رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

نه نمیرسیم

همیشه رو مسائلی بحث کن که لااقل یک درصدش دست تو باشههههههههههههههههههه

یا حداقل قابل لمس باشه:banel_smiley_4:

 

 

واقعا بعضی چیزا هستن ادم بهش فکر می کنه به پوچی می خوره و گیج میشه

مثلا اینکه چرا خدا مارو افرید ؟

لینک به دیدگاه
  • پاسخ 58
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

amin 202 مهمان
خوب مشکلش چیه

من میگم راز میگه اگه تو بخوای میتونی جلوی گردش زمینو بگیری خوب میتونی نه چرا چون به تو اثبات شده که باید زمین تو محور خودش بچرخه و هیچوقت اینو نمی تونی باور کنی که نچرخه پس این باعث میشه که تو نتونی جلوی گردش زمینو بگیری

از همین الان...به مدت 1 سال...بیا شب تا صبح رو این فکر کنیم که ما میتونیم زمین رو تنها با فکرمون ثابت نگه داریم....اصلاً اونو ولش!

یک ساعت به مداد روی میزت خیره شو...ذهنتو خالی کن...میتونی به پرواز درآریش؟

شاید الان بگی اینو چون ما باور نداریم نمیشه...ولی من میگم باور داریم...چون میخوایم انجامش بدیم...شاید بگی ارادمون ناقصه...که این دلیلی میشه برای اثبات قانون ثبات اجسام...پس این ها همه مقدر شدن...مقدر شده که مداد بدون انرژی از جاش تکون نخوره و اون چیزی که ما ازش بعنوان اراده یاد میکنیم جنسش از انرژی نیست و باورش راحتتره که بگیم اصلاً وجود نداره...چون چیزی بدون انرژی قائدتاً تهی حساب میاد!:JC_thinking:

میتونه خارج بشه به شرطی که عوامل بیرونی مساعد باشه

 

ببین تو یه مدرسه که اون همه شاگرد داره مثلا اگه من بخوام از مدرسه خارج بشم و برم جای دیگه درس بخونم، اشکالی تو سیستم مدرسه به وجود میاد؟

خوب نه

 

دنیا خیلی بزرگه ما هم اطلاعات زیادی در موردش نداریم که

پس هر اتفاقی میتونه بیفته...

اگر بین دو مدرسه هماهنگی لازم نباشه شاید به وجود بیاد..مثلاً وسط ترم باشه یا ظرفیت نداشته باشن برای پذیرش!

دنیا خیلی بزرگه...ولی هر اتفاقی نمیتونه بیوفته....:ws3:

لینک به دیدگاه
واقعا بعضی چیزا هستن ادم بهش فکر می کنه به پوچی می خوره و گیج میشه

مثلا اینکه چرا خدا مارو افرید ؟

 

اگر بین دو مدرسه هماهنگی لازم نباشه شاید به وجود بیاد..مثلاً وسط ترم باشه یا ظرفیت نداشته باشن برای پذیرش!

دنیا خیلی بزرگه...ولی هر اتفاقی نمیتونه بیوفته....:ws3:

هیچوقت نمیشه با اطمینان کامل به این سوالات جواب داد...

شب خوش:icon_pf (44):

لینک به دیدگاه
از همین الان...به مدت 1 سال...بیا شب تا صبح رو این فکر کنیم که ما میتونیم زمین رو تنها با فکرمون ثابت نگه داریم....اصلاً اونو ولش!

یک ساعت به مداد روی میزت خیره شو...ذهنتو خالی کن...میتونی به پرواز درآریش؟

شاید الان بگی اینو چون ما باور نداریم نمیشه...ولی من میگم باور داریم...چون میخوایم انجامش بدیم...شاید بگی ارادمون ناقصه...که این دلیلی میشه برای اثبات قانون ثبات اجسام...پس این ها همه مقدر شدن...مقدر شده که مداد بدون انرژی از جاش تکون نخوره و اون چیزی که ما ازش بعنوان اراده یاد میکنیم جنسش از انرژی نیست و باورش راحتتره که بگیم اصلاً وجود نداره...چون چیزی بدون انرژی قائدتاً تهی حساب میاد!:jc_thinking:

 

اگر بین دو مدرسه هماهنگی لازم نباشه شاید به وجود بیاد..مثلاً وسط ترم باشه یا ظرفیت نداشته باشن برای پذیرش!

دنیا خیلی بزرگه...ولی هر اتفاقی نمیتونه بیوفته....:ws3:

یعنی می گی کارای کیریس انجل دروغه ؟

لینک به دیدگاه
والا من یه مدت میخواستم تاپیکی دراینباره بزنم...ولی هی یادم میرفت که الان دیدم زده شد!:ws3:

من یه دورانی حس میکردم که انسان اراده ای نداره...هرچی که هست هر اتفاقی که میوفته دقیقاً جایی نوشته شده...با این تئوری حتی میشه اخباری که برخی افراد از آینده میدن رو توجیه کرد.

ولی بعدها به یه تئوری دیگه رسیدم...اونم به کمک راز!

اینکه وقتی ما به چیزی شدیداً فکر میکنیم،اون بعد از مدتی دقیقاً اتفاق میوفته...

یعنی ما آینده ای رو میسازیم که قبلاً بهش فکر کردیم...

این قضیه حتی اثبات شدست...آمارها نشون داده که افرادی که بر اثر افسردگی مردن در آخرین ماه های زندگیشون آینده ای برای زندگیشون تصور نمیکردن...یعنی پشت سر هم صفحه های آیندشون رو خالی میذاشتن تا روزی که کتابشون بسته میشده!

اما این وسط یک سوال برام باقی میمونه...

به فرض که ما آیندمونو با فکرمون رقم میزنیم..درست لحظه ای که شروع به فکر میکنیم...اون استارت فکر کردن ارادیه یا اون هم مقدر شدست؟!:jc_thinking:

 

این کتاب از نظر من مزخرف راز واسه نویسندش واقعا موثر بود حسابی‌ جیبش پر شد ولی‌ جون من یه لحظه فک کن واقعا میشه؟تا حالا امتحانش کردی؟نتیجه داده؟این همه آدم با این همه رؤیا و آرزو این همه حسرت به دل‌ که هر روز به رؤیا‌هایی‌ واقعا کوچیک فکر می‌کنن و حتی براش تلاش می‌کنن ولی‌ تا آخر عمر حسرت به دلن فک کنم خلاف کتاب راز و این نوع اعتقادات کاملا ثابت شدست

لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان
هیچوقت نمیشه با اطمینان کامل به این سوالات جواب داد...

شب خوش:icon_pf (44):

میشه...زمان لازمه و وقت برای فکر کردن!:ws38:

یعنی می گی کارای کیریس انجل دروغه ؟

کریس انجل کیه بابا....اون که نصف بیشتر کاراش شعبده بازیای خیلی ضعیفه!:ws3:

لینک به دیدگاه
2 تا سوال :

یکی این ک مرز اراده یه انسان تا کجاست؟ (بر اساس تجربه های واقعی نه جمله های کتابی و قشنگ !)

و

این که آیا تا به حال کاری تو زندگیتون کردین که بعدش خیلی عجیب از خودتون و اون کار تعجب کنید و باورتون نشه که اگه زمان به عقب برگرده بتونین دوباره تکرارش کنید. و خلاصه این که همیشه از یادآوریش به خودتون عجیب افتخار کنید؟؟؟

 

مرز اراده انسان بستگی به مرز دامنه تفکراتش داره

اراده تو ناشی از فکرته

و توانایی تو هم باز همش فکر توئه که به تو می گه می تونی یا نه

 

دومی رو هم بله

فکر می کردم می تونم پس به همون نسبت اراده کردم تونستم اما به یه قمیت خیلی سنگین!

لینک به دیدگاه
والا من یه مدت میخواستم تاپیکی دراینباره بزنم...ولی هی یادم میرفت که الان دیدم زده شد!:ws3:

من یه دورانی حس میکردم که انسان اراده ای نداره...هرچی که هست هر اتفاقی که میوفته دقیقاً جایی نوشته شده...با این تئوری حتی میشه اخباری که برخی افراد از آینده میدن رو توجیه کرد.

ولی بعدها به یه تئوری دیگه رسیدم...اونم به کمک راز!

اینکه وقتی ما به چیزی شدیداً فکر میکنیم،اون بعد از مدتی دقیقاً اتفاق میوفته...

یعنی ما آینده ای رو میسازیم که قبلاً بهش فکر کردیم...

این قضیه حتی اثبات شدست...آمارها نشون داده که افرادی که بر اثر افسردگی مردن در آخرین ماه های زندگیشون آینده ای برای زندگیشون تصور نمیکردن...یعنی پشت سر هم صفحه های آیندشون رو خالی میذاشتن تا روزی که کتابشون بسته میشده!

اما این وسط یک سوال برام باقی میمونه...

به فرض که ما آیندمونو با فکرمون رقم میزنیم..درست لحظه ای که شروع به فکر میکنیم...اون استارت فکر کردن ارادیه یا اون هم مقدر شدست؟!:JC_thinking:

قانون راز یه تاکیدی بر صحت اراده انسان.

در مورد شروع جرقه اراده می تونی فکر کنی مقدر شدست اون بستگی به نظر شخصیت در مورد تقدیر واین حرفا داره و اگه توی نوعی بخوای فکر کنی که کاری براساس تقدیر عالم و آدم هم بخوان نمی تونن نظرتو عوض کنن.

ولی من شخصا فکر می کنم استارت این فکرا یا اون جرقه هه برمی گرده به شرایطی که توش قرار گرفتی یا قبلا تجربه کردی و به میزان سختی و مهم بودن اون اتفاقات برات و به میزان ادراک و استدلالت از جهان اطراف و دنیای پیرامونت و فهمت در موردشون

 

خودم ادم چندان با اراده ای نیستم

ولی شده وقتایی که یه چیزی بشدت رفته تو مخم گفتم الا بلا باید انجامش بدم

ودادمش

برا اراده نه مرزی نیس لااقل تا الان اینجور فکر کردم

شاید خیلیا به قانون جاذبه و سرنوشت و مصلحت ایمان داشته باشن ولی من بشدت از اینا متنفرم هرچی که برخلاف خواسته من باشه چه به صورت طبیعی یا اجباری جلوی اراده منو بگیره باهاش بد میشم

قانون جاذبه و مصلحت (تقدید) دوتا بحث جدان البته. بعضیا یکی رو قبول دارن و اون یکی رو نه.

ولی خوب می دونی گاهی اتفاقایی پیرامونت میوفته که نقش اراده و خودت رو توش صفر می بینی. اون وخت یا میندازیش گردن تقدیر تا ذهنت رو راحت کنی یا این که جوابی براش پیدا نمی کنی و به پوچی می رسی.

 

اما اراده

به نظر من اراده یک انسان میتونه حتی به بی نهایت برسه البته اگه بخوایم

من خودم اراده قوی دارم

یه کاری رو اگه تصمیم به انجامش بگیرم تا آخرش میرم و این یعنی اراده قوی

بخوام تغییر کنم میکنم و این خیلی برام راحته چون تمرین کردم

 

وقتی ترم آخر بودم (یعنی میخواستم 7 ترمه تموم کنم و موفق شدم) ، چون معدلم بالای 17 بود 22 واحد درس برداشتم که پایان نامم هم بود تازه کار هم میکردم

اوه که چه روزهایی بود

خیلی برام سخت بود ولی تصمیمم رو گرفته بودم

با اراده ای که داشتم تا نصف شب فقط درس میخوندم چون روزها نمیتونستم

ولی بالاخره با موفقیت و معدل بالای 16 تموم کردم

خودم هم الان وقتی فک میکنم تعجب میکنم و اینگه احساس میکنم اگه دوباره تو این وضعیت قرار بگیرم نتونم:banel_smiley_52:

ای سیما. ای مظهر اراده، ای شکوه، بیا بیشتر با هم دوست شیمLaie_7.gif:w02:

مثال غیر درسیو عجیب هم داری آیا؟

 

 

 

اما جرقه خوردنش

عوامل زیادی میتونه در این مورد بهت کمک کنه

میتونی این اراده رو تو انسانهای موفق ببینی و یهو به خودت بگی چرا من مثل اون نباشم؟؟؟

ولی من به مشکلات و مصیبتها بیشتر اعتقاد دارم

تو شخص زندگی من ، یه سری مشکلات و رنجها باعث شدن تا داشتن صبر و اراده رو یاد بگیرم و تمرین کنم

یعنی همشو مدیون سختیها و مشکلات زندگیم میدونم...

ولی خوب تو افراد مختلف میتونه متفاوت باشه...

:icon_gol:

 

سوالم اینه...

راز میگه ما اراده میکنیم و انجام میشود!

حالا همین اراده...آیا این اراده از پیش تعیین شدست؟

یعنی مقدر شده که ما اون لحظه اراده کنیم؟

اگر جواب آره باشه که پس اراده کشکه و تئوری راز میره زیر سوال...

ولی اگر جواب نه باشه پس تمامی پدیده ها بدون نظم اند پس چرا کهکشان ها به هم نمیخورن؟

چرا الکترون به هسته نمیخوره؟:JC_thinking:

من ربطشو می دونی خیلی به این الکترونه نمی فهمم. :JC_thinking: یعنی از این نگاه هم می شه بحث کرد. ولی منظورم بیشتر روی مثالای ملموس روزانه بود. پیزی که لمسش می کنیم و تجربه می کنیم. نه بحث های فلسفی. چون بلد نبیدم:icon_redface:

لینک به دیدگاه
نه باو...سوال من یه چیز دیگست...من می خوام مرز اراده مشخص بشه!

آیا ما اراده داریم یا اینکه اراده کلاً یک توهمه برای ادامه ی زندگی ما و تمامی این تصمیمات از قبل گرفته شدن و ما فقط نقش بازی میکنیم؟:JC_thinking:

این سوالت یه مقداری شاید جوابش برا هر کس فرق کنه. بسته به دیدی که تا به حال پیدا کرده. ولی من مطلقا فکر نمی کنم ما در حال نقش بازی کردن باشیم. اون وقت زندگی خیلی بی معنی تر از اونی می شه که قابل تصور باشه. اگه ما فقط در حال ایفای نقشیم و هیچ اختیار و اراده ای نداریم همون بهتر که یه گلوله حروم خودمون کنیم !!

کلمه انسان یعنی اختیار، انتخاب، اراده ......... ولی مرزش و چگونگیش و .....:ws52:

 

دلیلش چیه؟

میتونه متفاوت باشه...ولی همین خواستن متفاوت بودن...خودش دو شاخه میشه که آیا طرف برحسب نظم خاص ذهنی خودش اون مسیرو انتخاب میکنه یا اینکه داره راهی رو که براش کشیدنو طی میکنه!:ws38:

مورد اول فکر کنم

 

آره دادا...میخوایم نقضش کنیم...:ws3:

 

من مرز نمیکشم...مساله سر بودو نبودشه!

خیلی از تصمیمات هم شکل میگیرن...به ما هم ربط دارن ولی ما توشون دخالت نداریم...مثل بارش بارون!

 

بارش بارون یه پدیده مافوق بشری نیست. یه چیزی که به شرایط محیطی کاملا بستگی داره.

سرسبز بودن یه جا و خشک بودن جای دیگه یه مقداریش دست بشر یه مقداریشم به خاطر شرایط محیطیه.

چجوری میتونه از نظمی که براش تعیین شده خارج بشه و تغییری تو نظم کائنات ایجاد نشه؟

همون قضیست...عین این میمونه که بگی الکترون خارج از مدارش حرکت کنه ولی ماده خواصش ثابت بمونه!:JC_thinking:

سعی کن با مثال توضیح بدی...اینجوری راحتتری...

 

خوب الان این اثبات میکنه که ما اراده داریم؟

اینم همون عدم اراده رو ثابت میکنه دیگه...بعضی چیزا هستن که ما روشون اراده ای نداریم ولی اونا رو ما اثر دارن...مثل گردش زمین...میشه ما بخوایم زمین نچرخه؟

نمیشه که...چون همونجوری که برای ما زندگی مقدر شده،برای اونم مقدر شده که بچرخه!

 

برای ما زندگی شاید مقدر شده باشه. اما خودش نه چگونگیش.

 

از همین الان...به مدت 1 سال...بیا شب تا صبح رو این فکر کنیم که ما میتونیم زمین رو تنها با فکرمون ثابت نگه داریم....اصلاً اونو ولش!

یک ساعت به مداد روی میزت خیره شو...ذهنتو خالی کن...میتونی به پرواز درآریش؟

شاید الان بگی اینو چون ما باور نداریم نمیشه...ولی من میگم باور داریم...چون میخوایم انجامش بدیم...شاید بگی ارادمون ناقصه...که این دلیلی میشه برای اثبات قانون ثبات اجسام...پس این ها همه مقدر شدن...مقدر شده که مداد بدون انرژی از جاش تکون نخوره و اون چیزی که ما ازش بعنوان اراده یاد میکنیم جنسش از انرژی نیست و باورش راحتتره که بگیم اصلاً وجود نداره...چون چیزی بدون انرژی قائدتاً تهی حساب میاد!:JC_thinking:

 

اگر بین دو مدرسه هماهنگی لازم نباشه شاید به وجود بیاد..مثلاً وسط ترم باشه یا ظرفیت نداشته باشن برای پذیرش!

دنیا خیلی بزرگه...ولی هر اتفاقی نمیتونه بیوفته....:ws3:

اگه یه شب تا صبح فقط فکر کنیم که زمین رو تنها با فکر ثابت نگه داریم شاید نتیونیم. ولی نگه داشتن یه مداد با فکر رو اگه ما هم نتونیم بودن قبلا کسانی که به کرات نه یک مداد رو حتی میزرو با قدرت فکر و ذهن جابه جا کردن و تکون دادن.

وقتی باور مون تکون دادن یه میز هم برا خیلیا سخته. وقتی خیلی از افراد هیچ اعتقادی به بحث های انرژی و قدرت اون ندارن و خیلی از اتفاقای زندگیو خواست خدا می دونن. توقع نداشته باش الان ما یه کاره بیایم کره زمین رو تکون بدیم. شاید انرژی منفی اونا انرژی مثبت ما رو خنثی می کنه. ولی شاید یه روزی این اتفاق هم افتاد. شاید اصلن هدف خلقت این بوده که تو بتونی این قدر خودت رو بشناسی که تا اون اوج و مبدا پیش بری. و شاید چیزی نباشی جز همون مبدا.

 

این کتاب از نظر من مزخرف راز واسه نویسندش واقعا موثر بود حسابی‌ جیبش پر شد ولی‌ جون من یه لحظه فک کن واقعا میشه؟تا حالا امتحانش کردی؟نتیجه داده؟این همه آدم با این همه رؤیا و آرزو این همه حسرت به دل‌ که هر روز به رؤیا‌هایی‌ واقعا کوچیک فکر می‌کنن و حتی براش تلاش می‌کنن ولی‌ تا آخر عمر حسرت به دلن فک کنم خلاف کتاب راز و این نوع اعتقادات کاملا ثابت شدست

 

خب البته هستن کسانی که این قانون رو قبول ندارن. می گم همه چیز فقط به اعتقاد هرکس برمیگرده. وقتی خانوم راندا برن کارگردان فیلم راز این فیلم رو روونه بازار کرد، توی نقد این فیلم همین جا دکتر جلالی روانشناس خیلی اصرار داشت به این که این فیلم الش در مذهب ما بوده و چندین هزار سال پیش همه بزرگان دین ما بهش تاکید کردند !! اولین باری که تفاهم بین شرق و غرب پیش اومد!!! انگار یه چیزی بود که هر کسی به نوعی قبولش داشت. هر چن که هنوز هم خیلیا راز رو چرت می دونن.

راز علی رغم سادگی که داره ولی باید دقت کرد توش. چون خیلی هم ساده نیست. یه عزم بالا می خواد.

سه مرحله اصلی داره. 1. thought

2. feeling

3. action

و بعضی فقط توقع دارن که با مرحله اول و فقط خواستن و احساس کردن به هدف برسن. باید بخوای قلبا فکرا و زبانا و رفتارا. و در جهت خواستت قدم برداری. + فکر کردن تنها کاری از پیش نمی بره.

و یه سری نکات ریز. مثل نباید مدام با خودت فکر کنی که من فقر رو نمی خوام. چون انرژی منفی فقر ناخودآگاه کمکت می کنه که تو موقعیت بیرونی فقر و کارهای منجر به فقر رو به طرف خودت جذب کنی یا به سمتشون بری. باید جمله کلیدی ذهنت به دست آوردن ثروت اشه نه دوری از فقر....

 

مرز اراده انسان بستگی به مرز دامنه تفکراتش داره

اراده تو ناشی از فکرته

و توانایی تو هم باز همش فکر توئه که به تو می گه می تونی یا نه

 

دومی رو هم بله

فکر می کردم می تونم پس به همون نسبت اراده کردم تونستم اما به یه قمیت خیلی سنگین!

:icon_gol::icon_gol:

کاری که کردیو توضیح بده پلیز اگه می شه البته :w72:

لینک به دیدگاه
2 تا سوال :

یکی این ک مرز اراده یه انسان تا کجاست؟ (بر اساس تجربه های واقعی نه جمله های کتابی و قشنگ !)

و

این که آیا تا به حال کاری تو زندگیتون کردین که بعدش خیلی عجیب از خودتون و اون کار تعجب کنید و باورتون نشه که اگه زمان به عقب برگرده بتونین دوباره تکرارش کنید. و خلاصه این که همیشه از یادآوریش به خودتون عجیب افتخار کنید؟؟؟

 

مرز اراده انسان تا اونجایی که بتونه نتیجه ی واقعی کاراش رو خوب درک کنه.

 

در مورد سوال دوم هم بله. یه کاری بود که انجام دادم و مدتی تو کفش بودم. اما متوجه شدم الان در زمینه دیگه ای میتونم کاری کنم که اون موقع نمیتونستم.

انسان دائما در حال تغییره. :icon_gol:

لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان
قانون راز یه تاکیدی بر صحت اراده انسان.

در مورد شروع جرقه اراده می تونی فکر کنی مقدر شدست اون بستگی به نظر شخصیت در مورد تقدیر واین حرفا داره و اگه توی نوعی بخوای فکر کنی که کاری براساس تقدیر عالم و آدم هم بخوان نمی تونن نظرتو عوض کنن.

ولی من شخصا فکر می کنم استارت این فکرا یا اون جرقه هه برمی گرده به شرایطی که توش قرار گرفتی یا قبلا تجربه کردی و به میزان سختی و مهم بودن اون اتفاقات برات و به میزان ادراک و استدلالت از جهان اطراف و دنیای پیرامونت و فهمت در موردشون

 

 

 

ببین...من نمی گم که من نمیتونم حتی اگر بخوام نظرمو عوض کنم...ولی چون از کاری که چه آگاه و چه ناخداگاه انجام میدم و ثمره ی نسبیش خبری ندارم،میشه همین تغییر نظر در مورد انجام کاری رو به تقدیر نسبت داد!

از نظر من مرزی بین این دو وجود نداره....یا اراده وجود داره،یا اینکه این مسیر مقدر شده و ما تنها نقش بازی میکنیم!

چیزی بین ایندو وجود نداره چون دلیلی برای نقضش حساب میاد.

اما طبق برداشت هایی که من داشتم،دیدم که منطق دوم بیشتر قابل قبول و اکثر پدیده ها با اون توجیه پذیرن!:ws38:

لینک به دیدگاه
amin 202 مهمان
این سوالت یه مقداری شاید جوابش برا هر کس فرق کنه. بسته به دیدی که تا به حال پیدا کرده. ولی من مطلقا فکر نمی کنم ما در حال نقش بازی کردن باشیم. اون وقت زندگی خیلی بی معنی تر از اونی می شه که قابل تصور باشه. اگه ما فقط در حال ایفای نقشیم و هیچ اختیار و اراده ای نداریم همون بهتر که یه گلوله حروم خودمون کنیم !!

کلمه انسان یعنی اختیار، انتخاب، اراده ......... ولی مرزش و چگونگیش و .....:ws52:

بارش بارون یه پدیده مافوق بشری نیست. یه چیزی که به شرایط محیطی کاملا بستگی داره.

سرسبز بودن یه جا و خشک بودن جای دیگه یه مقداریش دست بشر یه مقداریشم به خاطر شرایط محیطیه.

برای ما زندگی شاید مقدر شده باشه. اما خودش نه چگونگیش.

اگه یه شب تا صبح فقط فکر کنیم که زمین رو تنها با فکر ثابت نگه داریم شاید نتیونیم. ولی نگه داشتن یه مداد با فکر رو اگه ما هم نتونیم بودن قبلا کسانی که به کرات نه یک مداد رو حتی میزرو با قدرت فکر و ذهن جابه جا کردن و تکون دادن.

وقتی باور مون تکون دادن یه میز هم برا خیلیا سخته. وقتی خیلی از افراد هیچ اعتقادی به بحث های انرژی و قدرت اون ندارن و خیلی از اتفاقای زندگیو خواست خدا می دونن. توقع نداشته باش الان ما یه کاره بیایم کره زمین رو تکون بدیم. شاید انرژی منفی اونا انرژی مثبت ما رو خنثی می کنه. ولی شاید یه روزی این اتفاق هم افتاد. شاید اصلن هدف خلقت این بوده که تو بتونی این قدر خودت رو بشناسی که تا اون اوج و مبدا پیش بری. و شاید چیزی نباشی جز همون مبدا.

خوب برای اون قسمت هایی که پررنگ کردم مثال بیار و یا نقضشون کن!

خوب شاید برات مقدر شده که خودتو با یه گولّه حروم کنی....شایدم نه...ولی چون ما فعلاً علمشو نداریم،نمیدونیم که آیا ما برامون مقدر شده که خودکشی کنیم یا نه!:ws3:

کجا اومده که انسان یعنی اختیار و انتخابو اراده؟

یعنی انسان میتونه در مقابل خواستو اراده ی الهی مقابله کنه؟

چرا ابراهیم در مقابل خواست خدا امتناع نکرد؟

 

فرض کن که تو بخوای بارون رو با ذهنت کنترل کنی...سرسبز بودن بدون کار عملی...تنها فکرو اراده ی ذهنی!

یه مثال یا اسم از کسی که به اون حد رسیده رو برام بیار...البته اینم با تئوری عدم اختیار قابل توجیه!

شاید مقدر بوده که اون کار انجام بشه!:w58:

ببین این قبول نیست....همین الانشم خیلیا اصلاً به گردش زمین فکر نمیکننو تو باغ نیستن که ناخوداگاهشون بخواد تاثیر منفی بذاره....ولی مایی که می خوایم زمینو ثابت نیگر داریم،دقیقاً میدونیم رو چی تمرکز کردیم...:ws38:

لینک به دیدگاه

[quote=M.R.Y.M;507005

 

 

ای سیما. ای مظهر اراده، ای شکوه، بیا بیشتر با هم دوست شیمLaie_7.gif:w02:

مثال غیر درسیو عجیب هم داری آیا؟

 

 

 

 

:icon_gol:

 

 

مرسی عزیزم

آره چند مورد دیگه هم بوده یکی از چیزهایی که اراده کردم و توش موفق بودم اینکه تو این دنیا به هیچی دل نبندم نه به آدمهاش و نه به هیچ چیز دیگه و خیلی هم تو این مورد موفق بودم

دیگه اینکه کاملا رو نفسم کنترل دارم و این خیلی مهمه...:icon_redface:

لینک به دیدگاه
ببین...من نمی گم که من نمیتونم حتی اگر بخوام نظرمو عوض کنم...ولی چون از کاری که چه آگاه و چه ناخداگاه انجام میدم و ثمره ی نسبیش خبری ندارم،میشه همین تغییر نظر در مورد انجام کاری رو به تقدیر نسبت داد!

از نظر من مرزی بین این دو وجود نداره....یا اراده وجود داره،یا اینکه این مسیر مقدر شده و ما تنها نقش بازی میکنیم!

چیزی بین ایندو وجود نداره چون دلیلی برای نقضش حساب میاد.

اما طبق برداشت هایی که من داشتم،دیدم که منطق دوم بیشتر قابل قبول و اکثر پدیده ها با اون توجیه پذیرن!:ws38:

 

تو همه رو صفر و یک می بینی و می خوای حتما یه نتیجه بگیری که یا صفر یا یک. ولی اگه صفر رو بذاری تقدیر و یک رو بذاری اراده من بین این دوتا حرکت می کنم و به سمت یک میل می کنم این طور نگاه می کنم. خیلیلا هم مطلق رو یک حرکت می کنن.

خودتم می گی بیشتر رو به اون سمت پدیده ه قابل توجیه ن. پس کم ترش چی؟

 

خوب برای اون قسمت هایی که پررنگ کردم مثال بیار و یا نقضشون کن!

خوب شاید برات مقدر شده که خودتو با یه گولّه حروم کنی....شایدم نه...ولی چون ما فعلاً علمشو نداریم،نمیدونیم که آیا ما برامون مقدر شده که خودکشی کنیم یا نه!:ws3:

کجا اومده که انسان یعنی اختیار و انتخابو اراده؟

یعنی انسان میتونه در مقابل خواستو اراده ی الهی مقابله کنه؟

چرا ابراهیم در مقابل خواست خدا امتناع نکرد؟

 

فرض کن که تو بخوای بارون رو با ذهنت کنترل کنی...سرسبز بودن بدون کار عملی...تنها فکرو اراده ی ذهنی!

یه مثال یا اسم از کسی که به اون حد رسیده رو برام بیار...البته اینم با تئوری عدم اختیار قابل توجیه!

شاید مقدر بوده که اون کار انجام بشه!:w58:

ببین این قبول نیست....همین الانشم خیلیا اصلاً به گردش زمین فکر نمیکننو تو باغ نیستن که ناخوداگاهشون بخواد تاثیر منفی بذاره....ولی مایی که می خوایم زمینو ثابت نیگر داریم،دقیقاً میدونیم رو چی تمرکز کردیم...:ws38:

 

مثال نقضش زندگی خودت. به نظرت این که الان کامپیوترتو خاموش کنی و بری یه کتاب بخونی مثلا به ارداه تو نیست؟ اینو خدا یا به تعیر عده ای خدایان تو تقدیرت نوشتن؟

پس نقش فکر و انتخاب تو چی می شه؟ پس احتمالا تا به حال توی زندگی نباید به خاطر هیچ چیز پشیمون شده باشی یا افسوس خورده باشی. چون فکر می کنی هرچه قدر هم به عقب برگردیواون کارو تکرار کنی، باز هم باید همون نتیجه رو بگیری. چون این نتیجه واست نوشته شده.

یا با این نوع نگاه اون کسی که معتاده امکان نداره و نداشته که توی مسیر دیگه ای بیفته تو هر خونواده ای بزرگ می شد و هر طور که رفتار می کرد محکوم به معتاد بودن بود.

نمی دونم. یعنی می دونم که خیلیا این سوال تو براشون سواله، چه قدر اراده دارن یا این که چه قدر دارن به بازی گرفته می شن. ولی من شخصا بهانه بزرگم برای زندگی اعتقاد به تغییر و ساختنه. و اگه بخوام اون مدلی فکر کنم می شم مثل صادق هدایت که به جایی برسم که فکر کنم دیگه کاری برای انجام دادن ندارم و خلاص !

 

 

گاهی اوقات تا اوج روم با این اوضاع خود را گویم

کدامین سوی خود را جویم

در اوج هستم اما بی سود!

چرا که مسیر سبز جایی دیگر سویی بهتر باید باشد

خطای من گامی ابتر بوده و بس...

لینک به دیدگاه

کسی اگر فکر کنه اراده نقش مهمی داره، نقشش رو چه قدر می دونه؟

سوای مثالایی که تا به حال زده شد برا درس و پیشرفت تحصیلی و اینا یه مثال فرضی :

من مبتلا به سرطان خون هستم . نقش اراده در بهبودی من چه قدره؟

لینک به دیدگاه

درباره سوال اول نظر خاصي ندارم.يعني واقعا" نميدونم ميشه برا انسان حد و مرزي قائل شد يا نه؟

اما به تجربه چيزهايي در مورد خودم اتفاق افتاده كه حالا كه نگاه ميكنم ميبينم گاها" تصميمات آني شگفت آوري داشتم.از تجربه هاي تلخ كه بگذريم پيش اومده كه بعضا" اراده اي از خودم نشون دادم كه كمي مسير زندگيمو عوض كرده.خصوصا" بعد اينكه با نت و فروم بيشتر آشنا شدم اين تصميمات كه ناشي از اراده ام بود روند مثبت بيشتري رو طي كرد.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...