zahra22 19501 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام برای مشاهده این محتوا لطفاً ثبت نام کنید یا وارد شوید. ورود یا ثبت نام آشفتگی.. 3 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 27 اسفند، ۱۳۹۰ کی رسد آشفتگی از روزگار بوالعجب آنچه از چشمت بدین آشفتهکاران میرسد شهسوار 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 28 اسفند، ۱۳۹۰ تو خود چه لعبتی ای شهسوار شیرین کار که توسنی چو فلک رام تازیانه توست بهار 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 6 فروردین، ۱۳۹۱ خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست ساقی کجاست گو سبب انتظار چیست صحنه 2 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 7 فروردین، ۱۳۹۱ زندگی صحنۀ یکتــــای هنرمندی ماست هر کسی نغمۀ خود خواند و از صحنه رود صحنه پیوسته بجاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد نغمه 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ مطرب عشق عجب ساز و نوايي دارد نقش هر نغمه كه زد راه به جايي دارد رقص 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ در دل میخانه سخت ولوله افتاد دختر رقاص تا به رقص در آمد گیسوی زرین فشاند و دامن پر چین از دل مستان ز شوق ، نعره برآمد سیمیمن بهبهانی نگاه 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ تو قد بيني و مجنون جلوه ناز تو چشم و او نگاه ناوك انداز ليلي 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ ای کاش برفتادی برقع ز روی لیلی تا مدعی نماندی مجنون مبتلا را سعدی قلم به سختی رفتست و نیکبختی پس هر چه پیشت آید گردن بنه قضا را مشتاق 1 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ تو را آن به كه روي خود ز مشتاقان بپوشاني كه شادي جهان گيري غم لشكر نمي ارزد خرابات 1 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ خرابات بتان درشد حریف رطل و ساغر شد همه غیبش مصور شد زهی سرمست اندیشه اندیشه 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ اي برادر تو همان انديشه اي مابقي تو استخوان و ريشه اي تار 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ مانند مکوک کژ اندر کف جولاهه صد تار بریدی تو در تار دگر رفتی چشم 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ يك ذره گرد از آن خاك در چشم جانت افتد با صد هزار خورشيد افتد تو را ملاقات ماه 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست و پا آن رنگ بین وان هنگ بین وان ماه بدر اندر قبا خود.. 2 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ من خود اي ساقي از اين شوق كه دارم مستم تو به يك جرعه ديگر ببري از دستم قد 2 لینک به دیدگاه
sam arch 55879 اشتراک گذاری ارسال شده در 8 فروردین، ۱۳۹۱ از چهره چون ماهت وز قد و کمرگاهت چون ماه نو این جانم خود را چو قمر کرده بالا 4 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 9 فروردین، ۱۳۹۱ ما كشته عشقيم و جهان مسلخ ماست ما بيخور و خوابيم و جهان مطبخ ماست ما را نبود هواي فردوس از آنك صد مرتبه بالاتر از آن دوزخ ماست زخمه 4 لینک به دیدگاه
ترانه18 8013 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۱ میگوید آن رباب که مُردم ز انتظار دست و کنار و زخمه عثمانم آرزوست عمر 3 لینک به دیدگاه
AFARIN 7196 اشتراک گذاری ارسال شده در 10 فروردین، ۱۳۹۱ بنشين بر لب جوي و گذر عمر ببين كاين اشارت ز جهان گذران ما را بس زنّار 2 لینک به دیدگاه
ارسال های توصیه شده