.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 31 تیر، ۱۳۹۱ [TABLE=width: 0%] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] انچه نهایتا شهرسازی را به قهقرا برد این واقعیت نبود که بسیاری از مردم، اشتباهات بی نهایت ناامید کننده و زیادی مرتکب شدند، بلکه پی ایند اسلوب کلاسیک شهرسازی است، این واقعیت که فرایندها و عملیاتی که امروزه پی گیری می شوند وغالبا، قالب یک پلان را به خود می گیرند، محصولاتی کلاسیک از شهرسازی و شهرشازانی اند کلاسیک اند؛ بنابراین ما بایستی یافت محصولی دیگر، فرمی دیگر که معتبرتر نیز می باشد را پی بگیریم، از این روست که بایستی متروپلیتنیسم را یک صورت بندی کیفی قلمداد کنیم نه یک مفهوم مبتنی بر قلمرونگری محدود و بسته. [/TD] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [/TR] [/TABLE] شهر ژنریک برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مرداد، ۱۳۹۱ [TABLE] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] برای برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، خاطره ابزار یا دستگاهی برای حفظ و تامین گذشته نیست، بلکه بیشتر شبیه تئاتر است، واسطه ای برای تجربه گذشته، همانگونه که زمین واسطه ایست برای مردهْ شهرهایی که در دلش خفته اند، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بر این باور است که هر که به دنبال راهی است برای پی جوییِ گذشته ی مدفونش باید خود را همچون حفاری در نظر اورد. او همچنین نویسنده را نیز درگیر امواجی از خاطراتش می داند و همچنین داستان گو را نیز درگیر خاطره یابی و خاطره خوانی. تصویر پیش امده ـ که به سال 1996 و در سالروز تولد فیلیپ جانسون برداشته شده است ـ نیز تکه روایتی است از هم کناری دو نسل از معماران، نسلی در استانه افول و نسلی در حال نضج گیری، دو نسل که به جهان ها و جغرافیاهای متفاوت و بعضا متخاصمی تعلق دارند، اگرچه همگی شان از سرامدان و بزرگان جامعه معماری و طراحی بوده اند و برخی شان هنوز هم هستند، این عکس روایت های ناگفته بسیاری نیز دارد، لایه های پنهان در این عکس برای هر ناظری که اکنون سرنوشت و سرانجام بسیاری شان را خوانده، شنیده و یا تجربه کرده، خاطره یا شاید تجربه ای وضع خواهد کرد و او را به سرزمینی حد فاصل وهم، رویا و واقعیت خواهد برد و به نوعی با تئاتر معماری گره خواهد زد. نشسته بر زمین از چپ : برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و ژاکلین رابرتسون ردیف اول نشسته بر صندلی از راست: مایکل گریوز، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، فیلیس لمبرت، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ردیف دوم ایستاده از راست: برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، رابرت ای ام استرن، هنس هولین، استنلی تیگرمن، هنری کوب و کوین روشه ردیف سوم ایستاده از راست: چارلز گواتمی، ترنس ریلی، دیوید چایلد، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام و برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 9 مرداد، ۱۳۹۱ [TABLE] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] برداشته از مصاحبه مطبوعاتی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در مورد ایده پردازی و فرایند طراحی و ساخت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام توماس هیترویک: فکر کردیم یک اتفاق بی نظیر است که 204 ملیت کنار یک دیگر جمع می شوند ، فکر کردیم اینکه یک شکل متفاوت سر هم بندی شده بسازیم خیلی مناسب روح حاکم بر این مراسم نباشد، بنابراین با دنی بویل به مسائل بنیادی ای همچون، کجایی، چگونگی و چیستی و کیستی این اتفاق فکر کردیم و البته به یاد داشتیم که انچه ما خلق می کنیم یک شی نیست بلکه یک لحظه است. نکته حائز اهمیت برای ما این بود که در مرکز این حجم ـ استادیوم ـ چیزی قرار نداشت، خالی بود، حال انکه همه همراه خود چیزهایی معمولی می اورند [با دست اشیا روی میز را برمی دارد و به حضار نشان می دهد]، به این نتیجه رسیدیم که خوب بچه هایی از این 204 ملت می توانند این سر شعله های گلبرگ مانند مسی را بیاورند . . . پس به این نتیجه رسیدیم که می توانیم این 204 شی خیلی کوچک را کنار هم جمع کنیم و در یک لحظه از کف استادیوم بلندشان کنیم. پس از پایان بازی ها هر کدام از این سر شعله های گلربرگ مانند مسی جدا شده و توسط کمیته ملی المپیک به کشورهای شرکت کننده اهدا خواهد شد، هر کشور یکی از این گلبرگ های سوخته را با خود خواهد داشت. [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 10 مرداد، ۱۳۹۱ [TABLE=width: 0%] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] با وجود این واقعیت که، لوکوربوزیه و والتر گروپیوس بر اهمیت کالبد های صنعتی سازی و ارگونومیک تاکید داشتند، آثار آن ها همچنان زیبایی شناسیِ معنادار و مفاهیم سمبولیک بسیاری را خلق می کند . طرح لوکوربوزیه برای کاخ شوروی ها در مسکو (1931) زیبایی ساختارهای مدرن را ستایش می کمد . آرایش حجم ها، به شکلی منحصربه فرد، دارای بنیانی ترکیبی بود . لوکوربوزیه را وحدت اِلمان های موجود در مجموعه ی پیزا - تعمیدگاه، کلیسای جامع و برج کج - تحت تاثیر قرار داده بود؛ او این کار را در فرم های مدرنش بازتعریف می کند . حتی در کارهای بعدی لوکوربوزیه همچون چاندیگار (1959) زیبایی شناسی و سمبولیسم قراردادی همچنان نقش مهمی را ایفا می کند . طرح گروپیوس برای همان مسابقه ی کاخ شوروی ها، رهیافتی ترکیبی را نمایش می دهد . درست همانند لوکوربووزیه، مقاطعی از دایره را به کار می برد ولی پلان محصورتری را طراحی می کند . کاربرد فرم های خالص در ترکیب ( دایره، مربع و مثلث)، مفهوم اصلی مدرسه طراحی باهوس در آن زمان بود . [/TD] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE] [TR] [TD=class: DataListItem] طرح لوکوربوزیه برای مسابقه ی کاخ شوروی ها 1931 [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] مجموعه ی پیزا در ایتالیا شامل کلیسای جامع، تعمیدگاه و برج مایل [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] طرح والتر گروپیوس برای مسابقه ی کاخ شوروی ها 1931 [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] طرح والتر گروپیوس برای مسابقه ی کاخ شوروی ها 1931 [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] برش طرح والتر گروپیوس [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 19 مرداد، ۱۳۹۱ [TABLE] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] روبرت ونتوریRobert Venturi پس از پنجاه سال کار به عنوان یکی از بر جسته ترین معماران بازنشسته شد.