* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 11 مرداد، 2011 اگر تو عاشقی غم را رها کن عروسی بین و ماتم را رها کن صید
ermia_rooz 4760 مالک ارسال شده در 12 مرداد، 2011 چه خوش صید دلم کردی بنازم چشم مستت را کس این آهوی وحشی را از این خوشتر نمی گیرد چشم 3
maryam_d 43 ارسال شده در 12 مرداد، 2011 من چون ز پا بیفتم درمان درد من اوست درد آن بود که از پا درمان من بیفتد یک عمر گریه کردم ای آسمان روا نیست دردانه ام ز چشم گریان من بیفتد شب 4
island1991 416 ارسال شده در 12 مرداد، 2011 سعدیا گر همه شب شرح غمش خواهی گفت شب به پایان رود و شرح به پایان نرود... وصال... 2
ermia_rooz 4760 مالک ارسال شده در 12 مرداد، 2011 در شب قدر ار صبوحی کرده ام عیبم مکن سر خوش آمد یار و جامی در کنار طاق بود نرگس 3
island1991 416 ارسال شده در 14 مرداد، 2011 به یک کرشمه که نرگس به خودفروشی کرد فریب چشم تو صد فتنه در جهان انداخت بیگانه 3
ermia_rooz 4760 مالک ارسال شده در 14 مرداد، 2011 سالها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد یار 2
نیمه ماه 2908 ارسال شده در 14 مرداد، 2011 سالها دل طلب جام جم از ما می کرد آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد پس کو کلمه پیشنهادیت دوست عزیز! :icon_pf (34)::icon_pf (34)::icon_pf (34): پس خودم از یه کلمه ای شروع می کنم... 2
نیمه ماه 2908 ارسال شده در 14 مرداد، 2011 در دیاری که در او نیست کسی یار کسی کاش یارب که نیفتد به کسی کار کسی "وفا" 2
ermia_rooz 4760 مالک ارسال شده در 15 مرداد، 2011 وفا نکردی و کردم جفا ندیدی و دیدم گذشتی و نگذشتم بریدی و نبریدم آخر 2
surgun 729 ارسال شده در 16 مرداد، 2011 آخر ای جان روزی از حال دل زارم بپرس تا بگویم آن چه در شب های تنهایی کشید اول ... 3
ali6668 1159 ارسال شده در 19 مرداد، 2011 اول قرار نبود بسوزند عاشقان آتش به جان شمع فتد که این بنا نهاد عالم 3
surgun 729 ارسال شده در 19 مرداد، 2011 خلق عالم گر شوند اغیار و خصم نیست غم گر یار باشد یار ما رخ ... 3
island1991 416 ارسال شده در 19 مرداد، 2011 پرده بردار ز رخ چهره گشا ناز بس است عاشق کوی تو را دیدن رویت هوس است دریا 3
jo-jo 242 ارسال شده در 20 مرداد، 2011 گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است طلب از گمشدگان لب دریا میکرد غم... 3
ali6668 1159 ارسال شده در 20 مرداد، 2011 غم دل باکه بگویم که مرا یاری نیست جز تو ای روح روان هیچ مددکاری نیست 2
ali6668 1159 ارسال شده در 20 مرداد، 2011 غم دل باکه بگویم که مرا یاری نیست جز تو ای روح روان هیچ مددکاری نیست غرض 4
surgun 729 ارسال شده در 20 مرداد، 2011 غرض ها تیره دارد دوستی را غرض ها را چرا از دل نرانیم مهر ... 2
* v e n o o s * مهمان ارسال شده در 20 مرداد، 2011 من آن نیم که دل از مهر دوست بردارم و گر ز کینه دشمن به جان رسد کارم حقیقت
surgun 729 ارسال شده در 20 مرداد، 2011 در حقیقت کفر و ایمان جز حجاب راه نیست عاشقی را پیشه کن وز کفر و ایمان در گذر شمع ... 1
ارسال های توصیه شده