رفتن به مطلب

شعـری بـرای تـو...


ارسال های توصیه شده

میدونی چیه ؟؟؟

دیگه برات شعر نمیگم...

دیگه با عشق نگاهت نمیکنم...

دیگه اون عشق شده نفرت...

آره عزیزم ازت متنفرم...

بخاطر همه کارهایی که کردی ...

بخاطر غرورت...

  • Like 5
لینک به دیدگاه

دستم را بگیری و زیر گوشم زمزمه کنی :

 

که پشت همه خوابهای نا آرام تو

 

چیزی بیش از نگـــــــرانی های زنانه نیست

 

دستت را بگیرم و زیر گوشت زمزمه کنم :

 

که پشت نگرانی های زنانه من

 

مـــــردی ایستاده

 

که دیـــــــــوانه وار دوستش دارم ♥

  • Like 5
لینک به دیدگاه

من دیـــوانه ی آن لـــحظه ای هستــم که تو دلتنگم شوی

و محکم در آغوشم بگیــری

و شیطنت وار ببوسیم

و من نگذارم

عشق من

بوسه با لـــجبازی، بیشتر می چسبـــد!!

  • Like 7
لینک به دیدگاه

گاهی دلتنگ میشوم...

دلتنگ تر ازهمه ی دلتنگی ها..

گوشه ای می نشینم وحسرت ها رامیشمارم

٬صدای شکستنها وخنده ها را٬

و وجدانم را محاکمه میکنم:

کدام قلب را شکستم به کدامین دلتنگی خندیدم که اینگونه دلتنگم?!!!

  • Like 3
لینک به دیدگاه

یــادم بــاشـــد ، امشب بعضی از آرزوهایمــ را دَم ِ در بگذارم

تــا رفتگـــر ببــــرد ! بیچــاره او …

ما بقــی را هم نقــدا” بــا خود بــه گور می بـــرم

ما بقــی همــان ” آرزوی بــا تــو بودن ” است

نتــرس جانکم !

حتــی آرزوی ِ داشتنت را هم بــه کســی نمی دهم …

  • Like 5
لینک به دیدگاه

يه وقتايي هست ....

 

نه “گریه کردن” آرومت میکنه..

 

نه “نفس عمیق”…

 

نه “یه لیوان آب سرد”…

 

نه “داد زدن”…

 

 

یه وقتایی هست که

 

فقط

 

نیاز داری،

 

بمیـــــری....

 

همین…

  • Like 3
لینک به دیدگاه

دارم هزار حرف نهان ای سرود سبز...یک لحظه و هزار آتش دوری چه میشود...

دارم نهان هزار آیه امن یجیب را...یک آیه و هزار داغ صبوری چه میشود..."آشنای دور"

  • Like 1
لینک به دیدگاه
×
×
  • اضافه کردن...