این معمار آمریکایی که اصالتا اهل فیلادلفیاست به عنوان پدر پست مدرنیسم شناخته شده و به همراه همسر و شریکش،دنیس اسکات براون Denise Scott Brown، نگرش جهان را نسبت به معماری با شعارش تغییر داد:"کم،خسته کننده است".در حال حاضر ونتوری،اسکات براون و همکارانش با مدیریت جدید دنیل کی مکوربی Daniel K. McCoubreyبه عنوان رئیس و مدیر تحت عنوان گروه VSBA مجددا شروع به کار کرده اند.این گروه به همراه یکی دیگر از مدیران،نانسی روگو ترین Nancy Rogo Trainer کار خود را با اهدافی چون ایجاد طرح های خلاقانه،تحلیل های متفکرانه و خدمات مسئولانه ادامه خواهند داد.دنیل کی مکوربی پس از اینکه از سال 1981 با ونتوری همکاری داشت،اکنون به عنوان رئیس و مدیر VSBA مشغول به کار است.وی مانند کار بازسازی موزه هنر آلنتون،مسئول اصلی پروژه مؤسسه کورتیس در تالار موسیقی لنفست است.اخیرا او یک سری سفارش برای دامبرتون آکس Dumbarton Oaks در واشنگتون انجام داده و تجربه رهبری پروژه هایی برای پن،هاروارد،یال،دارتموث،فواره بارنیز و موزه هنر های معاصر ساندیگو را دارد.این معمار که فارغ التحصیل از مدرسه معماری پن است،از سال 1986 در دریکسل مشغول به تدریس بوده،سخنرانی های بسیاری داشته و یکی از اعضای کمیته بررسی معماری در کمیسیون تاریخی فیلادلفیاست.خانم ترینر می گوید:"دفتر ما پر است از افراد با استعدادی که جنبه های عملی،اجتماعی و محیطی یک پروژه را با روشهای خلاقانه و زیبا گرد هم می آورند.نانسی روگو ترینر از سال 1987 زیر نظر ونتوری مشغول به کار بوده است.او طراحی پلان های بسیاری را برای مؤسسه های فرهنگی و آکادمیک انجام داده است.از کارهای اخیر وی می توان به مدیریت بازسازی خانه تاریخی فی Fay درمؤسسه ردکلیف هاروارد اشاره کرد.او هم یکی از فارغ التحصیلان مدرسه معماری پن بوده،در دریکسل تدریس می کند،سخنرانی های بسیاری داشته و یکی از اعضای کمیسیون نقشه کشی شهر فیلادلفیاست. [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 27 مرداد، ۱۳۹۱ [TABLE] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] ریچارد ویسر: ایا فکر می کنیدفلسفه ماموریت اجتماعی هم دارد؟ مارتین هایدگر: نه! هیچکس نمی تواند با مسئله ماموریت اجتماعی از بعد فلسفی مواجه شود! برای پاسخ بدین سئوال باید اول از خود بپرسیم"جامعه چیست؟" باید در نظر داشته باشیم که جامعه امروز صرفا سوبژکتیویته یا فاعلیت امرشناسای مدرنی است که تبدیل به وجودی مطلق گردیده است بنابراین هر فلسفه ای که بر موقعیت سوبژکتیویته فائق امده باشد [و عملا از جزییات مشکلات اجتماعی گذشته باشد] نمی تواند در مورد مسائل اجتماعی سخنی به میان اورد. پرسش دیگر این است که تا چه میزانی یا در چه گستره ای می توان از تغییر جامعه سخن به میان اورد. پرسش از مطالبه ی تغییر جهان ما را به کارل مارکس و گزاره ای بر می گرداند که او در "تزهایی بر فوئرباخ" طرح کرد، گزاره ای که غالبا مورد استناد قرار می گیرد. اگر اجازه بدهید عین عبارت کارل مارکس را با صدای رسا نقل قول کنم:"فیلسوفان تاکنون صرفا جهان را برشاکله هایی مختلف تفسیر کرده اند، نکته اما تغییر ان است".وقتی متن را می خوانیم و از عبور می کنیم و انچه پس از ان می اید را نیز مطالعه می کنیم متوجه می شویم ان چه در این میان نادیده انگاشته می شود این نکته است که تغییر جهان مبتنی بر پیش فرض تغییر در فهم جهان قوام یافته. فهمی از جهان که صرفا بر قرار تفسیر جهان حاصل می اید. این بدان معناست که خواست مارکس مبنی بر تغییر به واسطه فلسفه بر تفسیری بی نهایت محدود و مطلق از جهان مقرر گردیده است و از این رو می توان نتیجه گرفت این گزاره پایه و اساس مقومی ندارد. گزاره در گام اول بدان صورت مقرر می گردد و ان گونه صورت می بندد که گویی به جد علیه فلسفه است، حال انکه نیمه دوم گزاره بی شک خواست و مطالبه فلسفه را پیش فرض قرار داده است. [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 11 شهریور، ۱۳۹۱ [TABLE=width: 0%] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، بین سال های 1976 تا 1977 پوسترهایی را برای تدقیق چیستی معماری طراحی کرد، در فرصت پیش امده بی ینال ونیز 2012 سعی کرده است دوباره از تکنیک های تبلیغاتی برای نشان دادن وجه تفاوت نظریه معماری نضج گرفته در اکادمی و واقعیت کم و بیش شیک و پیک و منفصل از ان استفاده کند، بر این قرار به واسطه ی بن مایه بی ینال که همان فصل مشترک بوده است سعی کرده در یک رویکرد تصویری چیستی معماری را روایت کند. شایان ذکر است سه پوستر انتهایی در بی ینال ونیز ارائه نشده اند و از دیگر مجموعه های تولیدی برنارد چومی با محوریت چیستی معماری اخذ شده اند. [/TD] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE] [TR] [TD=class: DataListItem] کانسپت ان چیزی است که معماری را از یک ساختمان ساده جدا می کند، نه فرم. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] معماری ان چیزی که در ظاهر به نظر می رسد نیست، بلکه ان چیزی است که درگیر هستندگی اش است [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] معماری صرفا به شرایط طراحی ارتباطی ندارد بلکه می تواند طراحی شرایط نیز باشد [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] معماری فقط دانشِ فرم نیست، بلکه فرمِ دانش نیز هست. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] بالا: لذت واقعی از معماری، بعضی وقت ها به طراحی یک جنایت هم نیاز دارد. پایین: معماری به همان میزان که به واسطه کنش هایی که بر ان ها تکید می گذارد تعریف می شود به وسیله دیوارهایی که فضا را محاط می کنند نیز تعریف می شود. قتل در خیابان با قتل در یک کتدرال فرق دارد، همان طور که عشق در خیابان نیز عمیقا با خیابان عشق متفاوت است. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] بالا: مهمترین بارزه ی معمارانه ای که می توان در مورد این ساختمان بدان اشاره کرد، وضعیت فرسایشی است که ساختمان تحت شمول ان تدقیق شده است. پایین: معماری تنها ان جایی بقا می یابد که ناقض فرم مد نظر عموم باشد، انجایی که با تخطی از نظم تاریخی تحمیل شده، روی در نقض خود می کشد. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] بالا: هوس رانی غالبا فائق می اید، حتی بر عقل باورترین ساختمان ها. پایین: معماری عملی عمیقا اِرُتیک است، صرفا با افراط است که معماری هم می تواند به اشکارسازی نشانه هایی از خرد نائل اید و هم به حدوث تجربه ی حسی فضا. [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 13 شهریور، ۱۳۹۱ [TABLE] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] معماری امروز چین باید درون چارچوبی جهانی، محلی نیز باشد، شاید این گفته شی جیلان مهمترین چالش معماری چین است، جز این نگاه از درون، با توجه به حجم ساخت و ساز صورت گرفته در چین جامعه جهانی نیز از معماران چینی توقع دارد اصول پایداری در حوزه طراحی را رعایت نمایند، بر این قرار است که هم گرایی پر از تضادی میان دفاتر معماری و دانشگاه ها در داخل و خارج از چین برای به ثمر نشاندن دانش توسعه در چین و اخذ تجربیات جدید ایجاد شده است و البته تمام تمرکز بر معماران نسل نوی چین است. نسل جدید معماران چینی همچون دفاتر معماری ای زد ال، برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ، اربانس و اماتور در کنار هنرمندانی همچون ای وی وی که ارتباط تنگاتنگی با معماران دارد همگی مواجه ای دوسویه ای با جهانی شدن و بافت بومی و محلی را مد نظر اورده اند، برای مثال دفتر معماریای زد ال از اجرهای دسته دوم برای ساخت خانه ای استفاده می کند که عملا بی نهایت مسطح هستند، تا هم خاطره مکان را پاسخی درخور داده باشد و هم نیازهای مدرنیستی را. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام از معماران اربانس برای ترکیب حجم با بافت عملا برنامه ریزی فضایی ترکیبی ای را تدقیق می کند. ترکیب انواع و اقسام کاربری های خرد در حجم اصلی و تبدیل نمای بیرونی به مکانی برای هنرنمایی هنرمندان، هویت محله های هنری در مقیاس محلی را زنده می کند. ونگ شو، از دفتر معماری اماتور بافت را از منظری بوطیقایی مد نظر قرار می دهد و مصالح و برنامه فضایی را در اولویت های بعدی می اورد. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام با ارجاع به ارتباط هارمونیک میان انسان و طبیعت در نقاشی های منظره ی چینی به دنبال معماری ای می گردد که در طبیعت نضج گیرد. بر این قرار است که طراحی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای او ریشه در اشکالی از روستاهای چینی دارد، روستاهایی 2000 ساله که در دام افتاده اند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام نیز سنت های بومی چینی را در بافت اجتماعی و سیاسی تدقیق کرده و اثارش را تحت شمول انتقاد از سیاست های توسعه چینی و نادیده انگاشتن فرد و هویت فردی در هجمه توسعه اقتدارگرایانه تعریف کرده است. البته نوع اثار هنری ای وِی وِی امکان گذر اسان تر از مرزهای چین و به چالش کشیدن سنت های غربی در مواجه با شرق را نیز در خود دارد. به هر رو شهرسازی چینی مشکلات زیست محیطی را در مقیاس عظیم جهانی نشان می دهد، که مواجه با ان ها نیازمند هم افزایی بین الملی دارد. [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 23 شهریور، ۱۳۹۱ [TABLE=width: 0%] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بودن، ایده ی ساخت خانه ای قابل حمل را برای نسلی از معمارانی فراهم اورد که عمیقا درگیر فهم عناصر سازنده خانه بودند. ان ها با این سئوال مواجه بودند که ایا خانه سرچشمه ی محیط مانا و ایستایی است که به حس تعلق به مکان و هویت را اعطا می کند؟ یا اینکه خانه برای نسلی که خارج از فرهنگ های پدر و مادرشان رشد کرده بودند و همیشه درگیر حرکت بودند متشکله ایست برامده از خاطره ها، اشیا و خرت و پرت هایی است که باید همه جا حملشان کرد؟ غلاف زیستی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام نظرورزی ایست بر خانه ای سیال و متحرک و انعطاف پذیر ـ زیست فضایی مطابق نیازهای ما. تمام نیازهای روزمره ما در این غلاف تجمیع می شوند و فضایی چندْ منظوره فراهم می اورد که حداکثر انعطاف پذیری و بیشترین امکان جا به جایی حجمی را دارا باشد. تنها عنصر ثابت دیواره های پیرامونی هستند، دیوید گرین ایده پرداز این خانه و از اعضای ارشیگرام در این مورد می گوید:"خانه ابزاری است که باید همراهتان باشد و شهر ماشینی که این ابزار بایستی بدان متصل گردد". ایده غلاف زیستی دیوید گرین را می توان در کنار ایده ی "کشتی فضایی زمین" باکمینستر فولر را می توان در قامت تدقیق این گزاره دانست که تحت شمول ان فرد واحدی خودْگردان و زمین نظامی مکانیکی است. ایده غلاف های زیستی را می توان در چارچوب مناسبات جنگ سرد و احتمال خانه به دوشی انسان هراسناک از جنگ نیز تفسیر کرد و همچنین در چارچوب ایده جنگ ستارگان نیز مد نظر اورد، اتووود در مقاله برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام نگاهی گذرا دارد به تعاملات میان معماری و جنگ جهانی دوم و جنگ سرد و تاثیرپذیری و گذاری این دو بر یک دیگر. کپسول های زیستی متحرکی که دیوید گرین به دنبال خلقش بود، در اثار برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام نیز نمودی واضح دارد، [/TD] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE] [TR] [TD=class: DataListItem] غلاف زیستی در حجم و برش [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] غلاف زیستی در حجم، پلان و برش [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] غلاف زیستی و مناسبات مقیاسی [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] غلاف زیستی و انعطاف پذیری حداکثری [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] غلاف زیستی [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 24 شهریور، ۱۳۹۱ [TABLE=class: BorderBox] [TR] [TD=align: center][TABLE] [TR] [TD=align: center][TABLE=width: 0%] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] فیلم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام The Hunger Games به کارگردانی گری رُز ـ که بر اساس رمانی به همین نام نوشته سوزان کالینز ـ ساخته شده است در طراحی کپیتول ـ شهری که تبیین قدرت متمرکز، یک نظم کاملا توتالیتر را تجلی بخشیده ـ از معماری بروتالیستی اواسط قرن بیستم الهام گرفته است، خود او در این مورد می گوید: "این شهر، شهر اینده است، اما به گذشته خود نیز احتیاج دارد، بنابراین کپیتول بایستی حس و حال تاریخی نیز داشته باشد، شاید به همین دلیل بود که رفتیم به سوی معماری ای بتنی، عظیم و یادواره ای، سعی کردیم نزدیک شویم به بروتالیسم میانه قرن بیستم، نگاهی از نزدیک به این سیاق از معماری ما را متوجه نکته ای کرد، بیان فضایی قدرت در گرو فضاهای باز و مسطحی بود که مقیاس انسانی را نابود می کنند، این اولین مبنای ارجاع ما به این سبک بود. ما به جاْ نشست های کلان مقیاس قدرت، جاهایی مثل میدان سرخ، معطوف شدیم." همین سریر در ساخت فضاست که عملا معماری فیلم را به معماری نئوکلاسیک فاشیستی نزدیک می کند، نظام توتالیتر پانم در فیلم برای بسط قدرت خود عمیقا روی در معماری فاشیستی می کشد، نوعی تعامل میان تکنولوژی و نگاه عظمت باوری که تمام متغیرها را بر قرار نمایش انبوه قوام می بخشد، درست به مانند تلاش های طراحان هیتلر در برگزاری رژه های نورنبرگ، و شاید از همین روست که مراسم معرفی پیش کش ها در فیلم بی نهایت به کمپوزیسیون های مکانیکی تجسد یافته در برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام یا پیتخت جهانی المان Welthauptstadt Germania هیتلری شبیه است. انتخاب واژه کپیتول capitol هم ارجاعی مستقیم دارد به رم دوران امپراتوری، تبلور کالبدی جنون عظمت طلبی ای که پس از فروپاشی امپراتوری به مثابه ترومایی همیشه با غرب بوده است و بسیاری تلاششان را بر بازسازی ان متمرکز ساخته اند. [/TD] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [/TR] [/TABLE] [/TD] [/TR] [TR] [TD] [TABLE] [TR] [TD=class: DataListItem] رژه ی نورمبرگ 1934 [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] نمایی از ماکت پایتخت رایش سوم [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] رژه نورمبرگ و نظم فضایی حاکم بر مناسک [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] مراسم رژه ی پیش کش ها به جمهوری پانم در فیلم عطش مبارزه [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] مراسم انتخاب پیش کش ها در منطقه 12 [/TD] [/TR] [/TABLE] [/TD] [/TR] [/TABLE] [/TD] [TD] [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 29 شهریور، ۱۳۹۱ [TABLE] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] روبرتو گاریانی شش سال اخیر را صرف مطالعه مستندات کمتر مورد توجه قرار گرفته ی متعلق به لوکوربوزیه نموده است و حاصل این غور کتابی است سه جلدی که جلد اول ان با عنوان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام به تازگی منتشر شده است، کتابی که با همکاری انا رسلینی به رشته تحریر درامده و جنبه های کمتر معرفی شده ی این شاعرْهنرمندْفیلسوفِ معمار را به مخاطبان عرضه می دارد. انچه از پی می اید بریده بخشی است از مصاحبه ای طولانی تر با برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بر کتاب. - به نظر می رسد لوکوربوزیه از بعد فرهنگی بی نهایت تاثیرپذیر بوده است؟ روبرتو گاریانی: او از سفرهایش به هند و تعلق خاطر ذهنی و هم دلی اش با سورئالیست ها بی نهایت بهره برده است و همچنین پیشنه اش به عنوان دکوراتوری از لاشو دفان. بر قرار این تاثیرات است که او کارهای خود را غرق پرده هایی از طرح های خود، پیکره های بتنی بیرون امده از ترسیماتش و پیشْ طرح های رنگارنگی می کند که همگی برانگیزاننده واکنش های عاطفی اند، معماری مدرن همچنان بر مدار او و ایده هایش حرکت می کند . . . [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 30 شهریور، ۱۳۹۱ [TABLE=width: 0%] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] صدای تاخت و تاز می اید، از زیرِ زمین، صدای رمه هایی از حیوانات وحشی می اید، اینجا اما صحنه رقص است. حضور رقصنده ها عمیقا به واسطه ضرباهنگ سرکش پاهایشان بر صحنه احساس می شود. روایت بهار، یکی از معروفترین قطعات رقص پینا باوش است، این قطعه در فیلم برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ساخته برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام جایگاه خاصی دارد، بخصوص انکه نشانه ایست کامل از اموزه های او بر شکل دادن به فضای پرفرمیتیو performative space، ان هم دقیقا پیش از مرگش در سال 2009: نوعی اجرا که به ژانر تئاترْ رقص شهرت یافت. در قطعات پینا باوش، زمین، سنگین است، غبارهای پراکنده در جو اجرا به فضا وجهی مادی می بخشد، خلا در اجراهای او وزنی محسوس دارد، قطرات اب تهی بودگی را مشدد می سازد، بدن های به لحاظ بیلوژیکی زنده به اجسادی تبدیل می شوند ماندگرا و فاقد کنش عقلانی. رقصنده ی چشم بسته بدنش را بی اختیار رها می کند به امید شریکش، تا او را در استانه سقوط مهلک و مرگبار بر زمین نجات دهد. دست ها و پاها تبدیل به پروتزهایی منفصل از یک دیگر می شوند. سبکی عناصر انسانی موجود در صحنه که به واسطه اوهام اپتیکال تشدید می شوند بر حضوری گذرا تاکید می گذارند. برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در کتاب محیط های رقص ارایی شده بر این نکته تاکید می گذارد که "در نظر اوردن تاثیرات غیر مادی در تولید یک کنش مادی، به هیچ رو به معنای در نظر نگرفتن وجوه فی نفسه مادی نیست، بلکه بیشتر ارجاعی است به پردازش مفهومی یک محصول مادی، بیشتر به تفکر بر چگونگی تبدیل ماهیت های غیر مادی به مادی تاکید دارد و نهایتا در مورد خلق تاثیرات مادی است . . . معماری دیگر متشکله ای بر مدار بناسازی نیست و رقص نیز بر همین قرار دیگر صرفا به حرکت دراوردن بدن نخواهد بود، رقصنده بایستی بتواند در قامتِ مدیرِ فضا، موفق به کشف قلمروهایی نو گردد، همان گونه که معماران نیز بایستی در قامت مدققان حرکت بتوانند درک به لحاظ ذهنی نوایینی از فضا ارائه دهند." شاید بر اساس همین ایده پردازی است که بایستی پینای ویم وندرس را ـ که بسیاری از قطعاتش در محیط های عمیقا غریب شهری تدقیق شده است ـ چالشی بدانیم بر ره یافت های پرفرمیتیو به معماری: تلاشی خالص و مومنانه برای تبدیل فلسفه حرکت در رقص پینا به فضایی استانه ای، فضایی مداوم در حال ساخته شدن و ویران شدن. ویم وندس پروژه ای با هدف ارائه برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام را نیز در دست تهیه دارد، معماری که وندرس برای این فیلمانتخاب کرده است برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است. [/TD] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE] [TR] [TD=class: DataListItem] "پینا" فیلمی از ویم وندرس در ستایش از پینا باوش [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] "پینا" فیلمی از ویم وندرس در ستایش از پینا باوش [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ویم وندرس کارگردان فیلم [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 3 مهر، ۱۳۹۱ [TABLE=width: 0%] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] هنریکو اولیویرا henrique oliveira ،هنرمند جوان برزیلی،کارهای جدیدی انجام داده که هرکدام به نوبه خود از تمام کارهای پیشین او قوی تر بوده و با مهارت توانسته فضای سه بعدی را به فضایی پر قدرت از انرژی آزاد تبدیل کند. این قطعات در اصل با مصالح طبیعی که برای کار روی احجام بزرگ تهیه شده، با دقت تمام منقوش شده اند. این کار ترکیبی تنها برای به نمایش گذاشتن نیست بلکه به شکلی ست که می توان ماهیت آنها را از درون تجربه کرد.یکی از کارهای اخیر وی به نام"سقوط آرسولاینن"نمایشی از بافت،انگیزه،با ورودی قابل دخولی ست که بینندگان را درون جهانی دیگر غوطه ور می سازد. یکی از کارهای اولیویرا با طراحی ویژه و صفات موجودات تک سلولی،گذری ست به دنیای کودکی که بعد از گذراندن دوره رسانه های اجتماعی با الهام از کارگاه نجاری پدرش انجام شده است. هدف اولیویرا پابند کردن بازدیدکنندگان به کارهایش و وادار ساختن انها به جستجو،طرح سؤال و از همه مهم تر بر انگیختن کنجکاوی آنان است. [/TD] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE] [TR] [TD=class: DataListItem] نمایشگاه تندیس های تک سلولی [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] desnatureza [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] جزئیات [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] نمایشگاه تندیس های تک سلولی [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] نمایشگاه تندیس های تک سلولی [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] نمایشگاه تندیس های تک سلولی [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] نمایشگاه تندیس های تک سلولی [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] "حقیقت جاری" [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] تندیس تک سلولی [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] تندیس رنگ و چوب [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] این مجسمه در مقیاس بزرگ با لستفاده از فوم ساخته شده است. [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ورودی کار [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 3 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 5 مهر، ۱۳۹۱ [TABLE] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] : زندگی کردن زیر یک سقف یعنی به اشتراک گذاشتن خیلی چیزها، به گمان شما چه بارزه هایی کشورهای اروپایی را متحد نگاه داشته است؟ ژاک لوگوف: به گمانم مسیحیت، شاکله بنیان ایدئلژیک اروپا مسیحیت است، البته عناصر دیگری نیز در خلق ایده اروپا نقش داشتند، اما مسیحیت در این میان جایگاه و کارْویژه خاص خود را دارد. به جز ان می توان به ماتریس تفکر یونانی، مخصوصا روح انتقادی، اولویتی که برای اخلاق و دمکراسی قائل بودند اشاره کرد و همچنین نظام قانون گذاری رمی ها، که در نوع خود یکی از عناصر پایه ای اروپاست. به عنوان یک تاریخ نگار عمیقا بر این باورم که تاریخ هزاران ساله اروپا به واسطه تنوع مردمانش شکل گرفته است، ترکیب فرهنگ ها و هم بستگی فزاینده شان. اروپا از انباشت رمیان، گل ها و رمیان و اسپانیایی ها و رمیان شکل گرفته است و همچنین بربرها، واژه ای که امروزه از فرهنگ اصطلاحات تاریخ نگاران حذف شده است. و البته نکته جالب این جاست که امروزه دیگر کسی را نداریم که به فرهنگی برتر تعلق داشته باشد. از این رو بر مورخان و موثران حوزه عمومی است که انچه اروپا را علی رغم تمام تفاوت هایش منسجم نگاه داشته تبیین نموده و شرح دهند. برای مثال مسئله مهاجران خارجی مسئله امروز اروپا نیست، در دوران باستان متاخر و در قرون وسطا خیل عظیم به اصطلاح بربرها ـ اقوامی متشکل از سلت ها، اسلاوها و ژرمن ها ـ در مقیاسی بی نهایت کلان تر اروپا را زیر پا می گذاشتند و به نوعی، مهاجرتی درون جغرافیایی را تجربه می کردند. [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 25 مهر، ۱۳۹۱ [TABLE=width: 0%] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] اضمحلال نهایی ساختمانهایی که معمارها طراحی کردند برایشان چه میزان اهمیت دارد؟ ساختمان هایی که تحقق ایده هایشان, امیدها, آرمانها و نگاه آنها نسبت به هستی می باشد و در طی زمان متناسب با خرد شدنشان کاهش می یابند. اکثر معمارها میلی به ایده ی اضمحلال بناها ندارند. و به همبن منظور هیچ تلاشی با گزینش دقیق مصالح, سیستم ها و روش های سرهم بندی به منظور تاب آوردن در برابر نیروهای طبیعی از جمله آب و هوا که پی در پی آنها را تحت الشعاع قرار داده اند, برای اجتناب ازنابودی آنها انجام نمی دهند. با این وجود تمایلی به تخریب ذاتی مصالح و نظام حاکم بربنا وجود دارد - یک بی نظمی - که هیچ میزان از مراقبت در طراحی نمی تواند بر آن فائق بیاید. ساختمان ناگزیر نابود خواهد شد و اینجا هیچ معمار یا متهمی نیست که بتواند بنایی را حفظ کند. پس تفکر یک معمار یا عملی که در این مورد انجام خواهد داد چیست؟ شایع ترین چیز این است که این قضیه را به فراموشی می سپارد. یا با قرار گرفتن تحت فشارهای روحی و روانی آن را انکار می کند. و اگر ذهنش زیادی درگیر این مسئله شد منجر به نابودی خودش می شود.اما ما می خواهیم به زندگی ادامه دهیم. درنتیجه خود را در وضعیت خوش بینانه ای قرار می دهد, و این باور پیدا می کندکه چیزی که خلق کرده مملو از ارزش و مانا است. این حد از انکار, در غالب مواقع پتانسیل تبدیل شدن به یک ناامیدی فلج کننده را دارا است. و اگر معمارها اعتقادی به برخی از کیفیت های مانای طراحی هایشان نداشته باشند, باور به کاری که انجام می دهند, دشوار خواهد بود. پس حتی طراح اینستالیشن های موقت معمارانه بر این باورند که آثارشان دوام می یابد. و این از طریق فرم های متنوع مستندسازی – عکس ها, فیلم حتی بازسازی ها انجام می پذیرد. و بنابراین آنها را نسبت به مرگ اثر بی اعتنا می کند. البته یکی دیگر از راههایی که تا اینکه بیشتر متداول باشد دشوار است, این است که امر پوسیدگی را از آغاز بپذیریم. من شخصاً مسحور شدگی رمانتیک با مخروبه های نا معلوم از کسپر دیوید فردریش تا آلبرت اسپیر ( معمار و برنامه ریز شهری هیتلر ) را دریافته ام. قدرت انگیزاننده ی مخروبه ها در تولید شور قدرتمندی که غالباً برای اهداف سیاسی, مذهبی و ایدئولوژیکی ساختن انگیزه های استثمارگرانه به کار می رود, در حداقل میزان عمل کرده است. در قامت یک ابزار بساز بفروش, هیجانات نوستالژیک از دست رفتن می تواند نقاشی ها, سیاستمداران و سیاستهایشان را به فروش برساند.اما برای پیشبرد آگاهی نمی تواند کاری بکند. هنوز پذیرش انحدام ساختمانها و تخریب ناگزیر آنها که مکان های معمارانه را در یک موقعیت منحصر به فرد در آگاه کردن فهم ما از موقیت انسان و افزودن تجربه اش می گذارد, سخت می باشد. این در طراحی به خصوص شامل پیچیدگی و تضاد که همزمان با فرایندهای رشد و انحدام در بناهایمان تجسم یافته و در انسانیتمان افزایش یافته و تشدید شده است, می شود. خوشبختانه, این رون نمایشی نیست, بلکه یک روش مدبرانه است برای تحقق معماری است. نهایتاً هر معمار باید خودش و مسیر منحصر به فردش را بیابد. لبس وودز [/TD] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 2 آبان، ۱۳۹۱ [TABLE=width: 0%] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] گالری هنر موزه ی متروپلیتن هفت اثر متعلق به سه نسل از هنرمندان ایرانی ارائه کرده است, منیر شاهرودی فرمانفرمائیان, پرویز تناولی, شیرین نشاط, وای زد کامی و افروز عمیقی از این جمله اند. پرویز تناولی یکی از پیشروترین هنرمندان ایرانی و یکی از بنیانگذاران سبک سقاخانه ای است. یک جنبش هنری که در طی دهه ی 1960 در ایران قوت گرفت. این جنبش در پی ادغام نمادهای محبوب از فرهنگ شیعه در هنر که پیامد آن در قامت پاپ آرتی تقدیس شده به منصه ی ظهور رسید, پدید آمد. تناولی زمان مدیدی است که از واژه ی "هیچ" الهام گرفته است و آن را به شیوه های مختلف و با کاربری های متنوعی به کار برده است. تناولی ایده ی خود را این گونه بیان می دارد:علاوه بر انعطاف پذیری و فرم ارتجاعی واژه, مفهوم هیچ بازگو کننده ی داستان انسانیت است و مخاطب را به تأمل درباره ی مسائل هستی و نیستی وا می دارد. گفته شده است این واژه تعلیق هنرمند در نحوه ی مواجه با گذشته و حس عدم رضایتی از حال حاضری عقیم را بیان می دارد. نگارش فرم برآمده از گونه ی خطی نستعلیق است. هیچ در قفس - قفس بازنمودی از جنبش سقاخانه ای است. واژه ی سقاخانه به چشمه ای عمومی برای نوشیدن آب و قفس نمایانگر شکل آن است. چشمه ها در بزرگداشت شهدای شیعه ساخته شده اند. که از آشامیدن آب در سال 680 بعد از میلاد مسیح منع شده بودند. این ارجاعی عمیق به آغاز مذهب شیعه و همچنین ظهور یکی از پیشگامان مجسمه سازی مدرن است. تناولی یک کلکسیونر, معلم, دانش پژوه و نویسنده است. آثار او شور, آگاهی و فهمی عمیق از میراث ادبی و بصری غنی و صنایع سنتی ایران را نمایان می کند. [/TD] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE] [TR] [TD=class: DataListItem] هیچ در قفس [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 آذر، ۱۳۹۱ [TABLE=width: 0%] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] کلید واژه ی apparatus در اندیشه ی برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام ترجمه ی انگلیسی dispositif است . این واژه برمعنای تکنیکی dispositif تاکید می کند یا همان طور که برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام می گوید این مفهوم'tools and devices' " وسایل و دستگاه ها " را از هم تفکیک می کند . " وسایل و دستگاه ها " برای رابینو به منظور " نهادی کردن " اعمال به نظر می آید؛ همچنین او در زمینه ی " مدیریت اقتصادی " اجتماع و دستگاه نیز می نویسد " که هدفش کنترل و مدیریت است " و بیشترین آن را می توان را در در خلال قرن 18 دید که " سیاست سالم، سیاست اِپاراتوس بود . " خود فوکو هیچ گاه در باره ی این اصطلاح تعریفی جامع و کامل ارائه نمی دهد ولی در مصاحبه ای در سال 1977 می گوید : آنچه را که من سعی دارم از طریق این اصطلاح برجسته سازم بیش از هر چیز مجموعه ای کاملا همگن (heterogeneous) است که در بردارنده ی گفتمان ها (discourses)، نهاد ها، اشگال معماری، تصمیمات نظارتی، قوانین، تدابیر اداری و اجرایی، احکام علمی و موضوعات فلسفی، اخلاقی و بشر دوستانه است - و به همین اندازه امور ذکر نشده ی دیگری را شامل می شود . چنین اموری را می توان عناصریک آپاراتوس دانست . آپاراتوس خود، همان شبکه ای است که مابین این عناصر شکل می گیرد ... ... منظور من از اصلاح آپاراتوس نوعی صورت بندی است که به عنوان عملکرد اصلی اش در یک لحظه ی تاریخی معین متضمن واکنش به قسمی اضطرار است . بنابراین آپاراتوس واجد نوعی عملکرد استراتژیک مسلط است ...گفته ام که ماهیت یک آپاراتوس امری اساسا استراتژیک است و این بدین معناست که ما در باب قسمی دستکاری آشکار مناسبات نیروها، نوعی مداخله ی انضمامی و عقلانی در مناسبات نیرو ها سخن می گوییم، چه به منظور بسط و گسترش آن ها در جهتی خاص باشد و چه برای سد کردن، تثبیت و بهره گرفتن از آن ها باشد . در نتیجه آپاراتوس همواره در قسمی بازی قدرت ثبت و حک گردد، لیکن از سوی دیگر همیشه در پیوند با حدود خاصی از معرفت است که از آن پدید می آیند، در حالی که به همان اندازه آن را مقید و مشروط نیز می سازد . آپاراتوس دقیقا عبارت است از استراتژی های مرتبط با مناسبات نیروها که هم از طریق انواع خاصی از معرفت مورد تایید قرار می گیرد و هم موید آن است . برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام تبارشناسی آپاراتوس های فوکو را در سه اصطلاح می یابد : ایجابیت (پوزیتیویته) در تفکر هگل که ژان هیپولیت آن را در کتاب درآمدی بر فلسفه ی تارخ هگل مفهومی بنیادین می دانست و این مفهوم با همان شدتی که برای هگل جوان وجود داشت برای فوکو نیز اساسی و تعیین شد . گِستِل (gestell) در تفکر هایدگر ؛ oikonomia کلمه ای یونانی به معنای اداره کردن یا به نحوی عام تر مدیریت کردن است که در گذار مسیحت به سمت تثلیث و تاثیر آن بر فرهنگ غرب به معنی مشیت الهی درآمد که نقطه ی اغازی است برای اشاره به حکومت رستگاری بخش تاریخ انسان و جهان . تمام اصطلاحات قبلی به oikonomia بازمی گردند یعنی به مجموعه ای از اعمال بدنه های معرفتی، تدابیر و نهاد ها اشاره دارند که به مدیریت ، حکومت، کنترل و جهت دهی کردن -به شیوه ای که مدعی کارآمدی است - رفتارها، ژست ها و تفکرات نوع بشر می پردازد . " انسان همواره در مرز میان سفید و سیاه در حال لی لی کردن است . " شاید بتوان گفت " آپاراتوس فوکو همواره در مرز میان من و ما داردشش خونه، بازی می کند " واژه ی " من " و " ما " نشان دهنده ی فرد گرایی و کثرت گرایی است مانند آپاراتوس میان معمار و معماری؛ آپاراتوس میان فرد و اجتماع . [/TD] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [/TR] [/TABLE] کتاب " آپاراتوس چیست ؟ " نوشته ی جورجیو آگامبن برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 12 آذر، ۱۳۹۱ [TABLE=width: 0%] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] بخش معماری دانشگاه وست مینستر به نیک میسن درامر و عضو وفادار گروه تکرار نشدنی پینک فلوید دکترای افتخاری اعطا کرده است. جایی که او در رشته ی معماری تحصیل کرد و با راجر واترز و ریچارد رایت آشنا شد. همچنین برایان واترز معمار و برنامه ریز این جایزه را در مراسمی که در سالن فستیوال رویال در لندن برگزار شد, دریافت کرد. میسن دانش آموز پیشین این دانشگاه به دلیل تعهدش به گروه مجبور به ترک رشته ی معماری یک سال قبل از اتمام آن شد. به زعم میسن: " نه فقط تحصیل در رشته ی معماری بلکه آموزش بعضی از موضوعات کاربردی, به ما فرصتی در توسعه ی علایقمان می داد و هم چنین به مجالی برای در ارتباط بودن با مربیان کم نظیر بدل شد." رئیس بخش موسیقی دانشگاه وست مینستر آلن فیشر اذعان می کند: نیک میسن طلیعه دار صنعت موسیقی نزدیک به پنجاه سال می باشد. او یکی از مؤسسان پینک فلوید بود, گروهی که به علت ابداعش هم از نظر موسیقی و هم از منظر طراحی صحنه و تولید شناخته شده است. وجوهی که بلاشک تحت تأثیر آموزش معماری اعضای گروه در دانشگاه بود. دکترای افتخاری اعطا شده به برایان واترز در کمک به بازشناخت توسعه ی لندن بود.در این مراسم از او به علت نقش اصلی اش در مذاکره با شورای هاکنی در امکان بازگرداندن سکونت در سال 1980 که منجر به باززایی شوردیچ شد قدردانی شد. واترز در حوزه ی برنامه ریزی شهری به مدت چهار سال در دانشگاه وست مینستر قبل از تحصیل در رشته ی معماری در دانشگاه کمبریج به مطالعه پرداخت. [/TD] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [/TR] [/TABLE] [TABLE] [TR] [TD=class: DataListItem] نیک میسن [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [TR] [TD=class: DataListItem] ... [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 2 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 17 آذر، ۱۳۹۱ [TABLE] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] از شنیدن خبر فوت برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام بی نهایت غمگین شدم. او برای من و نسلی از معماران عمیقا الهام بخش بود. ادم های کمی هستند که امکان هم نشینی با قهرمان هایشان می یابند و من یکی از ان ها هستم، من این شانس را داشتم که سال گذشت در ریو دمی با بگذرانم. در میان تمام معمارنی که تحت شمول اموزه های جریان اصلی مدرنیسم تدقیق می شوند، او از ان جمله معمارانی است که حکمت پذیرفته شده مدرنیستی را منقلب کرد. او مانترای "فرم از کارکرد تبعیت می کند" را به کل تغییر داد، اسکار نیومایر نشان داد "زمانی که فرم منجر به خلق زیبایی می شود، وجه کارکردی می یابد و از این روست که در معماری سویه ای بنیادی به خود می گیرد". می گویند یوری گاگارین؛ فضانورد پیشروی روس، حضور در برازیلیا را به تجربه حضور در سیاره ای دیگر تشبیه کرده است. غالب ادم هایی که اول بار برازیلیا را مشاهده می کنند همین حس را دارند؛ شهری جسور، پیکره تراشانه و تندیس وار، رنگی و رها؛ شهری که شبیه به هیچ یک از اسلافش نمی باشد. در تاریخ متاخر، فقط چند معمار بوده اند که موفق به همْ آیندیِ یک چنین فرهنگ واژگانی و ساختاریِ زنده ای در قالب زبانِ تکتونیکی ای تا این حد اغواکننده و به طرزی فاخر جمعی شده اند. هیچ کس نمی تواند کتدرال تاج مانند برازیلیا را بدون نضج گیری هیجان درونی ناشی از همْ رِسی پویایی فرمی و اقتصاد سازه ی ان در ذهن مرور نکند، عناصری که تحت شمولی با یکدیگر ترکیب شده اند که هم حس تقریبا بی وزنی فرم درونی را فراهم می اورد و هم پیوستاری محاط را که به صورتی کلی در شیشه گم می شود.، به موازات تلاش معمار برای کاهش تدریجی تعداد و سطح مقطع ستون های بتنی استخوان مانند کاخ الورادا برای به ارام نشاندن بنا بر زمین نیزدر نوع خود قابل تعمق است. انچه در مورد برازیلیا مشهود است نه طراحی صرف ان، بلکه رقصینه وارگی کلیت مجموعه است؛ هر کدام از قطعات سیال مرکب، همچون یک رقصنده؛ در لحظه ای از تعادل ناب، در جای خود میخکوب، تثبیت شده و ایستاده اند، جز این ها انچه مرا مشعوف ساخته درگیر شدن تمام این ساختمان های تندیس وارِ منجمد شده تحت یک شمول اجتماعی است. در اویل دهه 60، به عنوان یک دانشجو، اثار نیومایر را با هدف انگیزش درونی، به دقت برسی می کردم و هر پروژه برایم حکم یک کلاس درس داشت، پنجاه سال بعد اثارش همچنان اموختن را در من تغلیظ می کند. موزه هنرهای معاصر او در نیْــتـِــروی همچنان یک مثال اموزشی کلاسیک است؛ بنا که همچون یک فرم گیاهی عجیب و غریب به نظر می اید، با استقرار بر فراز دماغه شهر هم نشینی هنر با چشم اندازی از بندر ریو را در فرایندی خارج ار عرف های معمول تدقیق می کند. گویی او در ذهنش فاصله میان جعبهْ گالری های معمول با صخره پایین دست را به نحوی بزرگنمایی کرده است که برابرْنهادی هنر و طبیعت را نزد ما به چالش کشد. من بر این رمپ قدم گذاشته ام، به رقص می ماند، رمپ کمک می کند شما ساختمان را قبل از ورود از چشم اندازهای مختلف مشاهده کنید؛ بی نهایت مسحور کننده بود. طی هم نشینی با او، بیشتر در مورد اثارش صحبت کردیم، برایم بی نهایت اموزنده بود، او همچنان برای من اموزه هایی داشت، علی رغم کهولت سن انرژی و خلاقیتش بی نظیر بود. انچه بیش از هر چیز مرا منقلب کرد شور و شوق او بود برای تجربه زیستن و لمس حذ ناشی از انکشاف علمی، او عمیقا دوست داشت بیشتر در مورد کیهان و جهانی که در ان زندگی می کنیم بداند، به بیان خودش "همه ما بر عرشه یک کشتی فوق العاده ایستاده ایم". او به من گفت معماری مهم است اما نه اندازه زندگی، اگرچه حالا انچه برای ما باقی گذاشته میراثی است معمارانه. او با جوانی ای که وی را با ابدیت ماحصل زیستش گره می زند ممزوج گردیده و حالا نیز در نبودش ما با لذت و شعف الهام بخشی که برای نسل های بعد باقی گذاشت به پیشواز زمانِ هنوز نیامده خواهیم رفت. [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
.FatiMa 36559 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 21 آذر، ۱۳۹۱ [TABLE] [TR] [TD=colspan: 3] [/TD] [/TR] [TR] [TD=bgcolor: #cdcdcd] [/TD] [TD=align: center] انچه پی می اید برخی نقل قول های معمار فقید برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام است که توسط تحریره آرک دیلی انتخاب شده است شاید عجیب باشد ولی مهمترین نقل قول او ربط مستقیمی به معماری ندارد: " تعمدا و اگاهانه معماری راست گوشه و عقل باور مبتنی بر خط کش و مربع را به حاشیه رانده ام تا دنیای خطوط منحنی ولی سرْراست برامده از بتن مسلح را تجربه کنم. . . این تعمد از محیطی که در ان می زیم برامده است، کوه های بزرگ و مرتفع، کلیساهای باروک کهن، سواحل سفید و زنان زیبای برنزه." نیومایر در جایی دیگر با تاکید بر خطوط منحنی می گوید: "من سحر منحنی ها هستم، منحنی های رها و ارامی که تکنولوژی های نو امکان پذیرشان می سازد، اگر چه ما ان ها را در کلیساهای موقر دوره باروک نیز تجربه کردیم." جذبه های جنسی نیز در کلام اسکار نیومایر به صورت واضح متبلور می گردیده است: "کارهای من بر قرارفرم از کارکرد تبعیت می کند، مقوم نگردیده است، لکه بیشتر به دنبال تاکید بر گزاره فرم از زیبایی و اگر بخواهم درست تر بگویم فرم از زنان تبعیت می کند." اما شاید جذاب ترین نقل قول های اسکار نیومایر، پردازش وی از خود معماری باشد: "معماری من مخلوقی است برامده از شجاعت و ایده الیسم و البته اگاه به اهمیت زیستن، دوستان و تلاش برای ساختن جهانی بهتر" "معماری چیزی را تغییر نمی دهد و همیشه طرف ثروت را می گیرد، تنها نکته قابل اتکا این است که می تواند جهان را تحمل پذیرتر سازد." " برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام در رمان برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام می گوید، استدلا دشمن تخیل است، بعضی وقت ها بایستی استدلال را به کناری نهاد و چیزها را زیباتر ساخت." "من فرصت های خوبی داشتم، فرصت تغییر برخی چیزها بر قوامی متفاوت؛ چرا که معماری تعجب است." "بزرگترین ارزوی من همیشه به حداقل رساندن وجوه سازه ای در طراحی بوده است، هرچه بعد حضوری و حصولی سازه را کاهش دهیم می توانیم امیدوار باشیم که معماری حاصله بی پرواتر و مهم تر خواهد بود، این تمام کار معماری من بوده است." "معماری راه بیان ایده های من بوده است، به بیان ساده تر، خلقِ جهانی عادلانه تر برای همه، نگریستن به مردم بر قوام خوش بینی، چرا که هر کسی هدیه ایست، چیزی به جز خشنودی عمومی نمی خواهم. نمی دانم چرا برخی این ها را خوب نمی دانند." "ما از برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام متنفریم، بازه زمانی تسلط باوهاوس برای معماری زمانه خوشی نبوده است، ان ها خالی از استعداد و عملا تبلور عینی قاعده ها بوده اند، حتی برای چاقوها و چنگال ها هم قوانینی وضع کرده بودند. پیکاسو هیچ گاه قوانین را نپذیرفت، ایا به واقع خانه، ماشین است؟ نه، به هیچ وجه، ماشینی شدن بی نهایت زشت است و قواعد عملا چیزهای بدی هستند و باید از تمامی شان تخطی کرد." نگاه اسکار نیومایر به رویاها و فانتزی را نیز می توانیم در گزاره های پی امده بیابیم: "انسان، عمیقا، به رویا نیاز دارد تا بتواند بر قرار ان، حتی برای یک لحظه، از رنج بگریزد." "ما ملزم به احساس اهمیت داشتن زندگی هستیم، ما به فانتزی احتیاج داریم تا بتوانیم حتی اگر شده کمی بهتر بزییم." "ما بایستی رویا بریسیم، حتی اگر هیچ گاه محقق نشود." اسکار نیومایر، یکی از سیاسی ترین معماران روزگار خودش است، گزاره های سوسیالیستی عمیقا در کلام او مبین است: "چالش برای جامعه ای عادلانه تر نبایستی مشمول مرور زمان شود." [/TD] [/TR] [/TABLE] برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام 1 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده