رفتن به مطلب

ارسال های توصیه شده

106563437301372573500020111225734.jpg

ادوارد سوتو دی مر: امروز خودتان را چگونه می بینید،

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
چهره ایی شناخته شده که تقریبا تمام جوایز مهم معماری را نیز از ان خود کرده است؟ البته یک نکته را نیز باید بگویم که شما جایی در میان رسانه ایی ترین معماران ندارید، شاید به علت این پیوستگی و عدم گسستی است که در تمام اثارتان دیده می شود، حال ان که بقیه شدیدا منقطع بوده اند و فرم ها و مصالح نوین را ترویج داده اند؛ مثلا
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
یا چشم اندازی که فرمول های جدید
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
می ارایند، مصالح و جهت گیری هایی که
برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
در طراحی اتخاذ می کنند و فرم های شبیه به هم گِری در مصالح متنوع؛ از تیتانیوم تا پلاستیک.

الوارو سیزا: به گمان من گسست و شکستن روال ها برای مردم یک سیرو جهت گیری بیرونی است، زمانی که

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
ویلا ساوا را در 1929 طراحی می کرد، اشکارا به انقطاع و گسست از روال های موجود می اتدیشید، البته او کارفرمایی داشت که به این گسست باور داشت و عملا ان را می طلبید، لکربوزیه البته با باور رایج در ان زمان هم همنوا بود، باوری که می گفت اندیشه و هنر باید واضع گسست باشند؛ باور به شکل دادن انسان نوین و جامعه ایی نو ـ باوری که حتی به تخریب پاریس در ذهنش نیز انجامید . خیلی کم پیش امده است که در زندگی حرفه ایی ام بر این سیاق عمل کنم که بخواهم غرابت و بیگانگی را در چیزی بیافرینم. این همیشه به امکانات و فرصت هایی که پروژه طلب می کرده بستگی داشته است و خیلی شخصی بوده است، در واقع من هیچ گاه به دنبال ابداع در معنای گسست کامل و بر هم زدن هر ان چه هست نبوده ام، این در ذات من نیست، یک چنین خصیصه ایی در نگاه من به دنیا و حال و هوایی که در ان زندگی می کنم وجود ندارد. بنابراین برایم خیلی عجیب است که اثار من غالبا با یک چنین واکنش های انتقادی بعضا وحشتناکی مواجه می شوند.

ادوارد سوتو دی مر: یعنی شما فکر می کنید مردم بیشتر طالب یک چیز عجیب و ناآشنا هستند تا چیزی نوظهور و اصیل؟

الوارو سیزا: بله، نوعی تفسیر غریب و ناآشنا از چیزهای طبیعی

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
  • 4 ماه بعد...
  • پاسخ 137
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

130363448786208856570020118128568.jpg

 

 

مضمون مرکزی انقلاب صنعتی بر رابطه بین روح باوری و ماده گرایی که خود را در ماتریالیسم روح گرا متبلور می سازد متمرکز می شود، توضیحات علمی اولیه عناصر قوی ای از این روح باوری را حفظ و به شدت با تکامل زبان عرفی تری از مشاهده و رده بندی مبارزه کرد. اما هر قدر که زبان مکانیکی و مجرد علمی تکامل می یافت، به همان میزان جهان طبیعی ناامیدتر می شد. چنان که ارتور التون بر تاثیر ماشین می نویسد:"باد فقط تا مدتی که قوانین گازها، پرواز و هواشناسی مورد مطالعه قرار نگرفت می توانست نوعی خدا باشد". این ادبیات در قرن نوزدهم سویه ای جدید یافت و عالم اشیا را نیز فتح کرد:"انچه برای امپرسیونیسمِ پایان روح انگاری مهم است از بین رفتن ویژگی های روحانی نمادین اشیاست"، راسکین از ساختن راه اهن چنین ابراز تاسف می کند:" دره از بین رفته، و خدایان هم با ان؛ و اکنون هر احمقی در باکستن می تواند در عرض نیم ساعت در بیک ول باشد".

اما اگر دیدگاه دنیوی علوم و ماده گرایی، هستی روح را که پیوندی معرفتی و عاطفی با نظام طبیعی و اجتماعی داشت به لحاظ تاریخی سرکوب، سانسور و نابود می کرد، روح باوری، در قامت تصاویری رویایی و سرشار از علائم بیماری هیستیریک، در حواشی و درز و شکاف های جامعه صنعتی کم کم دوباره ظاهر شد، ارتور التون ان را شی شیدایی نسبت به ماشین می نامد:" خدایان از خانه رفته اند. ان ها ابرها و جنگل ها و دریاها را ترک کرده اند تا در ماشین زندگی کنند، بالاتر از همه ی ماشین ها، به نظر می رسد لوکوموتیو دارای حیات و هستی باشد، او اشتها دارد، چون زغال کک می خورد. او ازادی اراده دارد، چون بدون ضرورت وجود انسان حرکت می کند، او حیوان است، او انسان است، او شیطان است."

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

13056344879994901425302011913148.jpg

 

 

حالا دیگر همه ی ما می دانیم که چقدر این روزها شلوغ بازی در مطرح شدن آدم ها نقش دارد. شاید بتوان استخوان های دکارت را با چنین جمله ای در گور لرزاند: "من شلوغ می کنم، پس هستم". اما معمار مورد بحث ما گوشش به این حرف ها بدهکار نیست. نتیجه اش هم این است که شاید فقط در مجامع فرهنگی اروپا شناخته شده باشد و شیخ های اماراتی و مدیران چینی به جای امثال او به سراغ پر سرو صداهایی مثل حدید یا فاستر بروند. او مثل کولهاس و امثالش در هر ینگه ی دنیا اثری از خود برجای نگذاشته و بیشتر آثارش محدود به اروپا و به ویژه ی اروپای شمالی می شود.

باور کنید در روزگاری که خیلی ها برای مشهور شدن خودشان را به هر دری می زنند، سخت است از آدمی بنویسی که بجای طراحی در فلان طبقه ی یکی از آسمان خراشهای نیویورکی، پا می شود می رود در شهر کوچک هالدنشتاینِ سویس، اصطبلی فرسوده را به دفتر طراحی معماری تغییر کاربری می دهد و غرق در هایدگر، معنا، مکان، حضور و ماده می شود. اینترنت را که زیر و رو کنی، بیش از چهار یا پنج مصاحبه از او پیدا نمی کنی! اویی که پریتزکر برد اما همچنان در سکوت و آرامشی شمال اروپایی بر همان سیاق سابق زندگی می گذراند! با همه ی این حرف ها، از او می نویسم؛ از پیتر زُمتُـر.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

1311634490118297457060201129157458.jpg

 

 

عناصر بصری شکل دهنده تصویر خیالی ـ [مخصوصا] در شروع طراحی و تلاش برای صورت واقع بخشیدن به تصویر ذهنی مان از شی مطلوب ـ خنثی عمل نمی کنند. در اغاز فرایند طراحی تصویر ذهنی معمولا ناقص است، بنابراین ما به صورت متمادی تلاش می کنیم تا درون مایه و مضمون کارمان را با هدف افزودن اجزای گم شده به تصویر خیالی مان شفاف نموده و بازپرداخت کنیم، به بیان دیگر به طراحی بپردازیم، در این میان ان چه به ما کمک می کند درک عینی و برامده از ادراک حسی ما از تصویر ذهنی و درونی ایی است که از طرح نهایی داریم، این انگاره درونی کمک می کند تا ما در ورطه مفروضات انتزاعی و مرده ریگ های تئوریک غوطه ور نشویم، کیفیت های عینی معماری را از دست ندهیم و مشعوف کیفیت گرافیکی ترسیماتمان نگردیم و ان ها را با ان چه کیفیت واقعی معماری می باشد ترکیب نکنیم.

تولید و پروراندن انگاره های درونی، در قامت بخشی از تفکر، فرایندی است طبیعی و در میان همه طراحان مشترک، ان چه می توان ان را تفکرِ تداعی کننده، ازاد، رها و در عین حال منظم و سیستماتیک جاری بر انگاره های ذهنی ایی دانست که در قامت تصاویری رنگی، احساسی، فضایی و معمارانه ظاهر می شوند ـ این است تدقیق محبوب من از طراحی.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

1316634491473103615010201130173618.jpg

 

 

فارنس ورث در مقایسه با خانه های معاصر دیگرش نه تنها سازه جسورانه ی خانه آبشارِ فرانک لویدرات را ندارد، بلکه از ذکاوت و نکته بینی لوکوربوزیه در ویلا ساووا هم عاری است. سازه این بنا با سازه ی خاصی که با آن مقایسه می شود؛ خانه ی شیشه ای فیلیپ جانسون در نیو کانن، کاملا متفاوت است. خانه شیشه ای مانند یک معبد یونانی بروی زمین مربع شکلی بنا شده است. خانه فارنس ورث سفید است ، در حالیکه سازه فلزی خانه شیشه ای به رنگ مشکی رنگ آمیزی شده است، کلیه قطعات آن به زمین متصل شده است. در بنای این ساختمان از مصالح سنگین و مستحکم استفاده شده است ولی در خانه فارنس ورث از مصالح سبک و انعطاف پذیر.

