masoume 5751 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من تعریفم از دروغ ، بیان نشدن حقیقته . حالا این حقیقت میتونه وارونه بشه یا میتونه اصلا گفته نشه . اسم هر دوی اینا دروغه . دروغ هم گفتم و چون به نظرم دروغ مصلحتی وجود نداره همش دروغ دروغ بوده ولی جای امیدواری هست که هنوز خانمانسوزانه دروغ نگفتم . 5 لینک به دیدگاه
تینا 15116 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من بچه که بودم زیاد دروغ میگفتم اما الان دروغه بگم نمیگم اما خیلی کم پیش میاد بگم.وقتی دروغ میگم یه حس خیلی بد دارم. 3 لینک به دیدگاه
hilari 2413 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۰ منم دروغ گفتم , اما نه از اون دروغایی که حق کسی رو ضایع کنه یا زندگی کسی رو نابود! دروغ به نظرم یه راهی که بعضی ها برای رسیدن به منافع بیشتر یا پنهون کردن اشتباهاتشون ازش استفاده میکنند , بعضی هام از روی ترس یه دروغایی میگن بعضی هام که اصلا بی دلیل دروغ میگن , اگه یه روز دروغ نگن مریض اند! به نطرم دروغ گفتن ریشه روانی داره ,یعنی تا دلیلش معلوم نشه نمیشه درمانش کرد! 4 لینک به دیدگاه
from_hell 10964 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 اردیبهشت، ۱۳۹۰ دروغ دزدی حقیقت هست... که همین دزدی حقیقت علاوه بر این که شنونده رو از شنیدن حرف راست محرو م میکنه ممکنه شنونده رو از حق و حقوقش که ممکنه تو اون حرف راست باشه محروم کنه...و حق و حقوقش پایمال بشه... هر دلیلی واسه دروغ گفتن وجود داشته باشه باز هم کار درستی نیست.. دلیل این که دروغ اینقدر تو فرهنگ ما جا افتاده این هست که متاسفانه تو دین ما خیلی از کارها مثل دروغ حرام هست... ولی با ذکر یه تبصره مثل این که اگر جان ومال و نمیدونم خیلی چیزهای دیگه در خطر باشه میشه مصلحتی دروغ بگیم و اشکالی نداره... اما مثلا تو زرتشت میگن دروغ به صورت کلی حرام هست...و اگر با گفتن دروغ موجب بشه که شما دچار ضرر بشید جای دیگه واستون جبران میشه... البته من نمیخوام تبلیغ دین دیگه ای رو بکنم...اما این تبصره ها و ریز ریزشدن احکام یه مقدار باعث ضرر شده واسمون... .... اما در مورد دروغ گفتن در مورد خودم خیلی سعی میکنم همیشه حقیقت رو بگم... حتی اگر واسم مشکلی پیش بیاد...چون معتقدم یه دروغ صدتا دیگه دروغ پشت بندش میاره و کم کم میشه عادت... از همون اول آدم راستش رو میگه هر چقدر هم وحشتناک باشه...دیگه دچار عزاب (!عذاب!)وجدان هم نمیشم... بیشترین دروغی هم که میگم از اونجایی که صبح ها دیر بیدار میشم دوستام یا مامان بابام که زنگ میزنن میگن ععع هنوز خوابی میگم نه بابا بیدار بودم...صدام گرفته... 4 لینک به دیدگاه
spow 44197 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من تعریفم از دروغ ، بیان نشدن حقیقته . حالا این حقیقت میتونه وارونه بشه یا میتونه اصلا گفته نشه . اسم هر دوی اینا دروغه . دروغ هم گفتم و چون به نظرم دروغ مصلحتی وجود نداره همش دروغ دروغ بوده ولی جای امیدواری هست که هنوز خانمانسوزانه دروغ نگفتم . تعریف بسیار چالش برانگیز وجالبی هست دوستانی که تو بحث های فلسفی بودن میدونن منظورم چیه!دی: امیدوارم روزی برسه که بتونم دروغ نگم! ممنون عزیز 3 لینک به دیدگاه
hodaa 5488 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به نظر من دروغ گفتن یه جورایی سخته.....اینکه بتونی راحت دروغ بگی.....منم مثل همه زیاد اینکارو کردمتو موارد جزئی.....اما معمولا راجب هر موضوعی که باشه حقیقتش رو میگم وقتی که موضوع فقط به خودم مربوطه.....خیلی وقتها به ضررم بوده یا باعث شده دیگران راجبم قضاوت نادرست بکنن....اما اینجوری راضی ترم 2 لینک به دیدگاه
hodaa 5488 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من تعریفم از دروغ ، بیان نشدن حقیقته . حالا این حقیقت میتونه وارونه بشه یا میتونه اصلا گفته نشه . اسم هر دوی اینا دروغه . دروغ هم گفتم و چون به نظرم دروغ مصلحتی وجود نداره همش دروغ دروغ بوده ولی جای امیدواری هست که هنوز خانمانسوزانه دروغ نگفتم . دقیقا.....اما زمانی که باید حقیقت رو گفت......سکوت وقتی که باید حرف زد 2 لینک به دیدگاه
Abolfazl_r 20780 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به به چه تاپیک خوبی. اجازه میخوام از استارتر تا یه مقدار بحث رو وارد حوزه خانوادگی کنم. من چون از دورغ گفتنم و دروغ شنیدنم ضربه های سختی خورده بودم همون ابتدای آشنایی با همسرم باهاش شرط کردم. شرطی به این منوال که در زندگی مشترک بیان کردن برخی حقایق قطعا موجب آزردگی طرفین خواهد شد. تصمیم رو به عهده خودشون گذاشتم. گفتم من تو خیلی از زمینه ها میتونم بهت دروغ بگم. در این امر هم تبهر خاصی دارم. از طرفی عنوان کردنش ممکنه موجب رنجش خاطر شما بشه. انتخاب با خودتونه. و تصمیمی رو که اتخاذ کنید نه تنها اجرا میکنم بلکه انتظار اجرا کردنش توسط شما رو هم دارم و ایشون صداقت رو انتخاب کرد. انتخابی که همه میکنن. ولی عمل کردن بهش خیلی دشواره و خوشبختانه احساس میکنم تا امروز موفق بودم و صداقت رو بعد از علاقه مهمترین عامل تداوم زندگی مشترک میدونم. در حالی که در روابط دیگه تا جایی که لازم باشه دروغ میگم نه بیشتر. ولی امیدوارم جامعه من همچون خانه من چنان رشد و تعالی پیدا کنه که نیاز نباشه هیچوقت دروغ بگم. 8 لینک به دیدگاه
Saman_88 8062 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من سعی کردم که تو زندگیم دروغ نگم ، ولی خب در جامعه ی فعلی خیلی جاها برای ادای حق حقیقی خودت مجبوری دروغ بگی و منم از این قاعده مستثنی نبودم ! 3 لینک به دیدگاه
lady architect 5358 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۰ تو دنیای واقعی زیاد دروغ گفتم اما اینجا خیلی مراعات کردم ینی اصلا نگفتم ولی زیاد زجر کشیدم 4 لینک به دیدگاه
pianist 31129 اشتراک گذاری ارسال شده در 22 اردیبهشت، ۱۳۹۰ تاپیک سجاد با این تاپیک ادغام شد... 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده