رفتن به مطلب

مشاعره با کلمه پیشنهادی


ermia_rooz

ارسال های توصیه شده

ارسال شده در

رسیده ایم به هم در وصال لبالب

تو در کنار منی من درکنار تو در شب

شیی که عاج و بلور است و گیسوان پریشان

شبی که نورفشان گشته از تراکم کواکب

 

خیال.....

  • Like 2
  • پاسخ 656
  • ایجاد شد
  • آخرین پاسخ

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

بهترین ارسال کنندگان این موضوع

ارسال شده در

می‌رفت خیال تو ز چشم من و می‌گفت

هیهات از این گوشه که معمور نماندست

 

 

شهریار ...

  • Like 2
ارسال شده در

همسایه گفت کز سر شب دوش شهریار

تا بانگ صبح ناله مستانه تو بود

 

شقایق....

  • Like 2
ارسال شده در

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد

عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد

 

ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد

چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد

 

این تطاول که کشید از غم هجران بلبل

تا سراپرده گل نعره زنان خواهد شد

 

قدح ...

  • Like 2
ارسال شده در

یارم چو قدح به دست گیرد

بازار بتان شکست گیرد

هرکس که بدید چشم او گفت

کو محتسبی که مست گیرد

 

پیاله.....

  • Like 2
ارسال شده در

همه جا کشی می لاله گون ز ایاغ مدعیان دون

شکنی پیاله ما که خون به دل شکسته ما کنی

 

محبت ...

  • Like 2
ارسال شده در

اگر باشی محبت روزگاری تازه خواهد یافت

زمین در گردشش با تو مداری تازه خواهد یافت

دل من نبز باتو بعد از آن پاییز طولانی

دوباره چون گذشته نو بهاری تازه خواهد یافت

 

کلام...

  • Like 2
ارسال شده در

ز مشرق سر کو آفتاب طلعت تو

اگر طلوع کند طالعم همایون است

 

حکایت لب شیرین کلام فرهاد است

شکنج طره لیلی مقام مجنون است

 

دلم بجو که قدت همچو سرو دلجوی است

سخن بگو که کلامت لطیف و موزون است

 

پاییز ...

  • Like 2
ارسال شده در

پاییز...!

آه پاییز....!

ای رهگشای حسرت رستاخیز !

با رتبه ی دو پله فروتر نیز...

 

باران....

  • Like 2
ارسال شده در

چه حاصل از وفاداری من کان بی‌وفا دارد

وفا با بی‌وفایان بی‌وفائی با وفاداران

 

تویی کافشاند و ریزد به کشت دوست و دشمن

سموم قهر تو اخگر سحاب لطف تو باران

 

به جان و دل تو را هر سو خریداری بود چون من

به سیم و زر اگر بوده است یوسف را خریداران

 

مستان ...

  • Like 2
ارسال شده در

سال ها دفتر ما در گرو باد صهبا بود

رونق میکده از درس و دعای ما بود

نیکی پیر مغان بین که چو ما بد مستان

هر چه کردیم به چشم کرمش زیبا بود

 

طرب....

  • Like 1
ارسال شده در

نوبت زهد فروشان گران جان بگذشت

وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست

 

مهربانان ...

  • Like 1
ارسال شده در

میان مهربانان کی توان گفت

که یار با ما چنین گفت و چنان کرد

 

چلیپا...

  • Like 1
ارسال شده در

آن ناقه که بویش همه را خون به جگر کرد

در چین سر زلف چلیپای تو باشد

 

کمند ...

  • Like 1
ارسال شده در

به این خوی و به این روی و کمندت

دلارامی و غوغایی همیشه

به مینای صراحی می پرستم

می جان بخش مینایی همیشه

 

ساغر...

  • Like 1
  • 2 هفته بعد...
ارسال شده در

خزان خواهیم شد ساقی کنون مستی غنیمت دان

که لاله ساغر و شبنم شراب ناب را ماند

 

غمزه ...

  • Like 1
ارسال شده در

غمزه ی شوخ تو برخاست ز محراب دعا

موجی از ورد و فسون در ره ابصار بتافت

 

آتش....

  • Like 1
  • 1 ماه بعد...
ارسال شده در

 

 

 

 

 

عشق آتشی است کاتش دوزخ غذای اوست

پس عشق روزه دار و تو در دوزخ هوا

در ایرمان سرای جهان نیست جای دل

دیر از کجا و خلعت بیت الله از کجا

بنگر چه ناخلف پسری کز وجود تو

دار الخلافهٔ پدر است ایرمان سرا

در جستجوی حق شو و شبگیر کن از آنک

ناجسته خاک ره به کف آید نه کیمیا

 

 

مسیح.............

  • Like 1
ارسال شده در

نوشدارو به کف توست که جان می بخشی

تو مسیحا دمی و این صف بیمار چرا

 

سلوک.....

  • Like 1
ارسال شده در

ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود

 

وین بحث با ثلاثه غساله می‌رود

 

می ده که نوعروس چمن حد حسن یافت

 

کار این زمان ز صنعت دلاله می‌رود

 

شکرشکن شوند همه طوطیان هند

 

زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود

 

طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر

 

کاین طفل یک شبه ره یک ساله می‌رود

 

آن چشم جادوانه عابدفریب بین

 

کش کاروان سحر ز دنباله می‌رود

 

از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز

 

مکاره می‌نشیند و محتاله می‌رود

 

باد بهار می‌وزد از گلستان شاه

 

و از ژاله باده در قدح لاله می‌رود

 

حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث دین

 

غافل مشو که کار تو از ناله می‌رود

 

 

عشق........................

 

  • Like 1

×
×
  • اضافه کردن...