معماری خانه فارنس ورث تکنولوژی را به حد اعلا به کار گرفته است و هنوز به نظر می رسد که حتی بیشتر از طرح های دیگر از انعطاف پذیری، تلقین ارامش و همزیستیِ مسالمت آمیز با پیرامون برخوردار است. مدرنیته ی متبلور در فارنس ورث به ما می گوید مدرنیسم و تکنولوژی با اعتدال، آرامش و متانت و جنبه های باستانی تمدن و تاریخ کهن شهرنشینی انسان ها در تضاد نیست. توصیف حس راحتی خیال و آسودگی زمانیکه شما در خانه قرار دارید، بسیار مشکل است زیرا این حسی غیر منتظره و غیر قابل توصیف است. ما فکر می کنیم که معماری میس بسیار انعطاف ناپذیر است. در حقیقت این اتفاقی نیست، اما تحت کنترل هم در نمی آید. خطوط واضح و مشخص پلان ها آنجا نیستند تا به شکلی که خودشان هستند ما را صاف و خالص کنند. بلکه آن ها نظم و ترتیب خاصی را اعمال می کنند ـ هیچ کس در یک فضای میس گونه احساس آشفتگی خیال نمی کند ـ اما شما احساس می کنید که با دقت، به دور از محدودیت، چیزی شما را آزاد می گذارد. هر فردی که وارد این پوش طبیعی با ان ساختار منطقی می شود، به این واقعیت اگاه است که بدن خود را، مثل درختان بزرگ افرا، قطعه ای از طبیعت بداند.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

134463449960881396385020111263968.jpg

 

 

ارهان ایوس[سردبیر ارکینتکت]: در مورد مسائلی که این روزها بر زاغه نشین ها متبادر است چه فکر می کنید، متاسفانه غالب مطالب پیرامون غیر رسمی بودن زاغه ها دور می زند، فکر می کنم می توان گفت این روندی است که تقربا هم زمان با چاپ کتاب سیاره های زاغه های شما اغاز شد ؟

مایک دیویس: می دونی، در غالب دانشکده ها و مدارس معماری غالبدانشجویان و مدرسین در مورد ایکن ها و ضد ایکن های معماری حرف می زنند، این روند جای گزین تلاش برای فهم شبکه های عظیم اجتماعی، سلسله مراتب ها، جهت گیری ها و شرایطی شده است که گونه های مشخصی از الگوهای شهری را تولید می کند. حد اعلای این گرایش را در

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
مشاهده می کنیم، کار او در لاگُس احمقانه بود، به نظر من کار او یک خضوع بی نهایت بی مورد در قبال شرارت های اجتماعی است.

شما فکر می کنید در لاگُس می توانید یک فرایند خود سازمان دهی انسانی را مشاهده کنید اما ان چه ان جا می بینید فقط فقر و سرکوب برامده از رسوخ یک رژیم نظامی در تمام شئون زندگی ادم هاست، کولهاس با دوستم کریس ابانی در مورد کارش در لاگُس حرف زنده بود، کریس به مزخرفتاش خندیده بود

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

1349634500069942623555201134272628.jpg

 

 

راب هاپکینز: حالا که به عقب بازمی گردید و 30 چهل سال پس از چاپ زبان الگوها بدان می نگرید، در مورد نقط ضعف و قدرتش چه فکری می کنید؟

کریستفر الکساندر: نقاط قوتش که کم و بیش معلومند، این الگوها همه ان چیزهایی که برای مردم مهم هستند و مردم با ان ها زندگی می کنند را یک جا جمع می کند، زمانی که در مورد یک روستا یا جمعیتی شهری زندگی می کنیم بیشتر یک همچین چیزی مد نظرمان است. پس این الگوها محصول کار خود مردم و مشارکت ان هاست در گذران روزمره زندگی شان. این یکی از نقاط بی نهایت مقوم کتاب است و انجامش نیز کم و بیش ساده است، چرا که من از سر و کله زدن با مردم اصلا بدم نمی اید. اما مسئله مهم و گاها منفی این فرایند راز مستتر در چگونگی ترکیب این الگوهای متنوع می باشد، ان چه من انجام دادم در زبان الگوها تلاش برای تثبیت کردن این الگوها و دادن اعتبار بدان هاست، این عمده هدفم بود.

مهمترین بحرانی که کتاب با ان مواجه است، علی رغم ان که کتاب در کار توصیف چیزهای حقیقی، درست و مفید است، این نکته می باشد که نمی تواند به یک یکپارچگی متقن نائل اید، بگذارید مثالی بزنم، خانه یا اتاق چای در معماری ژاپنی را در نظر اورید، مردمی که این اتاق ها یا خانه ها را که الزاما شبیه به هم هم نیستند، در سرتاسر ژاپن از الگوهای مشابه استفاده می کنند، اما زبان متفاوتی به کار می گیرند، زبانی متشکل از مجموعه ای متسلسل از کنش هایی که شما مجبور به اعمالشان هستید و بیشتر شبیه به اشکارشدگی ریخت شناسانه یک ارگانیسم است.

همان گونه که می دانید، وقتی ارگانیسمی شکل می گیرد، این فرایند طی زمان حادث می شود، نه یک باره، در هر لحظه و یا در هر گام از روند ظهور و اشکار شدن، ساختارهای ریخت شناسانه مشخصی ظاهر می شوند و یا بارزه ای مشخص به خود می گیرند، این یک روند یک طرفه ی به هم مرتبط است، شبیه به روندی نیست که معماران طی ان به بازی با خطوط روی کاغذها می پردازند که ایا بشود یا نشود، این بیشتر شبیه به ان کاری است که شروعش می کنید و به انجامش می رسانید و بدون وقفه به پایان می رسد و هیچ گامی به عقب بر نمی دارید، ذات ان چه من از ان می گویم یک چنین فرایندهای تولیدگرانه ای هستند. هنوز باید خیلی بیشتر از این ها در زیست شناسی دقیق شد، من هنوز به طور دقیق و در یک چارچوب کلی نمی دانم که این توالی های خود تولید گر چگونه کار می کنند، اما حس می کنم که این ره یافت در تولید بهتر است.

تدقیق این روش در شمایلی معمارانه و برای معماری اصلا ساده نیست، چرا که اصول و معیارهای زبان الگو، هم چون ان چه در کتاب یک زبان الگو پی گیری شده، به نوعی چند منظوره است. شما باید تلاش کنید به چیزهای خیلی خیلی متفاوت برسید، ان هم فقط با همین کتاب الگوها و این خیلی خیلی مشکل است ومن هنوز خیلی خیلی کار دارم و به گمانم این مهمترین و بزرگترین مشکل باشد

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

1352634500557198693030201139278698.jpg

 

 

ارکیتکچرال ری وی یو: این باعث شعف و در عین حال کمی شگفتی است که این ساختمان چوبی، بیان مادی بی نهایت متفاوتی از پروژه های پیشین [پاویون گالری سرپنتین] دارد، پاویون در یک پوشش پارچه مانند محبوس است، می شود کمی در مورد این ماده وچرایی انتخابش برایمان صحبت کنید؟

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.
من خیلی خطی به موضوع نگاه نمی کنم بعضی وقت ها بن مایه های کار دوباره تکرار می شوند، در این مورد خاص[پاویون] نهایت تلاشم را کردم تا بهترین قاب ممکن برای باغ را طراحی کنم. این نوع از مصالح می تواند خاطرات را فعال سازد و فرایند یاداوری شان را ممکن، این یک جعبه سیاه انتزاعی نیست، وقتی به ان نگاه می کنید می توانید خیلی چیزها را به خاطر اورید، من امیدوارم این پاویون با باغ هم اوا گردد، پاویون خیلی ساده به نظر می رسد اما یک فرهنگ و معنویت خاصی با خود دارد، چیزهایی که من را شدیدا به وجد می اورند.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

135663450140139093080020113928938.jpg

 

 

شیکاگو تریبون: شما گفته اید که به تبلور مکان در اثر علاقه دارید، منظور نظر شما صرفا شی سازی نیست، این روی کرد چگونه در حمام های اب گرم والز رخ نمایاند؟

پیتر زومتور: بنا در منطقه ای اجرا می شد که چشمه های اب گرم دارد. اب از دل کوه بیرون می اید، من همه چیز را از سنگ های محلی ای که از دره ای با فاصله نیم مایل از محل سایت استخراج کرده بودیم ساختم. اب داغ، مصالح ساخت، همه چیز انجا بودن من فقط به ان ها شکل دادم.

شیکاگو تریبون : معروف است که شما خیلی از مشتریان تان را نمی پذیرید، این حقیقت دارد؟

پیتر زومتور: بله

شیکاگو تریبون : چرا؟

پیتر زومتور : کار من بیشتر شبیه به نوعی متن افرینی است، تا رندرگرفتن از ان چه مشتری می خواهد و محقق کردن ایده های ادم های دیگر. من نیازمند یک رابطه نزدیک با کارفرمایم هستم، که بیاید و بنشیند و فرایند را با هم جلو ببیریم. دوست دارم بهترین کارم را برایش انجام دهم، هم تعهدش را می خوام، هم تحمل و صبرش را. من دوست دارم طرفم شخص پیچیده ای باشد و به حدوث ساختمان خوب علاقه داشته باشد، نه به نام و نشان و اعتبارم.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه
  • 2 هفته بعد...

138363451029163230155020114372309.jpg

 

 

روزنامه اعتماد : سياره زاغه ها بر كشورهاي در حال توسعه يا توسعه نيافته تمركز دارد. شرايط فقرا در كشورهاي توسعه يافته چگونه است؟ آيا دولت هاي اين كشورها به فقرا كمك هاي كافي مي كنند؟

مایک دیویس: زاغه هاي نوين در ايالات متحده در همان حومه شهرهاي قديمي شكل گرفته اند. طبق آخرين آمارگيري، اكثريت امريكايي هاي شهرنشين فقير اكنون در نواحي رو به كاهش متشكل از خانه يي گچ ا ندود و آپارتمان هاي به سبك كاليفرنيا مي زيند: همان مناطقي كه روزگاري در دهه 1950 زمين هاي مركزي طبقه متوسط سفيدپوست بود. خانواده هاي آفريقايي- امريكايي در جست وجوي كار، مسكن و مدارس خوب به حومه هاي قديمي تر شهر نقل مكان كردند. اما روياي حومه هاي قديمي مثل سرابي در دل كوير دور از دست باقي ماند. زاغه همان شبحي است كه هنوز اروپا را تسخير كرده است. براي مثال، اشپيگل اخيرا از طبقات خطرناكي در ناحيه نيوكلن برلين هراس شديد خودش را ابراز كرده (از جايي كه در واقع هميشه يك زاغه بوده است): در عين حال نورمان تبيت، از مقامات انگليسي محافظه كار طرفدار تاچر، حزب كارگر نو را به خاطر خيانت به حزب كارگر قديمي و بازگرداندن «زاغه ها و بي سوادي» شماتت كرده است. البته بسياري در اين رابطه ياد مهاجران گتونشين رم هم مي افتند: اما در حقيقت بزرگ ترين گروه رو به افزايش افراد بيكار قاره اروپا را ساكنان سابق آلمان شرقي يا ساكنان مناطق فقيرنشين عظيم بريتانيا تشكيل مي دهند. اتحاديه اروپا هيچ استراتژي واقعي براي حل درازمدت فقر ندارد: چون بيش از حد مشغول راضي كردن يوناني ها براي حراج پانتئون است!

 

138363451029196306163020111673069.jpg زاغه ای حومه شهری

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

13856345110754690761452011689079.jpg

 

 

کوین لینچ(1918-1994) استاد برنامه ریزی شهری در ام آی تی و کتاب حالا کلاسیکش؛ سیمای شهر، ملغمه ای بودند از علوم اجتماعی، روان کاوی، فلسفه تحلیلی، جغرافیای انسانی و فرانک لوید رایت؛ مدرسش. تمام این ها به لینچ اموخت در مواجه با شهر چگونه عمل کند، مهمترین اساسی که او تدوین کرد ان بود که برخی از مناطق شهری به تاکید خواناتر و مشروع تر از دیگر مناطق اند. بر این منوال تصمیم گرفت بر چگونگی فهم و توضیح بن و اساس شهرها و ان ره یافت هایی که بازشناسی اش را اسان تر می سازند متمرکز گردد، مداقه او بر بستن، جرسی سیتی و لس انجلس بر ای مسجل ساخت هر شهری نیاز به پنج عاملی دارد که بر قرارشان می توانند، کارا و مفید عمل کنند: راه ها، لبه ها، گره ها، نشانگان ارجاعی و محله ها، عناصری که به گمان او جز لاینفک هر شهری بودند، این عناصر می توانستند متغیر الفرم باشند و تنوع ماهیتی و ایده پردازانه داشته باشند اما می بایست در گرو بافت پیرامونی تدقیق گردند.

یافته های لینج طی چند سال اخیر در برنامه ریزی شهری و در مقیاس جهانی به غایت محقق گردیده است یا تلاش بر تحقق ان ها بوده. چه در شهری نو و چه در قامت طرح توسعه شهری درگبر فرایندتوسعه، ساکنان شهر ها از فرم های صریح و عناصر شهری خیالی تر بی نهایت لذت برده اند. اگر چه هنوز پژوهشهایی در حوزه شناخت فضایی متکی بر پیش اندیشه های اولیه لینچ جاری است، به گمان بسیاری حتی تکنلژی های مجازی محیطی برای به بار نشاندن بسیاری از حوزه های همچنان نامکشوف نیز همچنان قدم بر پیش مسیرهای لینچ می گذارند چرا که انچه لینچ به یادگار گذاشت فهم ساده و سرراست تر نگاشت های شهری برای ساکن شهر است.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

138963451133085609947020114596099.jpg

 

 

"شهری" مهمترین نوع انسان قرون وسطایی محسوب می شود، روسو این سئوال را مطرح که چه وجه اشتراکی میان گدا و شهروند که همه به هر حال شهری هستند وجود دارد؟ وجوه اشتراک یک فلورانسی و یک مون بریستونی در چیست؟ و چه اشتراکاتی میان یک شهری متقدم مربوط به اولین مراحل رشد مدنی با نسل بعدی قرن پانزدهمی ان وجود دارد؟ هر تفاوتی هم وجود داشته باشد، اجبارا با هم برخورد می کنند. همه به یک دنیای کوچک و مملو از جمعیت تعلق دارند . . . که در ان اداب و معاشرتی که برای انسان روستایی بیگانه است جاری می باشد، شیوه خاص زندگانی همراه با استفاده روزمره از دنار(سکه پول) و رویکردی اجتناب ناپذیر به سوی دنیای مادی.

انسان شهری قرون وسطایی از ان نوع فرهنگ جمعی بهره مند می گردد که در تمام مناطق شهری نقش و ویژگی اموزندگی و تعلیمی دارد: مدرسه، مرکز بازار، مهمان خانه، نمایش خانه و تئاتر، تئاتری که در ابتدا در صومعه ها و کلیساها و بعدا در میادین عمومی به اجرا درامد تا تبیین کند که شهر قرون وسطایی نه تنها مرکز فعالیت های اقتصادی مانند مرکزی برای کسب و کار و صناعت، ایجاد بازارها و صرافی ها و بعدها بانک ها، بلکه اولین قدم ها به سوی یک مدل دمکراتیک نیز بودند.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

1400634513717657279730201145117279.jpg

 

 

در قرن بیستم، بیش از تمامی ادوار، رسانه معماری را تحت تاثیر قرار داده است. در این میان هیچ معماری به انداز لوکوربوزیه، در ابعادی وسیع و اگاهانه از رسانه برای تغییر جهت معماری استفاده نکرده است، معماری که در نگاه اول بر سازه، کارکرد و مصالح تاکید موکد دارد، اما در نگاهی عمیق تر از این تبارز کلاسیک عبور کرده و گره در خیال می زند.

از نظر او عمل این واسط های ارتباطی صرفا دگرگونی معماری، ماده زدایی کردن از ان و هدایت ان به سوی معماری وهم الود و غیر متقن است. او به عنوان یک نقاش پیوریست، بر این باور بود که هدف هنر برانگیختن لایه های متفاوت حسی است، او بدین هدف به واسطه تنظیم مناسبات ریاضی حاکم بر بوم و محتویاتش دست یافت. این چنین سامان دهی ای به فضای بصری مبهم و گمراه کننده ای منتهی شد، فضایی که تاثیری روانکاوانه بر مخاطب داشت.

او از این نظم هم در معماری و هم در نگره های حاکم بر معماری اش استفاده می کند، عکسْ مایه هایی از ساختمان ها که هم گام بودند با نگره پیوریستی در کنار تاکید گذاشتن بر خیال بازنمایی و برانگیزانندگی در مخاطب، حسی به موازات ان معماری کلاسیک منظمِ متقن.

چنین بیانی فضایی نو را برای لوکوربوزیه فرا رو اورد، او کوشید که این بیان را به یک معماری سه بعدی ترجمه نماید، بر این سیاق، با تصاویرْ نقاشی دیواری هایش، عکسْ مایه ها در قامت دیوار ظاهر می شدند و با پاویون های نمایشگاهی اش، تبلیغات نقش نماها را بر عهده می گرفتند.

معماری وهم و خیال شورافرینیِ پدیدارانه یِ واجد ارزشی را در درون خود چیزها متبلور می ساخت، چنین شوری ذات نظریه معماری ای که لوکوربوزیه در 1946 تدوین نمود را تشکیل می دهد، نظریه ای که بر قرار ان سنتزی از هنرها به ان چه او فضای ناـ گفتنی و به گفتار نرسیدنی می نامد منجر می شود، ان چه می توان "فیزیکِ چهاربعدی" متناسب با شورِ وَهمِ متبلور در بوم های نقاشی های پیوریستی اش خواند.

در این معماری نو، یک رابطه دیالکتیکی میان ذات مصالح و وهم برقرار می شود، بر این قرار انچه شاید تا کنون در نظریه معماری منتسب به لوکوربوزیه نادیده گرفته شده انکه بازنمایی نه در جایگاه ثبت معماری مدرن بلکه برای دگرگونی اش مد نظر لوکوربوزیه امده؛ گشودن بابی در معماری که در تضاد با ذات معماری قوام یافته بود.

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

1404634513921757605145201155127609.jpg

 

 

پیتر زمتر: من کاری را می کنم که فکر می کنم زیباست، بنابراین در این پاویون با مرکزی مواجه هستید که به انسان ها تعلق ندارد، بلکه به گیاهان تعلق دارد و شما به دور ان می گردید، همه چیز در این دنیا بر مدار اقتصاد و پول می چرخد، هر انچه ما اجرا می کنیم و چیزهای دیگر، این پاویون عکس این است، جزیره ای است برای خودمان

فرح نیری از بلومبرگ: چرا هر چیزی که شما می خواید منتقل کنید حول محور دوستی و مهربانی و نزدیکی معنا می یابد؟

پیتر زمتر: بناهایی که من می سازم باید یک هسته عاطفی داشته باشند، فضایی که به ذات حس خوبی را بیافریند. من فکر می کنم فضا، فضای معمارانه، همه چیز من است، معماری من در نما و برش، تصویر سازی و پول سازی متبلور نشده است، شور و شعف من افرینش فضاست، اینجا در این پاویون هم یک فضای زیبایی وجود دارد، شما می ایید و می بیند که فضا دوباره گشوده می شود رو به اسمان، چه چیز بیشتر از این می خواهید.

 

1404634513922341874390201154121879.jpg هم گره شدن زمین و اسمان در پاویون سرپنتین 2011 طراحی شده توسط پیتر زمتر

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

1411634514860784031165201158134039.jpg

 

 

تا 1918، ایده لوکوربوزیه در مورد اینکه چگونه معماری می تواند پاسخگوی نیاز عصر ماشین باشد در قامت یک نظریه ظاهر شد: پیوریسم؛ نظریه ای که قواعدش معمار را به سمت طراحی ساده و بریده از تزیینات سوق می داد، معماری باید به کارامدی یک خط تولید در یک کارخانه باشد، او ایده خانه های استانداردش را با پاویون روح نو و سیتروهان هاوس ادامه داد، با این امید که بتواند مشکل خانه در عصر صنعتی شدن را حل کند، تمام این ایده پردازی ها در کتاب به سوی یک معماری نوین و در شمایل عبارت مندرج در این کتاب"یک خانه، یک ماشین زیست است" متبلور گردیده.

لوکوربوزیه که عمیقا بر اتومبیل های خوش ساخت و کشتی های اقیانوس پیما به عنوان اوج طراحیِ متناسب با عصر صنعت تاکید می گذارد فاخر ترین شاکله های زیبایی شناسی ماشینی اش را در ویلا ساووا به منصه ظهور می رساند؛ خطوط خانه با گذر لوکوربوزیه از کشاکش های کوبیستی و نزدیکی با اسلوب پیوریستی بی نهایت سر راست، تند و تیز و ساده شده اند و فضاهای کارکردی داخل نیز بر سیاق نگره ای مدولار تدقیق گردیده اند.

البته لوکوربوزیه این نگاه خشک به زیست ـ ماشین را در اثار متاخرش کنار می گذارند و به نگره ای درون گرا و غیر قابل تحلیل تر اما همچنان در چارچوب اسطوره ماشین نزدیک تر می شود

 

1411634514861365907985201156135909.jpg پاویون روح نو

 

1411634514862299324805201129139329.jpg خانه سیتروهان

 

141163451486263353193020113133539.jpg ویلا ساووا

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

1417634516476838321680201123158329.jpg

 

 

بسیاری از معماران به رغم همه موانع، نگهداشتِ واپسین حد از احساس کیفی را شاید در نتیجه ی فرهیزش انسانی یا به دلیل محیطی که از ان برخاسته اند در برنامه خود گنجانده اند. از خیره کننده ترین این معماران، لوکوربوزیه را نام می برم که هرگز فهم همروزگاران خود از نسبت میان زمین و اسمان را واننهاد. در کتاب 5 نکته برای معماری نوین نگاهی کلیت باور ارائه می دهد و برای مثال مدعی می شود که پیلوتی ارتباطی دوباره و نو با زمین را طرح می کند، باغ ـ سقف ها ارتباط با اسمان را و پنجره های فرانسوی ارتباط با افق را. همه این سازهواره بر دو نقطه اتکای مکمل استوار گشته است، شبکه پیلوتی به عنوان سازه اسکلتی و پلان ازاد بنا. انچه از این میان پدید می اید زبان دیگری در معماری است و تاسف انگیز اینجاست که نسل نو تنها بخشی از توانمندی های خود را کنشمند ساخته و ترجیح داده است همچون گذشته این نقطه اتکا را به عنوان موتیفهای مجزا بنگرد. پنجره افقی را برای نمونه نشانگر و شناسه مدرنیته انگاشته است و نه به عنوان پیامد پلان ازاد و حاثل دینامیک فضا.

 

 

1417634516477187674320201158157679.jpg پنج نکته لوکوربوزیه برای تحقق پلان باز

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

1425634517865926592075201132166599.jpg

 

 

در ارگ شهرهای المپیا، دِلفی و اتن خلاهای بین حجم های پلاستیکی خالص نورانی، به یکدیگر متصل می شوند و گره می خورند و اغلب فضاهای غیر هندسی و غیر صوری را به سوی افق می گشایند. راه شریانی میان دیواره ها پیش بینی نشده اند. ارتباط مستقیم بین طبیعت بکر و حجم های بدون ریشه در خاک و ارام گرفته بر روی زمین در تاریخ بی نظیر است، مسیرهای چند جهته در فضای باز به معابد و خزانه ها و بناهای دولتی حرکت می بخشد.

لوکوربوزیه نیز به یونان باستان کاملا عشق می ورزید، این عشق در واقع بیانی نسبت به حجم های خاص، حرکت کردن و ازاد شدن از پیچ و تاب های پرسپکتیوی رنسانسی بود، این همان چیزی بودن که او برای شهر درخشان جست و جو می کرد و تنها در دنیای گذشته یونان یافت می شد.

 

1425634517866314799650201111164799.jpg شهر درخشان، دید ناظر

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

142863451826467660755020117176609.jpg

 

 

خردورزی اصیل ارمانی لوکوربوزیه در مقابل سخن های پر اب و تاب و خردورزانه مدرسه بوزار خود را چنین بیان می کنند: پیچ و تاب های منظم و در عین حال باز، اسمان خراش ها یا واحدهای مسکونی بنا شده بر روی پیلوتی ها، موضعی است که دسترسی کامل فضای شهری به مسیرهای پیاده را تضمین می کند. طبیعت شکل داده شده با زمین کنده شده برای پی های بنا، سطوح به قاعده فاقد سبزه که برای استقرار بنا در نظر گرفته شده اند و سپس حرکت های اپرایی و موسیقیایی در گچ بری ها و در اشیا دارای عکس العمل های شاعرانه که گاهی اوقات مانند طرح الجزیره، تمامی صفحه توپوگرافیک را ارکسترال می کند از نمودهای بارز پرداخت لوکوربوزیه به شهر است، پرداختی که عمیقا با زمان حال سر و کار دارد و در مارسی، نانت واحد های مسکونی عظیمی به وجود می اورد

 

142863451826553050797520113317509.jpg پروژه اُبوس در الجزایر، تبلور ارکسترال تپولوژیک

 

1428634518266281280235201148171289.jpg مجمتع مسکونی مارسی ـ فشردگی بنا، انسان مدولار و ماشین در قامت وضعیت و فضای زیست

 

 

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

143463451959609483159020119184839.jpg

 

 

دو جریان بزرگ فضاهای مدرن عبارتند از کارکردگرایی و جنبش ارگانیک که هر دو دارای ویژگی بین المللی هستند، اولی در امریکا و در مدرسه شیکاگو طی سال های 1880-90 طلوع کرد، اما فرمول خود را در اروپا و رهبری خود را در وجود معمار سوییسی؛ لوکوربوزیه یافت، دومی نماینده ی نابغه ای چون فرانک لوید رایت آمریکایی را معرفی کرده است که تنها در اخرین دهه، در اروپا اشاعه پیدا کرد . پلان ازاد وجه مشترک این دو جریان است. در حالیکه از این دو جریان درک متفاوتی حاصل می شود. جریان اول خردگرایی است و جریان دوم ارگانیک و ضمنا در حد بالایی انسانی.

بین شاهکارهای ساختمانی خانگی در این زمان ویلا ساووا اثر لوکوربوزیه و خانه ابشار اثر رایت به روشنی تفاوت عملکرد مرکب و در نهایت، تفاوت شاعرانه را نشان می دهند. لوکوربوزیه با یک بافت ساختمانی و با مربعی موزون و منظم از ستون ها اغاز می کند. در محدوده ی یک فرمول هندسی ـ خردگرا فضا را در چهار دیوار با پنجره هایی که تداوم دارند می بندد. تنها در این نقطه مسئله پلان ازاد اغاز می گردد. تقسیمات در این میان ساکن نیستند، لیکن از دیوارهای متحرک ظریف ایجاد شده اند. در دومین طبقه، تراس وسیعی گسترده شده است و به وسیله دیوار شیشیه ای کاملا بازشو فضای خارجی و فضای داخلی بر هم منطبق می گردند. شیب وسیعی تا تراس اخرین طبقه بالا می رود و بنا را می شکند و تداومی بین طبقات برقرار می کند. تمامی این ها با ازادی کامل، لیکن در چارچوب طرح دقیق هندسی صورت می پذیرد.

 

1434634519596228680445201122188689.jpg ویلا ساووا

 

1434634519596384725145201138184729.jpg خانه ابشار

 

14346345195966807218252011818729.jpg لوکوربوزیه در کنار والتر گروپیوس ـ نیویرک 1951

 

1434634519596892690680201129182699.jpg برنو زوی در کنار فرانک لوید رایت

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

1437634520274191166975201119191169.jpg

 

 

در پایان دادن به انتی تز روستاـ شهر، از طریق شهرسازی باز، فرانک لوید رایت با طرح براد اِکرسیتی در سال 1934 از این ایده حمایت و پشتیبانی کرد. این طرح که استعداد مقیاسی استانی داشت به دست این نابغه امریکایی با رعایت اصل تداوم ارگانیک در صدها ساختمان باشکوه به وحدت اضداد منجر شد.

در مقابل لوکوربوزیه پلان ازاد را کلید اروپایی مواجه با شهر معاصر تعریف می کند، اسمان خراش های پِلَن ویژِن برای قلب پاریس و واحد مسکونی مارسی به سال 1952 چشم اندازی از منشورهای معلق بلند و دارای فاصله کافی را که نوعی ضرباهنگ به طبیعت می بخشد ثبت می کند.

 

 

 

1437634520274485073945201148195079.jpg پلان ویژن برای مرکز پاریس دهه 1920

 

1437634520274704034540201110194039.jpg براداکر سیتی یا شهر پهن دشتی

 

برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید.

لینک به دیدگاه

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.


×
×
  • اضافه کردن...