بیاد یا ناراحت بشه رک و پوست کنده بیان کرد... فقط در این صورت هست که میتونه تاثیر بزاره... به نظر من اصلا نباید برای بیان اعتقادت یا نظرت عذر خواهی بکنی... دلیلی نداره... اما در مورد اینکه هدف کسی نبود باید عرض کنم که بلاخره نمیشه هدفی وجود نداشته باشه که... منم فکر نکردم مقصود این بحث بنده بودم... منم پاسخی دادم به انتقاد شما و دوستان... اما گذشته از شما بقیه به نظر میرسه اتفاقا کسی رو در نظر دارند... متاسفانه به دلایلی نمیان حرفشون رو بزنند... همین رفتار محیط اینجا رو سمی کرده... خوب ببینید پیانیست عزیز... ما هم سعی داریم همین کار رو بکنیم... ولی وقتی دیگران با همین خیالات و رفتار خودشون خوشند چه کاری از دست ما بر میاد ؟ اول ما باید قبول بکنیم که یه کمبودی داریم بعد برای حلش تلاش کنیم... اکثرا اصلا قبول ندارند که کمبودی وجود داره... خوب درست میفرمایید... ولی آخه شما یهو اومدید میگید این بحث ها و تاپیک هایی که تا حالا بوده سنگین و فلسفی هست... والا من تا حالا از این بی خبر بودم... باور کنید بی خبر بودم... امروز تازه این مسئله مطرح شده... چرا کسی چیزی نمیگفت تا حالا... خوب این واقعا میتونست یکم کمک کنه... دلیل اینکه بنده یا داداش spow این مطالب رو مینویسیم این هست که به دلایلی فکر میکنیم که بهترین راه اینه... حداقل بنده اینطور فکر میکنم... حالا اگر اینطور نیست و این بی فایده بوده و باید از راه دیگری وارد شد بفرمایید اون راه چی هست... چه موضوعاتی باید مطرح بشه... چطوری ؟ شما هر مسئله ای رو اگر مطرح کنید در صورتی که علمی و بر پایه و اساس درست بنا نشده باشه میشه محل حرف های بی اساس و مسخره... همه از این و اون انتقاد میکنند... همه مشکل رو میبینند و هیچ کس راه حلی نداره... همین... این چیزی بوده که من تا حالا دیدم... اگر تجربه ای غیر از این وجود داشته که بنده ازش بی خبر بودم شما به ما نشون بدید و ما نمونه برداری میکنیم و اصلاح... من واقعا با اون بخش هیچ مشکلی ندارم... خیلی هم خوشحال میشم که شرکت کنم... فقط اول بیایید خط مشی رو مشخص کنیم تا به قول شما مطالب سنگین و نامفهوم مطرح نشه چون باور کنید گرد آوری و نوشتن اینها وقت میگیره... 3 لینک به دیدگاه
pianist 31129 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 فروردین، ۱۳۹۰ خوب بنده هم حرفم اینه که باید انتقاد رو بدون ترس از اینکه کسی بدش بیاد یا ناراحت بشه رک و پوست کنده بیان کرد... فقط در این صورت هست که میتونه تاثیر بزاره... به نظر من اصلا نباید برای بیان اعتقادت یا نظرت عذر خواهی بکنی... دلیلی نداره... اما در مورد اینکه هدف کسی نبود باید عرض کنم که بلاخره نمیشه هدفی وجود نداشته باشه که... منم فکر نکردم مقصود این بحث بنده بودم... منم پاسخی دادم به انتقاد شما و دوستان... اما گذشته از شما بقیه به نظر میرسه اتفاقا کسی رو در نظر دارند... متاسفانه به دلایلی نمیان حرفشون رو بزنند... همین رفتار محیط اینجا رو سمی کرده... خوب ببینید پیانیست عزیز... ما هم سعی داریم همین کار رو بکنیم... ولی وقتی دیگران با همین خیالات و رفتار خودشون خوشند چه کاری از دست ما بر میاد ؟ اول ما باید قبول بکنیم که یه کمبودی داریم بعد برای حلش تلاش کنیم... اکثرا اصلا قبول ندارند که کمبودی وجود داره... خوب درست میفرمایید... ولی آخه شما یهو اومدید میگید این بحث ها و تاپیک هایی که تا حالا بوده سنگین و فلسفی هست... والا من تا حالا از این بی خبر بودم... باور کنید بی خبر بودم... امروز تازه این مسئله مطرح شده... چرا کسی چیزی نمیگفت تا حالا... خوب این واقعا میتونست یکم کمک کنه... دلیل اینکه بنده یا داداش spow این مطالب رو مینویسیم این هست که به دلایلی فکر میکنیم که بهترین راه اینه... حداقل بنده اینطور فکر میکنم... حالا اگر اینطور نیست و این بی فایده بوده و باید از راه دیگری وارد شد بفرمایید اون راه چی هست... چه موضوعاتی باید مطرح بشه... چطوری ؟ شما هر مسئله ای رو اگر مطرح کنید در صورتی که علمی و بر پایه و اساس درست بنا نشده باشه میشه محل حرف های بی اساس و مسخره... همه از این و اون انتقاد میکنند... همه مشکل رو میبینند و هیچ کس راه حلی نداره... همین... این چیزی بوده که من تا حالا دیدم... اگر تجربه ای غیر از این وجود داشته که بنده ازش بی خبر بودم شما به ما نشون بدید و ما نمونه برداری میکنیم و اصلاح... من واقعا با اون بخش هیچ مشکلی ندارم... خیلی هم خوشحال میشم که شرکت کنم... فقط اول بیایید خط مشی رو مشخص کنیم تا به قول شما مطالب سنگین و نامفهوم مطرح نشه چون باور کنید گرد آوری و نوشتن اینها وقت میگیره... بله متاسفانه یکی از مشکلات ما همین هست که از گفتن " نمیدونم" میترسیم مثلا خود من تو دانشگاه شده استاد یه مطلبی رو گفته ولی من ترسیدم که بگم این درس و یا این مطلب رو نفهمیدم. :icon_pf (34): یا بارها پیش اومده که از کسی پرسیدم نظرت در مورد فلان مسئله چیه؟؟ اون طرف چون خجالت میکشید که بگه نمیدونم الکی میگفت نظری ندارم و یا خوبه و یا بده!! حالا بگذریم در مورد تالار جدید من از 5 ، 6 تا از بچه های قدیمی و خوشفکر اینجا که یکیشم خود شما بودید دعوت کردم که بیایم و یه تیمی رو تشکیل بدیم و اون تالار رو با هم بسازیم البت در ابتدا فقط با محسن 88 صحبت کردم و همینجا از همه بچه های انجمن دعوت میکنم که تا تو اون تالار فعالیت کنن در واقع اون تالار برای همه هست نه برای من و یا گروهی خاص در واقع یک مشکل این هست که میتونیم مسائل و ضعف های رفتار و فرهنگمون رو بررسی و احیانا ریشه یابی کنیم و تو ارائه دادن راه کار عاجز هستیم. به شخصه خوشحال میشم از تجارب و اطلاعات شما در این زمینه بهره ببرم. 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده