persian_kb 61 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۰ آآآآآ ! اینجا چقدر امنیتیه ! Thank you for posting! Your post will not be visible until a moderator has approved it for posting. من با این همه پست و اعتبارم باید تاییدیه بگیرم ؟ ( این شکلک شما رو یاد کی میندازه؟ کلا این فونت رو هم من از آمنه دزدیدم ! ) 9 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 31 فروردین، ۱۳۹۰ سلام :دی میگم اینجا محدودیت تشکر نداره؟ از اول تاپیک شروع کردم تشکر کردن تا آخرش اومدم :دی هنوز هم می تونم ادامه بدم ها ! حالتون چطوره؟ وای وای خداییش قشنگتر از این تاپیک ندیدم به جون عمو سجاد جونم خدا رو شکر :aghosh::aghosh: به به به به به به به به به به(سوزنم گير كرد) + شكلك اشك شوق 5 لینک به دیدگاه
Mohammad Aref 120452 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۰ امروز از عصر یاد یکی از بچه ها افتاده بودم. یاد کسی که دیگه پیشمون نیست. تا اینکه الان چشمم به این تاپیک خورد، گفتم اینجا هم ازش یادی بکنم. یاد Architect عزیز یا همون کامیار یا بردیا. کسی که جز اولین نفرات انجمن بود و اولین نفراتی که باهاش آشنا شدم، پسری با اطلاعات زیاد. کسی که هیچ وقت باعث ناراحتی کسی نشد. یه پسر مهربون و خاکی و بی ریا. چه کل کل های معمارانه و شهرسازانه ای که با هم نداشتیم. کسی که آشناییم باهاش شاید 6 ماه میشد اما هیچ وقت نتونستم فراموشش کنم. 13 لینک به دیدگاه
Ehsan 112346 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۰ آآآآآ !اینجا چقدر امنیتیه ! این امنیت برای حفظ جان شماست..... :icon_pf (44): نشنیدی دور خانه طرف حصار آهنی کشیدند،بعدا مسئول مربوطه گفته برای حفظ جانش بوده. کمی بصــیرت داشته باش و همکاری کن. 11 لینک به دیدگاه
الهام. 8079 اشتراک گذاری ارسال شده در 1 اردیبهشت، ۱۳۹۰ امروز از عصر یاد یکی از بچه ها افتاده بودم. یاد کسی که دیگه پیشمون نیست.تا اینکه الان چشمم به این تاپیک خورد، گفتم اینجا هم ازش یادی بکنم. یاد Architect عزیز یا همون کامیار یا بردیا. کسی که جز اولین نفرات انجمن بود و اولین نفراتی که باهاش آشنا شدم، پسری با اطلاعات زیاد. کسی که هیچ وقت باعث ناراحتی کسی نشد. یه پسر مهربون و خاکی و بی ریا. چه کل کل های معمارانه و شهرسازانه ای که با هم نداشتیم. کسی که آشناییم باهاش شاید 6 ماه میشد اما هیچ وقت نتونستم فراموشش کنم. 3 لینک به دیدگاه
persian_kb 61 اشتراک گذاری ارسال شده در 3 اردیبهشت، ۱۳۹۰ :aghosh::aghosh: به به به به به به به به به به(سوزنم گير كرد) + شكلك اشك شوق :aghosh: خداییش انقدر با این تاپیک ذوق کردم که کلا میخوام کل فعالیتم رو توی این تاپیم متمرکز کنم :icon_pf (34): (یه نگاه به تعداد پست هام کنین، نسبت به زمان مشتق بگیرین، پس توقع نداشته باشی تمرکز فعالیت من دیگه انفجاری، چیزی باشه گاماس گاماس :aghosh: ) 6 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ سلام :دی میگم اینجا محدودیت تشکر نداره؟ از اول تاپیک شروع کردم تشکر کردن تا آخرش اومدم :دی هنوز هم می تونم ادامه بدم ها ! حالتون چطوره؟ وای وای خداییش قشنگتر از این تاپیک ندیدم به جون عمو سجاد جونم :aghosh: خدا رو شکر نه نداره کچل بدقول!دی: خوبی کورش جان باعث مسرت وخوشحالیمونه که دوباره تورو کنارخودمون میبینیم تو میتونی جوون باورکن حالم خیلی خوبه وای وای وای چشات قشنگ میبینه خوش تیپ میبینمت بزودی شادباشید 3 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ :aghosh:خداییش انقدر با این تاپیک ذوق کردم که کلا میخوام کل فعالیتم رو توی این تاپیم متمرکز کنم :icon_pf (34): (یه نگاه به تعداد پست هام کنین، نسبت به زمان مشتق بگیرین، پس توقع نداشته باشی تمرکز فعالیت من دیگه انفجاری، چیزی باشه گاماس گاماس :aghosh: ) باورکن تو میتونی ملیحه بالاخره پستاش دورقمی شد تو هم یه روزی این رکوردرو میزنی کسی اگه نشناسدت فکر میکنه سالی یه بار سرمیزنی نت! یادشون نیست یه کورشی بود که کل یه سایت رو کرده بود لینک خبری خیلی میخوامت داداش 4 لینک به دیدگاه
Astraea 25351 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 اردیبهشت، ۱۳۹۰ اینجا بوی تاپیک راه سبز امید رو میده.....خیلی اینجا رو دوست دارم....:aghosh: البته میدونم که 100% بخاطر حضور بچه هاست:icon_gol: 8 لینک به دیدگاه
Bahram Sh مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مرسی سجاد جان.... همش خاطره هست .. خاطراتی خوب و بد ... خاطراتی در کنار هم و با هم ... در سختی ها و مشکلات ... الان که پست کوروشو دیدم.. دیدم دنیا خیلی بی وفاست . عده ای زمانی شب و روز شون به هم دوخته شده بود و پشت هم بودند ولی الان حتی ماهی یه بار از هم یاد نمی کنند... ومقصر این وسط کیه ... نمی دونم . در مورد خودم مقصر منم چون غفلت کردم چون یادم رفته چه دوستااییی داشتم . و یادم رفته و باید کسی بیاد بهمون تلنگر بزنه ... یاده تاپیک به یاد قدیم افتادم که بچه ها در مهندسان زدندد. واقعا منو که بدجور تحت تاثیر قرار داد. و این تاپیک هم واقعا عالی بود . یادش بخیر . یاده روز های خوش بخیر ... بازم مرسی. لینک به دیدگاه
Bahram Sh مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 8 اردیبهشت، ۱۳۹۰ امروز از عصر یاد یکی از بچه ها افتاده بودم. یاد کسی که دیگه پیشمون نیست.تا اینکه الان چشمم به این تاپیک خورد، گفتم اینجا هم ازش یادی بکنم. یاد Architect عزیز یا همون کامیار یا بردیا. کسی که جز اولین نفرات انجمن بود و اولین نفراتی که باهاش آشنا شدم، پسری با اطلاعات زیاد. کسی که هیچ وقت باعث ناراحتی کسی نشد. یه پسر مهربون و خاکی و بی ریا. چه کل کل های معمارانه و شهرسازانه ای که با هم نداشتیم. کسی که آشناییم باهاش شاید 6 ماه میشد اما هیچ وقت نتونستم فراموشش کنم. :icon_gol::icon_gol: کامیار همیشه زنده هست لینک به دیدگاه
mohammad 87 سبز 2382 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۰ آدم به خدا خیانت کرد! خدا درد آفرید! غم آفرید! تنهایی آفرید! بغض آفرید! اما راضی نشد! کمی فکر کرد! و آنگاه عشق آفرید! نفس راحتی کشید! انتقامش را گرفته بود از آدم...! 17 لینک به دیدگاه
El Roman 31720 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 اردیبهشت، ۱۳۹۰ قدر منو از همین الان بدونین که فردا از این تایپیکا به یادم نزنین (وقتی اعتماد به نفس میترکد) 6 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۰ مرسی سجاد جان.... همش خاطره هست .. خاطراتی خوب و بد ... خاطراتی در کنار هم و با هم ... در سختی ها و مشکلات ... الان که پست کوروشو دیدم.. دیدم دنیا خیلی بی وفاست . عده ای زمانی شب و روز شون به هم دوخته شده بود و پشت هم بودند ولی الان حتی ماهی یه بار از هم یاد نمی کنند... ومقصر این وسط کیه ... نمی دونم . در مورد خودم مقصر منم چون غفلت کردم چون یادم رفته چه دوستااییی داشتم . و یادم رفته و باید کسی بیاد بهمون تلنگر بزنه ... یاده تاپیک به یاد قدیم افتادم که بچه ها در مهندسان زدندد. واقعا منو که بدجور تحت تاثیر قرار داد. و این تاپیک هم واقعا عالی بود . یادش بخیر . یاده روز های خوش بخیر ... بازم مرسی. سلام ابراهيم جان خوبي؟ نگو كه تو ebram هستي!!!! (يه شماره هم دنبال اسمت بود) اي بيمعرفتِ منتظر تلنگر :دي شرايط اون مقطع خيلي خاص بود؛ با تمام تفاوتا و حتي شايد اختلافا يه چيزاي مشترك و بسيار مهم بينمون همبستگي ايجاد ميكرد.... من حسم نسبت به دوستايي كه تو اون مقطع داشتم خيلي متفاوته قدر منو از همین الان بدونین که فردا از این تایپیکا به یادم نزنین (وقتی اعتماد به نفس میترکد) وقتي حامد دوزلي ميشود ! 4 لینک به دیدگاه
Bahram Sh مهمان اشتراک گذاری ارسال شده در 11 اردیبهشت، ۱۳۹۰ سلام ابراهيم جان خوبي؟ نگو كه تو ebram هستي!!!! (يه شماره هم دنبال اسمت بود) اي بيمعرفتِ منتظر تلنگر :ديشرايط اون مقطع خيلي خاص بود؛ با تمام تفاوتا و حتي شايد اختلافا يه چيزاي مشترك و بسيار مهم بينمون همبستگي ايجاد ميكرد.... من حسم نسبت به دوستايي كه تو اون مقطع داشتم خيلي متفاوته وقتي حامد دوزلي ميشود ! و نگو تو هم نوش آفرینی .... :icon_pf (34): من آره ابراممم ebram0412 و بی معرفت ... :icon_pf (34): تو خوبی .. من اون دورانو دوست دارم و با شقایق موافقم . آدم حس گریه بهش دست می ده. واقعا یاد اون دوران بخیر .... یاده خوبی و بدی هاش بخیر .. دوستی آن موقع واقعا دوستی بود... لینک به دیدگاه
mohammad 87 سبز 2382 اشتراک گذاری ارسال شده در 14 اردیبهشت، ۱۳۹۰ من مجنون بودم اما تو شبیه لیلا نبودی تنها گیسوانت را پریشان کردی تا در رویاهایم زیبا شوی من از اینجا می روم با اولین اتوبوس تا بیهوده در این مزرعه بی حاصل نقش مترسک را خوب بازی نکنم !!! 9 لینک به دیدگاه
spow 44197 مالک اشتراک گذاری ارسال شده در 15 اردیبهشت، ۱۳۹۰ به من تکـــــــیه کن من تمـــام هستــی ام را بالشی می کنم تا تـــ و سرت را بر آن بنـهی! تــمــام روحـم را آغــوشی می ســــازم تا تــو در آن از هـراس بیاسـایی! تمام نیرویی را که در دوســــت داشتن تـــــو دارم دســـــتی می کنم تا چهره و گیــــسویت را نـــوازش کند! تمام بــــودنِ خود را زانویی می کـــنم تا بـــر آن به خــــــواب روی! خود را، تــــمام خود را به تـــــ و می ســـپارم تا هر چه بخــــواهی از آن بیـــاشامی، از آن بـــرگیری، هر چه بخــــواهی از آن بــــسازی، هـــــرگونه بخواهــی 11 لینک به دیدگاه
mohammad 87 سبز 2382 اشتراک گذاری ارسال شده در 17 اردیبهشت، ۱۳۹۰ اینجا گرگها هم افسردگی مفرط گرفته اند دیگر گوسفند نمی درند به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند. ... 7 لینک به دیدگاه
peyman sadeghian 30244 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 اردیبهشت، ۱۳۹۰ روی دیوار دل من از بس خط خطی بود جا نداشت برای نوشتن پس درآسمان دلم ستاره ای بدرخشید وماه مجلس شد!کسی که یه روزگاری خیلی چیزها ازش یادگرفتم نمیدونم کجاست وچه میکنه هرجا هست واسش آرزوی سلامتی وسعادت دارم 5 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده